واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 270 ستاره، 175 خورشيد درخشان!
باز هم هواي تهران ابري و باراني شد. هواشناسي معرفت اعلام كرد: توده هواي فشرده رحمت و مغفرت هواي تهران را متأثر كرده است.
نویسنده : سيدرسول ارفعي
اين جبهه هواي معنوي كه با غلظت 270 ستاره وارد شهر شده با 175 خورشيد درخشان در كمال شگفتي باعث نزول باران رحمت الهي شده. هواشناسي معرفت شدت اين بارشها را در بعدازظهر سهشنبه به بعد اعلام كرد. در عين حال شب قبل از آن نيز رگباري از رحمت الهي شهر تهران را غرق باران لطف ايزد منان نمود. مسير اين بارش الهي بهارستان تا معراج شهدا اعلام شد و تمام كساني كه در اين مسير تردد داشتند غرق انوار بارش الهي شدند. هوا اينجا ابري و باراني است، اما نوراني. آسمان ابري است اما گويي خورشيد روي زمين آمده، ولي نه، 270 ستاره درخشان آنچنان نورفشاني كردهاند كه نور خورشيد را تحتالشعاع خود قرار دادهاند. آري! بوي باران ميآيد، در هواي گرم آخرين روزهاي خرداد ماه از آخرين ماه فصل بهار، نسيمي جانفزا روح و روان آدمي را مينوازد. نسيمي جانفزا ميآيد/ بوي كرب و بلا ميآيد گويا بار ديگر اول بهار شده و بر درخت انقلاب بار ديگر شكوفه به بار نشسته و پرستوهاي مهاجر به خانه بر ميگردند. باز ميگردد پرستو نغمه خوان / باز ميسازد در اينجا آشيان و اين بار نغمه پرستوهاي عاشق ولي بال و پر بسته را تمام مردم ايران سردادند: اين گل پرپر از كجا آمده/ از سفر كرب و بلا آمده آري درست است! در ميان اين 270 پرستو عاشق از خود رسته و به حق پيوسته، 175 پرستوي خونين بال كه بال و پرشان بسته بود نشان از پروازي بلند به بلنداي تمام تاريخ دفاع مقدس اين ملت دارند. يك نشاني براي اينكه ما راه را گم نكنيم. برادر! خواهر! شايد پيام اين پرستوهاي بال و پر بسته اين باشد: «ما با دستان بسته شرف، عزت و غيرت ايراني را با هيچ چيز معامله نكرديم و جان خود را بر سر آرمانمان كه همان آرمان امامان بود گذاشتيم و دست از بيعت با ولي امر زمانمان نكشيديم و منتظريم ببينيم كه امروز شما با دستان باز براي حفظ آرمانهاي انقلاب و در اطاعت از امام زمان خود چه خواهيد كرد؟» اين روزها شهر ما زائر خدا گرديده و زائران خدا زير بارش الطاف الهي با ستارگان درخشان خدايي وداعي ديدني انجام دادند و شهر ما يكپارچه شور و حماسه شد. مادران ما بار ديگر دسته گل به آب دادند. 270 دسته گل بهشتي كه دل به دريا زدند و در درياي بيكران معرفت، خدايي شدند. مادران بار ديگر براي بدرقه جگر گوشههايشان آمده بودند، پدران دوباره پيشاني عزيزانشان را غرق بوسه ميكردند و ميگفتند: سلام ما را به ارباب بيكفن برسانيد. برادر، خواهر، پدر، مادر، دوست و آشنا همه آمده بودند تا جاي خالي عزيزان را پر كنند... هرچند بعضي از جاي خاليها هرگز پر نميشود. اما ميتوان پل زد. از اينجا تا عرش كبريايي خدا همانطور كه اينها زدند. به شرط اينكه با دست خالي نيز مقهور مكر دشمن نشويم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]