واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عبدالله جاسبی:
امام بعد از جلسه با آقایان بهشتی، خامنه ای و هاشمی دستور عزل بنی صدر را صادر کردند
در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی بعد از دو روز بحث و بررسی، به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر، رییسجمهوری وقت رای مثبت داد.
خبرگزاری فارس، 20 خرداد ماه 1360 سالگرد عزل بنی صدر از فرماندهی کل قواست که که 10 روز بعد از آن منجر به عزل بنی صدر از ریاست جمهوری ایران شد. به همین مناسبت قصد بازخوانی حواشی و اتفاقات این حادثه تاریخی را داریم و در ادامه بخشی از مصاحبه دکتر عبدالله جاسبی که به این موضوع اختصاص دارد از نظر شما می گذرد. این مصاحبه در آبان ماه 1392 به مناسبت بازخوانی فعالیت های حزب جمهوری اسلامی انجام شده است و در مستند "داستان ناتمام یک حزب" که تیر ماه امسال رونمایی خواهد شد بخش هایی از آن مورد استفاده قرار گرفته است. *موضع حزب در قبال بنیصدر چگونه بود؟ ما در آن مقطع شاهد هستیم برخی افراد همانند شهید دیالمه و مثلا دکتر آیت به شدت علیه بنیصدر موضعگیری میکردند. حتی در آن مقطع بحث نوار آیت هم مطرح شد. آیا این مواضع مورد تایید حزب هم بود؟ ـ برخی افراد در حزب همانطور که اشاره کردید با بنیصدر اساسا حتی پیش از ریاستجمهوری او هم مشکل داشتند. مثلا من به خاطر دارم زمانی که بحث اختلافات آیت و بنیصدر هم مطرح شد، بنیصدر خیلی تلاش کرد تا آیت را به طرف خود جذب کند اما زمانی که دید موفق نمیشود سعی کرد تا آیت را حذف کند، که کسی را فرستاد پیش آیت تا نواری از آیت ضبط کند و آن را منتشر کرد و به این نحو سعی کند آیت را حذف کند. زمانی که کار به اینجا رسید برخی از دوستان سعی کردند مابین آیت و بنیصدر را آشتی دهند. مثلا من به خاطر دارم یکی از دوستان مشترک بین من و آیت و بنیصدر به نام آقای دکتر شایورد که سال گذشته مرحوم شدند جلسهای را به صورت خصوصی مابین بنیصدر و آیت برگزار کردند. شایورد برای من نقل میکرد که آیت در آن جلسه به شدت با بنیصدر مخالفت میکرد و به او گفت خودت هم میدانی من از روز اول با تو مخالف بودم اما زمانی که به ریاستجمهوری رسیدی چون امام دستور داد من هم علیه تو صحبتی نکردم و سعی کردم با دولتت و خودت مدارا کنم اما اگر همین فردا باز انتخابات دیگری برگزار شود من باز سعی میکنم تو رای نیاوری و انتخاب نشوی و به نفع تو کاری نخواهم کرد. خب این وضع شهید آیت بود در قبال بنیصدر، خب آیت هم مقام کمی در حزب نداشت. آیت دبیر سیاسی حزب بود و مواضع او میتوانست به نوعی مواضع حزب هم قلمداد شود. *درباره دیالمه هم همین طور بود؟ من حتی نواری از دیالمه شنیدهام که به شدت در مجلس علیه بنیصدر سخنرانی کرده بود و گفته بود آقای بنیصدر سه طایفه اسلام را بدنام کردند، بنیامیه، بنیعباس و بنیصدر! آیا دیالمه هم موضع شبیه به آیت داشت؟ بله. خب بالاخره دیالمه هم از مخالفین سرسخت بنیصدر بود و او هم از اعضای شاخص حزب جمهوری اسلامی هم در جامعه محسوب میشود و هم در مجلس! آقای دکتر چطور شد که امام و حزب جمهوری اسلامی رضایت دادند تا بنیصدر عزل شود؟ بالاخره خب بنیصدر نخستین رئیسجمهوری اسلامی ایران بود و خیلی صورت خوشی هم نداشت که نخستین رئیسجمهور عزل شود. به ویژه که آن مقطع هم مقطع حساسی بود، هم بحث جنگ بود هم اختلافات داخلی به اوج خود رسیده بود. من حقیقتش نمیدانم این را اینجا نقل بکنم یا خیر و آیا شما این را میتوانید اعلام کنید. اما ایرادی ندارد نقل میکنم تا در تاریخ ضبط شود چون تا به حال در جایی این را نقل نکردهام. سال 1361 ما جلسهای با آیتالله خامنهای دبیرکل وقت حزب داشتیم. من همین طوری از ایشان سوال کردم آقای خامنهای حالا خودمانیم چطور شد که امام با عزل بنیصدر مخالفت کردند؟ چون بالاخره اگر امام موافقت نمیکردند حزب هم اقدامی نمیکرد علیه بنیصدر و در اصل این اجازه امام بود که حزب هم توانست علیه بنیصدر اقدامی انجام دهد. آقای خامنهای در آن جلسه نقل کردند که ما همان خرداد 60 جلسهای را با امام داشتیم. همین که امام وارد جلسه شدند من بودم و شهید بهشتی و آقای هاشمی. امام بیمقدمه شروع کردند به اعتراض کردن به ما که شما از خدا نمیترسید؟ چرا آن قدر اختلاف ایجاد میکنید؟ چرا به فکر مردم نیستید؟ یک آن آقای هاشمی ناراحت شدند و شروع کردن به تند صحبت کردن به امام که ما خجالت بکشیم؟ آن قدر این بنیصدر علیه ما حرف میزند و آبروی ما را میبرد شما حرفی نمیزنید؟! و بعد آقای هاشمی ساکت شدند و زدند زیر گریه! امام جلسه را ترک کردند و ما هم همینطور سکوت کرده بودیم. فردای آن روز حاج احمد آقا به ما زنگ زدند و گفتن دیشب امام خوابشان نبرده است و حکم عزل بنیصدر را از فرماندهی کل قوا صادر کردهاند و چند روز بعد نیز حکم عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس مطرح شد و رای آورد. این داستان عزل بنیصدر بود که چطور به تایید حضرت امام رسید. *آقای دکتر در بحث اختلافات بنیصدر و حزب جمهوری موضع حزب در این باره چه بود؟ برخی افراد در آن مقطع که عضو حزب و از اعضای جوان هم بودند به شهید بهشتی پرخاش میکردند که مثلا چرا شما علیه بنیصدر موضعگیری نمیکنید؟ او هر روز علیه شما سخنرانی میکند و شما علیه او حرفی نمیزنید. بنیصدر هم بالاخره پیمان بین امام و شما را نقض کرده است و شما هم که دائم سکوت میکنید. شهید بهشتی در مقابل این افراد یک پاسخی را دادند که خیلی جالب توجه بود. ایشان میفرمودند که خب شما میگویید بنیصدر که حرف امام را گوش نمیکند. اگر من هم حرف امام را گوش نکنم پس چه کسی حرف امام را گوش کند؟ ما باید به صحبتهای امام اهمیت بدهیم و اختلافات را بیشتر نکنیم تا در جامعه مشکلات دیگری بروز نکند. حتی ایشان در همان مقطع در مسجد بازار یک سخنرانی کردند و به همین موضوع پاسخ دادند که جواب من در مقابل بنیصدر یک حرف است: سکوت، سکوت، سکوت! یعنی ایشان آن قدر به سخنان امام اهمیت میدادند و تابع بودند. مصاحبه از:سید مهدی دزفولی انتهای پیام/
94/03/31 - 15:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]