واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
در حال تکمیل...
گزارش جام نیوز از تشییع 270 شقایق سوخته/ مردم در آغوش «شهدای دستبسته»
قرار است شهدا اجازه دهند از میدان بهارستان به سمت خیابان فردوسی و بعد به سمت میدان امام خمینی(ره) و در آخر به خیابان بهشت و معراج شهدا در کنارشان باشیم.
سرویس مقاومت جام نیوز: همه گویا یک مقصد دارند؛ میدان بهارستان. چهره ها غمگین است و انگار مضطربند تا به قراری برسند. چند خیابان مانده به بهارستان، فضا سنگین تر می شود. تا چشم کار می کند جمعیت است که به یک سو می روند، برخی آرام و با زمزمه برخی هم با عجله. خیابان های منتهی به وعده گاه حال و هوای دیگری دارد. چشم ها دوخته به مسیری است که قرار است شهدا را از آن سمت بیاورند. بوی اسپند و گلاب و زمزمه های عاشورایی از هر سمتی بلند است، همه منتظرند تا شهدا خودشان را نشان بدهند. اما دست بسته بودنشان حکایت عجیبی است که از زبان هیچ کس نمی افتد و اگر کسی چیزی نمی گوید با اشک و حق حق گریه دیگران را همراهی می کند. قرار است شهدا اجازه دهند از میدان بهارستان به سمت خیابان فردوسی و بعد به سمت میدان امام خمینی(ره) و در آخر به خیابان بهشت و معراج شهدا در کنارشان باشیم. آنچه بیشتر به چشم می آید، عکس شهدای گمنام در دست مادرانی است که سال ها چشم به راه مانده اند و حالا خودشان را به اینجا رسانده اند تا شاید خبری باشد! دست نوشته های در دست مردم هم حکایتی دارد: «پیامی آورده اند»، «اي كاش فشنگي پر پرواز تو ميشد؛ آتش زده اين زنده به گوري جگرم را»، «آنها با دست بسته ایستادند، ما با دست باز چه کردیم؟» «دیروز آواکسهای آمریکایی کربلای 4 را لو دادند، امروز نقشه آژانس آمریکایی چیست؟» و «تا آخر ایستاده ایم».
وصیتی از شهید درویشزاده نیز در دست برخی جلب توجه می کند: «خواهرم بدانید حجاب شما کوبندهتر از خون شهدا است.» «تحریم آری و تسلیم هرگز» و «التماس به دشمن برای برداشتن تحریم آب همان چیزی بود که شهدا زیر بار آن نرفتند» و «آمدهام تا بگویم شما را دوست دارم به خاطر خودتان به منافع شخصیام» از دیگر عباراتی است که تامل را برمی انگیزد. همه نگاه ها به افق گره می خورد، شهدا آمدند... دیگر کسی سر از پا نمی شناسد، موج جمعیت به سمت شهدا حرکت می کند و شهدا اگرچه دست بسته اند اما عاشقانشان را در آغوش می گیرند. در همان آغاز، کاروان از حرکت می ایستد. این حلقه عشق به وصف نمی آید... جای ماهی کجاست؟ در دریا
پس چرا زیر خاکها بودند؟
ماهی و خاک! قصه تلخی است
کاش در آبها رها بودند دست بسته به شهر آوردند
صد و هفتاد و پنج ماهی را
ماهی و دست بسته زیر خاک!
من نمی فهمم این سیاهی را این سیاهی که یک نفر با خاک
بکشد ساکنان دریا را
ماهی و دست بسته زیر خاک
حل کند یک نفر معما را! بیست و نه سال منتظر بودیم
پیرمان کرد داغ ماهیها
خانه روشن شد از رسیدنشان
تا که طی شد فراق ماهیها
کاروان شهدا از درب شمالی مجلس وارد میدان بهارستان می شوند. مراسم رسمی تشییع شهدا با تلاوت کلام الله مجید آغاز می شود. محسن رضایی با حضور در این مراسم می گوید: در این مکان برای تشییع شهدای گرانقدرمان جمع شدهایم تا بار دیگر مانند جوانان غیرتمند 50 سال پیش و غواصان دریادلی که از دریا عبور کردند و دست بسته شهید شده اما تسلیم نشدند، با پافشاری بر روی آرمانهای آنها سیلی محکمی به زیادهخواهان عالم بزنیم. «شهدا شرمنده ایم» زمزمه هزاران هزار عاشقی است که در کنار پیکر شهدا سر می دهند. اشک و ناله و سینه زنی و نگاه چشم های غمبار به تابوت زیبای شهدا لحظاتی وصف نشدنی را در میدان شهدا و خیابان مجاهدین اسلام رقم زده است. مثل بیشتر مراسم تشییع شهدا «سعید حدادیان» می خواند و صدای بغض الود مردم عاشق نیز همراهیش می کنند: «یاد امام و شهدا، دل و می بره کرب وبلا...». در حال تکمیل...
۲۶/۰۳/۱۳۹۴ - ۱۸:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]