تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى تقاضا مى‏شد، اگر ايشان آن را مى‏خواستن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820160059




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردی بزرگ اما خاموش


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مردی بزرگ اما خاموش در سوگ درگذشت حاج علی علم الهدی جانشین دفتر فرمانده کل قوا

16 دی ماه امسال رفته بودم مزار شهدای هویزه که از سی امین سال این حماسه ماندگار دفاع مقدس یا د شود تا در یادها بماند با خود گفتم (این سی سال چقدر سخت گذشت بربازماندگان این حماسه ) در سه کنج مزار به شهید حسین علم الهدی رسیدم و مادرش  بی بی علم الهدی و برادرش مرحوم حاج کاظم . عرض سلامی کردم و گفتم که ؛ برادرش حاج علی سخت بیمار است.هشت ماه قبل که مرحوم حاج کاظم را آورده بودیم تا درکنار مادرش آرام گیرد . آقا علی جلو آمد و خیلی آرام گفت (این قبر را گودتر بکنید) از او علتش را پرسیدند و او گفت ( بزودی من هم به خانواده ام خواهم پیوست ) .در همین اوضاع واحوال بودم که یکی از فرزندانش کنارم نشست و گفت : (برای پدرم دعا کنید، حال وروز خوبی ندارد) و من همچنان به ستاره های درخشان خانواده بزرگ آیت الله علم الهدی فکر می کردم.فردای آن روز اعلام شد سید علی علم الهدی از جمع ما رفت و به دیار ابدی پیوست. به قلم روی آوردم که بنویسم . با این که به همه روحیاتش آشنا بودم. اما نمی توانستم روی کاغذ بیاورم. چقدر سخت است که بدانی چه باید بنویسی ، اما ندانی چگونه آن را بنویسی ؛  انگار در برابر شکوه وجلال شخصیتی وارسته قرار گیری و زبانت قفل شود. ازمیان جمعی که برا ی تسلیت به خانه اش آمده بودند، چند نفری را یافتم که سال ها با آقا علی هم دم و هم راز بودند. چگونه به مردم بگوییم حاج علی ساده زیست و تا آخرین نفس در انجام تعهدات شانه خالی نکرد. بی نام ونشان خط ولایت را از سال 42 تا آخرین لحظه دنبال کرد. یکی از آن بزرگواران که سردر گمی قلمم را دریافت .همراه با اشک آرام زمزمه کرد. زمزمه اش آهنگ شد . چه سخت است وقتی مونست از تو جدا شود وبخواهی در فراقش از مظلومیت او بگویی ؛ این بزرگوار این چنین گفت :« سالها یارم بود. همراه بود. مردی بزرگ ؛ ولی خاموش . امروز که متوجه شدم آقاعلی رفت ؛ گویی کمرم شکست . او پشت و پناه من بود. در سختی ها امید من بود . 22 سال است که در دفتر مقام معظم هبری به عشق همه امورلشكري را دنبال می کنیم. آقای علی خیلی زود به اوضاع مسلط شد. ندیدم کسی را که تدابیر حضرت آقا در امور نیروهای مسلح را چون علم الهدی درک کرده باشد. قبل آز آنکه در کار ذوب شود. اندیشه و مرام مقام معظم رهبری را باتمام وجود چراغ راه خود قرارداد به گونه ای که جز اسلام ولایت هیچ مسئله ای در نظرش جذابیت پیدا نکرد . عشق ورزیدنش به ولایت را درهمه وجودش لمس می کردم . دقت نظر در امور امانت داری او در قضاوت درست ؛ بی طرفی در رسیدگی پرونده های حساس ورعایت جانب عدالت ؛ آنچنان در رفتارش ساری و جاری بود که وجود  او در دفتر رهبری به عنوان فردی امین از طرف مقام معظم رهبری قلمداد می شد. تدابیرش در شروع هر کاری یک پارچه امید بود ودر ادامه کار استقامتش مانع شکست و سهل انگاری می شد وبدین سان همیشه در انتظار سرانجامی خوب و خداپسند بودیم . حاج علی زمانی احساس خرسندی می کرد که باری از دوش دفتر رهبری بر می داشت. همت وتلاش او با کوله باری از تجربه و مطالعه ودقت نظر همراه بود. این مرد فکور همه جوانب امور را ازنزدیک بررسی می کرد؛ به گونه ای که گزارشات ایشان برا ی حضرت آقا یک حجت به حسا ب می آمد . او الگوی نظم و دقت بود.چهار سال بود که از بیماری رنج می برد. اما یک بار وسوسه نشد امکاناتی را برای خود درخواس کند. در این اواخر بعضی از جلسات مهم تصمیم گیری لشکری را درکنارش در بستر بیماری برگذار می کردیم که از تدابیرش محروم نشویم . انضباط در رفتارش نهادینه شده بود. اوج رضایت او زمانی بود که یکی از خواسته های حضرت آقا را به نحو احسن انجام می داد . گره گشای اغلب مقامات لشگری بود وحتی سنگ صور شان می شد. با این همه محبوبیتی که داشت ؛ حتی یک بار در خواستی از او نشنید ند که جنبه شخصی داشته باشد. با جایگاهی که حاج علی داشت ؛ شیطان خیلی به سراغش رفته بود که او را نیز از خط ولایت به خط عافیت طلبی بیاندازد . ندیدیم کسی را که حتی یک مورد در رفتار سید علی لغزش دیده باشد. آیا کسب افتخار « عاقبیت بخیری » در این زمانه پاداش کمی است ؟ به راستی استقامت او ریشه را درکجا دارد؟ آنگاه که به روح بلند مادرش بی بی علم الهدی می رسیم ؛ پی به سرچشمه ای می بریم که کانون معرفت الهی است.)واین گونه بود که پرونده درخشان یکی از گمنامان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بسته شد. حاج سید علی علم الهدی ثابت کرد که در زمانه بعد از جنگ نیز  می توان زیستنی چون شهدا انتخاب کرد . شهید حسین علم الهدی پس از سی سال آغوش خود را بازکرد تا که برادرش ؛ آن معلم  دوره انقلاب خود را دعوت به سفره اولیاء الله نماید. راستی که دشت هویزه به برکت شهدای حماسه هویزه ؛ رنگ وبوی کربلا گرفته است . آیا این چنین نیست ؟ نصرت الله محمود زاده





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن