واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اخلاق استاد یا استاد اخلاق
شايد شما مخاطب گرامي هم يکي از اساتيد بزرگوار حوزه باشيد. يا درس رسمي داشته و يا به صورت آزاد تدريس کنيد. شايد هم در آينده يکي از اساتيد شويد. در هر صورت لازم است نکات بسيار مهمي را مراعات کنيد. البته مهمترين جهت رعايت اين مسائل، مسند استادي است. چرا که استاد شدن هم شرايطي دارد و لزوم حفظ اين شرايط به خاطر قداست و رفعت مقام استاد است. متاسفانه برخي گمان ميکنند، تنها وظيفه استاد در حوزه، انتقال مفاهيم و مشتي الفاظ به طلاب و ورزيده کردن آنها در بازي با الفاظ و مفاهيم است. اين در حالي است که ولين چيزي که روي طلاب جوان اثرگذار است، برخورد و مشي درست يا نادرست يک استاد است. اولين درسي که آموخته ميشود درس اخلاق است و سپس دروس ديگر. البته طلاب، اخلاق را از رفتار استاد ميآموزند و درس را از بيان او. ولي به صورت ناخودآگاه، هر شاگردي، ابتدا شاگرداخلاق استادش است و سپس شاگرد درس او. حال جالب است بدانيد بزرگان ما چگونه درس ميدادند و اخلاق را در حين تدريس و به شيوههاي مختلف به شاگردانشان آموزش ميدادند. اين شيوه استادي است و در حقيقت يک نشانه است براي کساني که به دنبال استاد ميگردند به معناي واقعي کلمه. شش سال در محضر مبارک پیر روشن ضمیر، روحانی بزرگوار، حضرت حجت الاسلام حاج شیخ احمد اعتمادی در آمل تشرّف داشتم، فقط یکبار از ایشان تشر شنیدم. داستانش این بود که به امر آن جناب ملزم بودیم درس نصاب هر روز را از بر کنی، چنانکه پیش از هر درس کتاب نصاب را در دست می گرفت، و ما می بایستی، نخست درس گذشته را به حضور انورش از بر بخوانیم و سپس درس دیگر را فرا بگیریم. روزی که داشتم درس نصاب را از بر پس می دادم، مصراع اول بیتی را با اندک درنگی و لکنتی تکرار کردم تا مصراع دوم به یادم آید، به من فرمود: مگر دیشب ماست خوردی؟ این بود یک جمله تشری که در مدت شش سال از آن مرد خدا دیدم. *** حدود سیزده سال در محضر اعلای علامه شعرانی تشرّف داشتم، از آن جناب هم فقط یک تشر بدین گونه شنیدم که در یک مطلب درس مکاسب شیخ انصاری رحمة الله علیه چند بار سوال و جوابی بین ما رد و بدل شده است، فرمود: آقا این مطلبی نیست که شما در آن این قدر پافشاری دارید. این بود تنها تشری که در یان سالیان دراز به من زده است. *** در همه مدتی که با مرحوم آیت الله الهی قمشه ای حشر داشتم، فقط یکبار سخنی به ظاهر تلخ و ناگوار و در معنی بسیار بسیار شیرین و گوارا به این بنده فرمود و واقعه اش اینکه: یکی از شرکای درس در مجلس درس آن بزرگوار آهسته به من گفت: من اشکالی بر این مطلب دارم، این بنده رو به جناب آقای الهی نموده است و عرض نمود که جناب آقا! این آقا اشکالی دارد؛ در جواب به بنده فرموده است: «مگر شما زبان آقا هستید؟» چقدر این جمله ادبم کرد و برایم کار رسید که هنوز حلقه گوش من است. رحمة الله تعالی علیهمنبع: برگرفته از پايگاه صالحين.تهيه و توليد: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]