واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عربستان وضعیتی بهتر از بحرین نداردسفیر اسبق کشورمان در بحرین می گوید:اوضاع عربستان به گونه ای نیست که بتوانیم این کشور را در موضع قدرت تلقی کنیم.اشغال بحرین نیز مزید برعلت شده است چون وضعیت عربستان در سطح بین المللی را با چالش روبرو کرده است.
بیش از یک ماه از ورود نیروی های نظامی عربستان سعودی به بحرین می گذرد و به رغم آنکه سعودیها ادعا می کنند کنترل اوضاع در بحرین را در دست دارند، این جزیره کوچک بیش از هر زمان دیگری به صحنه درگیری های خونین میان نیروهای نظامی و معترضین تبدیل شده است. طی چند روز اخیر مقامات سعودی و بحرینی در حالی بر تداوم حضور نیروهای سعودی تأکید کرده اند که به پیش بینی بسیاری از ناظران و کارشناسان سیاسی،حضور نظامی سعودی ها نه تنها وضعیت بحرین را حادتر خواهد کرد بلکه احتمال بروز نا آرامی در عربستان را نیز قوت خواهد بخشید.محمد فرازمند، سفیر اسبق ایران در بحرین روز سه شنبه میهمان کافه خبر بود و در این نشست آخرین تحولات بحرین مورد بررسی قرار گرفت.بحرین از چه زمانی ملتهب شد؟ریشه این نا آرامی ها به کجا باز می گردد؟اگر بخواهیم تاریخ مشخصی را برای آغاز اعتراضات بحرین بدهیم،غالبا تاریخ مذکور 14 فوریه ذکر می شود.14 فوریه روزی است که اولین گردهمایی بزرگ در میدان لولو بحرین شکل گرفت.یعنی دقیقا سه روز بعد از رفتن مبارک.گرد همایی اولیه مردم بحرین براساس دعوتی بود که جوانان از طریق اینترنت و فیسبوک انجام دادند و از این جهت می توان شباهتی بین تحولات جدید بحرین، مصر و تونس یافت.به تدریج اپوزیسیون سنتی و معروف بحرین نیز به تجمعات پیوستند.سیاست گام به گام احزاب اپوزیسیون در پیوستن به مردم بحرین نشانگر اینست که همانند سایر کشورهای عربی احزاب قدیمی و اپوزیسیون سنتی،به این سرعت توقع فراگیر شدن اعتراضات را نداشتند.گرچه ریشه اعتراضات در بحرین بسیار قدیمی تر از تحولات مربوط به پایان سال 2010 و آغاز سال 2011 است.مردم بحرین در طول 40 سال گذشته مطالباتی از حکومت داشتند و به اشکال مختلف آن را مطرح می کردند اما رفتن بن علی و مبارک برایشان الهام بخش بود به طوری که احساس کردند در بستر انقلاب های جدید عربی می توانند برخی از مطالبات گذشته خود را تحقق ببخشند.وضعیت و موقعیت احزاب معارض در این کشور چگونه است؟در رأس احزاب معارض بحرینی،جمعیت الوفاق قرار دارد که دبیر کل آن شیخ علی سلمان و رهبر معنوی جمعیت شیخ عیسی قاسم است.طی ده سال گذشته از زمانی که پادشاه کنونی بحرین زمام امور را در دست گرفت و براساس برنامه اصلاحات شروع به اعمال تغییرات در بحرین کرد. الوفاق در کنار چند حز دیگر وارد مشارکت سیاسی شدند. دو جریان جدید به نامهای جمعیت الحق و جمعیت الوفا از الوفاق جدا شدند که این دو جمعیت اخیر غیرقانونی در بحرین اعلام شده بودند و اجازه فعالیت نداشتند. حزب العمل الاسلامی نیز که مشارکتی منقطع در عرصه سیاسی کشور داشته همواره در کنار الوفاق بوده است.در رأس احزاب معارض بحرینی،جمعیت الوفاق قرار دارد که دبیر کل آن شیخ علی سلمان و رهبر معنوی جمعیت شیخ عیسی قاسم استدر کنار احزاب شیعی باید جمعیت الاخاء را نیز افزود که عمدتا ایرانی تبارهای بحرین هستند.در کنار جمعیت های شیعی، دو تشکل سنی هم در اعتراضات ده سال گذشته وجود داشتند که یکی سوسیالیسیتی و چپ گراست و دیگری بعثی- قومی است. به تدریج که اعتراضات به خصوص بعد از کشتار 17 فوریه توسط ارتش بحرین توسعه پیدا کرد، جمعیت الوفاق نمایندگان و اعضای فراکسیون خود را از پارلمان خارج کردند و به تدریج تجمعات صنفی، مدارس و دانشگاه ها به تظاهرات پیوستند تا اینکه روز چهارده مارس،نیروهای عربستان وارد بحرین شدند و اقدام به سرکوب مردم کردند. برخی از تحلیل گران بر این اعتقادند که آمریکا نخواهد گذاشت اتفاقی همچون مصر و تونس صورت گیرد، این مسئله تا چه میزان شدنی است؟پذیرفتن این تحلیل مقدماتی دارد.مقدمه اول اینست که بپذیریم کل این انقلابات مهندسی شده است.دوم اینکه این انقلاب ها چیزی خارج از اراده کسانی است که آن را مهندسی می کنند.دست کم درباره مصر و تونس اینگونه نیست. شواهد نشان می دهد که آمریکایی ها پله پله کنار رفتن مبارک را پذیرفتند.اتفاقا موقعیت مبارک در زمان اوباما ارتقا پیدا کرده بود.اوباما از زمان روی کارآمدنش پرونده تغییر و اصلاحات در خارمیانه را کنار گذاشت،چون با چالشی به نام غزه، ریاست جمهوری خود را آغاز کرد.اولویت اوباما را پیشتر بوش تعیین کرده بود و آن حل منازعه فلسطین و اسراییل بود.برای حل و فصل این معضل اوباما به این مسئله نیاز داشت که نوع رابطه آمریکا به متحدین سنتی خود را تغییر ندهد.لذا آمریکایی ها به یکباره خود را با این انقلابات عربی مواجه دیدند و در تلاشند تا مسائل را قدم به قدم به شکل روزانه مدیریت کنند.آمریکایی های تصور می کردند که بعد از مبارک عمر سلیمان می تواند زمام امور را در دست گیرد.اما خیلی زود دریافتند که نه عمر سلیمان و نه ارتش قادر به کنترل اوضاع نیستند. من فکر نمی کنم که این توانایی برای تدبیر و اداره امور در دست کسی باشد. آمریکا در وضعیتی نیست که بتواند به سران سعودی تضمین عدم تغییر را بدهد.امروز عربستان خود با چالشهای زیادی روبروست. مردم در این کشور به آگاهی رسیده اند.آیا ایران می تواند بی تفاوت باشد؟ما در مناسبات منطقه ای نمی تونیم بی تفاوت بمانیم همانگونه که نسبت به فلسطین نبودیم. اما باید هوشمندانه عمل کرد و بهانه به دست عربستان نداد.البته این ادعاها هنوز در غرب از سوی کسی پذیرفته نشده، این اتهامی قدیمی است ول کسی آن را نمی پذیرد.به این مسئله نیز باید توجه داشت که یکی از چالش های آینده خاورمیانه چالش طائفی است.اختلافات شیعی و سنی در آینده سایه خود را بر سر خاورمیانه خواهد داشت. اکثریت معترضین بحرینی شیعه هستند اما مطالبات مذهبی نیست. قاعدتا نگاهی که اعراب به تونس و مصر دارند به بحرین نخواهند داشت. همین مسئله دیپلماسی ما را بسیار پیچیده می کند. از سویی سیاستمداران ما باید برای داخل جواب داشته باشند و از سوی دیگر به گونه ای رفتار کنند که در خارج اتفاقی نیفتند.سوای از این ها تنش در خاورمیانه به نفع هیچکس نیست. خلیج فارس برای غربی ها خیلی مهم است هرگونه تنشی می تواند امنیت انرژی را به مخاطره بیندازد . ایران نیز به عنوان کشوری است که از ایجاد نظام های مردم سالار در کشورهای عربی ضرر نمی کند و با خاورمیانه دموکراتیک تر بهتر می تواند تعامل داشته باشد.در چنین شرایطی اگر ایجاد تنش در خلیج فارس به معنی سد ایجاد کردن در مقابل انقلاب های عربی باشد به نفعش نیست.عربستان سعودی هم با توجه به بحران داخلی که گریبانگیرش هست و با توجه به اینکه باید با مردم بحرین به عنوان کشور همسایه در آینده زندگی کند و با توجه به اینکه بخشی از جمعیت داخل عربستان ابراز همدردی می کنند به نفع آنها نیست که حضورشان در بحرین را تداوم بخشند.ما در مناسبات منطقه ای نمی تونیم بی تفاوت بمانیم همانگونه که نسبت به فلسطین نبودیم. اما باید هوشمندانه عمل کرد و بهانه به دست عربستان نداد.البته این ادعاها هنوز در غرب از سوی کسی پذیرفته نشده، این اتهامی قدیمی است ول کسی آن را نمی پذیرد.بنابراین راه حل برون رفت از بحران بحرین چیست؟بحران بحرین یک راهکار دیپلماتیک دارد قبل از اینکه راهکار نظامی داشته باشد. مردم بحرین می توانند در صورت عدم دخالت عربستان بر سر میزان اصلاحاتی که در این کشور باید انجام شود به توافق برسند.سعودی ها و بحرینی ها برای ورود نظامی به یک کشور نیاز به یک مستمسک قانونی داشتند. از همین رو به اساسنامه شورای همکاری خلیج فارس و پیمان دفاعی سپر جزیره استناد کردند. در حالی که این بهانه حتی از سوی اعراب و رسانه های آنها نیز موجه نیست چرا که اولا اساسنامه شورای همکاری خلیج فارس در قبال تهدید خارجی اجازه ورود به نیروهای نظامی را داده است و ثانیا هیچ پیمان نظامی با به کار گرفتن زور و خشونت علیه مردم غیر مسلح موافق نیست.چرا که با ابتدایی ترین موازین حقوق بشری در تعارض است. آیا یک کشور می تواند از ارتش خود برای سرکوب مردم خودش استفاده کند که کشور دومی بیاید و برای سرکوب مردم از آن استفاده کند.این منطق ضعیفی است که عربستان در پیش گرفته است. تنها امید عربستان برای اینکه دنیا چشمان خود را بر روی این منطق سست ببندد، نسبت دادن جریانات به ایران است.بر همین اساس عربستان با اصرار و فشار در تلاش است که چند کشوری دیگر منطقه خلیج فارس را نیز با خود همراه کند. به طوری که از کویتی ها هم خواسته اند که پروژه ای را علیه ایران راه بیندازند.بخش سیاست تبیانمنبع:خبرآنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]