تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816991523




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راز گمشده مجنون


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: راز گمشده مجنون
هور
اسم كتاب را كه بشنوی فكر می كنی این هم از آن داستان های لیلی و مجنونی است. راستش را هم كه بخواهی همین طور است، منتهی به جای لیلی دو تا مجنون در این داستان هست، یكی جزایر مجنون و یكی هم شهید علی هاشمی كه مجنون جزایر بود. می خواست فرمان حضرت امام را اجرا كند، جزایر باید حفظ می شد و علی هم با جان و دل آنجا ایستاده بود، حتی موقع تولد پسرش جلسه قرارگاه را برد بیمارستان برگزار كرد تا هم به كار های دفاعش برسد و هم به خانواده.كتاب را كه بخوانی می فهمی كه او یكی از سرداران بزرگ دوران دفاع مقدس بود. فرمانده سپاه ششم امام جعفر صادق(علیه السلام)، فرمانده قرارگاه به كلی سری نصرت و چند مسئولیت دیگر، باید بود تا به حال حداقل اسمش را شنیده باشم. پدرت دوازده سال حصیر انداخت در كوچه و نشست، زل زد به انتهای كوچه تا بیایی و ببینی كه در انتظارت نشسته است. اما پدرت رفت و تو نیامدیآخر كتاب كه می رسی می فهمی كه معلوم نشد او شهید شد یا اینكه بعثی ها او را اسیر كردند. صدام چند تا بالگرد فقط برای اسیر كردن شهید هاشمی فرستاده بود، او هم با چند نفر دیگر در نیزار های هور متفرق شد تا بعثی ها نتوانند تعقیبشان كنند و بعد هم دیگر خبری از او نشد.گفتند به احتمال زیاد اسیر شده و نباید از او حرفی زد، دشمن اگر بفهمد كه او كیست ممكن است دیگر هرگز نبینیمش.اما چه شد علی در این مدت كه نبودی؟ پدرت دوازده سال حصیر انداخت در كوچه و نشست، زل زد به انتهای كوچه تا بیایی و ببینی كه در انتظارت نشسته است. اما پدرت رفت و تو نیامدی. بچه هایت چقدر صبر كردند، دعوایشان می شد سر اینكه وقتی آمدی كدامیك اول گردنت گل بیندازد.ولی وقتی آمدی...راوی هور می گفت بعد از اینكه شهید هاشمی با یارانش متفرق می شوند، دوباره به قرارگاه برمی گردند و یك خودرو بر می دارند تا برگردند ولی یكی از بالگرد ها روی جاده می نشیند و راه را می بندد. آنها هم با خودرویشان می زنند به بالگرد و آسمانی می شوند. اما سال ها این راز سر به مهر مانده بود.باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از تبلاگ رهسپاریم با ولایت تا شهادت  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن