محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826209875
ناگفتههای رئیس تشکیلات مخفی حزب توده در ایران در گفتگو با فارس-2 موظف بودیم به شوروی اطلاعات بدهیم/ از میزان اشراف پاسدارها بر حزب شوکه شدم/ مارکسیسم در همه جا فاجعه به بار آورد/ ماجرای همکاری حزب توده با دادستانی انقلاب
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ناگفتههای رئیس تشکیلات مخفی حزب توده در ایران در گفتگو با فارس-2
موظف بودیم به شوروی اطلاعات بدهیم/ از میزان اشراف پاسدارها بر حزب شوکه شدم/ مارکسیسم در همه جا فاجعه به بار آورد/ ماجرای همکاری حزب توده با دادستانی انقلاب
هرچه جلوتر میرفتیم، دیدم آنها (پاسدارها) از همه قرارها، حرکات و رفتار من به صورت ریز به ریز مطلعند؛ اینکه فلان روز، فلان ساعت کجا بودم و چه کردم. حالم بد شد. شوکه شده بودم.
گروه سیاسی خبرگزاری فارس- هاجر تذری و مهدی بختیاری: محمد مهدی پرتوی (خسرو) مسئول تشکیلات مخفی حزب توده در ایران که در جریان عملیات اطلاعاتی سپاه در سال 62 به همراه تعداد دیگری از سران این حزب در تهران بازداشت شد، به بیان ناگفتههایی از قبیل میزان جاسوسیهای حزب توده برای شوروی، اشراف سپاه بر رفتار این حزب و ماجرای همکاری ویژه حزب توده و دادستانی انقلاب پرداخت که این موارد را در زیر میخوانید. (برای مطالعه بخش اول این گفتگو اینجا را کلیک کنید)
** ماجرای پنهان کردن سران توده پس از ضربه اول به حزب فارس: مسئولیت جمع کردن اعضای باقیمانده پس از ضربه اول به حزب که در بهمن ماه سال 61 صورت گرفت، با چه کسی بود؟ پرتوی: بعد از ضربه اول، ما باقی مانده اعضا را در خانه ای که از قبل پیش بینی شده و متعلق به یکی از زوجهای عضو سازمان مخفی بود جمع کردیم و آنها را سازمان دادیم و من میرفتم و سرکشی میکردم که خود اینها خاطرات زیادی دارد و من اصلا با برخی از افراد در این مقطع آشنا شدم. آخرین جلسه ما قرار بود در یکی از این خانهها در حوالی خیابان آزادی برگزار شود که ما ابراهیمی را آنجا نگه داشته بودیم. جوانشیر گفت جلسه را در این خانه برگزار کنیم تا ابراهیمی مجبور نباشد از خانه خارج شود. ** از 2 کانال متوجه شدیم ضربه دوم به حزب نزدیک است فارس: پس طبری و بقیه چطور؟ پرتوی: امثال طبری و جودت را زیاد تحویل نمیگرفتند و حتی دعوت هم نشده بودند. قرار شد در این جلسه، ابراهیمی باشد و جوانشیر و من و هاتفی. در آن جلسه صحبت این بود که ما افرادی را از مرز رد کنیم که همین هم خودش داستانی دارد. قرار بود این کار، 2 ماه قبل انجام شود و همه تدارکات هم دیده شده بود ولی جوانشیر مخالفت کرد و این افراد ماندند و بعد هم دستگیر شدند. منتهی این موضوعات را کسی بیان نمیکند. در این جلسه ما از 2 کانال مطلع شدیم که قرار است ضربه دوم در تاریخ 11 اردیبهشت وارد شود. ** همه امکانات برای خروج رهبران حزب از ایران فراهم بود فارس: این 2 کانال کجا بودند؟ پرتوی: یکی از این کانالها، برادر آقای سرحدیزاده وزیر اسبق کار بود. گویا آقای سرحدیزاده از موضوع مطلع شده بود و از برادرش پرسیده بود که شما باز چه کار کردید که میخواهند شما را بگیرند؟ او هم فهمیده بود و به ما اطلاع داد. کانال دوم را یادم نیست. در هر صورت تصمیم بر این شد که کادرهای درجه اول را خارج کرده و معاونین آنها را جایگزینشان کنیم. همه این طرحها را هم خود جوانشیر تهیه میکرد. قرار شد من بروم و سازماندهی کنم تا فردا طبری و ابراهیمی را خارج کنیم. همه امکانات هم فراهم بود. این جلسه تا ساعت 11 شب طول کشید و چون دیروقت بود و خیابانها هم خلوت شده بود، جوانشیر گفت خیابان ناامن است و بهتر است شب همینجا بمانیم. آن زمان من با سعید آذرنگ (یکی از کادرهای تشکیلات مخفی) هم خانه بودم. گفتم اگر نروم او نگران خواهد شد و فکر خواهد کرد که برای من اتفاقی افتاده است. باید بروم از بیرون به او زنگ بزنم. جوانشیر گفت پس در این صورت اگر می خواهی برو منزل، ما خودمان جلسه را ادامه خواهیم داد. آمدم بیرون. چند دقیقهای گشتم تا مطمئن شوم کسی دنبالم نیست بعد رفتم منزل.
** وانمود میکردند که ما را به جرم مواد مخدر بازداشت کردند یک ساعت بعد، زنگ خانه به صدا درآمد. من یکهو از جا پریدم ولی سعید گفت احتمالا همسایه باشد. من به هر حال رفتم و در اتاق پنهان شدم. یک مرتبه دیدم چند نفر با اسلحه و سروصدا وارد خانه شدند، چشمهای ما را بستند و طوری هم وانمود میکردند که مثلا ما به اتهام مواد مخدر بازداشت شدیم. فکر میکردند که اگر ما موضوع را بفهمیم، تا زمان بازجویی وقت داریم تا داستانی را سرهم کنیم. ** همه از قبل شناسایی شده بودند فارس: بقیه افراد با چه فاصله زمانی بعد از شما دستگیر شدند؟ پرتوی: همان شب تا صبح تقریبا تمام افراد را گرفتند. همه از قبل شناسایی شده بودند. فارس: برخی افراد همین الان هم میگویند که شما با حکومت همکاری میکردید و افراد حزب از طریق شما لو رفتند. پرتوی: در جریان همه این اظهار نظرها هستم و آنها را خواندهام اما اینکه چرا درباره من این حرفها را میزنند... فارس: شاید چون حکم اعدام شما به 8 سال زندان تغییر پیدا کرد پرتوی: نه این موضوع مربوط به بعد از آن است. این اظهارنظرها از پیش از آن شروع شد. ** جوانشیر میگفت «خسرو» نفوذی حکومت در حزب بوده من پس از دستگیری، 2 سال و نیم در انفرادی بودم و از هیچ جا خبر نداشتم. دادگاهها سال 64 به صورت غیرعلنی در اوین شروع شد. قبل از محاکمه خود ما، محاکمه سایر اعضای حزب برگزار شد و هر روز در موارد متعددی موقع محاکمه افرادی که عضو سازمان مخفی بودند و به نوعی من مسئولیتشان را برعهده داشتم، من هم به دادگاه احضار میشدم. در یکی از این جلسات، دادستان برگشت و به من گفت فلانی! آقای جوانشیر آمده بود پیش ما و میگفت خسرو که از خود شماست. بعدا، جوانشیر ادعا کرده بود که بعد از رفتن پرتویی، ریختند و ما را دستگیر کردند و این نشان میدهد که او (یعنی من) با اطلاعات همکاری داشته است. اینها را من اولین بار سال 63 از زبان دادستان شنیدم. اخیرا هم چند ماه قبل این حرفها توسط شخصی دیگری در خارج از کشور مطرح شد که خودش از افسران قدیمی نیروی دریایی بوده و یک موسسه تاریخ شفاهی هم دارد. این آقا خودش به همراه 4 نفر دیگر، از معاونین افضلی و عضو حزب بود که اخیرا مصاحبهای با همسر جوانشیر ترتیب داده. همسر جوانشیر هم الان بسیار پیر است و طبعا همه چیز را به یاد ندارد و اظهارات خلاف واقع هم در این مصاحبه مطرح میشود. ایشان یک جایی در این مصاحبه میگوید در یکی از ملاقاتهایش با جوانشیر، از او سراغ 3 تفنگدار (یعنی من و هاتفی و خدایی) را گرفته است. ما 3 نفر در بیرون زندان، تا قبل از آمدن کیانوری، ملاقاتهای جداگانه با جوانشیر داشتیم و حتی چند نوبت هم شام منزل آنها مهمان بودیم و از همان موقع، همسر جوانشیر به ما لقب «3 تفنگدار» داده بود. جوانشیر هم در پاسخ به او گفته بود که پرتویی که قبلا دستگیر شده بود و با آنان (اطلاعات سپاه) همکاری می کرد و دلیلش این بود که وقتی من از خانه رفتم، یک ربع بعد پاسدارها آمدند. این روایت خانم جوانشیر است و البته اعتقاد خود جوانشیر هم این بود و به دادستان هم گفته بود و این روایت را در زندان همه شنیده بودند. این داستانیست که ریشه در جریان 53 نفر و اتهاماتی که به ارانی زدند و در کتاب آقای انورخامهای نیز ذکر شده دارد.
در ماجرای 53 نفر، کامبخش تمامی افراد را لو می دهد. همان موقع، ارانی در انفرادی بوده و کامبخش در بند عمومی. همه تقصیرها را گردن ارانی انداخته بودند و هر وقت برای هواخوری میآمد، همه به او فحش می دادند، بعد که پروندهخوانی شد، همه متوجه میشوند که داستان از چه قرار است و از این به بعد کامبخش مورد غضب واقع می شود و به شوروی میرود. بعد از مدتی شوروی ها اعلام می کنند که از نظر ما، او (کامبخش) تبرئه است، بنابراین کامبخش سال 21 مجددا وارد حزب میشود. ** منافع شوروی بر منافع حزب ارجحیت داد فارس: چرا شورویها کامبخش را تبرئه کردند؟ پرتوی: به دلیل اینکه شوروی در کنار سازمان سیاسی، یک سازمان نظامی هم در ارتش داشت که مدیریت آن با فردی به نام «سیامک» بود و آن را جدا اداره میکرد. این سازمان نقش اطلاعاتی برای شورویها داشت و کامبخش آن را لو نمیدهد و شورویها میگفتند او سازمان سیاسی را لو داده تا این یکی (سازمان نظامی) را حفظ کند. این دقیقا اتفاقی است که در تمام تاریخ حزب افتاده است. یعنی منافع شوروی بر منافع حزب ترجیح داده میشد و هر جا لازم بود، حتی حزب سرکوب میشد تا ضربهای به شوروی نخورد. من در دوران 4 سالهای که در حزب فعالیت می کردم، این موارد را متعدد دیدم. حزب گاها افراد را وادار به کاری میکرد و بعد خود را از پشت آن کنار میکشید؛ مانند جریان قتل مدیر تهران مصور، به هر حال چنین مسائلی در احزاب همیشه بوده است. ** مارکسیسم در همه جا فاجعه به بار آورد حقیقت این است که اگر بخواهیم مساله را کمی عمومیتر از جریان حزب توده ببینیم، اصولا تمام ایدئولوژیهای جزمی و مطلق گرا، حتما کارشان به فاجعه میکشد. هر جریان و نحلهای که باشد. نمونه بارزآن ایدئولوژیای است که به عنوان مارکسیسم مطرح شد و در همه جا شکست خورد و فاجعه به بار آورد. نظیر آن چه در شوروی و کشورهای دیگر گذشت، این موضوع مختص به ما نبوده و مبتلابه تمامی کشورهای جهان سوم است، البته ما ویژگی خاصی هم داشتیم و آن هم مرز بودن با شوروی است که باعث شد ما یکی از وابسته ترین سازمان های چپ را داشته باشیم. ** تلاش ما، نفوذ در همه احزاب موافق و مخالف جمهوری اسلامی بود فارس: برنامه اصلی حزب توده در ایران چه بود؟ یعنی هدفی مبنی بر نفوذ در مراکز مختلف نظامی و ارتش داشت که بخواهد نظام را از درون متلاشی کند یا فقط جاسوسی برای شوروی بود؟ آقای کیانوری در همان جلسه اول پس از ورودش به ایران به ما گفت که سازمان نوید باید مخفی بماند. ما گفتیم نوید در گذشته نشریه ای داشت که مخفی منتشر می شد و سازمانمان هم بر محور انتشار این نشریه بود اما وقتی که حزب قانونی است و تشکیلات و دفتر علنی دارد و روزنامه و مجلات آن روی دکه می آید و در ذیل حکومتی است که آن را قبول دارد، ما چه فعالیت مخفیانهای بکنیم؟ کیانوری گفت: شما الان باید کار اطلاعاتی بکنید تا اگر حزب به هر دلیلی مورد ضربه قرار گرفت، ما یک سازمان مخفی داشته باشیم که بتوانیم کار را تداوم بخشیم. آن موقع، بحث بیشتر پیرامون این بود که هنوز حکومت جدید پا نگرفته و ممکن است با خطر کودتا یا حمله خارجی مواجه شود. کیانوری می گفت باید برای چنین موقعیتی آماده باشیم، چاپخانه مخفی تاسیس کنیم تا در موقع نیاز از آن استفاده کنیم. البته او این را هم می گفت که باید در مراکز مختلف نفوذ کنیم و همانطور که گفتم، حتی به ما ایراد می گرفت که چرا همان ابتدا که سپاه تشکیل شد، افرادتان را برای نفوذ نفرستادید. بحث این بود که ما در همه احزاب مختلف چه احزاب رسمی جمهوری اسلامی، چه احزاب مخالف حکومت مثل احزاب چپ، راست، لیبرال یا حتی افراد راست برانداز یعنی مخالف حکومت فعلی برای کسب اطلاعات و تاثیرگذاری، نفوذ کنیم و بعد اگر بتوانیم، در سازمان های دولتی نیروی مخفی قرار دهیم تا منبع اطلاعاتی برای حزب باشند. ** حزب موظف بود به شوروی اطلاعات بدهد البته منابع اطلاعاتی برای حزب فرق می کرد، یعنی فرض کنید در ارتش، بحث این بود که اگر کودتا شد بتوانیم کمک کنیم، در ادارات این بود که ما از اخبار درون باخبر شویم که چه می گذرد و مثلا چه سیاست هایی اعمال می شود؟ کجاها اشکال وجود دارد و بعد براساس آن، برنامهها را تنظیم کنیم. از درون سازمان های سیاسی باخبر شویم و ببینیم چه خط مشی دارند و نگاهشان به حزب چگونه است و آیا خطری از جانب آنها حزب را تهدید میکند یا نه.
اینها مسائلی بود که بیان میشد ولی در پس این مسئله، موضوع دیگری بود و آن ارتباطی بود که با شورویها وجود داشت و تبعا حزب خودش را موظف میدانست که راجع به تحولات داخل ایران در عرصههای گوناگون به آنها اطلاعات دهد و آنها در جریان آنچه در ایران میگذرد، قرار بگیرند. حزب این وظیفه را از ابتدای تشکیل تا زمان فروپاشی انجام میداد و امری نبود که به یک مقطع خاص محدود شود. ** روسها به دنبال تسلیحات آمریکایی موجود در ایران بودند کیانوری شخصا خودش با کانالهایی که داشت در مورد خط مشی حزب مشورت میکرد و طبیعی بود که باید اطلاعات به آنها بدهد. بحث دیگری هم وجود داشت که من درگیرش شدم و آن اطلاعاتی بود که شورویها از سلاح های آمریکایی موجود در ایران خواسته بودند؛ سلاحهایی وجود داشت که ویژگیهای فنیاش برای آنها ناشناس بود؛ مثل جنگندههای F14، موشک فینیکس، هارپون و نظیر اینها که برایشان بسیار حیاتی بود. به تدریج وقتی ارتباطات نظامی برقرار شد و تعداد اعضای نظامی عضو حزب رو به فزونی گذاشت، قرار شد این ارتباطات سازماندهی شود. ** موضوع دادن اطلاعات به شوروی برای ما حل شده بود اواخر سال 58، کیانوری از من خواست که اطلاعات فنیای را که عمدتا در عرصه نیروی هوایی و دریایی بود، به شوروی بدهم. این موضوع برای ما حل شده بود. با توجه به نوع ایدئولوژی که داشتیم و معتقد بودیم یک طرف اردوگاه آمریکا و طرف دیگر شوروی است و آمریکا دشمن است و مسئلهای ندارد که اطلاعات سری سلاح ها را به شوروی بدهیم. برخی افراد به خصوص از هُمافران بودند که نقش زیادی در تحولات انقلاب داشتند و به اسناد برخی مراکز دسترسی داشتند، یا برخی افراد که در کمیتههای انقلابی حضور داشتند، ما این اطلاعات را تهیه کردیم و در چند مقطع در اختیار شوروی قرار دادیم. ** شوروی اشتهای سیریناپذیری در کسب اطلاع از ایران داشت فارس: از اطلاعاتی که شما به آنها میدادید، راضی بودند؟ پرتوی: شورویها اشتهای سیری ناپذیری در گرفتن این اطلاعات داشتند. من برخی اوقات تعجب میکردم که اینها برای کسب اطلاعاتی مصر بودند که به نظر سری هم نمیرسید، این اطلاعات حجم بالایی داشت که از آنها کپی میگرفتیم و کیانوری به من گفت این اطلاعات را به جوانشیر بدهم. جوانشیر با آنها (شورویها) ارتباط مستقیم داشت ولی گفت که چون من عضو علنی هستم و ممکن است در معرض خطر باشم و تحت تعقیب قرار بگیرم، مسئولیت این ارتباط را به من دادند و من چند ماهی مسئول بودم و بعد دستگیر شدم، ولی به هر حال این اطلاعات از طرق مختلف به آنان داده میشد. ** عطاریان با لباس نظامی به دفتر حزب مراجعه کرد فارس: شما به طور مستقیم با برخی افسران و فرماندهان ارتش در ارتباط بودید و از آنها اطلاعات میگرفتید مثل ناخدا افضلی و سرهنگ عطاریان، اینها چطور جذب حزب شده بودند؟ پرتوی: هر 3 نفری که مستقیما با من ارتباط داشتند (ناخدا افضلی، سرهنگ عطاریان و سرهنگ کبیری) از قبل، عضو سازمان جوانان حزب بودند. بعد از جریانات دهه 30 که منجر به متلاشی شدن سازمان حزب شد، این 3 نفر به ارتش رفتند ولی همان تفکر گذشتهشان را داشتند. بعد از انقلاب و پس از بازگشایی حزب، این افراد به دفتر حزب مراجعه کردند و یادم هست که حتی عطاریان مستقیما و با لباس نظامی رفته بود که همه جا خوردند. بقیه هم با واسطه مراجعه کرده بودند.
پرتوی در دادگاه (نفر وسط) در کنار سرهنگ عطاریان (راست) و سرهنگ کبیری (چپ) میتوانم بگویم عمده افسرانی که عضو سازمان افسری حزب شدند خودشان مراجعه کردند منتهی هرکدام به طریقی. اینطور نبود که ما برای تبلیغ، کسی را سراغ آنها فرستاده باشیم بلکه خود این افراد آمادگی قبلی داشتند. ** اعضای نظامی عضو حزب فکر میکردند به میهنشان خدمت میکنند من در مورد ناخدا افضلی باید این را بگویم که اینها جوانانی آرمان خواه و دارای پیشینه فکری بودند. من معتقدم اینها همگی میهن دوست بودند و فکر می کردند که دارند به میهنشان خدمت می کنند. اگر هم اطلاعاتی به حزب میدادند از سر دشمنی با جمهوری اسلامی نبود. جدای از مسایل پشت پرده، وقتی ما خط دموکراتیک و ضدامپریالیستی را تبلیغ میکردیم، این همان خط امام بود که ما هم به آن اعتقاد داشتیم. اصلا یکی از دلایلی که من میگویم چرا اعضای حزب نمی توانستند در برابر دستگیریها مقاومت کنند برای این بود که با جمهوری اسلامی دشمنی نداشتند. این بعدها شکل گرفت. خط مشی ما خط مشی قلابی نبود. این تبلیغی که در حزب می شد نه تنها برپایه دشمنی با جمهوری اسلامی نبود، بلکه اعضای حزب همکاری هم می کردند و حتی به جبههها هم میرفتند و کشته هم میشدند. بنابراین وقتی که با یک چنین مسائلی روبه رو شدند خیلی از افراد اصلا نمی توانستند مسائل را برای خودشان حل کنند و دچار تناقض شدند. من یک نقل قول از جوانشیر میگویم. جوانشیر جزو کسانی بود که در جریان ضربه دوم دستگیر شد و در هنگام ضربه اول برای سرکشی به مشهد رفته بود. می گفت به صورت ناشناس در مشهد در یکی از جلسات کمیته ایالتی شرکت کرده و آنجا نسبت به برخی مواضع اخیر حکومت انتقاد کرده و گفته بود که باید کمی از این مواضع حکومت فاصله بگیریم. میگفت آنجا با انتقادات زیادی مواجه شده بود و افراد برداشتشان این بود که او دارد موضعی خلاف نظر حزب میگیرد. جو داخل حزب این طور بود و شاید دیگر گروههای چپ، با این وضعیت مواجه نبودند چون وضعیت کاملا مشخصی داشتند اما در حزب ما این دوگانگی وجود داشت. بنابراین وقتی صحبت از افسران میشود، تصور این نبود که فکر کنند خلاف انقلاب کاری میکنند. ** افضلی میدانست که اطلاعات او به دست شورویها میرسد مثلا من از افضلی اطلاعاتی درباره موشک هارپون خواستم، خب او بلافاصله می فهمید که این موشک به درد حزب نمیخورد. پس این اطلاعات را شوروی میخواهد و این را هم مغایر میهن دوستی نمیدانست. چون آمریکا دشمن ماست و شوروی هم دشمن آمریکاست. ** ارتباط کیانوری با شوروی فراتر از این حرفها بود البته توجه داشته باشیم که من این حرفها را درباره افراد میگویم نه سازمان و رهبری حزب. مثلا نقش و روابطی که کیانوری با شوروی داشت و اطلاعاتی که او به آنها میداد، فراتر از این حرفها بود. ما یک نظریه را پذیرفته بودیم و براساس آن، مسئله برایمان جا افتاده بود. تصورمان این بود که ما در چارچوب احزاب برادر فعالیت میکنیم. مثلا فرض کنید قبل از حمله صدام به ایران، احزاب کمونیستی اروپایی، اطلاعاتی را در این باره به حزب رساندند و ما هم این اطلاعات را به حکومت دادیم و یا همینطور راجع به فعالیتهای سلطنتطلبان در خارج از کشور. من سعی دارم موقعیت آن زمان را توضیح دهم. خیلی از اینها باور امروزم نیست. ** باید بین اعضا و رهبری حزب تفاوت قائل شد فارس: گذشته از ممنوعیت ورود نظامیها به دستهجات سیاسی، ولی به نظر شما شخصی در جایگاه فرماندهی نیروی دریایی یک کشور، نباید آنقدر قدر سیاست و کیاست میداشت که اطلاعات نظامی را در حزب بازگو نکند؟ آنهم وقتی که شعار علنی جمهوری اسلامی، «نه شرقی و نه غربی» بود. پرتوی: این شعار یکی از تناقضات داخل حزب بود. حزب از یک طرف از جمهوری اسلامی اعلام حمایت می کرد ولی از یک طرف، مسلما شعار «نه شرقی» را قبول نداشت. من بین افراد و رهبری حزب مثل کیانوری فرق قائلم.
دادگاه حزب توده: ناخدا افضلی (نفر اول از چپ) پرتوی (نفر سوم) ممکن است شما بگویید که عضویت یک افسر ارتش در حزب، خلاف مقررات بوده. همینطور هم هست. من نمی خواهم تبرئه کنم و یا بگویم که همه کارهای حزب مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و حزب هیچ جرمی مرتکب نشده است. در کشورهای پیشرفته دنیا هم اجازه نمیدهند ارتش در سیاست دخالت کند. اما آنچه من به آن اعتقاد دارم این است که اینطور نبوده که این افراد با نیت مقابله با جمهوری اسلامی کاری کرده باشند. افضلی در همان دادگاه اذعان کرد که کارهای خلاف قانون کرده و تخطیهایش را قبول دارد ولی میگفت من خدماتی هم کردهام. ** پاسدارها از همه چیز ما خبر داشتند فارس: بعد از دستگیری در ضربه دوم، چطور از شما بازجویی کردند؟ شما که مسئول یک سازمان مخفی بودید، خیلی راحت دستگیر نشدید؟ من را بلافاصله برای بازجویی بردند. هرچه میگفتند، من انکار میکردم. میگفتند که سابقه من را می دانند. من هم پیش خودم گفتم این طبیعیست چون من قبلا زندانی بودم و قاعدتا اینها باید سوابق من را داشته باشند. از من پرسیدند که امشب کجا بودی؟ گفتم منزل فلانی از دوستان قدیمیام. پرسیدند نه، قبل از آن کجا بودی؟ زیر بار نمی رفتم. تا اینکه دیدم آدرس جایی که بودن را جلویم گذاشتند و معلوم شد که آنجا را زیر نظر داشتند و نمیشد کاری کرد. هرچه جلوتر میرفتیم، دیدم آنها از همه قرارها، حرکات و رفتار من به صورت ریز به ریز مطلعند؛ اینکه فلان روز، فلان ساعت کجا بودم و چه کردم. حالم بد شد. شوکه شده بودم. ** اعترافات کیانوری جایی برای پنهانکاری نگذاشته بود بعد به من گفتند که کیانوری هم با آنها همکاری می کند. (کیانوری در ضربه اول دستگیر شده بود). این حرف آنها را قبول نکردم تا اینکه مرا به طبقه بالا بردند. تلویزیونی که آنجا بود را روشن کردند و مصاحبه کیانوری را برایم گذاشتند که او در آن مصاحبه، 5 اتهام را برشمرد و توضیح داد. بعد از آن به من چشمبند زدند و بردند جلوی یک سلول. چشمبند را یک لحظه بالا زدم و دیدم کیانوری روی یک تخت خوابیده است. او تنها کسی بود که تخت داشت چون میگفتند نمیتواند روی زمین بنشیند. گفت: «خسرو سلام». گفتم: «سلام». بعد گفت:«ما در اینجا به این نتیجه رسیدیم که هیچ چیزی را از جمهوری اسلامی پنهان نکنیم». این عین جملهاش بود. تا آمدم حرف بزنم، اجازه ندادند. این دیدار، آن فیلمها و این حرف کیانوری نشان میداد که من دیگر چیزی برای پنهان کردن ندارم و تنها باید اعتراف می کردم مخفیگاه اسلحهها کجاست. حالا من این سوال را میپرسم که اگر من ضعف نشان دادم و افراد را لو دادم، چطور تمام آن مصاحبه ها قبل از دستگیری من ضبط شده بود؟ ** اعترافات سران حزب از بلندگوهای زندان پخش میشد مصاحبههای سران حزب، 3 روز بعد از دستگیری من از صداو سیما پخش شد. حتی از بلندگوهای داخل سلولهای زندان هم پخش شد و همه مطلع شدند، عقلانی نیست که تمام مصاحبههای ضبط شده با اطلاعات داده شده توسط من در عرض 3 روز گرفته شده باشد. ** ماجرای همکاری حزب توده با دادستانی انقلاب فارس: دوستانتان اما به دستگیری شما در سال 59 هم استناد میکنند. ماجرای بازداشتتان در سال 59 چه بود؟ پرتوی: برخی آقایان حقیقت را نمیدانند و فقط گفتههای دیگران را تکرار میکنند. اما من نمیدانم مثلا چرا آقای عمویی چنین ادعایی میکند؟ او مسئول روابط عمومی حزب و مسئول تماس با تمام ارگانهای دولتی و شخصیتهای رسمی بود. ایشان میداند من برای چه سال 59 دستگیر شدم. می دانید چرا دلیل دستگیری من را در سال 59 نمیگویند؟ چون به ضرر حزب است.
این نخستین بار است که میخواهم دلیل دستگیری خود در سال 59 را افشا کنم. اواخر مرداد سال 59 در یکی از جلسات هفتگی با کیانوری، خدایی و هاتفی، کیانوری به من گفت یک مأموریت برای تو دارم. گفت یکی از افراد ساواکی متعلق به جریان ضدانقلاب هست که اینها میخواهند در نمازجمعه بمبگذاری کنند. خُب قبلاً هم حزب به این قبیل جریانات نفوذ میکرد و به دادستانی خبر میداد، مثل جریان قطب زاده. کیانوری در این جلسه گفت من با آقای قدوسی که در آن زمان دادستان انقلاب تهران بود صحبت کردم و به او گفتم ما این افراد را پیدا میکنیم و به شما میدهیم منتها چون شما درست بازجویی نمیکنید سرنخشان گم میشود و بقیه افراد آنها دوباره شروع به سازماندهی و فعالیت میکنند. آنها (قدوسی) گفتند مقدورات ما همین است چون ما نمیتوانیم شکنجه کنیم و شکنجه از نظر قانون اسلام ممنوع است. کیانوری به قدوسی میگوید این مورد را تحویل ما دهید تا ما برای شما اطلاعات بگیریم. در این مورد خاص آقای قدوسی مخالفت نمیکند. سازمان هم این وظیفه را به گردن تشکیلات مخفی انداخت. حقیقت این است که اساسا این امور، با روحیات من سازگار نیست، اما سران حزب گفتند این کار عجلهای است و تا صبح فردا باید فرد مورد نظر دستگیر شود. همین الان بروید خانه این فرد را تحت نظر بگیرید؛ صبح فردا دادستانی او را دستگیر میکند و تحویل حزب میدهد. در مورد مکان نگهداری این فرد هم مطلبی بگویم. حزب به غیر از چاپخانه اصلی که در تهرانپارس بود و تجهیزات کاملی داشت، خانه برخی افراد را هم در اختیار میگرفت. زیرزمین منزل یکی از دانشجویان پزشکی که خودش و همسرش عضو حزب بودند را در نظر گرفتیم که دیوارهای آکوستیک داشت. از آن طرف هم به تیم تعقیب و مراقبت خبر دادیم بروند روبروی خانه آن فرد که تا صبح فرار نکند. یک نفر را هم همراه ما کردند که کاراته کار بود و گفتند وقتی ضربه میزند، جایش نمیماند. قرار بود او مسؤل بازجویی باشد. ** بیان برخی موضوعات شرمآور است یعنی در حقیقت وظیفه ما این بود که ما متهم را به روش خودمان بازجویی کنیم و اطلاعات بگیریم. ببینید ما به کجا کشیده شده بودیم. (بغض میکند) شاید خیلیها دوست نداشته باشند این حقایق بیان شود چون شرمآور است ولی من میگویم که بدانید خود ما چه کردیم و به کجا کشیده شدیم. داستان عجیب و غریبی است. کیانوری با من در خیابان قرار گذاشته بود در حالی که در ماشین دادستانی بهمراه یکی از معاونین دادستان نشسته بود. مثلا من مسئول تشکیلات مخفی بودم. اینقدر اوضاع بل بشو بود. این یکی از نمونههایی است که نشان می دهد سازمان چگونه ضربهپذیر شد. به هر حال ما با 2 نفر از بچههای عضو تشکیلات و 3 نفر از پاسداران دادستانی به خانه آن متهم رفتیم و او را دستگیر کردیم. به اتفاق کیانوری که در ماشین دادستانی نشسته بود، به چهارراه قصر رفتیم. کیانوری با آن مسئول به داخل دادستانی رفت و قرارهایش را گذاشت. بعد از اینکه از دادستانی بیرون آمد به من گفت خودت با آنها هماهنگ کن و رفت. ما تا عصر آنجا منتظر ماندیم چون مثل اینکه اختلافاتی بین خود آنها برای تحویل متهم بود. درنهایت متهم را به همراه یک پاسدار تحویل ما دادند و گفتند ظرف 24 ساعت باید او را برگردانید. او را به همان منزلی که در نظر گرفته بودیم منتقل کردیم. دیروقت بود. شام خوردیم، هنوز بازجویی از متهم را شروع نکرده بودیم که یک عده پاسدار به داخل خانه ریختند. گویا یکی از همسایه ها به کمیته زنگ زده بود و اطلاع داده بود که اینجا رفت و آمد مشکوک صورت میگیرد. ما به پاسداران گفتیم مأموریت داریم. آن پاسدار همراه ما نیز برگه هویتش را نشان داد. گفتند اگر برگه مأموریت ندارید باید با ما بیایید. همه ما را به کمیته بردند. روز قبل کیانوری به من گفته بود برای این مأموریت باید اسلحه همراه داشته باشیم و چند اسلحه هم عقب ماشین گذاشته بودیم. ما را با همان ماشینی که آمده بودیم اسکورت کردند. من در ماشین از بچهها خواستم از اسم مستعار استفاده کنند.
در کمیته از ما پرسیدند که از کجا هستید؟ گفتیم مأموریت داشتیم. گفتند از کجا؟ گفتیم سری است و نمیتوانیم بگوییم. پاسدار همراه ما با دادستانی تماس گرفت و آزاد شد اما ما را بردند به اتاقی که سلف سرویس بود و شام خوردیم. بعد رفتند ماشین ما را گشتند و وقتی اسلحهها را پیدا کردند همه را زندانی کردند. 24 ساعت آنجا ماندیم تا اینکه بعد ما را به اوین بردند. آنجا گفتیم ما از حزب توده ایران هستیم و حالا با افتخار نیز میگوییم که با دادستانی همکاری میکنیم و انتظار داریم شما با آقای قدوسی تماس بگیرید تا آزاد شویم. ما را به زندان انفرادی بردند و 10 روز آنجا بودیم، مدام یادداشت مینوشتیم که چرا رسیدگی نمیکنید؟ بعد از 10 روز ما را به زندان عمومی بردند. فضای زندان خیلی باز بود، همه رادیو داشتند. شب صدای بیبیسی بلند میشد. بچههای چپ در اتاقهایشان تمام نشریات حزبی خود را داشتند. هفتهای 2 بار نامه مینوشتند، 2 بار ملاقات حضوری داشتند. از یکی از زندانیان که داشت آزاد میشد خواهش کردم که نامه من را به فلانی برسان و در نامه نوشتم که ما با اسامی مستعار دستگیر شدیم. به این ترتیب کیانوری مطلع شد. 5 روز بعد از حضور ما در بند عمومی، در روزنامه عصر کیهان نوشته شده بود که لاجوردی رئیس دادستانی شده است و 2 ساعت بعد هر 5 نفرمان را احضار کردند و به سلول انفرادی منتقل بردند. در همان شماره روزنامه نوشته بود که یک گروه برانداز وابسته به حزب دموکرات کردستان در یک خانه تیمی دستگیر شد و همه نشانهها دال بر این بود که ما را میگویند. بازجوییهای شبانه شروع شد اما شکنجه وجود نداشت. میگفتند شما به عنوان اینکه دولت در دولت تشکیل دادید و خانه مخفی درست کردید مجرمید و باید محاکمه شوید. ** لاجوردی زیر بار نمیرفت فارس: چقدر در زندان ماندید؟ پرتوی: 3ماه و نیم تقریبا در زندان بودیم. فارس: حزب برایتان کاری نکرد؟ پرتوی: کیانوری بعد از فرستادن نامه، عمویی را پیش لاجوردی میفرستد تا ما را آزاد کنند و میگوید اینها با دادستانی هماهنگ بودند. لاجوردی زیر بار نمیرود و میگوید این کار غیرقانونی است. عمویی چند بار مراجعه میکند. من مدارکی در خانه داشتم که از نظر حزب حساس بود و نگران بودم اگر آدرسم لو برود خیلی برای حزب بد میشود، یک ماه و نیم گذشته بود و من دیگر فکر میکردم اینها (اعضای حزب) رفتهاند و خانه را جمع کردند. یک شب یک بازجوی خشن آمد و گفت: شما کارتان بیخ پیدا کرده زیرا با اسم مستعار آمدید. معلوم شد که یکی از این بچهها (کاراته کار) هم دورهی دانشکده بازجوی همان زندان بود و اسم واقعیاش را گفت و نتیجه میگیرند بقیه هم مستعارند. به ما گفتند شما را محاکمه علنی میکنیم. ما هم گفتیم ما از خودمان و حزب دفاع خواهیم کرد. لاجوردی به عمویی گفته بود که اینها از اسم مستعار استفاده کردند و این هم یک جرم دیگر است. قرار بود ما را واقعاً محاکمه کنند که مصادف شد با جریانی که بنیصدر مطرح میکند که مجاهدین را در زندان ها شکنجه میکنند. در نتیجهی بحثهایی که بنیصدر مطرح کرده بود، آقای خمینی هیأتی را برای رسیدگی به زندانها اعزام میکند. من حدسم این است که چون قرار بود هیأت بیاید و سرکشی میکرد و چون ممکن بود ما به آن هیات بگوییم که چرا اینجا هستیم، برگ برندهای میشد برای بنیصدر علیه دادستانی. بنابراین ما را آزاد کردند. من هنوز بابت آن کار متاسفم و خوشحالم که آن روز کمیته حمله کرد. قبل از اینکه ما هر اقدامی بکنیم و دستمان آلوده شود. انتهای پیام/
94/03/23 - 09:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]
صفحات پیشنهادی
ناگفتههای رئیس تشکیلات مخفی حزب توده در ایران در گفتگو با فارس-1 حزب توده یک تراژدی بود/ کیانوری سپاه را جدی
ناگفتههای رئیس تشکیلات مخفی حزب توده در ایران در گفتگو با فارس-1حزب توده یک تراژدی بود کیانوری سپاه را جدی نمیگرفت طبری واقعا متحول شد ماجرای ورود منتظری به اعدام تودهایهاکیانوری سپاه را جدی نمیگرفت و تصورش بر این بود که جریان اصلی که باید از آن بترسیم ساواما است و سپاهتمسخر رئیسجمهور ایران در یک سریال آمریکایی + عکس
تمسخر رئیسجمهور ایران در یک سریال آمریکایی عکستاریخ انتشار سه شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸ ۱۶ سریال معاون رییس جمهور Veep با در خدمت گرفتن کمدی سخیف و با محور قرار دادن موضوع بازداشت یک خبرنگار آمریکایی در ایران که یادآور ماجرای جیسون رضائیان است از جهات مختلف اقدام به تمسدیدار سفیر ایران در اردن با رئیس سازمان انرژی اتمی این کشور
شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۰۰ مجتبی فردوسیپور سفیر کشورمان در اردن در راستای تقویت همکاریهای دو کشور ایران و اردن با خالد طوقان رئیس سازمان انرژی اتمی این کشور دیدار و گفتوگو کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در این دیدار طرفین ضمن بحث و تبادل نظر پیرامون مواضع دگفتگوی تلفنی وزیران دفاع ایران و روسیه
گفتگوی تلفنی وزیران دفاع ایران و روسیه سردار سرتیپ دکتر حسین دهقان وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران و ارتشبد سرگئی شایگو وزیر دفاع جمهوری فدراسیون روسیه در گفتگوی تلفنی درباره آخرین وضعیت روابط دفاعی و همکاری های فنی و نظامی دو کشور و مسائل منطقه ای و بین المللی تبادل نظر کردند بهتشابه باور نکردنی دو رئیس جمهور در افراط و تفریط در یک موضوع |اخبار ایران و جهان
تشابه باور نکردنی دو رئیس جمهور در افراط و تفریط در یک موضوع نگاه های افراطی و تفریطی در همه زمان ها یکی از عوامل اشتباه در تصمیم گیری های بنیادین در کشور ما بوده است در رابطه با تاثیر تحریم ها بر اقتصاد کشور تاکنون اظهارات متفاوتی بیان شده است نیاز امروز کشور ما جدل بر سر میزانرئیس مجلس تأکید کرد: ظرفیت بالای ایران برای صدور خدمات بهداشتی و تخصصی به کشورهای همسایه
رئیس مجلس تأکید کرد ظرفیت بالای ایران برای صدور خدمات بهداشتی و تخصصی به کشورهای همسایه رئیس مجلس از ظرفیت بالای ایران برای صدور خدمات بهداشتی و تخصصی به کشورهای همسایه خبر داد و گفت در کشور قابلیتهای لازم برای پیشرفتهای پزشکی و درمانی بسیار وجود داشته که باید بسترهای لازم رارئیس شاخه جوانان حزب مردمی اصلاحات استعفا کرد
رئیس شاخه جوانان حزب مردمی اصلاحات استعفا کردپیام فیض رئیس شاخه جوانان حزب مردمی اصلاحات از این حزب استعفا کرد به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس پیام فیض رئیس شاخه جوانان حزب مردمی اصلاحات از این حزب استعفا کرد بر پایه این خبر پیام فیض پیش از این عضو سازمان دانشجویی حاستیضاح وزیر راه با تقدیم هیأت رئیسه شد |اخبار ایران و جهان
استیضاح وزیر راه با تقدیم هیأت رئیسه شد طرح استیضاح وزیر راه و شهرسازی با ۳۰ امضا تقدیم هیأت رئیسه مجلس شد کد خبر ۵۰۷۷۹۷ تاریخ انتشار ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۴۹ - 10 June 2015 طرح استیضاح وزیر راه و شهرسازی با ۳۰ امضا تقدیم هیأت رئیسه مجلس شد به گزارش خبرگزاری فارس طرح استیضاح عباسرلشگر ایزدی: سوریه، یمن و حزب الله نیازی به موشک های ایران ندارند
سرلشگر ایزدی سوریه یمن و حزب الله نیازی به موشک های ایران ندارند سیاست > نظامی - معاون امور راهبردی ستاد کل نیروهای مسلح گفت حزبالله در جنوب لبنان متکی به خودش است و دارای توان موشکی میباشد و رزمندههای یمن نیز همینطور و همچنین در عراق هم شاهد یک حرکت مردمی هستولایتی: موضوع انتخاب رئیسجمهور لبنان با درایت مردم و مسئولان این کشور حل میشود/ کاگ: همکاری ایران در مسئله س
ولایتی موضوع انتخاب رئیسجمهور لبنان با درایت مردم و مسئولان این کشور حل میشود کاگ همکاری ایران در مسئله سوریه قابل تقدیر است رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت در حال حاضر مهمترین مشکل لبنان انتخاب رئیس جمهور است که این موضوع میتواند با درایت مردم و مسئروحانی در دیدار رئیس مجلس سوریه: دولت و ملت ایران تا پایان راه در کنار دولت و ملت سوریه میماند/بیگانگان قادر
روحانی در دیدار رئیس مجلس سوریه دولت و ملت ایران تا پایان راه در کنار دولت و ملت سوریه میماند بیگانگان قادر نخواهند بود شرایط خود را بر ملت سوریه تحمیل کنندرئیسجمهور با تجلیل از ایستادگی و مقاومت دولت و ملت سوریه گفت بدون تردید در جنگ حق علیه باطل حق پیروز است و مطمئن هستیمدو اقدام جنجالی اوباما درباره ایران و حزب الله
واشنگتن فری بیکن دو اقدام جنجالی اوباما درباره ایران و حزب الله زمان این تصمیم ها توسط دولت اوباما رهبران خاورمیانه و ناظران سیاست خارجی را برانگیخته تا این دولت را به حمایت از حزب الله و تغییر اولویت های آمریکا در منطقه برای هماهنگی بیشتر با ایران متهم کنند به گزارش سرویس ساختصاصی فارس/ ارائه پیشنهادات 35 حزب برای اصلاح اساسنامه به هیئت رئیسه موقت خانه احزاب
اختصاصی فارس ارائه پیشنهادات 35 حزب برای اصلاح اساسنامه به هیئت رئیسه موقت خانه احزاببرخی از احزاب به هیئت رئیسه موقت خانه احزاب اعلام کردهاند که بزودی پیشنهادات خود برای اصلاح اساسنامه خانه احزاب را ارائه خواهند کرد به همین منظور هیئت رئیسه موقت مهلت ارسال پیشنهادات را تا 17 خرایران و تاجیکستان امنیتی گفتگو کردند
ایران و تاجیکستان امنیتی گفتگو کردند وزیران کشور ایران و تاجیکستان در دوشنبه در زمینه گسترش همکاری های امنیتی از جمله مبارزه با جرائم و خشونتهای سازمان یافته گفتگو کردند یک شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶ ۲۳ولایتی در دیدار با رئیس مجلس سوریه: سوریه باتلاق تروریستها خواهد شد/ایران در کنار کشورهای برادر خود میایستد
ولایتی در دیدار با رئیس مجلس سوریه سوریه باتلاق تروریستها خواهد شد ایران در کنار کشورهای برادر خود میایستدرئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به ایستادگی مردم سوریه در برابر تکفیریها گفت سوریه باتلاق تروریستها خواهد شد به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزرئیس مجلس سوریه و ولایتی دیدار و گفتگو کردند
عصر امروز رئیس مجلس سوریه و ولایتی دیدار و گفتگو کردند رئیس مجلس سوریه با رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار و گفتوگو کردند به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای باشگاه خبرنگاران جهاد الحام رئیس مجلس سوریه عصر امروز دوشنبه 11 خرداد با حضور در مرکز تحقیقات اتکذیب خبرسازیها از زبان سردار نوری علیه رئیسجمهور/ پشیمانی هادی غفاری از کتک زدن معینفر/ روایت سردار نقدی ا
تکذیب خبرسازیها از زبان سردار نوری علیه رئیسجمهور پشیمانی هادی غفاری از کتک زدن معینفر روایت سردار نقدی از بیتاثیری تحریمها آمار استانی حجاب زندگی در زندان گرانتر از تهران بذرپاش هم دبه درآورد رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکند که غیررسمی هستند یا ا-
سیاسی
پربازدیدترینها