واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۲
صادق زیباکلام در دومین نامه خود به علی مطهری، نماینده مردم تهران، نسبت به پاسخ مطهری به نامه اولش واکنش نشان داد. به گزارش ایسنا، فرارو با انتشار نامه این استاد دانشگاه، آورده است: زیباکلام چندی پیش در نامهای به علی مطهری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نسبت به وضعیت بودجه فرهنگی و نظارت بر آن انتقاداتی صورت داد. پس از آن علی مطهری به ادعاهای زیباکلام در آن نامه پاسخ داد و اکنون صادق زیباکلام در نامه دوم خود به پاسخ مطهری واکنش نشان داده است. متن جوابیه زیباکلام که در اختیار فرارو قرار گرفته به این شرح است: «بسمه تعالی جناب آقای دکتر علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی کثرالله امثالهم با سلام و تحیات و تشکر از پاسخ به مرقومه اینجانب در خصوص 36 نهاد فرهنگی کشور و اختصاص بیش از 6000 میلیارد تومان بودجه سالیانه برای آنان و در مقابل 174 میلیارد برای محیط زیست کشور، چند نکته را لازم دیدم به محضرتان عرض نمایم. 1- نخستین نکته بازمیگردد به "پیام" اصلی آن نامه که به محضرتان ایفاد داشته بودم؛ اینکه آیا جنابعالی بهعنوان یکی از اعضای کمسیون فرهنگی مجلس اختصاص بیش از 6000 میلیارد تومان را برای امور فرهنگی، در حالی که بودجه محیط زیست کشور 174 میلیارد تومان است، درست میدانید؟ آیا این میزان هزینه برای امور فرهنگی تناسبی با شاخصهای بنیادی توسعه همچون سرانه آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، حملونقل عمومی و ... دارد؟ آیا این حجم هزینههای هنگفت برای ارتقاء "سطح فرهنگ" جامعه است یا در حقیقت "تبلیغات فرهنگی" که بعضا هم با "تبلیغات سیاسی" در هم میآمیزد چقدر ضرورت دارند؟ 2- نکته مهم دیگری که میخواستم نظرتان را نسبت به آن جلب کنم، میزان تاثیرگذاری واقعی این هزینههای فرهنگی است. فرض بگیریم که نصف بعلاوه یک مردم ایران خود خواسته باشند که 6000 میلیارد تومان از مالیاتی که میپردازند صرف امور فرهنگی شود و صرفا 174 میلیارد تومان صرف محیط زیست کشورشان. آیا در عمل آن 36 نهاد فرهنگی توانستهاند در جهت تحقق انتظارات مردم گام بردارند؟ آیا اساسا این 36 نهاد متولی فرهنگ جامعه در قبال بودجههایی که دریافت میکنند خود را موظف به پاسخگویی میدانند؟ 3- میفرمایید که این نهادها و سازمانها بیشتر جنبه سیاستگذاری، تعیین خط مشیها و چارچوبها را دارند، در حالی که وزارت ارشاد نقش تصمیمگیری و اجرایی بر عهدهاش است. بنابراین معتقدید که هم مسئولیت ارشاد خیلی بیشتر است و هم به تبع آن باید پاسخگو هم باشد. سخن جنابعالی از منظر تئوری درست است اما در عمل اینگونه نیست و بسیاری از آن 36 ارگان فرهنگی درگیر امور اجرایی هستند. بهعنوان مثال، شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان بالاترین مرجع سیاستگذاری و تعیینکننده خط مشیهای کلان فرهنگی کشور که علیالقاعده حسب آنچه که جنابعالی میفرمایید باید درگیر سیاستگذاری باشد، در عمل همچون یک سازمان اجرایی صرف وارد جزئیترین تصمیمگیریها شده است. از تعیین برنامههای آموزش ابتدایی برای دبستانها گرفته تا عزل و نصب رؤسای دانشگاهها تا تدوین سرفصلهای دروس دانشگاهی، تا طرح لباس و حجاب برای خانمها تا طراحی بازیهای اسلامی کامپیوتری برای کودکان، افزایش مرخصی زایمان از 6 به 9 ماه، مرخصی دو هفتهای برای پدرانی که اولاد دار میشوند، کاهش مدت خدمت سربازی برای سربازان متاهل، رایگان کردن زایمانهای طبیعی و محدود کردن سزارین به موارد ضروری، تعین جایزه سکه طلا برای خانوادههایی که از چند اولاد بیشتر فرزند پیدا میکنند و موارد عدیده دیگری از این دست تصمیمات و سیاستهای اجرایی. جدای از اینکه آیا این امور "راهبردی" و "سیاستگذاری" هستند یا اجرایی و عملیاتی، موضوع مهم دیگری که چه در خصوص شورای عالی انقلاب فرهنگی و چه در خصوص بسیاری از نهادهای فرهنگی دیگر مطرح میشود، مسأله "پاسخگو بودن" آنهاست. به نظر جنابعالی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهادی که از صدر تا ذیل امور فرهنگی کشور را در انحصار خودش درآورده آیا نباید در قبال تصمیمات و سیاستهای خرد و کلانی که به اجرا درمیآورد موظف به یک حداقلی از پاسخگویی باشد و آیا این فقط وزارت ارشاد هست که باید در قبال تصمیماتش پاسخگو باشد؟ 4- جناب آقای دکتر مطهری، سالهاست که بالاترین نهاد فرهنگی کشور بهدنبال سرابی بهنام "مهندسی فرهنگی" است. اصل این ایده اندیشهای بود که در اواخر قرن نوزدهم تحت عنوان "مهندسی اجتماعی" توسط برخی از متفکرین علوم انسانی مطرح گردید. اما آنقدرها طول نکشید که مشخص شد که ایده "مهندسی اجتماعی " یک سراب و یک رویا بیش نیست و در همان دهههای نخستین قرن بیستم کنار گذارده شد. این هم حکایتی است که به دلیل عقبماندگی علوم انسانی در ایران ایدهای که نزدیک به یک قرن پیش در غرب منسوخ و کنار گذارده شده امروز تحت عنوان "مهندسی فرهنگی" همچون معجونی شفابخش و معجزهگر در روح و جسم برنامهریزان و مسئولین شورای عالی انقلاب فرهنگیمان برای خودش جای بازکرده و در تلاشاند تا به کمک اکسیر حیات بخش "مهندسی فرهنگی" کاری کنند تا همه این 78 میلیون جمعیت فقط یک فکر و یک نگاه داشته باشند آن هم فکر و نگاهی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی برایشان طراحی کرده است. نمیدانم چند سال باید طول بکشد تا متولیان شورای عالی انقلاب فرهنگی متوجه شوند که فرهنگ را نه میشود "ساخت" و نه به طریق اولی آن را "مهندسی" کرد. فرهنگ ماشین نیست. 5- یکی دیگر از معضلات فرهنگی کشور سپردن امور فرهنگی به افرادی است که بیش از آنکه فرهنگی باشند، سیاسی هستند. بیش از آنکه دل در گرو فرهنگ داشته باشند، اسیر سیاست و دل در گرو قدرت سیاسی دارند. در جامعه امروزی ما فرهنگ شده بدبختانه ابزار و وسیلهای برای خیلیها که خود را به قدرت نزدیک نمایند. صرف هزینههای هنگفت و بیحاصل برای امور فرهنگی تنها موضوعی نبود که میخواستم توجهتان را به عنوان یکی از اعضاء کمسیون فرهنگی مجلس به آن جلب کنم. اصرار بر روی ناکجا آبادهایی تحت عناوینی همچون "مهندسی فرهنگی"، "علوم انسانی اسلامی"، "بومیسازی علمی"، "الگوهای قد و نیم قد توسعه ایرانی اسلامی"، " فرهنگ را در خدمت سیاست و قدرت درآوردن" و سپردن امور فرهنگی کشور به افرادی که بیشتر کنشگر سیاسیاند و دل در گرو سیاست و قدرت دارند تا هنر، سینما، ادبیات و فرهنگ مصیبتهای دیگری هستند که توجه به آنها به مراتب از موضوع هزینههای بیحاصل فرهنگی مهمتر هستند. با ادای احترام مجدد به روح پرفتوح پدر متدین و آزادیخواهتان ایام بکام باد صادق زیباکلام هیجدهم خردادماه یکهزار و سیصد و نود و چهار» انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]