واضح آرشیو وب فارسی:الف: واهمههای بینام نشان
بخش فرهنگی الف، ۱۸ خرداد ۱۳۹۴
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۲۱
پایان خوش ناتمامنویسنده: کاوه میر عباسیناشر: ثالث، چاپ اول ۱۳۹۴۳۴۶ صفحه، ۱۹۵۰۰ توماناین کتاب را فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل در اینجا کلیک کنید.****کاوه میر عباسی دانشآموخته سینما و همچنین زبان اسپانیولیست و کار خود را در حوزه ترجمه در اوایل دهه هفتاد با برگردان مقالات سینمایی به زبان فارسی با نشریات سینمایی آغاز کرد و از میانه دهه هفتاد به ترجمه ادبی روی آورد و بهعنوان یکی مترجمان حرفهای این حوزه بهسرعت کار خود را تثبیت کرد. تسلط او بر سه زبان اسپانیولی، فرانسه و انگلیسی باعث شد توانایی برگرداندن آثاری در ژانرهای مختلف از نویسندگان نامداری چون کارلوس فوئنتس، آندره برتون، خورخه لوییس بورخس، گابریل گارسیا مارکز، سیمون دوبووار و ... را داشته باشد. اما بااینحال علاقه شخصی او به ادبیات پلیسی ترجمه آثاری از ریموند چندلر، ژرژ سیمنون، گیلبرتکیت چسترتون و دبیری مجموعهای از آثار پلیسی برای نشر نیلوفر (که متأسفانه ادامه نیافت) از او سیمای یکی از متخصصان این حوزه از ادبیات را نیز به نمایش گذاشت. با چنین پیشینه چندان عجیب نیست حال که بهصورت جدی به داستاننویسی روی آورده بتوان خط علایق شخصی او را در آثارش پیگیری کرد همانند تنوع مضمونی، علاقه به سینما و یا گرایش به گونه ادبیات پلیس و ازایندست. نخستین رمان او سین مثل سودابه رمانی پلیسی است مه به اسطورههایی برآمده از ادبیات کهن ایرانی پیوند خورده و در نوع خود اثری جالبتوجه بهحساب میآید که با اقبال مخاطب نیز روبهرو شده. رمانی که قرار است اولین بخش از مجموعهای هفتجلدی از آثاری پلیسی باشد.دومین رمان او با عنوان «پایان خوش ناتمام» که به همت نشر ثالث به بازار کتاب آمده اثری ست به لحاظ مضمونی یکسره متفاوت اگر که سین مثل سودابه به شکلی بارز نشاندهنده علاقه میر عباسی به ادبیات پلیسی بود، این رمان نشانههایی آشکار از علاقه او به سینماست. نشانههایی که هم به شکل مضمونی قابلمشاهده هستند و هم به شکل فرمی. فیالمثل سینما پیونددهنده رابطه میان شخصیتهاست، چنانچه در گذشته کودکان همواره علاقهای ویژه به بزرگترهایی داشتند که آنها را با خود به سینما میبردند که در این داستان نیز نمونهای از آن هست و جز این نیز در لابهلای داستان در موقعیتهای داستانی گوناگون نویسنده به سینما و بعضاً ادبیات نمایشی ارجاع میدهد و حتی در نامگذاری فصلها نیز بازیگوشانه عمل کرده و با نام فیلمها و کتابها بازی میکند.اما مهمتر از همه اینها به لحاظ فرمی شاهد نوعی روایت در این رمان هستیم که به روایتهای سینمایی نزدیک است و حاکی از گرایش ناخودآگاه نویسنده به سینما نیز دارد. رمان به شیوه دانای کل روایت میشود، همین نوع از روایت بهخوبی اجازه تدوینی شبهه سینمایی به فصلهای گوناگون کتاب میدهد و ضربآهنگی تند و متأثر از سینما را برای داستان تدارک میبیند. که در کنار مضمون پرحادثه و رویکرد پررنگ نویسنده به داستانگویی از عمدهترین جذابیتهای رمان محسوب میشود.کاوه میرعباسی در ابتدای کتاب ادای دینی کرده به آنتونی ترلوپ و در جایی دیگر نیز به همین نکته اشاره دارد که : «طرح اولیه رمان «پایان خوش ناتمام» با الهام از رمان « او میدانست حق با خودش است» نوشته آنتونی ترولوپ (۱۸۸۲-۱۸۱۵)، نویسنده نامدار انگلیسی شکلگرفته؛ با این فرق که رمان ترولوپ واقعگرایانه است و روایت من یک جنبه متافیزیک دارد.»«پایان خوش ناتمام» نیز در ابتدا باحال و هوایی کموبیش مبتنی بر واقعیتگرایی آغاز میشود. داستانی رمانتیک و برخوردار از حال و هوای عاطفی و عاشقانه، اما هر چه داستان پیش میرود، میرعباسی با به وجود آورده یک اتمسفر روانی خاص که رفتهرفته به خط و ربط متافیزیکی نیز پیدا میکند، حال و هوای واقعگرایانه را با واقعیت ویژه و خاص دنیای درونی رمان جابجا میکند، تجربهای که درعینحال بهمراتب دشوارتر از ادامه دادن روال قبلی داستان است، چراکه حالا داستان از ابعادی فرا واقعگرایانه برخوردار شده نویسنده باید توانایی قبولاندن آن را بهعنوان واقعیت درونی رمان داشته باشد. تجربهای که میر عباسی تا حد زیادی در به سرانجام رساندن آن موفق بوده است.«پایان خوش ناتمام» درعینحال رمانی ست خوشخوان و سرگرمکننده؛ زبان هموار و بافت داستانی پرکشش این رمان همچون اثر قبلی نویسنده، با استقبال مخاطب روبهرو شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]