واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > خانواده - مشارکت زنان در بازار کار ایران هنوز مطلوب نیست. الهه محمدی: مشارکت زنان در بازار کار پدیدهای است که جهانیان را در دو قرن اخیر متوجه خود ساخت. این رخداد، پیامد تغییر و تحوّلات اساسی در رویکردهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جوامع بشری به مسئله زنان و کار بوده است. در کل، دو سوم کارهای انجام شده در جهان را زنان ـکه نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهندـ، به عهده دارند. مشارکت زنان ایرانی در بازار کار، صد سال بعد از حضور همتایانشان در جوامع صنعتی بوده است و این مشارکت، در طول سه دهه اخیر، با نوسانهای شدیدی روبهرو شده است. طبق آمارهای ارائه شده، نرخ مشارکت زنان در بازار کار کشورهای پیشرفته آمریکای شمالی و کانادا، حدود پنجاه درصد است، در حالی که این عدد در کشورهای خاورمیانه، بین یازده تا سیزده درصد است. زنان و نرخ مشارکت دربازارکار ایرانبا نگاهی به وضعیت فعلی بازار کار ایران، میتوان دریافت که زنان ایرانی، فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب دارند. در حال حاضر، نرخ مشارکت اقتصادی زنان (بالای 10 سال) بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران (پاییز 86) برابر1/15 درصد اعلام شده است اگرچه پیش از انقلاب این نسبت حدود 12 درصد بوده و تفاوت میان این دو رقم حاکی از رشدی سه درصدی در اشتغال زنان است اما تحلیل جزئیتر آمارها نشاندهنده مشکلاتی بغرنج در زمینه اشتغال زنان است. به طوری که بررسی ادواری آمارها موانعی جدی را در برابر افزایش مشارکت اقتصادی زنان نشان میدهد. از ترکیب جمعیت فعّال کشور، 85 درصدِ نیروی فعّال را مردان و فقط پانزده درصدِ آن را زنان تشکیل میدهند؛ امّا این آمار در کشورهای صنعتی پیشرفته، بسیار متفاوت است. در بعضی از این کشورها، حدود پنجاه درصد نیروی کار را زنانْ در اختیار دارند و در کشورهای در حال توسعه، در بخش کشاورزی، 67 درصد از نیروی کار، به زنان اختصاص دارد و 55 درصد محصولات غذایی در جهان را زنان تولید میکنند. در کشورهای آسیای شرقی ـکه در بخش منسوجات و کالاهای خانگی، رکورددار صادرات هستندـ، 74 درصد زنان، جزء نیروی کار هستند. اکنون بانک جهانی گزارشی منتشر کرده و در آن موفقیت کشورها در راه رسیدن به هدف برنامه توسعه هزاره، یعنی افزایش برابری جنسیتی و توانمندی زنان را ارزیابی کرده است. ایران در این بخش همراه با بحرین، بورکینافاسو، چاد، مالاوی، نیجر، پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در زمره کشورهایی است که با کمتر از ۱۵ درصد، کمترین درصد این شاخص را به خود اختصاص داده است، این در حالی است که زنان در اروپا و آسیای میانه با ۴۵ درصد بالاترین سهم را در اشتغال درآمدزا در بخشهای غیر کشاورزی دارند. براساس آمارسال ۱۳۷۵، زنان ۱۱درصد نیروی کار کشور را تشکیل میدهند که بر اساس برآوردهای موجود در سال ۸۵، این میزان به حدود از ۱۵درصد میرسد. این در حالی است که در بسیاری از کشورهایی که از لحاظ توسعه یافتگی در سطح کشور ما هستند و از لحاظ اجتماعی در موقعیتهای مشابه با ما قرار دارند، میزان اشتغال زنان بالاتر است؛ بهطوری که در ترکیه ۲۵درصد و در کره جنوبی ۴۰درصد بازار کار در دست زنان است. اشتغال زنان در ایران با میزان سواد و سطح تحصیلات آنان ارتباط تنگاتنگی دارد. آمار نشان میدهد که میزان اشتغال در زنانی که تحصیلات عالی دارند، ۴ برابر زنان دارای تحصیلات متوسطه و ۱۳برابر زنانی است که بیسواد هستند. نرخ جمعیت در فاصله سرشماری 1355 تا 1375 تغییرات قابل ملاحظهای داشته است و بر اساس سرشماری سال 1375 جمعیت کشور برابر 60055488 نفر بوده است که 30515159 نفر آن را مردان و 29540329 نفر آن را زنان تشکیل میدادهاند و تعداد مشاغل با نرخ رشد جمعیت به خصوص جمعیت زنان هماهنگی ندارد. اشتغال زنان در سالهای پس از انقلاب اسلامی افت شدیدی را تجربه کرده است. طبق برآوردهای مرکز آمار ایران که تحت عنوان «احتساب سهم زنان در تولید کشور» انجام شده است، نسبت تولید مردان شاغل، طی سالهای 1366-1370 به قیمت جاری و ثابت نسبت به کل تولید، تغییرمحسوسی ندارد. هر چند باید توجه داشت برخی تعدیلهای سیاسی - اجتماعی که از اوایل دهه 70 آغاز شد و تا اواسط دهه 80 ادامه داشت، عاملی تسهیلکننده برای حضور و مشارکت زنان در عرصه عمومی فراهم کرد. به علاوه افزایش تحصیلات زنان به ویژه در مقاطع مختلف آموزش عالی موجب شد تا آنها بتوانند با سرمایه فرهنگی و اعتماد به نفس بیشتری وارد بازار کار و درآمدزایی شوند. زنان برای زناندر سال ۷۵، ۶۴درصد زنان شاغل در ادارات دولتی اشتغال بهکار داشتهاند. به نظر میرسد این روند در سالهای بعد از سال 75 نیز دنبال شده است. زنان بیشتر در بخشهایی که زنان برای زنان ارائه خدمات میکردند مشغول به کار بودهاند. مانند آموزش وپرورش، بهداشت و درمان و بخش دیگر هم کارکنان بخشهای اداری دولت هستند از قبیل بانکها و سایر ادارات دولتی. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که شغل ۵۳ درصد زنان در ردیف مشاغل علمی، تخصصی و کارمندی قرار میگیرد؛ یعنی سطح زنانی که درمشاغل تولیدی، کارگری، صنعتی و. . . هستند، در جامعه ما پایین است. در بخش صنعت هم اگر قالیبافی و پارچه بافی که حرفهای نسبتاً زنانه محسوب میشود را در نظر نگیریم، حضور و اشتغال زنان در صنایع جدید بسیار کم است و فقط ۶۱هزارشغل از ۹۰۵هزار شغل در کارگاههای صنعتی با ۱۰کارگر و بیشتر و کارگاههای بزرگ و پیچیده، به زنان اختصاص دارد؛ یعنی کمتر از ۷درصد. در ایران حدود ۵۰۰هزار نفر کارفرما و سرمایهگذار در بخشهای اقتصادی کشور وجود دارد که فقط ۳درصد این آماربه زنان اختصاص دارد. در واقع زنان بیشتر به همجنسان خود خدماتدهی میکنند. در حالی که بیشتر دانشجویان دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند، اما سهم آنان در مناصب بالای مدیریتی بسیار اندک است. «اشرف بروجردی» معاون اجتماعی و امور شوراهای وزیرکشور دولت اصلاحات وعضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این باره به «خبر» میگوید: «در حال حاضر موانعی بر سر راه مشاغل مدیریتی زنان وجود دارد. ما باید موانع را از پیش روی زنان برداریم تا راه باز شود وگرنه ما یقین و باور داریم که اگر زنان مدیریت کلان را به دست بگیرند، نه تنها ازمردان کمتر نیستند، بلکه ممکن است در خیلی از عرصهها بهتر از آنان هم باشند.» بروجردی با اشاره به اینکه در دولتهای قبل زنان با داشتن پستهای کلیدی در سازمانهای محیط زیست و معاونتهاشان لیاقتهای خود را نشان داده اند، ادامه میدهد: «ما اگر بخواهیم زنان را در عرصههای مختلف مدیریتی ببینیم، باید زنان را از فرصتهای شغلی مختلف محروم نکنیم زیرا همین راه ندادن زنان به عرصههای مختلف مدیریتی، تبدیل به یک سیکل معیوب درکشور شده است.» او با بیان این نکته که بسیاری از مردانی که هیچ سابقه مدیریتی نداشتهاند، از دانشگاه وارد عرصههای کلان شده وتجربه کسب کردهاند، بیان کرد: «این تجربه هارا زنان نیز میتوانند کسب کنند. آمارها نشان میدهد که درصد زیادی از زنان تا لایههای مدیریت میانی کشورمیآیند، ولی از رسیدن به مدیریت کلان کشور بازمیمانند.» اشرف بروجردی راه حل اینموضوع را بازنگری در چگونگی نگاه به زنان و عرصههای مختلف شغلی آنان از طرف بالاترین مقامات اجرایی کشوردانست. عوامل، چراییها و راه حلهامهمترین عوامل حضور کمرنگ زنان در حوزههای مختلف، در ایران را میتوان در سه عامل عدم خودباوری زنان، حاکمیت نظام مردسالارانه که بسترهای قانونی و عرفی را برای حضور اجتماعی زنان تنگ میکنند، وجود قوانینی که مسئولیت تأمین هزینه زندگی را تحت هر شرایطی، به عهده مردان (پدر، شوهر و برادر) گذاشته است بدون اینکه به تواناییها ونیازهای زنان (به خصوص زنان سرپرست خانوار)توجهی داشته باشد.به گفته کارشناسان اقتصادی برای حذف موانع موجود بر سر راه اشتغال زنان، میتوان به: رفع تبعیض میان زن و مرد در بازار کار، دسترسی یکسان داشتن زن و مرد به منابع مالی و آموزشی، برخورداری زنان از حقّ مالکیت قانونی، مشارکت احتمالی دیگران در نگهداری از کودکانِ زنان شاغل و تقسیم کار در منزل، اشاره نمود. به نظر کارشناسان اقتصادی، در کل، میتوان مهمترین مانع اجتماعی اشتغال زنان را مسئله آموزش آنان دانست. زنان، با دشوار شدن راهیابی به مشاغل رسمی، در دستیابی به سطوح آموزشی بالاتر برای یافتن شغل مناسبتر، سعی کردهاند و همگام با این افزایش سطح تحصیلات، سهم آنان در بازار کار نیز روند صعودی یافته است. از این رو، چنانچه موانع فرهنگیای که ریشه در باورهای سنتی برخی جوامع دارند، گسترش مشارکت زنان در بازار کار را با مشکل روبهرو نسازند و موانع موجود، برای حضور آنان در مناصب مدیریتی و مشاغل تخصّصی از بین برود و اصل شایستهسالاری در پذیرش افراد، مدّ نظر قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که زنان تحصیلکرده ایرانی، در آینده نزدیک، جایگاه واقعی خود را در بازار کار کشور (بویژه در بخشهای مدرن و مشاغل تخصّصی) به دست آورند. هر چند تاکنون نیز در بررسی جایگاه زنان ایرانی، کشور ما شاهد حضور زنان تحصیلکرده و متخصّص در سطوح مختلف (کار و کارآفرینی، تولید علم و فناوری، آموزش، خدمات، مدیریت، فعّالیتهای حرفهای هنری و ادبی و ورزشی و رسانهای و. . .) بوده است و این حضور گسترده، پیامدهای مهمّی از قبیل بالا رفتن سطح درآمد خانواده، کاهش بار سرپرستی مردان در خانواده و کاهش فشار اقتصادی بر آنان، بالارفتن عرضه نیروی کار از سوی زنان و به تبع آن، کاهش هزینههای تولید و خدمات در کل جامعه را به دنبال داشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 700]