تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820750976




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شب عقدم عكس حجله شهادتش را انداخت


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شب عقدم عكس حجله شهادتش را انداخت
تلخ است شب عقد خواهر بشود آخرين روز ديدار با برادر. برادري كه رفت تا پاي دين و ناموس خود بايستد. خواهرانه‌هاي شهيد يعقوب دبيري‌نژاد را با هم بخوانيم.
نویسنده : مبينا شانلو 


خواهر شهيد يعقوب دبيري‌نژاد در ابتداي همكلامي‌مان از ماجراي آخرين عكس يادگاري برادرش در شب ازدواج خود مي‌گويد: شب عقدم از من خواست از آخر فيلم عكاسي چند تايي را براي او نگه دارم. دوربين را به او دادم. برادرم در حياط ما با ذوق هنري كه داشت فضايي را درست كرد و چند تا شمع جلوي خود روشن كرد و از من خواست از او عكس بگيرم. من هم چهار تا عكس از برادرم گرفتم. فردا صبح هم به جبهه رفت. در جبهه به يكي از همرزمانش به نام حاج محمد رستمي گفته بود: «من چهار تا عكس پيش خواهرم دارم كه يكي‌شان با لباس نظامي است. بعد از شهادتم يكي از آنها را براي حجله‌ام استفاده كنيد.» همين طور هم شد و يكي از همان عكس‌ها، تصوير حجله‌اش شد. او در ادامه از ويژگي‌هاي ناب برادرش مي‌گويد: شهدا همه مثل هم هستند. انگار از يك سرچشمه سيراب شده‌اند. اخلاص و دوري از ريا، شهادت‌طلبي و همه چيز را براي خدا خواستن ويژگي همه شهدا است. يعقوب خيلي به تعليم و تربيت بچه‌ها اهتمام داشت. معتقد بود بايد با تربيت نوجوانان و جوانان براي آينده انقلاب نيرو ساخت. بچه‌هاي محله را به خانه مي‌آورد و با آنها قرآن كار مي‌كرد، با مهرباني بهشان درس مي‌داد. برادرم در نامه‌اي از من خواست كه بعد از او راوي رشادت‌هاي رزمندگان باشيم. به همين جهت برايم نوشت: خواهر عزيزم بگذار عظمت خيبر را برايت روايت كنم. روايت حديث رزم، عشق، حماسه و شهادت. خواهرم اينها را تو خود راوي باش. اينجا مي‌شود خدا را با كمي اخلاص در لحظه لحظه احساس كني. در آخر از او خواستيم بخشي از نوشته‌هاي برادر شهيدش را برايمان بخواند و او چنين خواند: درسي كه من در دانشگاه جهاد فرا مي‌گيرم در هيچ دانشگاهي و با هر مدت زمان تحصيلي فرا نخواهم گرفت. اين دانشگاه عشق است. در اين دانشگاه ايمان، ايثار و فداكاري مي‌آموزند و مدركش شهادت است و نتيجه‌اش به قول مولا علي (ع) جنت. روايت سيد محمد علامه از برادر شهيدش ابراهيم علامه برادري كه نمونه بود برادرم ابراهيم در سال 1340در نجف به دنيا آمد. او دوران كودكي‌اش را در نجف سپري نمود. سال 1346، مرحوم سيد حسن تقي از پدرم كه يك روحاني بود، دعوت به عمل آورد تا امام جماعت يكي از مساجد خرمشهر را بر عهده بگيرد. در آن زمان ما در عراق بوديم و حسن البكر رئيس جمهور وقت عراق بود. همين دعوت باعث شد كه به ايران مهاجرت كنيم. منزل و اثاثيه را در نجف فروختيم و به آبادان آمديم. به مدت شش ماه در منزل يكي از بستگان پدرم بوديم تا اينكه به خرمشهر آمده و در آنجا ساكن شديم. شهيد سيد ابراهيم مدرسه ابتدايي و دبيرستان را در خرمشهر گذارند و موفق به اخذ ديپلم شد. شهيد همراه با دوستانش جمشيد پناهي، تقي عزيزان و محمد توانا براي گذراندن يك دوره آموزشي به اهواز اعزام شدند كه با شروع جنگ تحميلي دوره آموزشي را رها كرده و در حسينيه اصفهاني‌هاي خرمشهر به بچه‌هاي رزمنده پيوستند. حسينيه اصفهاني‌ها يكي از حسينيه‌هاي فعال چه قبل از جنگ و چه در زمان جنگ بود. قسمتي از اين حسينيه مسجد امام محمدباقر(ع) ‌است ولي كلاً به حسينيه اصفهاني‌ها معروف است. بچه‌هايي نظير جمشيد پناهي، محمدرضا گرگ‌پور، محمود ربيعي، منصور ربيعي، شهبازي و همچنين بچه‌هاي ديگر، مثل جليل ارجمند و منصور گلي و خود من گهگاه به آنها سر مي‌زديم و تا اوايل جنگ همه اين بچه‌ها فعاليت فرهنگي مستمري داشتند و كلاس‌هاي آموزشي و عقيدتي براي بچه‌هاي نونهال و نوجوان و خواهران و برادران برگزار مي‌كردند. اين گروه در زمان شروع منسجم‌تر شد اسلحه به دست گرفتند و آماده دفاع از شهر در مقابل دشمن شدند. برادرم ابراهيم علامه هم در همان آغاز جنگ و روز 24 مهر ماه 1359 شهيد شد. برادرم از لحاظ اخلاقي نمونه بود و نسبت به خانواده احترام خاصي قائل بود. آنها كتاب جهاد اكبر حضرت امام را عملي براي خود پياده كردند. با دوستانش اين كتاب را مطالعه مي‌كرد و سپس درباره محتويات آن به بحث و گفت‌وگو مي‌پرداختند و بعد دستورات آن را در زندگي خود پياده مي‌كردند. كاري كردند كه جنگ آنها را به سعادت واقعي يعني شهادت رساند.  

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن