تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قرآنى كه بر پيامبر نازل شد... عزتى است كه هوادارانش شكست نمى خورند... .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815449677




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دكتر! بچه‌ام دست بزن دارد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دكتر! بچه‌ام دست بزن دارد
مادر بعد از روزها و هفته‌ها دست و پنجه نرم كردن با بچه‌هاي كوچكش، سرانجام تصميم مي‌گيرد به روانشناس مراجعه ‌كند: «سلام دكتر! من يك دختر بچه دو و نيم ساله دارم و يك پسر چهار ماهه.
نویسنده : فاطمه عماني 


 دخترم علاقه‌ شديدي به برادرش دارد، وقتي به او نزديك مي‌شود بوسه‌ يا لمس ملايم تنها حدود پنج يا 10 ثانيه دوام مي‌آورد اما بعد از آن به ضربات خشن و گاهي اوقات فشردن ناخن روي بازوي برادرش تبديل مي‌شود. من نمي‌خواهم دخترم را از نوزاد دور نگه دارم اما از طرفي نمي‌توانم مطمئن باشم كه دخترم با ملايمت رفتار مي‌كند. سعي كرده‌ام رفتار ملايم را به او آموزش بدهم اما او چيزي ياد نگرفت. همچنين زمان خاصي هم به دخترم اختصاص دادم تا با او ارتباط نزديك‌تري داشته باشم، اما اين هم مشكل را برطرف نكرد. لطفاً راهنمايي‌ام كنيد.»     كودكان ترسو كتك مي‌زنند در تعامل بين كودكان هنگام بازي و گرفتن و دادن وسايل و اسباب‌بازي نمونه‌هاي فراواني از كتك‌كاري‌هايشان ديده مي‌شود. سؤال اين است كه در اين وضعيت مؤثرترين اقدام از جانب بزرگ‌ترها چه خواهد بود؟ دكتر پَتي ويپفلر (Patty Wipfler) مي‌گويد: «ممكن است در وهله‌ اول عجيب به نظر برسد اما واقعيت اين است كودكاني كه كتك مي‌زنند، كودكاني هستند كه ترسيده‌اند. ريشه‌ اين ترس‌هاي مشكل‌زا در برخي تجربيات ترسناك گذشته در زندگي كودك است، اگرچه ممكن است اين ترس كودك اصلاً در ظاهر او نمايان نشود. كودك ترسيده براي مديريت ترس خود، رفتار تهاجمي نشان مي‌دهد كه هر‌گاه احساساتش شدت بگيرد، مثل آتش زبانه مي‌كشد.» دكتر ويپفلر اشاره مي‌كند كه براي كمك كردن به كودك نيازي نيست كه علت ترس او را كشف كنيم، بلكه راه‌حل كارآمد اين است كه احساس امنيت و ارتباطش با خودمان را تقويت كنيم، چه پدر يا مادر او باشيم، يا پرستار يا يكي از بستگان و دوستانش. اما اين آخر كار نيست، لازم است گام به گام اقداماتي انجام دهيم كه از بروز هر نوع رفتار تكانشي جلوگيري شود. به محض اينكه با يك كودك ارتباط برقرار و از او حمايت مي‌كنيد، او هم كم‌كم احساسات شديدش كه منجر به رفتار تكانشي در او شده را با شما به اشتراك مي‌گذارد. گوش دادن به احساسات يك كودك، درحالي كه او را از آسيب زدن به ديگران نهي مي‌كنيد، موجب مي‌شود كه كودك ترس ضمني خود را آزاد كند، به اين ترتيب مي‌تواند آرام بگيرد و به ديگران به عنوان دوستانش و نه تهديد، نگاه كند. در چنين مواردي چند گام مؤثر مي‌تواند به شما كمك كند. گام اول- ارتباط قوي‌تري بسازيد فرصت‌هايي تنظيم كنيد كه بتوانيد با هم بيشتر و كامل‌تر ارتباط برقرار كنيد. تعيين يك زمان خاص ابزاري است كه براي ساختن يك رابطه‌، بسيار ايده‌آل و كليدي به نظر مي‌رسد. اگر اين كودك، فرزند خودتان است، تلاش كنيد كه هر روز صبح زود اين زمان خاص را به او بدهيد، شايد اين زمان درست بعد از بيدار شدن او باشد، به گونه‌اي كه فرزندتان روز خودش را با يك پيشنهاد پنج يا 10 دقيقه‌اي آغاز كند و در اين زمان هر چه دل تنگش مي‌خواهد بگويد. در اين بازه او را از توجه گرم و مؤثر خود بهره‌مند سازيد. اين به كودك كمك مي‌كند كه خودش را در نظر شما مهم بداند. در صورتي كه خواهر و برادران ديگري هم وجود داشته باشند، مي‌توانيد با يك برنامه‌ زماني صبحگاهي يا تماس‌هاي تلفني اول صبح اين كار را انجام دهيد. به اين ترتيب پرداختن به امور خانواده در اولويت قرار مي‌گيرند. اما اگر كودك، خارج از خانواده‌ شماست، ايده «زمان خاص» يا «بازي گوش ‌دادن» را به محض ملاقات با او اجرا كنيد. به طور مثال، ممكن است بخواهيد با انجام بازي «گرگم به هوا» يا «قايم باشك» درگير بچه‌هايي شويد كه با هم بازي مي‌كنند. وارد جمع ايشان بشويد، فروتن باشيد و با مهر و علاقه بازي كنيد. ممكن است از پذيرفتن نقش‌هايي كه چندان قدرتمند نيستند، به خنده هم بيفتيد. اجازه بدهيد كه بچه‌ها با بالش و توپ و... شما را بگيرند و بزنند يا هنگام بازي قايم باشك ناگهان از جايي بيرون بپرند و شما را بترسانند. وقتي حسابي به خنده مي‌افتيد و آنها برنده مي‌شوند، در واقع شما داريد «بازي‌گوش دادن» را انجام مي‌دهيد. خنده و احساس امنيت و قدرت در بازي گوش دادن، به كودكان كمك مي‌كند كه به هم بپيوندند و از تنش رها شوند. اين به آنها كمك مي‌كند احساس كنند در حضور شما محفوظ و باارزش و ايمن هستند. در يك جمع خانوادگي، ممكن است دوست داشته باشيد بازي «مي‌خوام يه بغل خرسي بكنم!» را انجام دهيد. به طور مثال مي‌توانيد دستان خودتان را باز كنيد و به سمت بچه‌ها برويد و سعي كنيد كه بچه‌ها را محكم در آغوش بفشاريد. اما در ميانه‌ راه مي‌لغزيد، مي‌افتيد و شكست مي‌خوريد. وقتي كه در موقعيتي قرار مي‌گيريد كه «يك بغل خرسي بكنيد» بچه‌ها را با صورتتان لمس و نوازش و اين اطمينان را ايجاد كنيد كه نمي‌خواهيد يك بازي رقابتي سرسختانه داشته باشيد. حين بازي ارتباط چشمي برقرار كنيد، توسط بچه‌ها گول بخوريد، اما مجدداً به بازي برگرديد و ادامه بدهيد. اين نوع بازي براي بچه‌ها واقعاً لذت بخش است. كودكي كه تمايل به كتك زدن دارد، طي چنين بازي، فرصتي پيدا مي‌كند كه اضطراب و آشفتگي‌هاي خود را به شيوه‌اي مؤثرتر ابراز كند. ممكن است زانويش آسيب ببيند، يا كلوچه‌اش از وسط نصف شود، يا اينكه همزمان با خيره شدن به چشمان شما ماژيك را روي ديوار بكشد. وقتي كه به آرامي به او نگاه مي‌كنيد تا محدوديتي برايش در نظر بگيريد، او بهانه‌اي براي گريه، مقاومت و قشقرق به پا كردن دارد. اين طرز بيان آغاز فرايند برطرف كردن احساساتي است كه او با خود حمل مي‌كند، درست شبيه همان احساساتي كه عامل كتك زدن بچه‌هاي ديگر بود. گام دوم- وقتي او گريه مي‌كند، به گوش دادن ادامه دهيد نزديك او بمانيد و به او اجازه دهيد كه بداند به خاطر او در كنارش مانده‌ايد. شما حمايت خود را ابراز مي‌كنيد؛ او هم در مقابل ترس و نگراني خودش را نشان مي‌دهد. غالباً كودك خيلي سريع از جمله «كلوچه‌ من از وسط نصف شده، من يه كلوچه‌ تازه مي‌خوام!» به جمله «من مامانمو مي‌خوام» و از شكايت به اضطراب محض تغيير موضع مي‌دهد. به او گوش بدهيد. نيازي نيست كه چيزي را درست كنيد. اجازه دهيد كه اضطرابش را در موردآسيب ديدن زانو، درخواست يك كلوچه كامل يا هر نياز ضروري ديگري در آن لحظه ابزار كند. بعداً براي رسيدگي به خواسته‌هايش زمان وجود دارد. اگر دلش براي مادر يا پدرش تنگ شده است، به او اطمينان بدهيد كه پدر و مادرش حتماً برخواهند گشت و تا آن موقع از او مراقبت خواهيد كرد. احساسات با نيرو و شور زياد، رها خواهند شد. اگرچه به نظر مي‌رسد كه اتفاقات وخيمي در حال وقوع است، اما اين ابراز احساسات، در واقع نوعي تسكين عميق براي ذهن عاطفي كودك به حساب مي‌آيد. اين شوري كه مي‌بينيد همان چيزي است كه موجب رفتار تكانشي او مي‌شود. در واقع يك درمان دروني واقعي درحال رخ دادن است. تمام نيازهاي كودك عبارت است از گرما، ارتباط چشمي شما و چند كلمه‌اي حرف زدن در مورد اين واقعيت كه او با وجود شما ايمن است. وقتي كه اين توفان تمام شود، كودك با حضور شما هزار برابر بيشتر از دفعات قبل احساس امنيت خواهد كرد، چه فرزند خودتان باشد يا كودكي كه بنا به دلايلي مراقبت از او را به عهده گرفته‌ باشد. گام سوم- كنار كودك تهاجمي خود بمانيد اگر ساختن ارتباط در مورد گريه‌هاي شديد براي چيز‌هاي كوچك، به سرعت نتيجه بخش نيست، بنابراين لازم خواهد بود كه كنار اين كودك كتك‌زن تكانشي بمانيد. به دنبال نشانه‌هاي افزايش بدخلقي باشيد. كودكان اغلب (اما نه هميشه) به شما سيگنال‌هايي مي‌دهند كه احساسات منفي خود را متلاطم رها كنند. صداي آنها تيز مي‌شود. چهره‌شان بي‌حركت و گاهي اوقات رنگ پريده نيز مي‌گردد. آنها از ارتباط چشمي طبيعي اجتناب مي‌كنند. آنها تلاش مي‌كنند شرايط را كنترل كنند. نزديك‌تر شويد. سعي نكنيد با كلماتي مانند «خب، بيا اين يكي [كلوچه] رو بگير. لازم نيست ناراحت بشي» از كتك‌كاري جلوگيري كنيد. ناراحتي در حال حاضر در درون كودك است. هنگامي كه كودك مشكل خود را ابراز مي‌كند، هيچ واژه‌اي نيست كه آن مشكل را ناپديد كند. كاري كه از دست شما برمي‌آيد اين است كه مطمئن شويد رفتار تكانشي او به هيچ‌كس لطمه نمي‌زند. 1) به طور فعال براي كودك محدوديتي بگذاريد. به عنوان مثال، سعي كنيد بازويتان را دور كمر كودكي كه مرتباً ديگران را كتك مي‌زند بگذاريد و او را به آرامي از بچه‌هاي ديگر به اندازه‌ يك قدم دور نگه داريد. شما ادامه بازي را ممنوع نمي‌كنيد بلكه به سادگي وجود امنيت را تضمين مي‌كنيد. مي‌توانيد بگوييد، «عزيزم!تو مي‌تواني بازي كني، اما من هم مي‌خواهم با تو بيايم و بازويم را براي مدتي اينجا نگه دارم، به اين ترتيب همه محفوظ و در امان مي‌مانند.» احساس آرامش و لمس ملايم شما احتمالاً كمك خواهد كرد او متوجه تنشي شود كه از درونش شعله مي‌كشد. او نمي‌خواهد شما آنجا باشيد. ممكن است پيچ و تاب بخورد و سعي كند به شما فشار بياورد. اما سر جاي خود بايستيد و بگوييد: «من قصد دارم تو را امن و محفوظ نگه دارم. مي‌دانم كه مي‌خواهي بازي كني و البته مي‌تواني بازي كني، اما هر جا بروي با تو خواهم آمد. » ممكن است به شدت عصباني شود و يك گريه مفصل به راه بيندازد. 2) محدوديتي كه گذاشتيد، مفيد است. شما متوجه مشكل شديد و به محبت‌آميزترين راه ممكن مداخله كرديد. شما از اينكه يك كودك وحشت‌زده احساس شرم بكند، جلوگيري مي‌كنيد چراكه تكانش‌هايش بر او غلبه كرد و دوباره به يك نفر ديگر آسيب وارد كرد. شما از اينكه كودك ديگري قرباني شود جلوگيري كرديد. شما داريد به عنوان يك پدر يا مادر يا سرپرست مسئول محيط بازي عمل مي‌كنيد. شما او را خجالت‌زده نكرده‌ايد، او را طرد نكرده‌ايد، بلكه اجازه نداده‌ايد كه تكانش‌هاي او كودك ديگري را قرباني كند. هنگامي كه او در نهايت به گريه مي‌افتد، به گوش‌دادن ادامه بدهيد. به او اطمينان دهيد كه او دوست خوبي است كه كودكان ديگر از بازي كردن با او خوشحال مي‌شوند و اينكه امروز يك روز خوب خواهد داشت، اگرچه ممكن است همه چيز در حال حاضر سخت به نظر برسد. به او اطمينان بدهيد كه در كنار شما ايمن است و از بودن با او خوشحاليد. 3) اين فرايند مي‌تواند دوباره و دوباره استفاده شود و به اين ترتيب به كودكي كه ترسش را بزرگ مي‌كند كمك مي‌كنيد تا پس از اعلام محدوديت‌هاي فعالانه متعدد، به رهايي عاطفي برسد. شخصيت كودكان در طول زمان تغيير مي‌كند و با وجود فرصت‌هاي مكرر بازي با بزرگ‌تري كه متوجه اين فرايند است و با پشت سر گذاشتن گريه‌هاي ناشي از عصبانيت، آن هم در دايره‌ بازوان يك بزرگ‌تر مهربان، رفتار تكانشي مكرر آنها آرام آرام به حساسيت و همدلي با كودكان ديگر تبديل مي‌شود. وقتي فرزند بزرگ‌تر، خواهر يا برادر كوچك‌ترش را مي‌زند دكتر ويپفلر رابطه‌ خواهر بزرگ‌تر با برادر كوچك‌تر را به رابطه يك پروانه و شعله تشبيه كرد. دخترك نمي‌توانست از كسي كه دوستش دارد دور بماند، از طرفي نزديك شدنش هم به نوزاد لطمه وارد مي‌كرد و در اين ميان، مادر خسته و نا‌اميد شده بود. دكتر پيشنهاد داد كه وقتي دختر به نوزاد نزديك مي‌شود مادر دستش را روي شكم دختر بگذارد و به او بگويد: «مي‌دانم كه دوست داري برادرت را ببوسي. مي‌تواني اين كار را كمي بعد انجام بدهي. فعلاً بيا فقط نگاهش كنيم و ببينيم كه چه كار مي‌خواهد بكند». به اين ترتيب نيازي نيست با كودكي كه رفتار تهاجمي دارد، خشن برخورد شود، يا اينكه مدام به او امر و نهي شود. در اينجا مادر دو وظيفه دارد: يكي تأمين امنيت نوزاد و ديگري يادآوري اينكه عشق و محبت فرزند بزرگ‌تر را نسبت به برادر كوچكش درك مي‌كند. گذاشتن دست روي شكم يا حلقه كردن دو دست به دور كودك بزرگ‌تر باعث مي‌شود كه كودك درك كند محدوديت و حريمي وجود دارد. البته ممكن است در ابتداي امر حسابي قشقرق به پا كند اما لازم است كه مادر مدام احساس محبت دختر را متذكر شده و به او بگويد كه كمي بعد مي‌تواند نوزاد را ببوسد. كودك بزرگ‌تر بعد از به اتمام رسيدن بي‌قراري كه ممكن است 15 يا 20 دقيقه طول بكشد، با ارتباط چشمي و كلامي درست و بجا از جانب مادر، پدر يا پرستار، آرام مي‌گيرد و نهايتاً بعد از يك يا چند بار دريافت «محدوديت فعال»، در رفتار خود تجديد نظر مي‌كند. منبع مورد استفاده: http://www.handinhandparenting.org

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن