واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: آیا ما هم از منتظران واقعی هستیم؟
محمد یزدی زاده
کد خبر: ۵۰۵۵۵۰
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۰ - 02 June 2015
ميلاد باسعادت و پر برکت بزرگ منجي عالم بشریت را به همه جهانيان بويژه مسلمانان تبريک و تهنيت عرض ميکنم.
باز هم نيمه شعبان آمد و ما همچنان چشم به راهيم؛ شايد بهتراست بگويم چشمانمان در ميانه ريختن اشک شادي به واسطه تولد آن يار مهربان و اشک غصه و انتظار به واسطه دوري و فراق آن جان جانان در تلاطم و بيقراري گرفتار مانده است.
راستي انتظار چه مفهوم عجيبي دارد؛ هم غصه و دلتنگي به دنبال دارد به خاطر دير شدن زمان وصال و در عين حال لذت و شعف به خاطر آماده شدن و مهيا شدن براي استقبال و پذيرايي از يار؛ در واقع اين انتظار است که اميد به زنده ماندن و عاشق شدن و عشق ورزيدن را به ارمغان ميآورد.
اين روزها همه جا را آذين بندي ميکنند و طاق نصرتها به پا ميکنند و چراغ روشن ميکنند و خوش آمد مينويسند و به ديوارها و بر سردرها نصب ميکنند و آب و جارو ميکنند و نقل و شيريني پخش ميکنند و مديحه سرايي ميکنند و خود را براي روز نيمه شعبان آماده ميکنند تا بگويند کهاي آقا اي نازنين منتظرتان هستيم؛ کوچه و خيابانمان را براي قدوم شما آماده کردهايم؛ قدم بر چشمهايمان بگذاريد و منت بر سرمان و با وجود مبارک و معطرتان کوچه و محله مان را معطر به مشک و عنبر و عطرهاي بهشتي کنيد.
ديشب که براي نماز مغرب و عشا به مسجدي در چهارراه مولوي رفته بودم، پس از نماز ديدم که چگونه جوانها و پيرمردها هر کدام براي آماده کردن پارچه نوشتهها و تابلوها و طاق نصرتها چه تلاشها و تکاپويي که نميکنند؛ هرکدام به سويي ميدوند و کاري انجام ميدهند؛ گويي که خيلي ديرشده است و آقا و ميهمانشان نزديک است که از راه برسد و کارها بايد هرچه زودتر تمام شوند تا شرمنده ميهمانشان نشوند؛ و بايستي تا پاسي از شب کار ميکردند.
ساليان سال است که به مناسبت نيمه شعبان در همين چهارراه مولوي و خيابان شهيد آقا سيد مصطفي خميني، طاق نصرتهاي بزرگ و زيبايي ميزنند که تقريبا بينظير است؛ و در همين مکان در شب و روز نيمه شعبان از مردم تهران پذيرايي ميکنند؛ و در همين چهارراه مولوي و کوچه پس کوچههايش است که هنوز هم بيغولهنشينها و نيازمندان و خانوادههاي فقير بسياري زندگي ميکنند که کسي باور نميکند که آنجا هم جزئي از تهران است؛ ولي همين مردم در اين ايام سر از پا نميشناسند و آنچه را که دارند و ندارند به پاي قدوم مبارک آقايشان ميريزند و تکليف خود را به جا ميآورند.
محو تماشاي منتظراني بودم که داشتند همه چيز را براي روز ميلاد آماده ميکردند؛ بياختيار اشک در چشمانم جمع شد؛ با خود گفتم من کجا و اين مردان بيادعا کجا؟ اينها با کمترين بضاعت ماليشان چگونه عمل ميکنند و هرچه دارند در طبق اخلاص گذاشتهاند؛ و من و امثال من کارمان شده است نوشتن و فریاد و شعار دوستي با امام زمان دادن و ادعاهاي واهي کردن و دريغ از يک عمل درست و امام پسند و حتي دريغ از يک ميخ که بر پارچه خوشامدگويي آقا بر سر در مسجدي يا حسينيهاي زده باشيم و خيال ميکنيم که منتظر واقعي آقا ما هستيم و آقا امام زمان(ع) به کاخها و عمارتهاي سر به فلک کشيده وارد خواهند شد و بر سر سفره متمولين و بي خبران از حال بيچارگان خوراک بره شکم پر ميل خواهند کرد!!
راستي چهارراه مولوي و خيابان شهيد مصطفي خميني و ميدان خراسان و تيردوقلو کجاي نقشه تهران قرار گرفتهاند و سهم مردمشان در تزيين سفره پذيرايي از آقا و مولايشان چقدر است؟ و بهترين و لذيذترين غذايشان جهت پيشکش به محضر آقا چه خواهد بود؟ راستي آقا امام زمان(ع) يارانشان را از بين چه کساني انتخاب خواهند کرد؟ از بين مدعيان دروغين و عوامفريب يا مستضعفين بي ريا و مخلص و فارغ از جاه و مقام و قدرت و ثروت؟ راستي منتظران واقعي چه کساني هستند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]