واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چه کسانی تفسیر سوره حمد امام خمینی را نیمه تمام گذاشتند وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - بعد از گذشت قریب به چهاردهه از پیروزی انقلاب هنوز هم چهره بنیانگذار جمهوری اسلامی در هاله ای از غبار قرار دارد. بدون شک در این میان اهل سیاست و آن هایی که حاضرند از هرچیزی استفاده ابزاری کنند تا اهداف و اغراض کوتاه مدت و بلند مدت گروه و جناح خود را پیش برند بیش از همه مقصرند.
آن ها که بی واسطه با خمینی آشنا بودند و پیرمرد را نه به وسیله رسانه های فراگیر و سخنرانی های کسل کننده می شناسند خوب می دانند او که بود و چه کرد. اما آن ها که می خواهند از زبان منابع رسمی و پاستوریزه حکومتی او را بشناسند چه دستگیرشان خواهد شد؟ آیا آن ها می دانند رهبر یکی از بزرگ ترین انقلاب های قرن بیستم صرفا یک چریک انقلابی نبود؟ این را به این دلیل می گویم که بارها دیده ام در تلویزیون بعضی از این دوستان دلواپس چنان از امام سخن می گویند کانه کاری جز بلوا و آشوب به پا کردن نداشته. خیلی هم که بخواهند لطف کنند من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم را می خوانند تا بگویند امام طبع و قریحه شاعری هم داشته. بدون شک انکار وجهه انقلابی گری امام، یعنی تعریفی ابتر و ناقص ارائه دادن از او. اما تاکید بر یک ساحت از ساحات وجودی امام و منحصر کردن آن بزرگ در رجزخوانی و تهدید قدرت های بزرگ غرب و شرق ظلم بزرگی به ذات و ماهیت انقلاب اسلامی است. پیرمرد همان قدر که انقلابی بود و در مقابل غرب زده ها و شرق زده ها شجاعت به خرج می داد به همان اندازه با متحجرین خشک مغزی که می خواستند در پناه شعارهای اسلامیِ انقلاب مدینه فاضله دلخواه خود را تحقق بخشند مقاومت می کرد. چرا نباید جوانان ما بدانند چه کسانی مانع از ادامه پخش تلویزیونی تفسیر سوره حمد شدند؟یک تفسیر عاشقانه و جذاب و شیرین که یادآور لحن و بیان عرفای فارسی زبان بود. این اتفاق اتفاق کمی نبود. امام که از هیچ قدرتی نمی ترسید چرا باید تفسیر سوره حمد خود را نیمه کاره می گذاشت؟ آن ها چه کسانی بودند و چه اندازه قدرت داشتند که می توانستند امام را وادار به عقب نشینی کنند؟ چرا پیرمرد فقط در هنگام شهادت شیخ مرتضی مطهری که او را پاره تن خود می دانست ابیاتی از مثنوی معنوی را خواند و چرا دیگر مشابه چنین عملی از او سر نزد؟ آن ها که می گفتند خمینی به این دلیل که فلسفه می خواند باید لیوانی را که از آن آب نوشیده است هفت دست آب کشید چه کسانی بودند؟ کجایند؟ اکنون چه می کنند؟ چرا هنوز که هنوز است درباره احکام شجاعانه ای که در یک سال پایانی عمرش درباره شطرنج و موسیقی صادر کرد سخنی گفته نمی شود؟ چرا به جوان ها نمی گوییم آن احکام در آن فضا چه بلوایی ایجاد کرد و امام چه دلیرانه در مقابل متحجران ایستادگی کرد؟ بعضی ها به این بخش متحجر که می رسند سعی می کنند زرنگی به خرج دهند و با محدود کردن متحجران به انجمن حجتیه قضیه را ماست مالی کنند. نخیر. منظور امام از متحجرین در بسیاری از موارد همین حضراتی بودند که هنوز هم اگر قدرت پیدا کنند در کلاس های دانشگاه دیوار می کشند و برقع بر سر زنان می اندازند و سازها را می شکنند و خنیاگران را تازیانه می زنند و سینماها را می سوزانند و اسلام را در ریش و چادر خلاصه می کنند و مارا می برند به همان جایی که اگر امام نبود شاید در همان سال ها می بردند. خمینی حقیقی را نه در رسانه های رسمی و نه در سخنان دلواپسان باید جست. چهره حقیقی او در ذهن و ضمیر کسانی است که نه از منظر قدرت که عاشقانه او را دوست می داشتند. کتاب کوچه نقاش ها را بخوانید تا بدانید چه می گویم. راوی می گوید وقتی ماجرای نزاع جمعی از ما که خیلی هم آدم های ظاهر الصلاحی نبودیم در جبهه با یک آخوند متعصب را یکی از نزدیکانِ امام، به گوش امام می رساند ایشان پیغام می دهند: با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/ بگذار تا بمیرد در درد خودپرستی. آیا کسی از چنین خمینی ای این روزها چیزی شنیده است؟
سه شنبه 12 خرداد 1394 - 17:45:36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]