محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843866945
زندگی روزمره امام (ره) به روایت عروسش
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
زندگی روزمره امام (ره) به روایت عروسش
ایشان (امام خمینی) در نظرم محکم، استوار، سخت متعبد به آداب شریعت، تمیز، منظم، اندکی کمرو و شاید دیر آشنا و کم حرف آمدند. شخصیتی که برنامههای معینی برای خود داشت و آنها را انجام میداد.
خبرگزاری فارس: ایشان (امام خمینی) در نظرم محکم، استوار، سخت متعبد به آداب شریعت، تمیز، منظم، اندکی کمرو و شاید دیر آشنا و کم حرف آمدند. شخصیتی که برنامههای معینی برای خود داشت و آنها را انجام میداد.
در کتاب «اقلیم خاطرات» نوشته فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی(ره) درباره ویژگیهای رفتاری حضرت امام خمینی (ره) آمده است.
در همان روزها، نخستین چیزی که در نظرم جلوه کرد، توجه و محبت آقا به خانم بود. هنگام صرف غذا که همیشه سر ساعت معین بود، کنار سفره مینشستیم.
خانم در آشپزخانه خودشان غذا را میکشیدند، از همینرو آخرین نفری بودند که به ما میپیوستند؛ اما تا خانم نمیآمدند، آقا دست به غذا نمیزدند.
اگر ما گاهی شروع به کشیدن غذا میکردیم، آقا با صدای بلند خانم را صدا میزدند و از ما میپرسیدند خانم نمیآیند؟ ما متوجه میشدیم که آقا میخواهند با حضور خانم شروع به خوردن غذا کنیم.
بیشتر اوقات کنار غذا در تابستان یک نوع میوه (خیار یا انگور) گذاشته میشد. وقت رطب (خرمای تازه) آن هم بود.
آقا رطب را خیلی دوست داشتند. یک روز که هنوز رطب به خوبی نرسیده بود، خرمایی خریده بودند. من برای تحریک اشتهای آقا گفتم: آقا خیلی خوشمزه است. رطب پارسال است. آقا هم که حاضر جوابیهای خاصی داشتند، بیدرنگ گفتند: بله، کشمش هم همان انگور سال گذشته است.
پس از چند روز جلوههای دیگری از اخلاق آقا را دیدم. نکاتی که خلاف برداشتهای نخستنام بود و سبب دلبستگی من به ایشان میشد، آن گونه که حضورشان در خانه برایم دلنشین و بودن در کنارشان خوشایند بود.
ایشان در نظرم محکم، استوار، سخت متعبد به آداب شریعت، تمیز، مظم، اندکی کمرو و شاید دیر آشنا و کم حرف آمدند. شخصیتی که برنامههای معینی برای خود داشت و آنها را انجام میدادبه حالات روحی اهل خانه توجه بسیار داشتند
*امام خمینی به حالات روحی اهل خانه توجه بسیار داشتند.
آقا به حالات روحی اهل خانه توجه بسیار داشتند. اگر گاهی ساکت بودم و حرف نمیزدم؛ با محبتی خاص با من به گفتوگو مینشستند مرا فاطمه خانم صدا میکردند و درباره غذا به خانم میگفتند: ببینید فاطمه خانم چه غذایی دوست دارد، آن را درست کنید.
به احمد نیز میگفتند: مواظب باش! فاطمه خانم حوصلهاش سر نرود. هر وقت چیزی به دستشان میدادم با جملاتی مانند ایدک الله، اجرکالله، سلمکالله و... سپاسگزاری میکردند.
نکته مهم دیگر، دقت ایشان در برخورد یکسان بین من و معصومه خانم (عروس بزرگشان) بود. میدادم با جملاتی مانند ایدکالله، اجرک الله، سملکالله و.... سپاسگزاری میکردند.
هنگامی که معصومه خانم به آنجا میآمد، با ورود او حرکتی میکردند و «یاالله» میگفتند و من هم که در همان خانه بودم وقتی وارد اتاق میشدم احترام میکردند و با فروتنی «یالله» میگفتند.
توجه به این نکتههای دقیق و ظریف از جانب ایشان برایم دلانگیز بود. با دقت در رفتار ایشان حس کردم دنیا با همه بزرگیاش در برابر ایشان کوچک است. تا آن زمان گمان میکردم اسارت، تبعید، دوری از فرزندان، دوستان و همکیشان و همرزمان اندوه بزرگی است، اما رفتهرفته احساس کردم همه آن دشواریها در برابر عظمت روحی ایشان ناچیز است.
* امام خمینی(ره) بزرگترین اسارتها را اسارت نفس میدانست
یک روز درباره اسارت افراد و تبعید آنها به مناطق محروم سخن به میان آمد و آقا با جملاتی ساده گفتند: بزرگترین و وحشتناکترین اسارتها، اسارت نفس است. از اینرو سختترین و مهمترین مبارزه، مبارزه با هواهای نفسانی است.
در این هنگام حس کردم واژههایی که تاکنون شنیده بودم معانی گستردهای دارند. ایشان را شخصیتی برتر از همه انسانهایی که بزرگشان میپنداشتم، میدیدم. در نگاه ایشان راز و رمزهایی مییافتم، اما نمیتوانستم آنها را بگشایم.
همه آنچه در سفر اول در خانه ایشان دیدم در ذهنم نقش بسته است.
مهمترین ویژگی آقا افزون بر رعایت و اجبات، اجرای مستحبات و دروی از مکروهات بود که نزد ایشان اعتبار ویژهای داشت به گونهای که گاهی مرا شگفتزده میکرد؛ مثلاً در حیاط یک دستشویی چینی سفید بسیار کوچک وجود داشت ایشان به سختی در گوشهای از دستشویی که باریک بود، میایستادند و با دشواری وضو میگرفتند. با تعجب از احمد گفت: برای اینکه بتوانند روبه قبله وضو بگیرند.
گاهی میدیدم که ایشان به طبقه بالا میروند. کلاهشان را که در اتاق بالا بود، بر سر میگذاشتند و به حیاط میآیند، سپس به دستشویی (توالت) میرفتند؛ زیرا در توصیههای دینی بدون پوشش سر، رفتن به دستشویی مکروه است.
گاهی که با خانم صحبت میکردیم، آقا سفارش میکردند: مراقب باشید غیبت نکنید! خانم میگفتند: آقا چرا ما که حرف میزنیم شما میگویید غیبت نکنید؟ امام گفتند: معمولاً دو نفری که در جمع آرام صحبت میکنند، در حال غیبت کردن هستند. من فقط توصیه میکنم، مراقب باشید! نمیگویم که غیبت میکنید.
*توصیه ایشان به ما همواره اجرای واجبات و ترک کردن محرمات بود
توصیه ایشان به ما همواره اجرای واجبات و ترک کردن محرمات بود. یک روز به من گفتند: فاطمه خانم شما وسواسی هستید. مبهوت گفتم: نه، گفتند: چرا، من دیدم شما با دست خشک و تمیز شیر آب را باز میکنید و پس ازآن شیر را آب میکشید. این کار شما اسراف است و اسراف حرام. یک روز در کربلا بودیم من با اشاره به بخشی از حیاط به آقا گفتم: اینجا نجس است. مراقب باشید! آقا گفتند: شما وسواسی هستید و حرف شما برای من حجت نیست و اعتنایی به حرف من نکردند. از این رفتار ایشان، در آن لحظه کمی رنجیدم، اما انگیزهای شد، تا وسواس را از خود دور کنم.
یک بار پس از شنیدن صدای اذان صبح نزد ایشان رفتم. مشغول نیایش بودند. آرام پشت سرشان نشستم. چندی گذشت تا برای نماز برخاستند. من نیز بلند شدم. برگشتند و به من گفتند: من نافله صبح را میخوانم و شما میدانید که نافله نماز را باید فرادی خواند متوجه شدم باز هم باید منتظر بمانم.
دو رکعت نماز نافله صبح را خواندند. ناگهان روبه قبله روی دست راستشان دراز کشیدند. در این حال نگران شدم، با احتیاط سرم را سوی ایشان خم کردم، اما دیدم حالشان خوب است و مشغول خواندن دعا هستند.
برگشتم و مبهوت سرجای خود نشستم. من از خوابیدن امام سخت تعجب کرده بودم. دقایقی گذشت و در حالی که از وقت اذان صبح گذشته بود، برای نماز صبح برنخاستند. با خود فکر کردم، شاید صدای اذان را نشنیدهاند یا ساعتشان خراب است گفتند: پدر جان ایام البیض ولیالی مقمره است. پس از چند دقیقه برخاستند و به امامت ایشان نماز صبح را خواندم.
نکته قابل توجه دیگر در رفتار امام، پاکیزگی، نظم و انضباط ایشان بود. زمانی که از بیرون میآمدند، نعلینهایشان را در جای همیشگی خود (پشت نردههای جلوی اتاق)، میگذاشتند و دستمالی هم روی آن میانداختند تا گرد و غبار روی کفش ننشنید
با دقت محل نمازشان را از اشیایی مانند عکس و... خالی میکردند و به شانه زدن ریش و خوش بو ساختن خود میپرداختند.
نکته قابل توجه دیگر در رفتار امام، پاکیزگی، نظم و انضباط ایشان بود. زمانی که از بیرون میآمدند، نعلینهایشان را در جای همیشگی خود (پشت نردههای جلوی اتاق)، میگذاشتند و دستمالی هم روی آن میانداختند تا گرد و غبار روی کفش ننشنید.
هنگامی که میخواستند بیرون بروند کفشهایشان را برمیداشتند و باهمان دستمال آن را پاک میکردند و اجازه نمیدادند کسی این کار را بکند.
یک بار کارگرخانه این کار را کرده بود؛ او را نهی کرده بودند. حاجآقا مصطفی با لحنی طنزآلود میگفت: کوچهای که آقا از آن میگذرند، آلوده به نجاسات و پر از گرد و خاک است، اما آقا روی نعلین خود را پاک میکنند که مبادا خاک داشته باشد. کوچههای نجف به راستی همانگونه بود که حاجآقا مصطفی میگفت.
همچنین آقا هر وقت میخواستند، از خانه بیرون بروند روبهروی آینه میایستادند و رویشها را شانه کرده و عطر میزدند. به خانه که میآمدند، عبایشان را تا میکردند و عمامه را روی آن میگذاشتند، سپس یک دستمال روی آنها میانداختند.
عبا را هم با جالباسی کوچکی روی دیوار آویزان میکردند. هرگز بدون جوراب بیرون نمیرفتند، حتی در گرمای تابستان. تعداد لباسهایشان اندک تمیز و اتو کرده بود.
برنامه روزانه آقا ثابت و تعریف شده بود. مطالعه، عبادت و دیدار با افراد در وقت معین انجام میگرفت.
همان اهتمامی را که به اجرای واجبات و دروی از مکروهات و انجام مستحبات و... داشتند، به ورزش و پیادهروی و استراحت و رسیدگی به خانواده نیز داشتند.
یکی از برنامههای ایشان قدم زدن بود که روزی سه بار و هر بار نیم ساعت تکرار میشد. گاهی عصرها میرفتند پشتبام و آنجا قدم میزدند. در حال قدم زدن پیوسته ذکر میگفتند. پس از آن، وقت نوشیدن چای عصر میرسید. سپس مطالعه و دیدارهای خصوصی و آنگاه راهی مسجد شیخ انصاری برای اقامه نماز جماعت میشدند. پس از نماز مغرب و عشا لختی در خانه تأمل میکردند، سپس به دفتر میرفتند. در ساعت معین راهی حرم حضرت امیر (ع) میشدند و پس از زیارت به خانه بازمیگشت و کنار خانواده و در زمان مشخص به صرف شام مشغول میشدند.
یک شب کارگر خانه پرسید: شام را بیاورم؟ امام نگاه به ساعت کردند و گفتند: ده دقیقه دیگر. احمد با تعجب پرسید: گرسنه بودن چه ربطی به ساعت دارد؟ شما تا ده دقیقه دیگر گرسنه میشوید؟ امام پاسخ دادند: اگر ملاک گرسنگی باشد، شاید من هیچگاه میل به غذا نداشته باشم، اما اگر برنامهها منظم انجام شود به همه کارها خواهیم رسید.
بارها شنیدم که میگفتند: کسانی توانستهاند موفق شوند که در زندگی دارای نظم و انضباط بودهاند. رأس ساعت معین بر کارهای روزانه، دعاهایی را چون دعای عهد، زیارت عاشورا و اذکار یومیه و پیش از رفتن به مسجد نافله ظهر را میخواندند.
روز آدینه نحوه خواندن نافله تفاوت میکرد. امام از صبح تا پیش از اذان ظهر بین کارهایشان به انجام نافله میپرداختند.
صبحهای جمعه آقا بستهای را باز میکردند. پیشبند سفیدی را از درون آن در میآوردند و میبستند و به کوتاه کردن ناخن و موی سر میپرداختند و دستمال را بیرون میبردند و میتکاندند. سپس همه وسایل را با نظم و ترتیب خاصی جمع میکردند و در همان بسته قرار میدادند و به حمام برای غسل جمعه میرفتند. این برنامه هر جمعه تکرار میشد.
در ماههای رجب و شعبان دعاهای بیشتری میخواندند در ماه مبارک رمضان با وجود روزهداری، در گرمای طاقتفرسای نجف کنار کارهای روزانه دعاها و مناجات وارده در مفاتیح را میخواندند و هنگام غروب در شبهای فرد غسل میکردند.
حضور خدا در زندگی ایشان بسیار پررنگ بود. احساس کردم رضایت خدا تنها عامل وحدتبخش همه کارهای بهظاهر گوناگون (سیاسی، علمی، عبادی) ایشان شده و توانستهاند اعتدالی در رفتار و کردارشان ایجاد کنند. از اینرو میدیدم خشم و مهرشان، نشاط و اندوهشان همگون و همراستاست.
از کار خیر و نیک دیگران به وجد آمدند و با شور و نشاط آن را بازگو میکردند و هیچ کار خلاف شرعی را تحمل نمیکردند اینگونه رفتار کمکم نگاه مرا دگرگون کرد. با دیدن این ویژگیها علاقه و ارادتی خاص نسبت به ایشان پیدا کردم.
مطلب دیگری که از کندو کاو در رفتار آقا آموختم، این بود که زندگی در باور ایشان غیر از آن چیزی بود که میپنداشتم. در اندیشه ایشان آزادگی در بندگی، عزت نفس در فروتنی معنا میشد در آنجا معنای «زندگی عقیده است و عمل در راه آن» را دریافتم. این تعابیر جدید، افقهایی را به روی من گشود و مایه توجه بیش از پیش من به ایشان شد.
خدا باوری و ایمان ایشان برایم جالب بود تا آن روز گمان میکردم همه کسانی را که به مسلمانی میشناسم مؤمن هستند، اما با دیدن امام فهمیدم هر مسلمانی مؤمن نیست. ایمان حقیقی است که باید در همه ابعاد زندگی و در کردار انسان ظهور و بروز داشته باشد.
یک روز درباره «صراط مستقیم» از ایشان پرسیدم. گمان میکردم باید آن را در بیرون از خود بجویم. با پاسخ ایشان دریافتم، صراطی است که یک سوی آن به خود انسان (عقل، اراده، ایمان و معرفت انسان) و سوی دیگرش به الوهیت حضرت حق اتصال دارد. حقیقت این بیان را بهدرستی درینافتم، اما اتصال و قوام خود را به خدا حس کردم و فهم این مطلب نشاط و شعفی در من به وجود آورد؛ افسوس که زود گذر بود!
حقیقت دیگری که از ژرفای جان آن را دریافتم این بود که اطاعت و پرستش خدا چگونه میتواند مایه محبوب القلوب شدن انسان شود. میدیدم که آقا برای محبوبیت خود کوششی نمیکنند، اما هر کس با آقا حشر و نشر پیدا میکند به ایشان علاقهمند میشود.
اهل خانه، کارگرها، شاگردان همه علاقه خاصی به ایشان داشتند و کارهایی را که مربوط به ایشان بود با شوق و نشاط و بیهیچ چشمداشتی انجام میدادند. با این تجربه «ان الذین آمنوا و عملوا الصّالحات سیجعل لهم الرّحمن ودًا» را دریافتم و فهمیدم رمز محبوبیت، فقط در اطاعت از خدا است.
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
زندگی روزمره امام (ره) به روایت عروسش |اخبار ایران و جهان
زندگی روزمره امام ره به روایت عروسش کد خبر ۵۰۵۴۳۷ تاریخ انتشار ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۲۸ - 02 June 2015 ایشان امام خمینی در نظرم محکم استوار سخت متعبد به آداب شریعت تمیز منظم اندکی کمرو و شاید دیر آشنا و کم حرف آمدند شخصیتی که برنامههای معینی برای خود داشت و آنها را انجزییات زندگی روزمره امام خمینی(ره) به روایت عروسش + عکس
جزییات زندگی روزمره امام خمینی ره به روایت عروسش عکسایشان امام خمینی در نظرم محکم استوار سخت متعبد به آداب شریعت تمیز منظم اندکی کمرو و شاید دیر آشنا و کم حرف آمدند شخصیتی که برنامههای معینی برای خود داشت و آنها را انجام میداد به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارسشهید"رحمان دادمان" به روایت همسرش/پایه زندگی مشترکمان در لانه جاسوسی گذاشته شد
شهید رحمان دادمان به روایت همسرش پایه زندگی مشترکمان در لانه جاسوسی گذاشته شد سیاست > احزاب و شخصیتها - همسر شهید دادمان گفت خلاء وجود آقای دادمان امروز برای ما که خانواده اش هستیم بیشتر از گذشته عیان و آشکار می باشد سوگل نورمحمد شهید رحمان دادمان یکی از فعال تدانشجویان دانشگاه شاهد خطاب به سید حسن خمینی: عدهای میخواهند با زرق و برقهای اشرافی سیره و زندگی ساده امام
دانشجویان دانشگاه شاهد خطاب به سید حسن خمینی عدهای میخواهند با زرق و برقهای اشرافی سیره و زندگی ساده امام ره را تحریف کنندجمعی از دانشجویان دانشگاه شاهد در پی بازسازی حرم امام ره با صدور نامهای به سید حسن خمینی اعلام کردند عدهای میخواهند سیره بنا و زندگی ساده خمینی کروایتی از فتوای امامدرباره موسیقی و شطرنج
روایتی از فتوای امامدرباره موسیقی و شطرنج یادگار امام سپس به مقابله امام با تحجر اشاره کرد و گفت امام وقتی گفتند خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از سختی ها و فشارهای دیگران نخورده است در مقابل متحجرین ایستادند فکر نکنید صدور فتوای موسیقی و شطرنج برایتکذیب خبرسازیها از زبان سردار نوری علیه رئیسجمهور/ پشیمانی هادی غفاری از کتک زدن معینفر/ روایت سردار نقدی ا
تکذیب خبرسازیها از زبان سردار نوری علیه رئیسجمهور پشیمانی هادی غفاری از کتک زدن معینفر روایت سردار نقدی از بیتاثیری تحریمها آمار استانی حجاب زندگی در زندان گرانتر از تهران بذرپاش هم دبه درآورد رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکند که غیررسمی هستند یا اتشکیل کمپین کارت قرمز به روحانی/ روایت ترکان از گناه کبیره وزیران/ علت مخالفت یک امام جمعه با برگزاری کنسرت/ ب
تشکیل کمپین کارت قرمز به روحانی روایت ترکان از گناه کبیره وزیران علت مخالفت یک امام جمعه با برگزاری کنسرت بعضی مسئولان چشم دیدن ولایت فقیه را ندارند ظریف در آن دنیا چه کسی را نخواهد بخشید رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکند که غیررسمی هستند یا اینکه کمتر از/بسته گزارشی روزانه فارس/ ربط دادن در و دیوار جدید حرم امام به «ابنیه صفوی» و «تمدنسازی»!
بسته گزارشی روزانه فارس ربط دادن در و دیوار جدید حرم امام به ابنیه صفوی و تمدنسازی فرجام مقاومت ایرلند در برابر تحریمهای انگلیس به روایت نهروسونامی رفتارهای دون شأن و ضدّ دینی در برخی مراسم دانشگاهی فرجام مقاومت ایرلند در برابر تحریمهای انگلیس به روایت جواهر لعل نهرو وروایت صنیع خانی از روزهای آغاز ساخت حرم مطهر امام خمینی(ره)
روایت صنیع خانی از روزهای آغاز ساخت حرم مطهر امام خمینی ره سیاست > احزاب و شخصیتها - جماران نوشت سردار سید علی صنیع خوانی گفت در ایجاد طراحی و ساخت حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی تمام نیروهای برآمده از انقلاب خمینی کبیر اعم از سپاه بسیج جهاد سازندگیلاریجانی و روحانی به دنبال صندوق رای شیشه ای/ اولین وزیر زیر تیغ استیضاح علی مطهری/ جمع آوری بنرهای سالگرد رحل
لاریجانی و روحانی به دنبال صندوق رای شیشه ای اولین وزیر زیر تیغ استیضاح علی مطهری جمع آوری بنرهای سالگرد رحلت یک آیتالله روایت نوه امام از مظلومیت جنتی از کجا معلوم معاون اول فعلی دزد نباشد رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکند که غیررسمی هستند یا اینکه کمتروایت حسین علایی از زندگی شهید دادمان؛ چرا شهید محلاتی علیه دادمان سخنرانی کرد؟
روایت حسین علایی از زندگی شهید دادمان چرا شهید محلاتی علیه دادمان سخنرانی کرد سیاست > احزاب و شخصیتها - سردار حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه و از دوستان شهید رحمان دادمان است او در آستانه چهاردهمین سالگرد شهادت دادمان از فرمانده سابق سپاه و وزیر راه دولت اصلاحلاریجانی و روحانی به دنبال صندوق رای شیشه ای/ اولین وزیر زیر تیغ استیضاح مطهری/ جمع آوری بنرهای سالگرد رحلت یک
لاریجانی و روحانی به دنبال صندوق رای شیشه ای اولین وزیر زیر تیغ استیضاح مطهری جمع آوری بنرهای سالگرد رحلت یک آیتالله روایت نوه امام از مظلومیت جنتی از کجا معلوم معاون اول فعلی دزد نباشد رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکند که غیررسمی هستند یا اینکه کمتر ازمعرفی کتاب «دایرةالمعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی(ره)» روایتی تصویری از زندگی ۸۶ سالۀ آقا روحالله
معرفی کتاب دایرةالمعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی ره روایتی تصویری از زندگی ۸۶ سالۀ آقا روحاللهکتاب دایرةالمعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی ره روایتی تصویری از زندگیِ ۸۶ سالۀ بنیانگذار انقلاب اسلامی است که جعفر شیرعلینیا آن را تهیه و تنظیم کرده است روزنامه کیهان نوشتداستان زندگی مادر امام زمان(عج) نمایش رادیویی شد
داستان زندگی مادر امام زمان عج نمایش رادیویی شدداستان زندگی نرجس خاتون مادر بزرگوار حضرت امام مهدی عج در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تولید و در قالب سریال نمایشی رادیویی به روی آنتن رادیو نمایش میرود به گزارش خبرگزاری فارس بابک صفی خانی ناظر کیفی این نمایش رادیویی ضمن اعلاامام جمعه یزد: مسوولان، گرفتار مسائل روزمره نشوند
امام جمعه یزد مسوولان گرفتار مسائل روزمره نشوند یزد- ایرنا- نماینده ولی فقیه و امام جمعه یزد با تاکید براینکه مسوولان باید همه تلاش خود را برای رضای خدا و رفاه مردم بکار گیرند افزود مسوولان نباید گرفتار مسائل روزمره جامعه شوند باید آینده نگر بوده و همیشه به فکر نوآوری و تنوعداستان زندگی مادر امام زمان (عج) رادیویی شد
داستان زندگی مادر امام زمان عج رادیویی شد شناسهٔ خبر 2764937 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۵ هنر > رادیو و تلویزیون داستان زندگی نرجس خاتون مادر حضرت مهدی عج در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تولید و در قالب یک سریال نمایشی رادیویی با نام ملیکا روی آنتن رادیو نمایش می رودروایت های ویدیویی از چالش های زندگی شهری/انسان معاصر در بستر شهر تعریف پیدا می کند
اظهارنظر دو سینماگر درباره جشنواره فیلم شهر روایت های ویدیویی از چالش های زندگی شهری انسان معاصر در بستر شهر تعریف پیدا می کند فیلمسازان به دلیل مشکلات اقتصادی کمتر از فضای شهر در فیلم هایشان استفاده می کنند به گزارش خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران یکی از بخش های رقابتی پ-
سیاسی
پربازدیدترینها