تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خداوند عزيز و جليل نقل كرده است كه فرمود: هر كار ارزشمندى كه در آن بسم ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820655515




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آیندۀ جهان اسلام از منظر دو آینده پژوه مسلمان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
آیندۀ جهان اسلام از منظر دو آینده پژوه مسلمان
«سردار» و «المانجرا» به آرمان شهری اسلامی در قالب جامعه موعود مهدوی که الهام بخش یک آینده پژوه مسلمان می تواند باشد و شاخص های کلان جامعۀ مطلوب را برای جوامع امروز اسلامی ارائه نماید، به طور جدی توجه نکرده اند.

خبرگزاری فارس: آیندۀ جهان اسلام از منظر دو آینده پژوه مسلمان



بخش اول چکیده «آینده» در دین مبین اسلام، واژه ای جامع و عمیق است که هم به زندگی دنیوی و هم به زندگی اخروی اشاره دارد. از جمله دلایل اهمیت توجه به فرهنگ دینی در مباحث آینده‏ پژوهی، می‏تواند درک بهتر ارزش های آینده مدار فرهنگ دینی باشد. موج جدید نگاه به آینده در محافل علمی از یک سو و تأکید فراوان اسلام بر ضرورت عاقبت‏اندیشی و آینده نگری از دیگر سو، بیش از پیش این سؤال را تقویت می کند که تفکر اسلامی چگونه و در چه مباحثی، نگاه آینده پژوه مسلمان را می تواند تحت تأثیر قرار دهد؟ تلاش این پژوهش، تحلیل افکار و آرای دو آینده‏ پژوه مسلمان معاصر، «ضیاءالدین سردار» و «مهدی المانجرا» است که آثار آن‏ها در حوزۀ آینده پژوهی در سطح بین المللی شناخته شده و صاحب نظران به آن ها توجه دارند. در این مقاله، ابتدا درباره آثار کلیدی و پیشینۀ این دو اندیشه ورز بحث می شود تا به این وسیله، فضای فکری آن‏ها بهتر درک گردد. در ادامه، به مطالعۀ جنبه های مختلف افکار آینده پژوهانۀ این دو صاحب نظر به صورت مقایسه ای و انتقادی پرداخته می شود. واژگان کلیدی آینده ‏پژوهی اسلامی، آیندۀ جهان اسلام، ضیاءالدین سردار، مهدی المانجرا. مقدمه مسلمانان علی رغم پیشرفت ها و تأثیرات تمدنی عمیقی که طی چند قرن در جهان داشته اند، در سده های اخیر با مشکلات و موانع زیادی مواجه بوده اند و اکنون شاید عرصه بر آنان تنگ تر هم شده باشد؛ زیرا امروز بسیاری از مسلمانان (فلسطینیان، عراقی ها و افغان ها) سرزمین خود را اشغال شده می بینند و غرب قدرت اقتصادی و سیاسی خود را بر آنان تحمیل نموده و از آن مهم تر، فرآیند جهانی سازی و به تعبیر بسیاری، استعمار نوین، آن ها را قربانی خویش کرده است. شاید موج بیداری اسلامی اخیر در منطقۀ خاورمیانه را بتوان واکنشی به این فشارهای تاریخی دانست. آینده پژوهی از سویی، حوزۀ جدید مطالعاتی در دوران فراروشنفکری دنیای غرب است که می کوشد آیندۀ محتمل، ممکن و مطلوب بشر را دستمایۀ مطالعۀ خویش قرار دهد. با این حال، مطالعۀ آینده تنها مختص دنیای غرب نبوده و به نوعی تمامی جوامع و تمدن ها، نسخه ای مخصوص به خود از آینده دارند. اسلام نیز به عنوان یک تمدن بزرگ، رویکرد خاصی به آینده دارد و  بهترین مصداق پرداختن اسلام را به آینده، همچون دیگر ادیان ابراهیمی، در فرجام گرایی مهدوی می توان دید. با توجه به مشکلات امروز مسلمانان، قابلیت ها و ضرورت آینده پژوهی در آینۀ آموزه های اسلامی، مسئلۀ این پژوهش است و دغدغه ای که ضرورت انجام دادن آن را توجیه می کند، بررسی این مسئله است که متفکر آینده پژوه مسلمان، چه تأثیری از مبانی اسلامی می پذیرد و این درس ها را چگونه در ترسیم آینده ای بهتر برای دنیای اسلام به کار می بندد. در این نوشتار، بر مقایسه و تطبیق بین دیدگاه های دو آینده پژوه مسلمان تمرکز خواهیم کرد. مطالعات تطبیقی در تمامی علوم، جایگاه مهمی دارند. علوم اجتماعی جدید از همان ابتدا، رویکرد تطبیقی را به مثابۀ مهم ترین روش برای فهم فرهنگ ها و ساختارهای اجتماعی گوناگون به کار برد. در پژوهش تطبیقی، به نوعی تمرکز بر شباهت ها و تفاوت های میان واحدهاست و از آن مهم تر، مقایسه برای فهم و درک موضوع مورد بررسی، جنبه ای اساسی دارد (سید امامی، 1387).  از سویی، مطالعۀ تطبیقی یکی از روش های پژوهش کمّی و کیفی است که با هدف توصیف و تبیین اشتراک ها و تفاوت ها، برای شناسایی پدیدارها و رسیدن به تفسیرها و احتمالاً تعمیم های تازه، دو یا چند متغیّر یا فرآیند همگون اعم از نمونه ها و موارد محسوس یا نامحسوس را بررسی می کند. این نوع پژوهش در بر گیرندۀ سه فرآیند توصیف، مقایسه و نتیجه گیری است (کریشن، 1382). از دیدگاه برخی، مراحل شش گانۀ مطالعۀ تطبیقی عبارتند از: تدوین مسئله، تعیین دامنۀ پژوهش، تدوین فرضیه، بررسی موارد شباهت و تفاوت، توصیف مواضع خلاف و وفاق، و تبیین مواضع خلاف و وفاق (قراملکی، 1386). مطالعۀ تطبیقی در مجموع، فرآیندی بیش از مقایسۀ صرف به شمار می آید و به عبارت دیگر، در پژوهش تطبیقی، مقایسه نه به عنوان هدف، بلکه ابزاری برای دست‏یابی به شناخت عمیق‏تر و فهم ژرف‏تر است. پژوهش گر در مطالعۀ تطبیقی، هم باید به شباهت‏ها چشم بدوزد و هم تفاوت‏ها را صید کند و در عین حال وظیفۀ او تنها جمع‏آوری شباهت‏ها و تفاوت‏ها نیست؛ بلکه اطلاعاتی است که در فرآیند پردازش اطلاعات، به تولید علم و یا حل مسئله می‏انجامند (همو، 1385). 1. بررسی افکار و اندیشه های ضیاء الدین سردار
الف) مروری بر زندگی و آثار سردار ضیاءالدین سردار در 31 اکتبر 1951، در دورانی پر چالش و در روستایی دورافتاده در ایالت پنجاب به نام دیپالپور [1] واقع در شمال پاکستان به دنیا آمد. به  گفتۀ خود او، روستای محل تولدش در آن زمان منطقه ای مورد اختلاف بود. تلاش های زیادی برای ایجاد مرزهای جدید و تجزیۀ منطقه ای صورت گرفت تا منطقه ای یکپارچه تجزیه شود. در این زمان، پدر سردار به استخدام بریتانیا _ همان دولتی که خود از جمله مسببان این تفرقه بود _ درآمد. او همسر و سه فرزند خود را رها کرد و به جرگۀ کارگرانی پیوست که برای بازسازی اقتصاد پس از جنگ بریتانیا به کار گماشته شده بودند. پیش از آن که پدر، خانواده را به  نزد خود در بریتانیا فراخواند، توانست موقعیت کاری خود را در کارخانۀ خودرو تثبیت نماید و واحد مسکونی کوچکی در یکی از محله های مخروبه دست و پا کند. به این ترتیب، بار دیگر سردار مجبور شد فرآیند بازیابی هویت خود را تکرار نماید (Sardar, 2004). به گفتۀ خود سردار، «مسلمان شدن و مسلمان بودن، شکل دادن به هویت، موضوع چالش انگیزی بود که چه در زمان زندگی در لندن و چه در سرزمین مادری، ذهن را به  خود مشغول می داشت» (Sardar, 2004: 22). اما او خیلی زود، قوانین اصلی بازی جدید تداوم بقا را فراگرفت. خانوادۀ سردار رسم مشاعره را در خانۀ خود زنده نگه‏داشته بودند و این امر، روحیۀ ادبیات دوستی را در خانواده حاکم کرده بود. همۀ این عوامل دست در دست، شخصیت سردار را شکل داد و از او انسانی ساخت که از یک سو به لحاظ جغرافیایی، متعلق به بریتانیا و از سوی دیگر به لحاظ خاستگاه،  فرهنگ، سنت و اعتقاد، متعلق به آسیا، پاکستان و مسلمانان باشد؛ به طوری که خود می گوید: «هیچ کس نمی تواند به راحتی هویت مشخصی برای من قائل شود. شخصیت من ابعاد متفاوتی دارد‏‏ و با وجود این، من هیچ کدام از آن ها نیستم. من در پاکستان به دنیا آمده ام، اما اگر هم وطنانم بخواهند بیش از حد بر پاکستانی بودن من تأکید کنند، حرف خود را پس خواهم گرفت. با این حال، عاشق فرهنگ پاکستان هستم و هنوز لهجۀ پاکستانی دارم. هرچند این موضوع، فعالیت های شغلی مرا به  عنوان شخصیتی تلویزیونی با مشکلاتی روبه رو کرده است، به آن افتخار می کنم. من بیش تر عمرم را در انگلستان گذرانده ام، اما انگلیسی نیستم. با این که در انگلستان درس خوانده ام، برای مؤسسه ها و سازمان های انگلیسی کار کرده ام و سی سال به حزب کارگر  رأی داده ام، هنوز در این کشور "خارجی" محسوب می شوم و اگر دولت انگلستان روش خود را تغییر ندهد، تا ابد "خارجی" باقی خواهم ماند.» بدین سان به دلیل تجربۀ شخصی و کشمکش هایی که همواره بخش از زندگی سردار بوده، تفکر دربارۀ آینده همواره دغدغۀ ذهنی او بوده است. در دوران نوجوانی، وی انجمنی اسلامی در دبیرستان محل تحصیل یعنی «مدرن بروک هوس[2]» بنیان نهاد که موجب ارتباط او با فدراسیون انجمن اسلامی دانش آموزان در بریتانیا و ایرلند[3] شد (Sardar, 2004). به این ترتیب، فعالیت های او در  زمینه موضوعات و اتفاقات مهم مربوط به مسلمانان، گسترش یافت و در نتیجه، به مشکلات مسلمانان اشراف فراوان یافت. این جریان مقارن بود با اتفاقات مهم دهۀ 1970 میلادی در دنیای اسلام اعم از رهایی یافتن بسیاری از کشورهای مسلمان از بند استعمار و به تبع آن، طراحی برنامه های توسعه ای توسط دولت های مسلمان و در پی آن ناکامی های متوالی که این مسئله، تأثیر مهمی روی اعتقادات فکری سردار گذاشت. سردار در «سیتی یونیورسیتی»[4] لندن در رشتۀ فیزیک و علوم اطلاعات به تحصیل پرداخت. هرچند او در رشته ای به ظاهر غیردینی درس خواند، همچون جوینده ‏ای، تشنۀ حقیقت مذهب خویش بود که همین امر او را به مسافرت در کشورهای اسلامی و آشنایی با جنبش های اسلامی رهنمون کرد. پس از فراغت از تحصیل، به  عنوان کارشناس اطلاعات در پژوهشگاه حاج[5] دانشگاه ملک عبدالعزیز جده مشغول به کار شد و مدل شبیه سازی شدۀ انجام دادن فریضۀ حج را طراحی و اجرا کرد. او هم زمان چند کتاب نوشت و شب ها به عنوان روزنامه نگار فعالیت داشت. سپس دوباره به لندن مهاجرت کرد و با مجله های علمی مانند نیچر[6] و نیوساینتیست[7] همکاری نمود و بعد به عنوان گزارش گر، به تلویزیون پیوست. او پس از مدتی مشاور مجلۀ اینکوایری[8] شد و در همین دوران، مرکز مطالعات آینده پژوهی در دانشگاه «ایست _ وست»[9] شیکاگو را راه اندازی کرد. در خلال سال های 1994 تا 1998، استاد مدعو رشتۀ سیاست علم و فن آوری در دانشگاه «میدل اسکس»[10] بود. از سال 1985 تاکنون به عنوان نویسنده و برنامه ریز مستقل، آثار متعدد و ارزنده ای منتشر کرده است. وی از سال 1999 تاکنون سردبیری نشریۀ فیوچرز[11] را بر عهده دارد. وی در عین حال، چندین سال به طور غیررسمی در مدارس اسلامی سنتی شاگردی کرد که همین موضوع او را به شدت با دانش اسلامی آشنا نمود (Sardar, 2004). به گفتۀ خود سردار، «از آن جا که به اتفاق یکی از دوستان طلبه ام هفت سال علوم اسلامی خوانده ام، گاه از صمیم قلب خود را طلبه می دانم. هرچند فکر می کنم دانسته هایم از دانش آموختگان حوزه های علمیه کم تر نیست، هیچ کس مرا به عنوان یک طلبه نمی شناسد». همۀ این اتفاقات، تأثیر شگرفی بر روحیات سردار گذاشت. از نگاه سردار، سنت، امری پویاست و نه چشم اندازی منسوخ و ایستا. به همین دلیل، او کاملاً مخالف کسانی است که همواره به گذشته با عینک تأسف می نگرند و چنین تأکید می کند که «من شباهتی به بیش تر مسلمانان ندارم. از نظر من، اسلام نه تنها یک مذهب است، بلکه نوعی جهان بینی مبتنی بر ماتریسی از ارزش ها و مفاهیم است. این ارزش ها، چارچوبی ارائه می دهد که از طریق آن، درجست و جوی پاسخ پرسش هایی هستم که همواره در تعارض با تجارب من است... و کاری که می کنم، این است که همواره در تمامی آثار نظری و کاربردی آینده ‏پژوهانۀ خود، به این پرسش ها پاسخ می‎دهم» (Sardar, 1996: 665). سردار در عرصۀ بین المللی، به عنوان کارشناس علوم اسلامی و متفکر و نویسنده ای پیش گام درباۀ آیندۀ اسلام در عصر حاضر شناخته شده است. او بیش از چهل کتاب، بالغ بر  دویست مقالۀ ترویجی، مروری و پژوهشی منتشر کرده و با عنوان «از جمله مفاخر متفکر این سیاره» وصف شده است.[12] مهم ترین کتاب های او عبارتند از: آیندۀ تمدن اسلامی[13]، آینده پژوهی اسلامی: شکل فکری که می آید[14]، اطلاعات و دنیای اسلام[15]، اکشتافات در علوم اسلامی[16]، لمس میداس: علم، ارزش و محیط در اسلام و غرب[17]، انتقام از آتن: علم، اکتشاف و جهان سوم[18]، تخیلات منحرف: درس هایی از عشق بازی رشدی[19]، اغیار وحشی: اعلامیه ای علیه نژادپرستی غرب[20]، آینده پژوهی سایبری[21]، پسانوگرایی و اغیار[22] و سیاست شرقی[23]. همچنین او کتاب هایی مقدماتی و عمومی نیز منتشر کرده است، ازجمله: آشنایی با محمد(ص) ، آشنایی با مطالعات فرهنگی و آشنایی با آشوب و آشنایی با ریاضیات (www.ziauddinsardar.com). ب) موضوعات اصلی تفکرات سردار از نگاه سهیل عنایت‏الله،[24]  کانون تمرکز سردار در مباحث آینده پژوهی را می توان در سه حوزۀ اصلی آیندۀ مسلمانان یا تمدن اسلامی، علوم اسلامی و رابطۀ اسلام و پسانوگرایی تقسیم بندی کرد. سردار به طور کلی، به موضوع آیندۀ تمدن اسلامی با رویکردی تمدن گرایانه می نگرد، اما معتقد است که فرآیند اعاده و بازسازی را باید از منظر و روش شناسی آینده مدار پی گیری کرد. از طرف دیگر، موضوع علوم اسلامی را از این دیدگاه می نگرد که باید علوم اسلامی متمایزی به عنوان تمامیتی مجزا با پارادایم ها و جهان بینی خاص خود طراحی کنیم. بالأخره سردار به مسئلۀ پسانوگرایی به عنوان موضوع تقابل اسلام و غرب می‏نگرد
(1 - 30 :Inayatullah, 1998). ج) آرمان گرایی آینده پژوهانه: بازسازی تمدن اسلامی هنگامی که از سردار دربارۀ آیندۀ اسلام پرسش می شود، جواب می دهد: آیندۀ اسلام، مانند آیندۀ بیش تر فرهنگ‏ها، به روی احتمالات دموکراتیک و کثرت گرایانۀ متعددی باز است. من خود در آثارم، تماماً به دنبال این بوده ام که آیندۀ کثرت گرایانه و پایدار را برای جوامع اسلامی شکل دهم. اما باید اذعان کنم که مسلمانان، به طور کلی، در نگاه به آینده یا جست و جوی آیندۀ بدیل و متعدد چندان خوب عمل نکرده اند. ما بیش تر مایلیم که غم گذشتۀ پر افتخارمان را بخوریم و بیچارگی امروزمان را بر گردن قضا و قدر بیندازیم (www.dipna.ir). سردار در کتابی با عنوان آیندۀ تمدن اسلامی، معتقد است که تمدن اسلامی باید باقی بماند: اسلام ... مانند برکه ای راکد،  سرشار از منابع بالقوه است تا آن گاه که مسلمانان به آیندۀ خود اهمیت دهند و برای رسیدن به آن تقلا کنند (Sardar, 1988: 11). او تأکید می کند که مسلمانان در برابر آینده دو انتخاب دارند: می توانند بی هدف، آینده ای بسط یافته مبتنی بر توسعۀ خطی موقعیت مستعمراتی کنونی داشته باشند یا این که با برنامه ریزی، به آینده ای روشن تر دست یابند. در این باره، مسلمانان باید با تغییر در نگرش خود به مذهبی که دارند، به برنامه ریزی و تلاش مجدانه برای تغییر مقدرات خویش اقدام نمایند. اگر آنان راه اول برخورد با آینده را برگزینند، هیچ تغییری در وضع آنان اتفاق نخواهد افتاد مگر آن هنگام که دچار تغییر شوند، ولی اگر راه دوم را برگزینند، باید به آینده اندیشند و از حالا برنامه ریزی را شروع کنند. در ادامۀ انتخاب راه دوم، تنها راه مناسب، آغاز فرآیند احیای ارزش های تمدنی خویش است و این مسئولیت باید بر دوش تمامی مسلمانان و از همه مهم تر بر عهدۀ متفکران این امت باشد. به زعم سردار، این آیندۀ بدیل اسلامی باید از جهان بینی و قلمرو فرهنگی تمدن اسلامی استخراج شود. برای پاسخ به این نیاز،  او برنامه ای با نام «طرح عمران»[25] را به مثابه شاه نقشه ای معرفی می کند که دربر گیرندۀ راهبردهایی برای تحقق احیای تمدن اسلامی است. سردار واژۀ عمران را از ابن خلدون برای وصف تمدنی پویا، مترقی و کارآمد وام گرفته است (Sardar, 1988). شکل «1» سرفصل های این طرح را نمایان می سازد. سردار این فرآیند را به این شرح توضیح می دهد: 1. تعیین مدل مدینۀ فاضله؛ 2. احصای پارامترهای تمدن اسلامی؛ 3. خلق مدل ها، نظریه ها و پارادایم هایی مبتنی بر دو مرحلۀ قبل؛ 4. ارزیابی واقع گرایانه از محیط کنونی و برآورد محیط آیندۀ ممکن؛ 5. احصای اهداف از امت اسلامی؛ 6. تدوین نقشه هایی برای رسیدن به مقصود و ارزیابی گزینه های محصول برای آینده؛ 7. بازنگری مستمر در بدیل های احصا شده ماحصل بندهای قبل
(Sardar, 1988: 133 - 134). بر اساس این طرح، تمدن سازی با هدف خاص، «بازسازی حس تقدیر خود رقم زده ای است که به ما توانایی می دهد تا تصمیماتی بهتر بگیریم و استانداردهای عملکردی برای رسیدن به مدینۀ فاضله تعیین کنیم» (Sardar, 1988: 134). سردار می کوشد تا بازسازی و احیا را بر دوش «امت»، واژه ای وام گرفته از رسول اکرم(ص)  قرار دهد. البته سردار تأکید می کند که این طرح به لحاظ روش و ابزار، صددرصد و قطعی نیست و تنها نقشه ای مفهومی و برنامه هایی اجرایی برای آینده های بدیل مسلمانان ارائه می دهد (Sardar, 1985). وی آشکارا یادآور می شود که «برنامه ریزی، تدارک طرح های اولیه ای است که نباید صلب و فاقد انعطاف باشد. این برنامه ها را باید بتوان به طور مستمر ارزیابی، اصلاح و به روز نمود» (Sardar, 1988). بنابراین، طرح عمران، شمایی مفهومی در زمینه فرآیندهای برنامه ریزی و خلق آیندۀ بدلیل برای مسلمانان است. اسلام در آثار سردار گاهی به عنوان امری ماورای دسترس انسان معاصر است. بحث او دربارۀ «روشنفکر مسلمان» و نیز «تلفیق های مختلف اسلامی» با لحنی تاریک پایان می یابد: ما اسلام را درک نمی کنیم. محققان، رهبران مذهبی، روشنفکران و مردم ما، هیچ یک اسلام را درک نمی کنند. منظور از درک اسلام، توانایی تفسیر یک حدیث ... یا حفظ قرآن نیست. ما تنها زمانی اسلام را درک می کنیم که بتوانیم مفاهیم پویای آن را در جامعه معاصر عملیاتی کنیم (گرهلم، 1388). سردار در کتاب آینده تمدن اسلامی، به ترسیم خطوط کلی برای وصف چگونگی عملیاتی کردن اسلام می پردازد و تفکیک مفاهیم پویای اسلامی را نخستین گام در این جهت برمی شمرد. این مفاهیم را در آن چه سردار «چارچوب ارجاع مطلق» می نامد یا همان قرآن و سنت باید یافت. به زعم سردار، قواعد تغییرناپذیر و ازلی اسلام در قرآن آمده است. این کتاب، دستورالعمل های اساسی و قواعد تعامل انسان ها و نیز چارچوب نظری پارامترهای تمدن اسلامی را در خود دارد. پیامبر(ص)  با اجرای این قواعد، تمدن خود را بنیان نهاد؛ بنابراین، سنت را به عنوان «اسلام در عمل» می توان نگریست: در عملیاتی کردن قواعد قرآنی، سنت نقشی حیاتی دارد. کلمۀ سنت در اصل به معنای راه کوبیده شده[26] است. سنت پیامبر، الگویی از اسلام عملی محسوب می شود. پس مطالعۀ سنت برای تصحیح شناخت قرآن ضروری و حیاتی است (همو). از نظر سردار، این چارچوب ارجاع از درون مطلق است که از نظام ارزشی اسلام مشتق می شود. ویژگی های معرف این نظام ارزشی، میانه روی و اعتدال است. «مادیات، معنویات و عقلانیت»، سه جنبۀ اصلی تمدن هستند و ویژگی بارز تفکر اسلامی، رسیدن به تلفیق متعادلی از این سه است. البته از نظر سردار، اسلام جواب حاضر و آماده ای به مشکلات بشر نمی‏دهد، بلکه دیدگاهی اخلاقی دارد که از درون آن، مسلمانان باید برای یافتن پاسخی برای مشکلات بشر تلاش کنند. در رویکرد برنامه ای طرح عمران، روش کار بر اساس فرآیند ترکیبی «نگاه رو به جلو» و «برنامه ریزی دقیق» است. البته به اعتقاد سردار، این کار را با رویکردهای مختلفی می توان انجام داد. نخستین رویکرد، توسعۀ نظام روش‏ شناسانه و پژوهشی موسوم به «نظام وَرد»[27] است (Sardar, 1988). هدف این نظام، باید گسترش فرآیند استدلال (اجتهاد) در دانش و تفکرات و احیای کارکرد شریعت در روش شناسی حل مشکل باشد. در ضمن از این نظام، به عنوان ابزار و مکانیزمی هوشمند در ایجاد اجتهاد می‏توان استفاده کرد. کل این فرآیند از طراحی مدل مدینه تا ارزیابی محیط فعلی و آیندۀ ممکن (گام های اول تا چهارم طرح) تنها در صورتی شدنی است که نهاد یا بدنۀ پژوهشی، تلاشی منسجم صورت دهند. سردار از این موضوع با عنوان «اجتهاد نهادینه شده»[28] به معنای همکاری علمای سنتی و دانشمندان مسلمان امروزی برای انتفاع امت یاد می کند (Sardar, 1988: 187). رویکرد دوم به طرح عمران، بر استقرار چشم اندازی برای نظام اسلامی مبتنی است. این چشم‏انداز باید در بر گیرندۀ دورنماهای بلند و میان مدت و نیز مأموریت های کوتاه مدت باشد. رویکرد سوم به طرح، بر اساس فرآیند برنامه ریزی برای نظام اسلامی است. به علاوه این رویکرد، باید در بر گیرندۀ برنامه ریزی های بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت نیز باشد (Sardar, 1988). تلاش این سه رویکرد که سردار همگی را به طور مبسوط توضیح می دهد، تغییر مطلوب در جوامع اسلامی در جریان حرکت به  سوی آینده ای بهتر است. چنین ایده آل گرایی آینده پژوهانه ای، به طور انحصاری حاصل تراوشات فکری سردار نیست. در واقع اصطلاح مدینۀ فاضلۀ اجتماعی، در دوران شکوفایی جامعۀ اسلامی و در امپراتوری عثمانی طرح شد (Schulze, 2002). از گذشتۀ دور تا کنون، بسیاری از رهبران و متفکران اسلامی، تلاش های مجدانه ای در جهت اتحاد دوبارۀ امت اسلامی داشته اند. جنبش هایی از این دست که انقلاب اسلامی ایران از جمله مصادیق آن به شمار می رود، به شکل گیری نهادهایی در سطوح مختلف همچون سازمان کشورهای اسلامی انجامیده است که در شکل ایده آل خود، به احیای حکومت جهانی اسلامی می تواند بینجامد و این همه، خود دلالتی است بر دغدغۀ ذهنی مسلمانان در تشکیل چنین امتی، به رغم تمامی ناکامی های پشت سر هم! با این همه، آیندۀ ایده آل سردار از آن جهت شایسته قدردانی است که تلفیق صریحی از رویکردهای نظری و عملی به شمار می آید که هدف اصلی آن کمک به فرآیند سیاست گذاری است. جنبۀ نظری آیندۀ ایده آل را در بحث مدل مفهومی شکل و واقعیت جامعۀ مدنی می توان دید که جنبه های عملی در طرح برنامه ریزی شدۀ عمران، نظام وَرد و فرآیندهای برنامه ریزی تبلور یافته است. به رغم دست آوردهای خیره کنندۀ این طرح برنامه مند برای حل مشکلات امت، سردار مدعی است که این پیشنهاد با اقبال آن چنانی از سوی امت اسلامی، به ویژه رهبران و اندیشه وران مواجه نشده است. د) جامعۀ مطلوب اسلامی از دیدگاه سردار سردار در مصاحبه با روزنامۀ جاکارتاپست[29] در پانزده اکتبر 2006 در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کند بهشت وجود دارد، اظهار می کند: «هم بله و هم نه!» در ادامه چنین توضیح می دهد: «پیش از هر چیز، به عنوان مسلمان، ما بر این باوریم که باید در برابر اعمال خود
در این دنیا پاسخ گو باشیم. در سنت اسلامی، وصف های مختلفی از بهشت دیده می شود.
اما در قرآن کریم، بهشت ساخت و ساز بسیار متافیزیکی و استعاری دارد. به زعم برخی، بهشت فقط اصطلاحی برای مکانی انتزاعی در آخرت است که البته من نیز با آن موافقم. اما از دید من، در حال حاضر هم بهشت وجود دارد. ما معمولاً به دنبال بهشت به عنوان معنایی ذهنی هستیم. این موضوع منحصر به مسلمانان نبوده، در فرهنگ غربی نیز با ایده هایی مثل آرمان شهر توماس مور و تلاش برای مدینۀ فاضله مواجهیم. بهشت من، نه جایی آرمانی
به تمام معنا، بلکه مکان واقعی انسان است؛ جایی که در آن عدالت، قانون و اخلاق
غالب است.» در ادامه و در جواب این پرسش که آیا تمامی مسلمانان آن چنان که شایسته است
با فردوس برین آشنا بوده و خود را برای آن آماده می کنند، معتقد است که همۀ مسلمانان مفهوم پاسخ گویی در برابر خدا را خیلی خوب فهمیده اند. اما نکتۀ جالب این است که مسلمانان تصور چندان واضحی از پاسخ گویی در برابر دیگر انسان ها ندارند. به نظر می رسد مسلمانان، توجه چندانی به اموری مثل حقوق زنان، برابری جنسیتی و یا ریشه کنی فقر و یا توسعۀ اقتصادی ندارند. به زعم سردار، رضای پروردگار، هدف نهایی همۀ مسلمانان است. به این ترتیب،
بهشت فارغ از رضای الهی معنا ندارد و بنابراین، در این دنیا نیز با کار نیک و درست می توان رضایت خداوند را فراهم کرد و برای خود بهشت آفرید. بهشت بعد از مرگ نیست (www.ziauddinsardar.com). 2. افکار و اندیشه های مهدی المانجرا
الف) مروری بر زندگی و آثار المانجرا مهدی المانجرا، در سال 1933 میلادی در شهر رباط مراکش به دنیا آمد. او در سال 1950 در دانشگاه کورنل امریکا در شهر نیویورک مشغول به تحصیل شد و چهار سال بعد مدرک کارشناسی خود را اخذ کرد. سپس به دانشگاه علوم سیاسی و اقتصادی لندن رفت و در سال 1957 با مدرک دکتری اقتصاد از آن دانشگاه فارغ التحصیل گردید. پس از آن یک سال به عنوان استادیار در دانشگاه رباط به تدریس مشغول شد. اما از سال 1958 تا 1959 بار دیگر به نیویورک بازگشت و بر مسند رایزن سیاسی مراکش در سازمان ملل متحد تکیه زد. اما این بار هم زیاد در نیویورک دوام نیاورد و یک سال بعد به وطن بازگشت و ریاست سازمان صدا و سیمای مراکش را پذیرفت. پس از یک سال خدمت در مراکش، دوباره بار سفر بست و راهی یونسکو شد. او از سال 1961 تا 1976 یکی از مدیران ارشد یونسکو بود. وی چندین کتاب  و نزدیک به پانصد مقاله به زبان های انگلیسی و فرانسوی در حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی به چاپ رسانده و در مؤسسات آینده پژوهی مطرح جهان مانند باشگاه رم و فدراسیون مطالعات آینده پژوهی جهان نیز فعالیت کرده است. ریاست فدراسیون جهانی آینده پژوهی،[30] موسسۀ بین المللی «فیوچریبلز» پاریس،[31] مدیر انجمن آینده پژوهی مراکش[32] و سازمان حقوق بشر مراکش[33] در کارنامۀ المانجرا درج شده است. او عضو فرهنگستان علوم افریقا[34] و فرهنگستان سلطنتی مراکش[35] است. علاوه بر این، المانجرا در سال 1998 به عنوان استاد مدعو دانشگاه توکیو و در سال 1999 در مقام دانشمند مدعو انجمن ترویج علوم ژاپن[36] در دانشگاه «کی زایی» توکیو[37] ایفای وظیفه کرده است (www.elmandjra.org). المانجرا بالغ بر چهارصد مقاله در زمینۀ علوم اجتماعی و انسانی منتشر کرده است. وی در نگارش کتاب هیچ محدودیتی در یادگیری نیست، همکاری داشته و نیز چند کتاب از جمله: نظام ملل متحد[38]، مغرب و فرانکوفونی[39]، جنگ تمدن برتر[40]، آیندۀ گذشته نگر[41]، شمال _ جنوب[42]، سرآغاز یک استعمار[43]، تنوع فرهنگی کلید بقا[44]،  گفت و گو دربارۀ ارتباطات[45]، فرهنگ استعمارزدایی: چالش قرن 21[46]، قدس عربی[47]، مسیر یک ذهن[48]، جهانی سازی دوبارۀ جهانی سازی[49]، انتفاضه[50] و تحقیر در عصر فرااستعمار[51] (en.wikipedia.org). وی در سال 1984، مدال افتخار فرهنگستان معماری فرانسه،[52] در سال 1985، نشان افتخار هنر و ادبیات فرانسه[53] و در سال 1986، نشان خورشید تابان[54] ژاپن را دریافت کرد. در سال 1995 نیز مدال صلح فرهنگستان بین المللی آلبرت انیشتین[55] و جایزۀ فدراسیون جهانی آینده پژوهی را از آن خود نمود (www.elmandjra.org). المانجرا در دوران حرفه ای و علمی خود، پست های مهم بسیاری همچون ریاست فدراسیون جهانی آینده پژوهی (1977- 1981)، ریاست مؤسسۀ بین المللی فیوچریبلز (1981- 1990) و ریاست کلوپ رم (استعفا به سال 1988) را بر عهده داشته است. در ضمن او عضویت در مؤسسات مختلفی همچون فرهنگستان سلطنتی مراکش، فرهنگستان جهانی علوم و هنر،[56] فرهنگستان جهانی آینده نگری اجتماعی،[57] انجمن اقتصاددانان مراکشی،[58] انجمن فلسفۀ مراکش[59] و انجمن تاریخ دانان مراکشی[60] را در کارنامه دارد. با توجه به این پیشینۀ درخشان مشارکت در جامعۀ جهانی، مرکز بین المللی زندگی نامه ای،[61] وی را در فهرست دو هزار دانشمند برجستۀ قرن بیستم جای داد (www.elmandjra.org). پی نوشت ها: [1]. Dipalpur [2]. Brook House Secondary Modern School. [3]. Federation of Students Islamic Society in the United Kingdom and Eire (FOSIS). [4]. City. [5]. Hajj. [6]. Nature. [7]. New Scientist. [8]. Inquiry. [9]. East – West. [10]. Middlesex. [11]. Futures. [12]. www.ziauddinsardar.com/10/01/09 [13].The Future of Muslim Civilization. [14]. Islamic Futures: The Shape of Ideas to Come. [15]. Information and the Muslim World. [16]. Explorations in Islamic Science. [17]. The Touch of Midas: Science, Values and the Environment in Islam and the West: منظور از میداس، افسانه ای است که بر اساس آن، پیرمردی آرزوی پادشاهی طمّاع را برآورده می کند و از آن پس، او به هر چیزی که دست می زند، به طلا تبدیل می شود. دختر کوچک و محبوب پادشاه نیز از این قاعده مستثنا نشده و به این ترتیب داستان خوشبختی دروغین و راز سعادت واقعی را بیان می کند. [18]. The Revenge of Athena: Science, Exploitation and the Third World. [19]. Distorted Imagination: Lessons from the Rushdie Affair. [20]. Barbaric Other: A Manifesto on Western Racism. [21]. Cyberfutures. [22]. Postmodernism and the Other. [23]. Orientalism. [24]. Inayatullah. [25]. Project cUmrān. [26]. منظور از راه کوبیده شده، راهی است که براثر تکرار عبور پویندگان، شکل گرفته است. [27]. وَرد سیستم (Warrd System) که در زبان عربی وَرد به معنای گل است. [28]. Institutionalized Ijtihād. [29]. The Jakarta Post. [30]. World Future Studies Federation. [31]. Futuribles International of Paris. [32]. Moroccan Association of Futures Studies. [33]. Moroccan Organization of Human Rights. [34]. African Academy of Sciences. [35]. Academy of the Kingdom of Morocco. [36]. Japanese Society for the Promotion of Science (JSPS). [37]. Tokyo Keizai University. [38]. United Nations System. [39]. Maghreb et Francophonie. [40]. Premiere Guerre Civilisationnelle. [41]. Retrospective des Futurs. [42]. Nord-Sud. [43]. Prelude a l’ErePostcoloniale. [44]. Cultural Diversity Key to Survival. [45]. Dialogue about Communication. [46]. DecolonisationCulturelle:Defimajeur du 21e Siele. [47]. Al-Quds Al-Arabi. [48]. Path of a Mind. [49]. Reglobalization of Globalization. [50]. Intifadate. [51]. Humiliation à l'ère du méga-impérialisme. [52]. Grand Medal of the French Academy of Architecture. [53]. The distinctions of Officer of the Order of Arts and Letters. [54]. Order of The Rising Sun. [55]. Peace Medal of the Albert Einstein International Academy. [56]. World Academy of Art and Science. [57]. World Academy of Social Prospective. [58]. Moroccan Association of Economists. [59]. Moroccan Association of Philosophy. [60]. Moroccan Association of Historians. [61]. International Biographical Center. منابع 1. اسلاتر. ای. ریچارد، و همکاران، نواندیشی برای هزارۀ نوین، ترجمه: عقیل ملکی فر و همکاران، تهران، مؤسسۀ آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، 1378ش. 2. قراملکی، احد فرامرز، «فرآیند عملیاتی مطالعه تطبیقی»، روزنامۀ رسالت، 25 مهر 1386ش. 3. ___________________ ، «کارآیی و اثربخشی در مطالعات تطبیقی ادیان»، مجله پژوهش و حوزه، ش26، 1385ش. 4. المانجرا، مهدی، آینده های دنیای اسلام؛ آینده پژوهی در جهان اسلام: نیازها، واقعیت ها و دیدگاه ها، ترجمه: سیاوش ملکی فر، تهران، انتشارات اندیشکده آصف، 1384ش. 5. سید امامی، کیکاووس، پژوهش در علوم سیاسی: رویکردهای اثبات گرا، تفسیری و انتقادی، تهران، انتشارات پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی و انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) ،  1387ش. 6. گرهلم، توامی، «دربارۀ اکبر احمد و ضیاءالدین سردار: دو روشنفکر مسلمان در غرب پست مدرن»، ترجمه: وحید ولی زاده، روزنامۀ جام جم آن لاین، 8 خرداد 1388ش. 7. کریشن، کومار، روش های پژوهش در کتاب داری و اطلاع رسانی، ترجمه: فاطمه رهادوست و فریبرز خسروی، تهران، انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1382ش. 8. Elmandjra, Mahdi “The Future of the Islamic World”, Symposium on “The Future of the Islamic World”, Algiers, 4-7 May, 1990.
9. _______________, “The Future of the Arab World: Three Scenarios”, Al-Alam, Rabat, 2nd January, 1991.
10. _______________, “How Will the Arab World be Able to Master its Own Independent Developments?” Kyodo News, 25 September, 2004.
11. _______________, “What Future for Islam in Europe?” conference organised by the Valencia Chapter of the Club of Rome and the Islamic Cultural Center of Valencia, 15th September, 2005.
12. en.wikipedia.org/wiki/Arabic_language, 17/10/11.
13. Inayatullah, Sohail “Exploring the Futures of the Ummah: A Review of Simulation Models and Approaches to the Study of Alternative Futures”, American Journal of Islamic Social Sciences, No. 15, Vol. 1, 1998.
14. Sardar, Ziauddin “Islamic Futures: The Shape of Ideas to Come”, London: Mansell Publishing Ltd, 1985.
15. _____________, “The Future of Muslim Civilization”, Kuala Lumpur,Pelanduk Publications, 1988.
16. _____________, “Natural Born Futurist”, Futures, No. 28, Vol. 6, 1996.
17. _____________, “Desperately Seeking Paradise: Journeys of a Sceptical Muslim”,Granta Books, London, 2004.
18. Schulze, Reinhard “A Modern History of the Islamic World”, London, I.B Tauris Publishers, 2002.
19. www.dipna.ir.
20. www.elmandjra.org/summary.htm, 07/01/09.
21. www.ziauddinsardar.com/10/01/09.
22. ziauddinsardar.com/2011/02. منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 19 ادامه دارد ...

94/03/11 - 02:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن