واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در لابلای تاریخ/10
سخنرانی تاریخی «خلیلی» ادیب برجسته پشتو زبان افغانستان در ایران
خلیلالله خلیلی شاعر و ادیب برجسته پشتو زبان افغانستان، انس و الفت فروانی با مردم و شاعران ایران زمین داشت و در طول عمر خود به شهرهای مختلف ایران سفر کرد و از نزدیک با شاعران بزرگ ایرانی معاشرت داشت.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، خلیل الله خلیلی شاعر و ادیب برجسته افغانستان، انس و الفت فراوانی با مردم و شاعران ایران زمین داشت و در طول عمر خود به شهرهای مختلف ایران سفر کرد و از نزدیک با شاعران بزرگ ایرانی معاشرت داشت. خلیلی در یکی از سفرهای خود به مشهد در سال 1335 که شوق زیارت حضرت رضا(ع) و دیدار دیار حکیم طوس او را به خراسان کشانده بود، در دبیرستان «فروغ» این شهر سخنرانی کرد. متن سخنان این ادیب و دولتمرد افغانستانی در همان ایام در شماره 5261 روزنامه «آفتاب شرق» که در مشهد منتشر میشد، انعکاس یافت و بعدها این سخنرانی در دیوان خلیل الله خلیلی نیز منتشر شد. وی در این سخنرانی از اشتراکات فرهنگی و ادبی و مفاخر زبان فارسی و از نزدیکی 2 ملت همجوار سخن گفت که توجه همگان را به خود جلب کرد. متن سخنرانی وی به شرح زیر است: خانمها آقایان: دل فروشان خراسان را بازار کجاست تا دلی یابم از ایشان چو دل خویش مگر این بیت از سخنرانی بزرگ سیستان «فرخ» است که در 900 سال پیش در «غزنه» گفته بود ولی من در خراسان دلهایی دیدم که در راه عشق و وفا از دل من شوریدهتر و شیداتر هستند. چون ایام اقامت من در تهران به پایان رسید و از زیارت تربت حافظ و سعدی بازگشتم خواستم یکسره راه خویش گیرم و به وطن باز گردم، اما دل نگذاشت و با خود گفتم دریغ از سرزمین ایران بازگردم و آستان رضا(ع) را نبوسم و این شهر زیبای خراسان را زیارت نکنم و از دیدار شما برخوردار نشوم، بر خوابگاه «غزالی» درود نخوانم و بر آرامگاه استاد بزرگ سخنرانی باستانی «فردوسی» احترام ننمایم. زیرا: دولت در این سرا و گشایش در این در است خاصه حرم مطهر حضرت رضا (ع) و خوابگاه فرخنده نور دیده دودمان یاسین و طه. بر آستان رضا بوسه زن روی نیاز که آستان رضا بوسه گاه اهل صفاست صدای عشق برون میدهد ازین وادی صدای عشق اگر بشنوی صدای خداست پا زدن جهان را به یک فشاندن دست اگر چه کاخ سپهر از وجودشان بر پاست کنون که از در و دیوار فتنه میبارد مقام امن بجز آستان شاه کجاست به شوق سجده، بر این آستان نهادم رو که در حرم به جز از سجده هرچه هست خطاست منت خدای را،عزوجل، که این آرزو برآورده شد. اینک 5 روز است که در شهر شما فرود آمده و در منزل دوست دیرین خود «محمود فرخ» اقامت گزیدیم که از مفاخر خراسانند و از صاحبدلان این سامان. بزرگواریها و مهماننوازیهایی که از شما دیدیم و سخنان دلانگیزی که از شما شنیدیم نهتنها ارمغانهای خوب ما از سفر ایران بلکه بهترین ارمغان ما از زندگانی است. این همه دوستیها و نزدیکی از قرآن سر چشمه گرفته، مسلمانان در هرجا باشند برادرند و شریک نفع و ضرر. خلوتکده دلهای ما به پرتو شمعی روشن است که آن را فروزنده مشعل ایمان بر افروخته، گلبانگ توحید از کنگره مساجد و نوای قرآن در دل محراب و صدای حق در زیر این طارم نیلگون بلند است فروغ آن مشعل خانه دلهای ما را روشن و فروزان خواهد داشت. کودکان ما با کلمه توحید چشم به جهان خواهند گشود و مردگان ما با آن کلمه دیده از گیتی بر خواهند بست: لا اله الله محمد رسول الله. عارف الهی «سنایی غزنوی» میگوید: سخن کز بهر حق گویی چه عبرانی چه سریانی مکان کز بهر دین جویی چه جابلسا چه جابلقا ما و شما «جابلقا» و «جابلسایی» نداریم. ابجد دبستان عشق قل هو الله احد است نه تعداد بزرگیهای آب و جد، سرزمینهای ما در جوار هم واقع شده و ما صدای شیخ جام را از تربت و شما آواز «جامی» را از هرات می شنوید. ما به در و دیوار، آثار مشاهد شهر، حوادث و وقایع شهر شما چنان معرفت دارم که به «غزنه» و «قندهار»، «بلخ» و هرات. هر شامگاهی که آفتاب در شهر شما غروب میکند و این عاجز به تماشای افق میپردازم تصور میکنم کاروانهای بلخ و غزنه و هرات به دروازه طوس رسیده و پیرمردی باشکوه دست پسر 7 ساله خود را گرفته و از بلخ برآمده تا به جانب حجاز و قونیه رهسپار شود و آرزو دارد هر چه زودتر به نیشابور برسد و پسرش را در دامن عطار بیفکند و از انفاس مردی که شهر عشق را گشته استمداد کند. انتهای پیام
94/03/10 - 11:25
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]