واضح آرشیو وب فارسی:مهر: دكتر دهباشي:فلسفه تطبيقي بهترين راه براي معرفي فلسفه اسلامي به جهان غرب است
استاد فلسفه دانشگاه اصفهان معتقد است كه روش تطبيقي ميبايست در فلسفه اسلامي صورت بگيرد. به طور مثال با آن ميتوان فلسفه ملاصدرا را بهتر و بيشتر به مغربزمينيان معرفي كرد.
به گزارش خبرنگار مهر، در نشست هفتگي شهر كتاب كه عصر امروز با حضور دكتر مهدي دهباشي، استاد فلسفه دانشگاه اصفهان برگزار شد، بحث در زمينه فلسفه تطبيقي با تكيه بر كتاب "ملاصدرا و وايتهد" اثر دكتر دهباشي صورت گرفت.
دكتر دهباشي در آغاز سخنانش با اشاره به اين نكته كه امروزه فلسفه تطبيقي از رشتههاي جديدي است و تعابير جديدي از اين رشته ميشود گفت: در وهله اول بسياري از انديشمندان گمانشان تطبيق بين دو نظريه و موضوع است. اما مقصود از فلسفه تطبيقي انطباق نيست. اگر چنين انگيزهاي باشد هيچ دو فيلسوفي در تمام مسائلي كه مطرح ميكنند مخصوصاً در مباني تشابهي ندارند. تعاريف فلسفه تطبيقي متنوع است و آنچه كه مد نظر من است بيشتر اشتراك ملاصدرا و وايتهد در مسئله پويش و حركت بوده است.
وي در ادامه افزود: ممكن است كسي تصور كند كه اين دو فيلسوف در دو قلمرو جداگانه هستند و حركت را در متافيزيك و انتولوژي خودشان محور تمام مباحث قرار دادند.
دكتر دهباشي با اشاره به اين نكته كه سه فيلسوف در غرب بسيار مشكل نويسند يكي كانت و ديگري هگل و در نهايت وايتهد گفت: مشكل بودن فلسفه وايتهد نه به خاطر متافيزيك اوست بلكه ايشان درابتدا در كيمبريج مسائلي كه طرح نموده بيشتر در حوزه رياضيات بوده و مطالعات وايتهد هم بيشتر در فيزيك و منطق است.
دكتر دهباشي در ادامه با اشاره به اين نكته كه روش تطبيقي ميبايست در فلسفه اسلامي صورت بگيرد گفت: به طور مثال فلسفه ملاصدرا در غرب معرفي نشده است و ما ميبايست منابع را در اختيار غربيان قرار دهيم اما بهترين طريق آن است كه اين كار را به صورت تطبيقي به غرب نشان دهيم. با اين كار فلسفه خودمان را در معرض تضارب افكار قرار دهيم تا تحولي از درون صورت گيرد و مسائل جديدي كه گذشتگان ما كمتر بدان پرداختند با طرح مسائل جديد مطرح ميشوند.
دهباشي در ادامه به بحث حركت پرداخت و گفت: اگر حركت در جوهر است موضوع حركت چيست؟ چه چيزي داراي حركت است؟ ملاصدرا مي گويد حركت در اعراض نياز به موضوع دارد و اگر حركت در ذات شيء باشد ما نيازي به موضوع نداريم. از سوي ديگر حركت جوهري ملاصدرا حركت وجود مادي است.
وي تصريح كرد: به عبارتي وجود ماده سيلان است نه اينكه داراي حركت است. از نظر ملاصدرا هيچ چيز در عالم ماده داراي صفت حركت نيست بلكه ماده خود حركت است. اين نظر از سوي دكارت و وايتهد مطرح نشده است. ملاصدرا معتقد است كه حركت جوهري نياز به موضوع ندارد چرا كه عالم و طبيعت مادي عين حركت است و وقتي ماده داراي حركت شد ماده داراي مكان و طبعاً داراي زمان نيز ميشود. لذا بين زمان و مكان به صورت متصل ارتباطي وجود دارد. اين شيوه از بحث فلسفي به هيچ عنوان در غرب طرح نشده بود.
دكتر دهباشي با اشاره به اين نكته كه ملاصدرا قائل نيست كه زمان و مكان در عالم خارج منفصل باشد گفت: تمام اينها به صورت مجموعه با هم هستند و تحليل عقلي اين كار را انجام ميدهد. بنابراين در بحث حركت جوهري ما يك عدم تعين نيز داريم. يكي از بحثهايي كه وايتهد طرح ميكند همين است.
وي همچنين به اين نكته اشاره كرد كه ملاصدرا در بحث حركت جوهري ميگويد موضوع حركت جوهري هيچ وقت امر متعين خاص نميتواند باشد. او معتقد است در هر آن كه ماده در حال حركت است دائماً در حال تغيير صورتهاست. به خاطر همين است كه ملاصدرا ميگويد موضوع حركت هميشه پيوسته "صورت ما" است و "قوة ما" است. اين "ما" به صورت مبهم است.
دكتر دهباشي در پايان گفت: آنچه كه در كوانتوم هم مطرح ميشود ارتباطي با اين بحث دارد. افرادي قائل شدند به اين نكته كه اجزاء مادي به صورت ذرات منفصل نيست بلكه به صورت تودههاي انرژي است. يكي از ايراداتي كه وايتهد طرح ميكند اين است كه ميگويد فلاسفه گذشته قايل به انشقاق در عالم ماده شدند در صورتي كه عالم پيوستگي دارد و ما قادر نيستيم كه عالم را به صورت جدا و منفصل در نظر بگيريم. پس خود به خود جوهر معناي ارسطويي خودش را از دست ميدهد.
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1587]