واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: موزائيكهاي شكسته
جامعهشناسي- زهره ترسايي:
يادش بخير زماني نه چندان دور، شايد دوران كودكي پدران و مادرانمان ورود بزرگتري در جمع كافي بود تا همگي براي احترام به پا خيزند يا اتفاقي هر چند كوچك، كفايت آن را داشت تا اعضاي خانواده و فاميل را دور هم بكشاند و آنها را در شادي هم شريك، يا در رفع مشكل هم ياري كند.
گستره اين نوع از ارتباطات نه تنها در خانواده بلكه در جامعه هم نمود عيني داشت.ديدن پير زني در خيابان در حال حمل بار كافي بود تا جوانان از سر ادب و احترام خود را موظف به كمك ببينند، يا دست نابينايي را بگيرند تا به اين وسيله همدلي خود را به اثبات برسانند.
خلاصه آنكه هر كس به نوعي تلاش ميكرد تا در اين مورد گوي رقابت را ازديگري ببرد و پيشگام شود. اما حالا ورود پيرزن يا پير مردي با هن هنهاي كش دارو نگاههاي پر معني در اتوبوس كافي است تا ببيني افراد سعي ميكنند خود را از زاويه ديد او پنهان كنند تا شايد قرعه به نام آنها نيفتد. آنچه مسلم است اينكه گذر زمان نه تنها بر اشكال مختلف زندگي افراد تاثير گذاشته است بلكه در برقراري ارتباطات همدلانه و احساسات خود جوش نيز مؤثر بوده است.
ميتوان گفت عوامل متعددي در اين تغيير ديدگاه و نگرش نقش داشته بهطوريكه كارشناسان معتقدند عدمتبيين اهميت وجود ارزشها و هنجارها در جامعه، هجوم فرهنگ بيگانه و گرايش جوانان به سمت آن، عدموجود ابزار مناسب براي مقابله با فرهنگ غيرخودي، مشكلات اقتصادي و… كاهش روابط اجتماعي و در پي آن كم شدن احساسات و روابط همدلانه را در كليه سطوح فردي و اجتماعي بهدنبال داشته است.
ادامه زندگي اجتماعي در گرو همدلي
دكتر ناصر قاسمزاده –روانشناس- در تعريف همدلي ميگويد: تمايل پاسخ دهي به حالت عاطفي ديگران را با حالت عاطفي مشابه همدلي ميگويند. به عبارتي همدلي درك متقابل بين افراد است به نحوي كه طرفين از اين رابطه احساس رضايتمندي و آرامش داشته باشند. قدر مسلم خانواده كانون آموزش و برقراري روابط عاطفي است اما از آنجا كه كاركرد اين نهاد همچون گذشته نيست و بسياري از وظايف خود را به نهادها و سازمانهاي مختلف واگذار كرده در اين مورد خاص هم خانواده قابليت و كاركرد مؤثر خود را از دست داده است و فضا براي كنش گروههاي جايگزين فراهم شده است.
علي اصغر مهاجر -جامعه شناس- با اذعان به اين كه، بهدليل مشكلات و مسائل اقتصادي كاركرد خانواده در اين خصوص كمرنگتر شده است ولي نقش گروههاي رقيب را در اين كاهش ارتباط مؤثرتر ميبيند و ميگويد: گروههاي رقيب همچون همسالان، رسانهها، گروههاي صنفي و شغلي و... نقش مؤثرتري را در اين كاهش ارتباطات بازي ميكنند چرا كه امروزه افراد بيشتر وقت خود را خارج از منزل و در ارتباط با فضاي بيرون به سر ميبرند بنابراين بيشترين تاثير را از محيطهاي جايگزين دريافت ميكنند. اما قاسمزاده معتقد است از آنجا كه همدلي براساس شرطيسازي اوليه شكل ميگيرد بنابراين فرم دهي به شخصيت و روابط بين فردي در درجه اول در خانواده اتفاق ميافتد.
وي با تقسيم دوران كودكي به دو بخش تولد تا 6 و 6 تا 12 سال ميگويد: در هر كدام از اين سنين حضور والدين آگاه و با محبت كه توجهي خالص و كامل را به فرزندان معطوف دارند ميتواند در شكل گيري الگوهاي ارتباطي مؤثر باشد به عبارتي هر چه افراد همدلي بيشتري را تجربه كرده باشند احتمال واكنش رفتار همدلانه در آنها بيشتر خواهد بود.
بعد از آن و در سنين بلوغ و بحران جواني است كه علاوه بر تاثيرات خانواده شاهد تاثيرات محيطي هم خواهيم بود در اين جاست كه رفتار همدلانه ميتواند به موقعيت و تجربه افراد هم بستگي داشته باشد. قاسمزاده ميافزايد: البته ارتباطات همدلانه براساس گروههاي سني و جنسي مختلف با هم متفاوت است بهطوريكه افراد اغلب نسبت به همجنس خود رفتارهاي همدلانه بيشتري نشان ميدهند و خود را از نظر جنسي به جاي همجنسان خود قرار ميدهند.
در ميان گروههاي سني مختلف نيز افراد همسن راحتتر قادر به درك مسائل يكديگر بوده و در همدلي با هم موفقتر خواهند بود.
روان شناسان معتقدند همدلي يكي از خصوصيات ذاتي انسانهاست كه گرچه ممكن است در برههاي از زمان و به دلايلي كمرنگ شود اما قطع به يقين هيچ گاه از بين نخواهد رفت چرا كه انسان براساس سرشت خود ذاتا اجتماعي بوده و همدلي از ملزومات ادامه زندگي در اجتماع است. در تعاملات روزمره بدون برقراري ارتباطات همدلانه موفق به انجام امور نخواهيم بود. بهنظر ميرسد با توجه به همه گير شدن وسايل ارتباط جمعي (اينترنت، ماهواره، صدا و سيما و مصبوعات) افراد بهخصوص قشر جوان بيشترين تاثير را در بين گروههاي رقيب از اين گروه دريافت ميدارند.
امانالله قرايي مقدم -جامعهشناس – با تقسيم عوامل تاثيرگذار در يادگيري مهارت همدلي به دو دسته برون زا و درونزا، عامليت را با عوامل درون زا ميداند و ميگويد: اين آموزشها بايد از سنين كودكي و در مدارس و همچنين از طريق رسانهاي همچون صدا و سيما شروع شود. آموزش و پرورش و صدا و سيما 2 سازماني هستند كه بالاترين تاثيرگذاري را در آموزش و يادگيري و حفظ روابط عاطفي خواهند داشت كه متأسفانه طي سالهاي اخير بهخصوص بعد از انقلاب كمترين كار فرهنگي در اين ارتباط به انجام رسيده است.
نسل جديد، نسلي با ارزشهاي متفاوت
امروزه در شهري مثل تهران بيشتر ارتباطات صوري هستند تا معنوي و اين در حالي است كه اين نوع از ارتباطات معنوي در ميان جمعيت روستانشين نمود بيشتري دارد. حتي گفته ميشود اين روابط در بين افراد بالا دست و مركز نشين شهري متفاوت از مناطق پايين دستي است. قرايي مقدم در توضيح نوع ارتباط بين خانوادههاي روستايي و شهري ميگويد: از آن جا كه نوع ارتباطاتي كه در بين خانوادههاي شهري حاكم است در بين خانوادههاي روستايي رسوخ نكرده است بنابراين شكلگيري ارتباط در خانوادههاي روستايي هنوز به شيوه سنتي و عميق است.
در خانوادههاي شهري با اينكه شاهد زندگي افراد در كنار هم و در خانوادهاي هستهاي هستيم اما ميتوان آنها را به موزائيكهايي تشبيه كرد كه تنها به يكديگر چسبيدهاند ولي ارتباطات عاطفي عميقي ميان آنها وجود ندارد. به عبارتي نميتوان آنها را يك پيكر واحد محسوب كرد. در حاليكه خانوادههاي روستايي بهدليل تاثيرپذيري كمتر از فرهنگهاي وارداتي روابط منسجمتر و صميمانه تري را با يكديگر برقرار ميكنند.
دكتر سعيد قشونيزاده -روانپزشك- نيز در اين خصوص ميگويد: از آنجا كه نسل جديد نسلي با ارزشهايي متفاوت با گذشته است و تاثير پذيري گروههاي مختلف جمعيتي و سني از اين ارزشها متفاوت است بنابراين ما شاهد اقداماتي متفاوت در مناطق شهري و روستايي يا مناطق بالادستي و پاييندستي شهري هستيم.
قشونيزاده در اين خصوص ميگويد: بهنظر ميرسد تنها راهكار برونرفت از اين معضل را بايستي در به روز كردن ارضاي نيازها جست چرا كه شيوههاي سنتي تنها براي نظامي سنتي كارساز بوده و جامعه امروز ميطلبد تا با آموزش مهارتهاي جديد به افراد بهخصوص جوانان درك شفافتري نسبت به زندگي همدلانه صورت گيرد.
مهاجر نيز در اين خصوص معتقد است: ايجاد فضايي شفاف و شيشهاي در جامعه، شكلگيري فضاي قابل اعتماد براي ابراز عقايد، احساسات و عواطف جوانان را تسهيل خواهد كرد.در چنين فضاي بيآلايشي است كه در نهايت روابط افراد به يك ارتباط صميمي و همدلانه تبديل خواهد شد.
بنابراين ميتوان با برنامهريزي فرهنگي و در پي آن با فرهنگسازي زمينه را براي شكوفا ساختن رفتارهاي همدلانه باز كرد. كمكاري در عرصه فرهنگ، نبود افرادي كارشناس و زبده و داراي صلاحيت علمي، بيتوجهي ساير نهادهاي مربوطه از جمله آموزش و پرورش، ارشاد و ... باعث شده تاكنون نه تنها اقدام مثبتي در زمينه احياي فرهنگ همدلانه صورت نگيرد بلكه در مسيري رو به افول حركت كند.
قشونيزاده ميگويد: تا زماني كه سكانداران فرهنگي كشور خود درك درستي از موضوع ندارند نميتوان انتظار داشت كه تغييري در جريان به راه افتاده صورت گيرد. اما آنچه از نظر اجتماعي ميتواند مورد توجه قرار گيرد برگزاري كارگاههاي آموزشي براي خانوادهها درخصوص اهميت آموزش رفتارهاي همدلانه به نوجوانان و جوانان و ساخت و پخش تيزرهاي تبليغاتي از سوي صدا و سيما قطعا اقدامات مؤثري در اين ارتباط خواهد بود.
ضمن اينكه كليه سازمانها و نهادها نيز بايد بهصورت همگن، هماهنگ و با سرعت يكسان و در اقدام همگاني درصدد رفع مشكل بر آيند كه اقدام يك يا چند ارگان راه به جايي نخواهد برد چرا كه با مسئلهاي همهگير مواجهيم.
كاهش ارتباطات، همدلي، همرنگي و... در بين افراد خانواده و جامعه در بروز پديده شكاف نسلها كه ثمره سرمايه انساني ضعيف است مؤثر بوده است بهطوريكه در شرايط كنوني جوانان در آتشي از نظام هنجاري متعارض گرفتار آمده كه رهاورد عملكرد مسئولان بوده است. اما آنچه نبايد از نظر دور داشت اينكه نقش مؤثر اقتصاد در ايجاد مسائل و مشكلات اقتصادي باعث شده تا خانوادهها اين روزها كمتر به آنچه از آن تحت عنوان صلهرحم ياد ميشود بپردازند كه بجا آوردن همين سنت حسنه خود تاثير بسيار بالايي در آموزش افراد خانواده خواهد داشت.
تاريخ درج: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 11:41 تاريخ تاييد: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 14:42 تاريخ به روز رساني: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 14:41
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]