محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843237776
"هر ایرانی، یک کتاب شعر" در حال تحقق است!
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۵
دو سه سالی است فضای نشر شعر به مرحلهای رسیده است که برخی آن را نشانه بحران در وضعیت شعر امروز تلقی میکنند. این وضعیت در حالی روز به روز در حال گسترش است و نگرانیهای زیادی را در فضای ادبیات بخصوص شعر به وجود آورده است که هر روز بر تعداد ناشرانی که با هزینه شاعران جوان بهصورت فلهای کتاب چاپ میکنند، افزوده میشود؛ ناشرانی که چند سالی است به اسم ناشر تخصصی شعر، برخی مثل کارگاههای تولیدی صنعتی کالا یا لباس، از تولید و انتشار سالانه حدود 200 نسخه مجموعه شعر خبر میدهند! از سوی دیگر فضای کتابخوانی در جامعه، بویژه در زمینه کتابهای شعر آنقدر بیرمق است که فروش 1000 نسخهای یک کتاب شعر در طول یک سال یک اتفاق محسوب میشود! اما برخی از شاعران و ناشران با استفاده از بی سروسامانی اوضاع با چاپ کتابهایشان در تیراژ 200 تا حتا 50 نسخهای خود را بهعنوان صاحبان آثار پرفروش جا زدهاند که در درازمدت نتایج مخرب فراوانی برای ادبیات دارد. این موضوعات به اضافه گمانههایی درباره علت رشد بیرویه ادبیات عامهپسند و نگاههای مشکوک به آن، بستری فراهم کرد تا با این محوریت با حضور برخی از شاعران و ناشران، میزگردی در خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا، برگزار شود؛ جلسهای سهساعته با حضور محمود معتقدی، شهاب مقربین، مجید رهبانی، حامد ابراهیمپور و علیرضا بهرامی (مدیر اداره فرهنگی ایسنا) که همگی شاعر و صاحب تالیف هستند و برخی هم ناشر هستند یا بودند. در این جلسه درباره مسائل مختلف حوزه شعر بحث و گفتوگو شد و برخی از حاضران خاطراتی جالب و بعضا تکاندهنده از تجربیات خود به عنوان شاعر یا ناشر بیان کردند که نشاندهنده وضعیت اسفناک و شاید خطرناک نشر شعر در این روزهاست. آنچه در پی میآید حاصل این نشست سهساعته است.
نشست بررسی نشر شعر
*** علیرضا بهرامی: به نظر میرسد در این چند سال موجهایی در حوزه نشر شعر و داستان ایجاد شده است که برخی معتقدند از منظرهایی میتواند حسابشده باشد. به طور مثال، در همین اواخر در جایزه مهرگان انتقاد شده بود که این سطح زیاد حمایت از آثار عامهپسند مشکوک است. طبیعتا ما هم میتوانیم از این منظر به حوزه نشر شعر بپردازیم، مخصوصا همزمانی تمدید نشدن مجوز فعالیت برخی از ناشران شعر با متولد شدن چند ناشر جدید که باعث شده به این فکر کنیم که آیا بین این دو رابطهای وجود دارد؟ با این حال حتی اگر اینگونه هم فکر نکنیم، باز در این چند سال تغییراتی در حوزه نشر مشاهده کردهایم که قابل توجه است. مثلا امروز در شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک و اینستاگرام شاهد متولد شدن شاعرانی هستیم که در ادامه، با چاپ چند شعر در یک مجموعه، خود را در جرگه شاعران میپندارند. در این باره فکر میکنم در این چند سال اتفاقاتی در حوزه نشر مجموعه شعر افتاده است که باعث شده هر کس که به اندازه یک دفتر 40 برگ شعر نداشت، صاحب مجموعه شعر شود. چندی قبل همین بحث نسبت میزان فروش مجموعه شعر با حجم زیاد انتشار کتابهای شعر، به پارادوکسی تبدیل شد که زمینه تهیه گزارشی شد که در ایسنا منتشر شد. در این گزارش سلسله گفتوگوهایی هم انجام شد که در آنها این سوال را مطرح کردیم که چگونه است که وضعیت شعر و اقتصاد آن خراب است، ولی ناشران مدام در حال چاپ مجموعه شعر از شاعران جوان هستند و هر ساله با حجم بالایی از مجموعه شعر در نمایشگاه کتاب حضور پیدا میکنند. این در حالی است که مدتها بود که در سیر وضعیت نشر کتاب شعر در کشور ناهنجاریهایی به وجود آمده بود و ما مدام میشنیدیم کتابهای شعر در نزد مردم خریدار ندارد. البته در چند سال پیش، حرکتهایی انجام شده بود و کم کم شرایط در حال تغییر بود و کتابهای شعر داشتند نیمچه اعتباری از اعتبار ازدسترفته شعر را به دست میآوردند، اما الان فکر میکنم در این شرایط جدید با انتشار فلهای مجموعه شعر و وضعیت شبکههای اجتماعی، بسیاری از کسانی که به طور جدی به کار شعر مشغول بودهاند و حاصل سالها تجربیاتشان به یک مجموعه شعر تبدیل شده، در برابر این وضعیت بهترین راه را در سکوت دیدهاند، یا اینکه ترجیح دادهاند کار را در یک فضای آرام پیگیری کنند. با این حال در روزهای حوالی برگزاری نمایشگاه کتاب فضای حوزه نشر شعر آنقدر شلوغ شده است که فقط کافی است فیسبوک را رصد کنید تا احساس کنید از زمین و زمان شاعر و کتاب شعر روی سرتان میبارد. به هر طرف میچرخید یک کتاب شعر جلو خود میبینید. این موضوع علاوه بر آن مغایرتی که با این موضع دارد باعث شده برخی ناشران ما متقلب شوند و وضعیت نشر باعث شده آنها به روشهای خلاقانه جدیدی که بیشترشان از نظر اخلاقی و حرفهای درست نیست روی آورند. حالا میخواهیم در این شرایط و وضعیت، واقعیت شعر امروز و نشر مجموعه شعر را بررسی کنیم تا ببینیم آیا مردم درنمایشگاه کتاب با یک شرایط انحرافی در حوزه فروش کتاب شعر مواجه هستند یا نه و همچنین بدانیم در صورت ادامه این روند چشمانداز وضعیت شعر به چه سمتی حرکت خواهد کرد.
مجید رهبانی
*** مجید رهبانی: من برای حضور در این جلسه به یک سری از مستندات این حوزه نگاه کردم؛ البته نه از دید کسی که شعر را میشناسد، هرچند از قدیم تا به حال خواننده شعر بودهام. اما در اینجا از دید کسی صحبت میکنم که 30 سال است در کار نشر است و 20 سال است مجله «جهان کتاب» را منتشر میکنیم و در این سالها جریانهای نشر را دنبال کردهام. قبل از اینکه به این جلسه بیایم به آخرین جلد کتابشناسی ماه که اخیرا منتشر شده است نگاه کردم تا ببینم آمار انتشار مجموعه شعرها چه میزان بوده است. طبق این آمار تنها در بهمنماه 1393 ، 220 عنوان مجموعه شعر چاپ اول منتشر شده است که 80 درصد آنها کتابهای شاعران گمنام بوده است که ما تا به حال نامشان را نشنیدهایم. ضمن اینکه آمار کتابهای شعر اسفندماه و فروردین که با توجه به برگزاری نمایشگاه حجم زیادی است در این آمار نیامده است. با این حال تنها 36 عنوان کتاب شعر تجدید چاپ شدهاند که از این 36 عنوان تجدید چاپ 16 عنوان آن مربوط به آثار شاعران باسابقه ما مثل احمدرضا احمدی، فریدون مشیری، محمد حقوقی، نیما یوشیج، موسوی گرمارودی و... است. بقیه گمنام هستند و من تنها سه نفر از آنها را به اسم میشناختم. این موضوع کم و بیش در حوزه نشر داستان هم وجود دارد. با این تفاوت که نوشتن داستان سختتر از شعر جعلی ساختن است. ما در حوزه نشر سه ضلع داریم که یک ضلع آن پدیدآورنده است، ضلع دیگر مخاطب است که من تردید دارم خیلی از این شعرها مخاطب داشته باشد و واسط اینها هم ناشران هستند. ما تا به حال درباره پدیدآورنده نتوانستهایم تحقیقات منسجمی انجام بدهیم. البته ما برای نوشتن گزارشی در مجله حتی با جامعهشناس معروفی صحبت کردیم ولی آن کسی که در حال تهیه گزارشی در این زمینه بود متاسفانه موفق نشد متوجه این قضیه شود که این شوق و انگیزه برای صاحب کتاب بودن برای عدهای چه دلیلی دارد؟ آیا برای کسب شخصیت است یا اینکه افرادی که میخواهند کتاب چاپ کنند، واقعا حرفی برای گفتن دارند و امکان بیانش را ندارند؟ همه اینها در حالی است که امروزه که ابزارهای بیان راحتتر شده است ولی نیاز به اینکه فرد حتما کتابی داشته باشد که اسم او روی آن نوشته شده باشد با توجه به هزینههای سنگینی که برای آن متحمل میشود، تا به حال بررسی نشده است و من هم نمیتوانم جوابی به آن بدهم. اما به تصور ما انگیزه این افراد، کسب یک شخصیت اجتماعی و حیثیت است که برخی از افراد خیلی به آن نیاز دارند. در همینباره وجه مخاطب شعر برای ما مورد سوال است. چون ما خیلی نمیتوانیم آن را ارزیابی کنیم. متاسفانه ما کمتر از همکاران ناشرمان اطلاعات درستی به دست میآوریم و اطلاعات به دستآمده در این زمینه معمولا گمراهکننده است. اما درباره مخاطب شعر و نقش ناشر، باید گفت، سالیان درازی ناشران کمسرمایه کارشان این بود که با هزینه صاحبان اثر مجموعه شعرهایی را منتشر کنند. تولید این کتابها بسیار کم و ناچیز بود که اصلا به حساب نمیآمد. اما از حدود چهار یا پنج سال قبل با حضور تعدادی از ناشران پرکار و صاحب سرمایه و نام در این عرصه مواجه شدیم. ناشرانی که با سرمایههای کلان وارد این بازار شدند (تاکید میکنم اکثر ناشران فرهنگی از این حوزه به دور هستند). ناشران بزرگی که مثل یک صنعت، تولید و سریدوزی لباس با سرمایههای خیلی زیاد وارد این عرصه شدهاند و بعد از سالها تلاش و زحمت برای کسب پول بیشتر در حال حراج اعتباری هستند که در طول این سالها کسب شده است. انگیزه آنها هم فقط سود مالی است و مطلقا انگیزه دیگری ندارند. این ناشران پشت سر بعضی از اسامی گمنامی که به یکباره 100 یا 200 کتاب منتشر میکنند، قرار دارند. برخی از این ناشران باسابقه هستند اما با نام خودشان در این زمینه فعالیت نمیکنند. ما با دو - سه نفر از اینها صحبت کردهایم و وقتی با حالتی اعتراض از آنها پرسیدیم شما چه کار میکنید، ادعای همه این بود که ما از نسل جوان و استعدادهای جوان حمایت میکنیم. آنها با این ادعا آمدهاند، اما حقیقت غیر از این است. ما از قراردادهای کسانی که دفتر شعرشان در این بنگاههای انتشاراتی چاپ شده اطلاعاتی در دست داریم که نشان میدهد چقدر این قراردادها خندهدارند. مثلا در این قراردادها شاعر موظف است، ظرف 72 ساعت مجموعه شعری را که ناشر چاپ کرده است، از محل خارج کند وگرنه ناشر مختار است آنها را امحا کند! یا اینکه در قراردادشان ذکر شده که ناشر تنها موظف است 50 نسخه از کتاب را در شبکه توزیع قرار دهد و اگر کتاب به فروش رسید دوباره چند نسخه از کتاب را چاپ کند و به شبکه توزیع بفرستد. بعضا ارزش آرم ناشر در قرارداد سه تا پنج میلیون تومان درنظر گرفته شده است. چیزهای عجیبی در این زمینه وجود دارد. من اینها را با شهامت میگویم و خوب بسیاری از این دوستان به خاطر نقدی که در مجله ما بر کتابهایشان شده است از ما دلخور هستند، اما ما وظیفه داریم بگوییم که این کار نشر و گرفتن هزینه چاپ از شاعران جوان یک کار اقتصادی ناسالم است. این پایین آوردن استاندارد کار و پایین آوردن سطح سلیقه عمومی است که مردم آنوقت تصور میکند شعر همین دفتر شعرهایی است که با آرم چند ناشر خیلی معروف منتشر میشود. اینها در درازمدت بدترین آسیبها را به همین شاعران جوان و ادبیات معاصر فارسی میزند. اینها لطمهای که به ادبیات فارسی میزنند، این است که آن را نازل میکنند چون کارشان مخرب است. از طرف دیگر استعدادها را از بین میبرند، چون در بین این شاعران جوان، استعدادهای درخشانی هست اما با توجه به حجم بالای انتشار کتاب شعر بهدردنخور، پیدا کردن آنها مثل پیدا کردن یک نگین در انبار کاه است. چون وقتی آنقدر تولید اثر تقلبی صورت میگیرد، اثر جوانی که استعداد دارد، اصلا دیده نمیشود و بین انبوه پوشال گم میشود، نمونههای آن در جامعه زیاد هستند و در این وضعیت من فکر نمیکنم هیچ استعدادی بتواند در این هیاهو دیده شود.
شهاب مقربین
*** شهاب مقربین: البته من به این مساله خیلی با دید منفی نگاه نمیکنم. یعنی خیلی قضیه را سیاه نمیبینم چون این دوران را با دورههای قبل مقایسه میکنم. باید این طرف موضوع را هم نگاه کرد و دید که به هر حال عدهای جوان همیشه هستند که استعدادی دارند و میخواهند عرضه کنند. آنها در این وضعیت چه کار باید کنند؟ خب این مشکل برای آنها وجود داشت، چون قبل از انتشارات آهنگ دیگر معمولا دست ناشران کمتر به سمت انتشار چاپ مجموعه شعر میرفت اما بعد از آغاز به کار این انتشارات، با توجه به تجربهای که در انتشارات آهنگ دیگر و با انتشار و فروش کتابها در تیراژ 1000 تا 2000 نسخهای به دست آمد، به تدریج به تعداد ناشران شعر اضافه شد. به نظر من زیاد شدن اینگونه ناشران فینفسه منفی نیست. ما باید خوشحال باشیم که ناشران متعددی میخواهند به صورت تخصصی بر روی شعر کار کنند. البته من با انتقاد شما موافق هستم که وضعیت انتشار مجموعه شعر بیدرو پیکر شده است، اما ما فقط میتوانیم توصیه کنیم. توصیه ما این است که هر ناشری هیاتی از کارشناسان برای انتشار کتاب داشته باشد و هر دفتر شعری را چاپ نکند. ولی این مساله فقط در حد توصیه است. به عبارت دیگر ما باید ببینیم در مقابل این وضعیت میتوانیم چه کار کنیم؟ آیا شما موافق تعطیل شدن این ناشران هستید؟ شما بین تعطیل شدن این ناشران و ادامه روند فعلی کدام را ترجیح میدهید؟ چون به هر حال در بین مجموعه شعرهای کمارزشی که تولید میشود این مجال هم برای مجموعه شعرهایی به وجود میآید که اگر این فرصت هم از آنها گرفته میشد، شاید نمیتوانستند خودشان را نشان دهند. ضمن اینکه به هر حال انتشارات یک مرکز اقتصادی است و در اصل این موضوع هیچ مشکلی نیست. انتشارات با خود شاعر فرق میکند. ناشر میخواهد کتابی را چاپ کند و حداقل اینکه باید بتواند سرپا بایستد و سرمایهاش از بین نرود. مقایسهای هم که بین بنگاههای نشر و سایر بنگاههای اقتصادی میکنیم، میبینیم درصد سودی که آنها میبرند بسیار پایینتر از دیگر بنگاههاست. به عبارت دیگر اگر هدف این ناشران فقط مساله اقتصادی بود، کارهای زیاد دیگری مثل ساخت و ساز ساختمان وجود داشت که به واسطه آن میتوانستند سودهای کلان ببرند. البته من به طور صددرصد مخالف نظر آقای رهبانی نیستم و من هم معتقدم بخشی از این واقعیت که این ناشران به خاطر سود مالی این کارها را میکنند، درست است. اما به هر حال حداقل بخشی از این دست از ناشران به فرهنگ هم دلبسته هستند و عاشق این کار هستند وگرنه سرمایه خود را در جاهای دیگر صرف میکردند و سودهای بیشتری میبردند. اما به هر حال چون باید پاسخگوی هزینههایشان باشند، ناچارند کمی ولنگ و بازتر کارهایشان را دنبال کنند. من این روند را توصیه نمیکنم. توصیه و تلاش من برای اوضاع آنها همچنان این است که زیر نظر یک هیات حرفهای و کارشناسان فعالیت خود را ادامه دهند. اما وقتی آنها این کار را انجام نمیدهند، باز هم به نظرم این شرایط بهتر از نبودشان است.
مقربین، معتقدی، بهرامی
*** علیرضا بهرامی: معمولا در تفاوت اقتصاد خصوصیِ توصیهشده امروز جهان و اقتصاد نفتی یا سوبسیدی گفته میشود که در این شکل اقتصاد، دخل و خرجها واقعی نیست و باعث اتلاف و انحراف است. در اینجا هم قطعا وجه اقتصادی هر فعالیت هنری هم بسیار مهم است. اما ببینید، ما از همین ناشران که ظرف دو – سه سال فعالیت، کتابهای انبوهی چاپ کردهاند، میشنویم که در سال گذشته 500 میلیون تومان سود کردهاند که این رقم کمی نیست. در کنار این موضوع این واقعیت هم وجود دارد که پخشیها، کتابهای این ناشران را توزیع نمیکنند. یعنی گویی این 500 میلیون از طریق فروش کتاب و کانال پخش به دست نیامده است بلکه از طریق یک مخزن شبهنفتی تزریق شده که جیب ناشران است. صحبت شما درباره اقتصاد نشر درست است، اما حالا این سوال وجود دارد که آیا اینگونه تزریق پول، وجه انحرافی نیست؟ و آیا هرقدر که از وجه واقعی اقتصاد نشر دور شویم ما را در زمینههایی ضعیف نمیکند؟ کما اینکه گفته میشود اقتصاد دولتی بنیه توسعه کشور را ضعیف میکند. *** شهاب مقربین: من واقعا از مسائل پشت پرده خبر ندارم. یعنی نمیدانم در این سازمانهای انتشاراتی چه میگذرد. ما با یک حساب دو دو تا چهارتا میتوانیم بفهمیم که اگر یک ناشر حتی اگر سالانه 100 کتاب هم منتشر کند، در شکل طبیعی، سودی به این شکل و با این رقم نمیتواند به دست بیاورد. با توجه به اینکه تیراژ کتاب به 500 نسخه هم رسیده است. در اینجا چیزی که به ذهن من میرسد این است که با سرمایه شاعر چنین سودی نصیب ناشر شده است. فرض ما این است که بنگاههای جدید شعری با سرمایه شاعر به چنین رقمهای سودی دست پیدا میکنند. ضمن اینکه باید دید رقم سودی که آنها میبرند آیا واقعی است یا کسی حرفی بدون سند و مدرک زده است؟
حامد ابراهیمپور
*** حامد ابراهیمپور: چون من در جریان این موضوع هستم میخواهم وارد این بحث شوم. بنابراین میگویم که به دست آمدن چنین سودی برای اینگونه ناشران امکانپذیر است. به خاطر اینکه من به واسطه پرسنلی که در این بنگاهها کار میکنند با یکی دوتا از این ناشران آشنایی دارم. برای اینکه این بنگاهها به خاطر نوع فعالیتی که دارند از خود شاعران برای سیستم ادارهشان به عنوان دلالان فرهنگی استفاده میکنند. به شاعر میگویند شما برای ما کتاب شعر شاعران جوانتر را پیدا کن و ما از هر کدام چهار یا شش میلیون تومان میگیریم و با انتشار هر کدام از این کتابها 100 یا 150 هزار تومان پورسانت نصیب همان شاعر یا دلال شعر میشود. به همین خاطر است که هر روز میبینیم یکسری از این شاعران در داخل دفترهای انتشاراتیها نشستهاند یا دفترچه تلفن خود را باز کردهاند و به شاعران جوان تلفن میکنند و یا اینکه در داخل انجمنهای شعری سطح شهر میچرخند. در داخل انجمنهای شعر خانمهای خانهدار، علاقهمند به شعر، و کسانی که یکی دو ماه است شعر نوشتن را شروع کردهاند حضور پیدا میکنند و این دلالان فرهنگی مذاکره را با این شاعران آغاز میکنند. من حتی در داخل یکی از این انجمنهای شعری برادر یکی از فوتبالیستهای بسیار مشهور را دیدم. کسی آمد و برایش دست زدند. بعد گفته شد که ایشان برادر آقای فلانی هستند. ایشان سه جلسه است که پایشان به این انجمن و جلسه باز شده است و میخواهند کتاب چاپ کنند و در طول این سه جلسه به خاطر علاقهمند بودنشان بسیار پیشرفت کردهاند! خب در شرایط فعلی شاعرانی هستند که در این جلسات بازاریابی کنند. وقتی همدیگر را میبینند، میگویند فلانی چرا کتاب چاپ نمیکنی و این کار باعث ایجاد یک رقابت عجیب و غریب شده است و همه کسانی که به انجمنهای شعری میآیند فکر میکنند اگر کتاب نداشته باشند، دیگر اعتبار و منزلت اجتماعی ندارند. من شاعری را سراغ دارم که کامپیوتر و فرش خانهاش را فروخته، پول قرض کرده تا کتاب چاپ کند. ببینید، من در کنار ادبیات وکیل دادگستری هم هستم. سال گذشته یکی از این ناشران از من کمک خواست. این ناشر حدود 100 چک برگشتی از شاعران جوان به من داد و گفت میخواهم این چکها را به اجرا بگذارم. گفت اشتباه کردهام که پولم را نقد نگرفتهام. گفتم من که نمیتوانم برای شما شاعر به زندان بیاندازم. بنابراین، من در جریان کار ناشرانی که آقای بهرامی به آنها اشاره کرد هستم و این سود 500 میلیونی که گفته شد واقعی است. چون اگر 150 کتاب را در مبلغهای دریافتی ضرب کنیم رقم 500 میلیون اصلا رقم بعیدی نیست. ضمن اینکه من دیدهام این ناشران کتاب را در 10 نسخه چاپ میکنند! سال گذشته یکی از این ناشران در آستانه نمایشگاه کتاب، 80-90 نسخه کتاب جدید منتشر کرد. از هر کدام از شاعران چهار - پنج میلیون تومان گرفت و به هر کدام از آنها تنها 10 نسخه کتاب داد. صاحبان این کتابها وقتی از بقیه کتابها سراغ گرفتند ناشر به آنها پاسخ داد که در کتابفروشیها پخش شدهاند، در حالی که پخشی در کار نبود. ناشر تنها 10 نسخه کتاب را به شکل دیجیتال و به شیوه فتوکپی در دفتر خود چاپ کرده بود که در این حالت هزینهای صرف چاپ نمیشود، چون فیلم و زینکی در کار نیست. شاهد بودم که بعدا درِ دفتر این ناشر را با لگد شکستند و 50-60 شاعر ریختند و رفتند داخل. ناشر فرار کرد و داستانهای عجیب و غریب به وجود آمد، کار به جایی رسید که اعتبار عنوان «ناشر» پایین آمد. این مسائل در حالی است که وقتی من کار اولم را سال 1387 در یک دفتر نشر گمنام چاپ کردم، وقتی کمی سر طراحی جلد غرغر کردم، به من گفت کتابت را چاپ نمیکنم و من از ترسم که مبادا کتابم را چاپ نکند، اعتراض نکردم. اما الان اعتبار ناشر به قدری پایین آمده که در صفحات فیسبوک بین شاعر و نویسنده و ناشر فحشکاری امری مرسوم شده است. علیه ناشر متن منتشر میکنند، فحشهای رکیک مینویسند، بعد ناشر وارد میشود، جواب میدهد. همدیگر را تهدید میکنند و حالتی پیش میآید که ما حتی در دعواهای چاله میدانی هم ندیدهایم. بنابراین با احترام به ناشران قدیمی، باید بگویم که این ناشران دیگر مثل گذشته چهرههای فرهنگی نیستند. اینها کسانی هستند که پولشان را در چند جا سرمایهگذاری کردهاند، اما نتیجه دلخواه را به دست نیاوردهاند. حالا میگویند اگر سرمایهمان را به حوزه انتشار کتاب بیاوریم جواب میگیریم و این افراد تا حالا واقعا هم جواب گرفتهاند. ناشر سراغ دارم که یکی دو سال است به این کار وارد شده، ساختمان بغل دفترش را خریده است. ناشری سراغ دارم که در عرض یک سال اتومبیل پراید خود را به ماشین مدل بالای چندصد میلیونی تبدیل کرده است. این به خاطر پولهایی است که از جوانهایی میگیرند که به خاطر چشم و همچشمی کتاب چاپ میکنند.
مقربین، معتقدی
*** مقربین: ببینید در تعریفی که من از ناشر دارم، ناشر بنگاهی است که با سرمایه خود یا احیانا با مشارکت دیگری که میتواند شخص شاعر هم باشد، کتابی را در تیراژ معقولی چاپ و پخش میکند و به فروش میرساند و نهایتا حق التالیف و حق سود مشارکت را با شاعر و مولف افزایش میدهد. این تعریفی که شما بیان کردید در ذهن من نبود و طبیعتا این تعریف هم شامل این دسته از افراد نیست. من با این افرادی که شما از آنها نام بردید نه آشنایی داشتهام و نه دارم و اصلا نمیدانم چه کسانی هستند! اصلا نباید اسم ناشر بر روی این افراد گذاشت. *** بهرامی: ولی این ناشران از لحاظ قانونی، ناشر هستند. *** مقربین: ببینید ما آسیبشناسی این مساله را باید در بستر وسیعتری انجام دهیم نه فقط در حوزه نشر و کتاب. ما میتوانیم بگوییم مشابه این اقدامات در سایر عرصههای اقتصادی ایران صورت نگرفته است یا نمیگیرد؟ بسیار وسیعتر و بیشتر. ما در اینباره نمیدانیم باید چه کار کنیم اما آنچه از دست ما برمیآید، نقد شعر است. *** بهرامی: هدف ما هم از این جلسه، هشدار دادن است و اینکه بگوییم حواسمان هست. چون اینکه میگویم از نظر قانونی این دسته از افراد ناشر محسوب میشوند، یعنی اینکه شما فرض کنید در سال 93 میگفتند مجوز فعالیت انتشارات آهنگ دیگر تمدید شده است. حالا شما، آقای شمس لنگرودی، حافظ موسوی و دیگران تلاش میکردید کتابهایی را چاپ کنید، اما من فکر میکنم با همان فرمولی که در گذشته داشتید احتمالا کتابهای که منتشر میکردید به بیش از 35 نسخه نمیرسید. حالا از نظر وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران شما به عنوان نشر آهنگ دیگر با این پشتوانه فرهنگی برای شرکت در نمایشگاه کتاب دارای صلاحیت نبودید و آن ناشرانی که دفتر نشر آنها را به خاطر مواردی که ذکر شد میشکنند، صاحب صلاحیت هستند و غرفه آنها بعضا در چند دهنه! در نمایشگاه کتاب حاضر میشود. چون نگاه به نمایشگاه غیرکیفی و متاسفانه کمی است. چنین میزگردی شاید نقطه صدایی است برای اینکه بگوییم این، همه واقعیت نیست.
محمود معتقدی
***محمود معتقدی: فکر میکنم مقوله نشر و اقتصاد کتاب یک مقوله اجتماعی است و همانگونه که آقای رهبانی هم به برخی از آمارهای این عرصه اشاره کرد، به گمان من باید یک بررسی میدانی صورت بگیرد که واقعا مشخص شود جایگاه نشر و بحران آن، بخصوص در حوزه ادبیات بویژه درباره شعر در چه وضعیتی است و از کجاها ناشی میشود. این مقوله نیازمند بررسی است تا ما پاسخی برای آن بیابیم. اما واقعیت این است که آنچه ما الان درباره آن صحبت میکنیم، بحثهای نسبی و فضاهایی است که کم و بیش در تجربههای ما دیده میشود. من فکر میکنم بخشی از قضیه به کارگزاران فرهنگی جامعه یعنی دولت و سیاست ارشاد برمیگردد که هیچ توجه و فضایی برای بررسی جریانهای فرهنگی در اختیار ندارند. این نهادها فقط میتوانند نگرشهای خود و حکومت را به سمتهایی هدایت کنند. به صورت نمونه تنها میتوانید به امکاناتی که در اختیار ناشران مشغول به آثار آیینی در نمایشگاهها قرار میگیرد نگاه کنید و ببینید که آنها چه کتابهایی چاپ میکنند. درعین حال سالهاست که خیلی از ناشران شکایت میکنند وزارت ارشاد از ما کتاب نمیخرد. وجه دیگر قضیه، اجتماعی است. اینکه چرا یک جوان دوست دارد تمام شرایط دشوار را تحمل کند، فرش زیر پایش را بفروشد تا کتابی چاپ کند و به واسطه آن نامی پیدا کند، بدون اینکه هیچ بررسی لازمی هم درباره کیفیت متن وجود داشته باشد. من فکر میکنم باید تمام این مباحث را که بسیار هم گسترده است، به صورت میدانی بررسی کرد تا بتوانیم یک نگرش تازه به جامعه و اهل فرهنگ داشته باشیم و به جامعه بگوییم یک فاجعه در حال رخ دادن است و این بحران فرهنگی که الان وجود دارد، کم و بیش به سیاستهای تکروانه ارشاد برمیگردد. البته مسائل اشارهشده درباره ناشران تازهوارد و بخش خصوصی هم به نوبه خود وجود دارد، منتها باید فکر کنیم که ریشه از کجاست؟ چون معتقدم بخشی از این بحران به سیاستهای فرهنگی وزارت ارشاد برمیگردد. بخشی از آن هم متوجه فضای اجتماعی است و نشاندهنده حرکت جامعه به سمت یک بحران فرهنگی است. یقینا بسته شدن چند کتابفروشی در تهران یک بحران است . بسته شدن این کتابفروشیها از طرفی به خاطر این است که بازگشت سرمایه ندارند و از طرف دیگر به خاطر وجود ناشرانی است که به شکلهای مختلف فعالیت میکنند، ناشرانی که با چاپ دو سه کتاب و دست و پا کردن سرمایه اقدام به چاپ کتاب شعر شاعران و گرفتن مبالغی از آنها میکنند. بحث من این است که آنچه در این سالها بر حوزه ادبیات و شعر گذشته ما را دچار بحران کرده است که باید به جامعه اطلاع داده شود. باید به کارگزاران فرهنگی بگوییم که بخشی از این اتفاقات به خاطر بیتوجهی شما و نوع سیاستگذاری شماست. بخش دیگر اینکه بحران اقتصادی که الان در جامعه وجود دارد بر بنیاد نشر و اقتصاد تاثیر گذاشته است و در این بین جوانان برای حیثیت اجتماعی به هر طریق یک کتاب چاپ میکنند و بعد با آن پز میدهند و بنده و شمای نوعی هم مبجوریم که بخوانیم. بارها دوستانی به من کتاب دادهاند که بررسی کنم ببینم امکان چاپ دارد، دیدهام که در دهه 40 سیر میکند، میگویم باید بیشتر بخوانی اما او بدون توجه همان کتاب را چاپ کرده است. این نشان میدهد که در انتشار این کتابها هیچ اصولی وجود ندارد و ناشران این کتابها زیاد به دنبال مقوله ادبیات نیستند؛ در صورتیکه یک ناشر معتبر و فرهنگی توجه دارد که هرچیزی را نمیتوان به عنوان کتاب چاپ کرد.
نشست بررسی نشر شعر
*** بهرامی: چیزی که درباره استاندارد چاپ کتاب گفته شد من را به یاد گزارشی انداخت که دوستان زحمت تهیه آن را کشیده بودند. در این گزارش خبرنگار ما به عنوان یک فرد ناشناس با ناشران شعر مختلف تماس گرفته و خود را به عنوان یک شاعر جوان معرفی کرده بود که قصد دارد نخستین کتاب شعر خود را چاپ کند. وقتی شرایط چاپ کتاب را از ناشران پرسید حرفهای عجیبی شنیدیم. مورد داشتیم که بلافاصله شماره حساب بانکی داده و گفته شد که شما قسط اول را به این حساب واریز کنید و بعد کتاب را برای ما بفرستید و در سه قسط بقیه مبلغ را پرداخت کنید. یعنی کتاب دیده نشده، قسط اول را دریافت میکنند! در ادامه همین ناشر وقتی میبیند که فرد تماسگیرنده چند روزی پیگیر ماجرای چاپ کتاب نمیشود، با او تماس میگیرد و میگوید چرا کتاب شعر را برای انتشار نمیفرستید. این یعنی کیفیت اثر اصلا محلی از اعراب ندارد. در دوره قبل دبیرخانه کتاب سال – یعنی در بررسی آثار سال 92 - اعلام کرد حدود دوهزار مجموعه شعر را بررسی کرده است. حالا اگر ما برای این دوهزار مجموعه شعر که اعلام وصول داشتهاند تیراژ هزارنسخهای هم در نظر بگیریم رقم آن به دو میلیون نسخه کتاب شعر در سال میرسد. درصورتیکه معتبرترین پخشهای ما میگویند سالی 30 هزار کتاب شعر هم نمیتوانند بفروشند و تازه این رقم هم مختص چند شاعر است. اولا اینجا این سوال پیش میآید که این یک میلیون و نهصد و هفتاد هشتاد هزار مجموعه شعر باقیمانده کجاست؟ آیا همه آنها خمیر شدهاند یا در خانه شاعران ماندهاند؟ بعد اگر نسبت اختلاف رقم پخش و تیراژ کتابها و آمارهای فروش اینقدر زیاد است، چگونه و به چه طریقی کتاب شعر بعضی از شاعران ما ظرف چهار - پنج ماه به چاپ پنجم و ششم میرسد؟ *** ابراهیمپور: من با اطلاق کلمه شاعر مخالف هستم. چون در هر صنفی با دادن پول نمیتوانیم عضو رسمی آن صنف شویم. من هرقدر هم که یک دوربین دستم بگیرم و از یک جشن تولد و مهمانی فیلم بگیرم، نمیتوانم با دادن پول به خانه سینما خودم را فیلمساز قلمداد کنم. فیلمسازی، آموزش، مجوز و یک تواناییهایی لازم دارد. باید فیلمنامه تایید شود. مجوز ساخت آن تایید شود. حتی در کار موسیقی هم اینگونه است و هر کسی که تهصدایی دارد نمیتواند ادعا کند خواننده و آهنگساز است. ولی در ادبیات ما متاسفانه اینگونه نیست. در اینجا طوری است که به وسیله پول هر کسی میتواند خودش را عضو رسمی صنف جا بزند. قبلا اینگونه نبود. دو سال قبل میزگردی در خبرگزاری کتاب برگزار شد و من در آنجا گفتم که چه میشود که وزارت ارشاد به جای حساسیت بر روی برخی از واژهها، هیاتی از نویسندگان و شاعران برجسته تشکیل دهد و کتابها را از نظر فنی بررسی کند؟ چون حتی در فوتبال هم از بازیکنی که میخواهد عضو تیم شود تست میگیرند. پس چطور است که در فرهنگ و ادبیات مملکت این نظارت وجود ندارد و هر کس میتواند وارد آن شود؟! چندی قبل در یکی از فرهنگسراها برنامه رونمایی از کتاب خانمی برگزار شده که وقتی داشته یکی از شعرهای کتابش را میخوانده، این شعر به گوش یکی از حاضران در جلسه آشنا آمده است. این فرد به خانم شاعر اعتراض کرده اما این خانم ابتدا کتمان کرده، بعد شعر را با کتاب مقایسه کردند و معلوم شد شعر این خانم کولاژی است از شعر. فکر میکرد کسی آنها را پیدا نمیکند. از چند خانم شاعر صاحب تالیف و حتا چند خانم شاعر افغانستانی، از هر کدام یکی دو شعر جمع کرده بود، ارشاد مجوز داده بود، برای آن در فرهنگسرا رونمایی گرفته بودند و این خانم به عنوان شاعر صاحب کتاب در یک جلسه سخنرانی کرده بود. سرقت ادبی تا این حد فاجعه! یا در کتابی دیگر دیدم نوشتهاند برنده جایزه البرز، برنده جایزه جوان، بعد تحقیق کردم دیدم اصلا چنین چیزی نیست و او رتبهای نیاروده است. از کسی که جایزه برگزار کرده بود پرسیدم این فرد در جایزه شما برگزیده شده است، که جواب منفی داد و گفت فقط در جایزه شرکت کرده بوده. پرسیدم چند نفر شرکت کرد بودند، گفت 10 هزار نفری شرکت کرده بودند. بعدتر ناشر این کتاب را دیدم به او گفتم آقای ناشر اگر الان من روی جلد کتابم بنویسم برنده جایزه نوبل شدهام، آیا شما آن را چاپ میکنید؟ آیا شما بدون تحقیقات کتاب هر کسی را که برای خودش رزومهای جعل کند چاپ میکنید؟ جواب داد، تقصیر ارشاد است. اینگونه مشکلات را ناشران بر گردن وزارت ارشاد میاندازند و ارشاد هم میگوید ما به ناشر اعتماد میکنیم. بنابراین اینکه الان مردم کتاب شعر نمیخرند بیدلیل نیست. از طرف دیگر از شاعران در نمایشگاه کتاب به عنوان فروشنده استفاده میشود، یعنی شاعران که زمانی در قوم و قبیله خود منزلت داشتند امروز از سوی ناشران برای اینکه پول فروشنده پرداخت نکنند به عنوان فروشنده کتاب خودشان و غرفهدار مورد استفاده قرار میگیرند. برای برخی دیگر از شاعران، کتاب شعر مثل کارت ویزیت شده است. این دسته اصلا به فروش و چاپ بعدی کتاب کاری ندارند. کتاب چاپ کردن برای این دسته نوعی کسب منزلت اجتماعی است. در ایستگاه مترو شاعری دیده شده که به دنبال یک خانم دویده و همراه با کتابش شماره تلفنش را هم به او داده است. همین شاعران در نمایشگاه کتاب میایستند و مثل دستفروشانی که آویزان مردم میشوند تا اجناسشان را بفروشند عمل میکنند. یک بار به یکی از این ناشران تخصصی شعر گفتم تعداد شاعرانی که داخل غرفه شماست از تعداد مردمی که کتاب میخرند بیشتر است و این خیلی زشت است. شاعری را دیدم که به شعر صفحه 72 معروف شده بود، چون مردم را صدا می زد و شعر صفحه 72 کتابش را که فکر میکرد بهتر است نشان میداد و بعد از آنها میخواست که کتاب را بخرند. فرمایش آقای رهبانی هم درست است؛ تازه اگر احترام بگذارند، کتابهای شاعر را شبانه بار یک وانت میکنند و به منزل شاعر میبرند. ولی اگر احترام نگذارند پس از 72 ساعت به صاحب کتاب اعلام میکنند اگر کتابها انتقال داده نشود آنها را توی جوی آب میریزند! در این شرایط مولف کتابها را به خانه میبرد و طی چند سال بین دوستان و اقوام پخش میکند. تازه اینها ناشران شریف هستند و طبق قراردادی که بستهاند عمل میکنند. ناشرانی هستند که مولف را گول میزنند، چون به مولف میگویند، کتاب را در شبکه توزیع قرار دادهاند. همین موضوع باعث اختلاف ناشر و مولف میشود، چون مولف به هر کتابفروشیای سر میزند، اثری از کتابش نیست. بعد او میگوید پخشی مقصر است و باعث ایجاد یک دور باطل میشود. مولف بعد به سراغ ارشاد میرود و به کمیسیون مربوط به شکایت از ناشر میرود. همین الان در ارشاد پروندههای زیادی از ناشران وجود دارد که همگی با ریشسفیدی حل میشود و هیچکدام به لغو جواز نشر نمیرسد. ناشرانی هستند که تا 50 نفر از آنها شکایت کردهاند. اینها فقط به خاطر این است که این ناشران با مبلغ چهار - پنج میلیون تومان کتاب چاپ میکنند. یک ناشر که تا به حال حدود 400 کتاب چاپ کرده است به من گفت تا به حال تنها به هشت نفر از این شاعران حقالتالیف دادهایم و بقیه افراد با هزینههای خودشان کتاب چاپ کردهاند.
مجید رهبانی
*** رهبانی: من اعتقاد ندارم که دولت باید در سنجش و ارزیابی اعتبار کتاب دخالت کند. چون اصلا ربطی به دولت ندارد. وجود چنین جریانهایی در نشر ایران امری طبیعی است؛ چون به هر حال نشر ایران موجود ناقصالخلقهای است که با رشد نامتوازن ناشر و کتاب فروش مواجه است. دلیل آن هم دخالت وسیع نهادهای دولتی است که از نیمه دوم دهه 70 شروع به تزریق وسیع پول به صنعت نشر کرد. در آن زمان حاصل بدی هم نداشت و ناشران برجستهای به وجود آمدند اما از همان زمان این انگیزه در بسیاری به وجود آمد تا به بهانه گرفتن وامهای کمبهره و یارانه کاغذ به دنبال گرفتن جواز نشر بروند. حمایتهای قبل و بعد از نشر هم که کار بسیار فاجعهباری را رقم زد و متاسفانه آقایان هم هیچ به نقدها توجهی نمیکردند. به طور مشخص در دوره آخر دهه 70 و اوایل دهه 80 یعنی در دوره اصلاحات مدیریت فرهنگی گوشش را کاملا بر روی نقدها بسته بود تا این وضع فاجعهبار را به وجود آورد؛ وضعیتی که در آن 14 هزار ناشر ثبتشده وجود دارند، ولی تعداد کل کتابفروشیهای کشور به عدد دوهزار نمیرسد. این رشد تولید کتاب البته ممکن است به شرایط جهانی هم برگردد. چون در دهه 50 کار تولید کتاب واقعا سخت بود. اوایل انقلاب و در دهه 60 کار انتشار کتاب راحت نبود، اما الان همه چیز راحت شده است. برخی شاید از آن به فضای دموکراتیک تعبیر کنند. فضایی که در آن همه باید اجازه حرف زدن داشته باشند. اما الان وضعیتی است که میلیونها آدم در حال حرف زدن هستند؛ درصورتیکه شعر هنر نایابی است و تعداد قابل توجهی از جمعیت یک کشور نمیتوانند شاعر باشند. ما نمیتوانیم بگوییم که 10 درصد مردم ایران شاعر هستند. چنین چیزی وجود ندارد. شاعران محدود هستند اما تعداد ما که خواننده هستیم باید زیاد باشد. بنابراین اینکه ما در ایران 40 هزار شاعر داریم به فکاهی بیشتر شبیه است. جریانهای فعلی نشر جز تخریب زبان فارسی کار دیگری نمیکنند. آنها کاری کردهاند که به نظر من سطح توقع خواننده امروز ایران را نسبت به دهه 50 با افت بسیار زیادی مواجه کرده است. الان پسند عمومی جامعه کتابخوان به آثاری میگوید شعر و داستان که شاید در دهه 50 این آثار واقعا مجال انتشار در یک نشریه بیارزش هم پیدا نمیکردند. کتابهایی به نام شعر منتشر میشود که نمیتوان آنها را حتی سیاهمشق هم تلقی کرد. داستانهایی که اصلا نام داستان بر آنها نمیتوان گذاشت. در اینجا چیزی که مهم است موضوع نقد است اما ما این عنصر را در کشور نداریم. درصورتیکه تا دهه 70 در نشریات ادبی معیارهایی وجود داشت. ما الان دیگر نشریاتی مثل آدینه و دنیای سخن نداریم تا وقتی کتاب بیربطی چاپ شد و ناشران معتبری وارد چنین جریاناتی شدند در نگاه عموم مفتضح شوند. چون در نشریات ادبی شرایطی وجود دارد که میتوانند آثار جعلی را معرفی کنند. سابق ما نشریاتی داشتیم که این کار را انجام دادهاند، از شاعران و نویسندگان ما کسانی بودهاند؛ ولی امروز ما این دید کارشناسانه را نداریم و این وجه از نشریات ما حذف شده است. در حال حاضر رسانههای ما متاسفانه به این جریانهای عجیب که در حوزه نشر شکل گرفته است نمیپردازند و از این جهت به نظرم این جلسه، جلسه مبارکی است و شاید اولین بار است که به این مساله پرداخته میشود. البته همه این چیزها را میبینیم اما چشممان را به روی آن میبندیم. قبل از انقلاب از زبان کارشناسان نشر مثل زندهیاد کریم امامی و آذرنگ میشنیدیم که به ناشران میگفتند به حرفه خود به عنوان یک کار فرهنگی نگاه نکنید. چیزی که از ابتدای دهه 40 در نشر ایران امتداد پیدا کرده بود و هدفهای فرهنگی و سیاسی را دنبال میکردند. اما این توصیه به آنها میشد که یک بخش نشر موضوع اقتصاد آن است. اما امروز ما برعکس باید به ناشران بگویم شما فقط کار اقتصادی نمیکنید و قرار نیست فقط ثروتاندوزی کنید! شما وظیفه فرهنگی هم دارید و کماکان در کشور ما نشر یک کار فرهنگی است. ناشری که پا را از این فراتر میگذارد، قطعا آسیب میبیند. ناشری که 30 سال است به عنوان ناشر فرهنگی شناخته شده بود، اما الان دست به تولید انبوه زده و وارد انتشار کارهای تقلبی شده، قطعا اعتبار خود را از دست میدهد و تنها در کوتاهمدت به نتایج دلخواه میرسد. این ناشر جامعه کتابخوان را دلزده خواهد کرد. میدانیم که در دورهای کتاب شعر اصلا به کتابفروشیها نمیرفت اما الان به اسم ناشر معتبر وارد این کار شدهاند که این باعث تکرار وضعیت بیرونقی شعر شده است. موضوع نمایشگاهها هم که خودش قابل بررسی است. معتقدم این نمایشگاه کتاب تهران یک بازار مکاره است و نامش نمایشگاه کتاب نیست. برگزاری آن هم هیچ منطقی ندارد. در عین حال هم اگر برگزار نشود این چند میلیون نفری که شاید سالی یک کتاب بخرند، شاید دیگر آن را هم نخرند. بنابراین من اصلا نمیگویم این نمایشگاه بد است، ولی یکبار برای امتحان بگویند در نمایشگاه کتاب فروش کتاب انجام نخواهد شد تا مشخص شود چه گروهی در آن شرکت خواهد کرد و نشر واقعی ایران چیست. نمایشگاه کتاب فعلی بر روی یک مغز کوچک سوار است که ناشران واقعی در آن گم میشوند؛ حالت مشمئزکنندهای که ملاک هیچ قضاوتی نیست. پدیده خارقالعادهای که قابل مطالعه است. حالتی که در آن جامعهای که در طول یک سال حتی 500 نسخه چاپ یک کتاب را نمیخرد به نمایشگاه کتاب میآید و کارناوالی برپا میکند که غیرعادی است. در این شرایط بحث اصلی تقویت نقد، دیدن و رصد کردن جریانات نشر فرهنگی است که رسانهها میتوانند آن را مطرح کنند تا حواسها به این سمت باشد. درباره آثار مخرب انتشار کتاب شعر ما هم دو سال پیش به شکل گمنام با یک ناشر تماس گرفتیم و گفتیم که دفتر شعری داریم که میخواهیم آن را چاپ کنیم. این ناشر ابتدا قیمت آرم ناشر را گفت. بعد هزینه تولید و در ادامه برای گرفتن مراسم رونمایی دو میلیون تومان طلب کرد. گفت اگر بخواهید کتاب در یکی از روزنامههای متاسفانه معتبر کشور هم معرفی شود باید 500 هزار تومان بدهید. این ناشر لیستی به ما ارائه داد که وقتی آن را جمع بستیم به رقمی بالغ بر8-9 میلیون تومان رسید. بنابراین فکر میکنم صحبتهای آقای مقربین به خاطر این است که ایشان با نظر خطاپوش به مسائل نگاه میکنند ولی بنده که در حوزه نشر بودهام میدانم که اینگونه نیست. اگر یک ناشر که در سال 100 کتاب چاپ میکند از هر کدام پنج میلیون تومان هزینه دریافت کند این رقم 500 میلیون واقعی به دست میآید. این در حالی است که برخی از ناشران در سال بیش از 100 عنوان کتاب چاپ میکنند. *** بهرامی: البته این ایده فروش نداشتن کتاب در نمایشگاه امر مرسومی در نمایشگاههای معتبر کتاب دنیا است که در آنها تنها معرفی انجام و قرارداد منعقد میشود نه تکفروشی. *** معتقدی: من درباره بحث نقد که آقای رهبانی به آن اشاره کرد، یک توضیح بدهم. اگر رادیو و تلویزیون و مطبوعات در عرصه رسالت فرهنگی برای خود جایگاهی دارند باید بدانند که بحث نقد در این رسانهها بسیار مهم است. آنها باید در برنامههایشان جایگاهی برای نقد داشته باشند. از رابطهها به دور باشند. ضمن اینکه من فکر میکنم ما باید به جایی برسیم که نقد با چاپ کتاب همراه باشد، چون در دیگر کشوها هم همینگونه است و وقتی یک کتاب چاپ میشود گروهی این کتاب را نقد میکنند و همزمان نقد و کتاب با هم منتشر میشود. در نتیجه جامعه بهتر میتواند درباره آن داوری کند، چون پیشزمینههایی برای داوری وجود دارد. متاسفانه در جامعه ما کارهای تخصصی کمتر صورت میگیرد. نشریات تخصصی یا نداریم، یا کم داریم. رادیو و تلویزیون که به نظر من بیشترین تاثیر را میتوانند داشته باشند متاسفانه به رسالتشان عمل نمیکنند. به فردی که نشستهای بررسی کتاب برگزار میکند، گفتهام که تنها به ادبیات گذشته نپردازد، بلکه برای کتابهای ادبیات روز هم جلسه نقد برگزار کند، چون بالاخره از دل اینها هم میتوان پنج شاعر خوب بیرون کشید. ولی متاسفانه اصلا به این حرفها گوش داده نمیشود. در نتیجه جامعه از این بابت هم در رنج است و وقتی کتاب و ادبیات دیده نمیشود و ادبیات خودی و ناخودی و نخودی در جامعه وجود دارد، فقر فرهنگی در جامعه طبیعی میشود. مخصوصا با این فقر اقتصادی که دیگر مجالی برای کتابخوانی و تفکر باقی نمانده و این یک فاجعه است که در آینده بسیار نزدیک خودش را نشان خواهد داد. عوامل متعدد زیادی در این فروپاشی فرهنگی دخالت دارند که بررسی این کار به یک کار میدانی نیاز دارد. در این زمینه ارشاد هم باید سیاستهای خودش را درست کند. ناشرانی هستند که بیش از 500 عنوان شعر چاپ کردهاند و ناشر به همه شاعران این کتابها پول هم داده، اما الان به جایی رسیده است که هر کس بخواهد کتاب چاپ کند باید پنج میلیون تومان به او بدهد تا کتابش را چاپ کند. آیا کارنامه این ناشر بررسی شده است؟ ازسویی من دیدهام که این ناشر از یک شاعر همزمان سه کتاب منتشر کرده و چه پولهای کلانی رد و بدل ش�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]
صفحات پیشنهادی
بدرقه سپانلو با شعر و سکوت /و تو آن مسافر موعودی که پیشگویی روح کتابها بودی....
بدرقه سپانلو با شعر و سکوت و تو آن مسافر موعودی که پیشگویی روح کتابها بودی محمد علی سپانلو با شعرخوانی به استقبال بدرقهکنندگانش به سمت خانه ابدی آمد به گزارش نامه نیوز مراسم تشییع پیکر محمدعلی سپانلو شاعر پژوهشگر و مترجم پیشکسوت صبح امروز پنجشنبه 24 اردیبهشت ماه از خابازار کتابهای تعاملی در حال شکلگیری
سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۱۹ رییس مرکز مطالعات و تولیدات انیمیشن حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از انتشار 40 تا 50 کتاب تعاملی در آینده نزدیک خبر داد سیدمسعود صفوی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد با توجه به همکاری تیمی از نویسندگان زیر نظر حدیث ازرغلامی از فعالان انجمننگاهی به مجموعه تازهترین کتاب علیمحمد مؤدب «سِفر بمباران» شعر روزگار است/ وعده فتح و پیروزی در شعر
نگاهی به مجموعه تازهترین کتاب علیمحمد مؤدبسِفر بمباران شعر روزگار است وعده فتح و پیروزی در شعرهای مؤدب موج میزندمجموعه شعر سِفر بمباران سروده علیمحمد مؤدب با محوریت مقاومت اسلامی و عدالتخواهی از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است خبرگزاری فارس - گروه کتاب و ادبیات &laناشران در حال ترک مصلی/ تحویل کامل محل نمایشگاه کتاب تا ۱۵ خرداد
در گفتگو با مهر عنوان شد ناشران در حال ترک مصلی تحویل کامل محل نمایشگاه کتاب تا ۱۵ خرداد شناسهٔ خبر 2582562 - یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵ ۰۸ فرهنگ > کتاب مدیر کمیته اجرایی نمایشگاه کتاب با بیان اینکه روند خروج ناشران از مصلی به سرعت در حال انجام است پیشبینی کرد محل برگزادومین کتاب شعر عباس کیارستمی به زبان اسپانیایی ترجمه شد
دومین کتاب شعر عباس کیارستمی به زبان اسپانیایی ترجمه شد تهران - ایرنا - کتاب باد و برگ که شامل سروده های عباس کیارستمی هنرمند شاعر و فیلمساز مطرح ایرانی در قالب شعرهای کوتاه است توسط احمد طاهری به زبان اسپانیایی ترجمه شد به گزارش روز جمعه گروه فرهنگی ایرنا این کتاب 160 صفحه ااینزاگی: از عملکرد الشعراوی خوشحالم
اینزاگی از عملکرد الشعراوی خوشحالمسرمربی ۴۳ ساله و ایتالیایی آ ث میلان پس از برد سه به صفر دیشب تیمش از مهاجم جوان و مصری میلان قدردانی کرد به گزارش خبرگزاری فارس دیشب و در چارچوب هفته سی و هفتم فوتبال باشگاهی سریآ ایتالیا دو تیم آ ث میلان و تورینو در ورزشگاه جوزپه&zwnدو کتاب بهروز سپیدنامه درباره شعر معاصر ایلام منتشر شد
دو کتاب بهروز سپیدنامه درباره شعر معاصر ایلام منتشر شدبهروز سپیدنامه از انتشار دو کتاب نگاه نو و چالشها و پویشها خبرداد که یکی شامل مجموعه مقالاتی در حوزه شعر و دیگری در خصوص مشکلات جوانان و ورزش در استان ایلام است بهروز سپیدنامه شاعر و محقق در گفت وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات"قلعه توکل" رامهرمز در حال مرمت
دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴ ۱۵ مسؤول انجمن دوستداران میراث فرهنگی رامهرمز گفت قلعه توکل در حال مرمت و بازسازی است منصور معتمدی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خوزستان اظهار کرد روند مرمت و بازسازی این قلعه تاریخی که تقریبا از یک ماه پیش آغاز شده درونمایی از «قرار» پورطهماسبی/ اثری که پدیده شعری نمایشگاه کتاب بود
رونمایی از قرار پورطهماسبی اثری که پدیده شعری نمایشگاه کتاب بودمجموعه شعر قرار سروده سعید پورطهماسبی که انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده رونمایی میشود به گزارش خبرگزاری فارس مجموعه شعر «قرار» اثر سعید پورطهماسبی رونمایی میشود در این برنامه رومسئول کمیته مسابقات ستاد ارتحال امام کرمان خبر داد شرکت 3 هزار جوان کرمانی در مسابقات کتابخوانی با موضوع امام
مسئول کمیته مسابقات ستاد ارتحال امام کرمان خبر دادشرکت 3 هزار جوان کرمانی در مسابقات کتابخوانی با موضوع امام راحلمسئول کمیته مسابقات فرهنگی ستاد ارتحال امام خمینی ره استان کرمان گفت 3 هزار نفر از جوانان کرمانی در مسابقه زندگی به سبک روحالله و مسابقه رایحه همدلی به سبک روحاللشعر خوانی یک مقام عالی رتبه در نمایشگاه کتاب
شعری از نیما یوشیج شعر خوانی یک مقام عالی رتبه در نمایشگاه کتاب سید محمود علوی - وزیر اطلاعات - با حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از برخی از غرفههای ناشران عمومی بازدید کرد و در یکی از غرفهها شعر خواند به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز سید محمود علوی با حضور در نمایشگامدیرکل امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش تأکید کرد لزوم معرفی تاریخ دفاع مقدس و مقاومت زنان در قالب شعر
مدیرکل امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش تأکید کردلزوم معرفی تاریخ دفاع مقدس و مقاومت زنان در قالب شعر و کتابمدیرکل امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش گفت تاریخ دفاع مقدس و تاریخ مقاومت در حوزه زنان باید در قالبهای مختلف شعر کتاب و سایر روشها تهیه و در اختیار نسل جسایه تمدید بر سر مذاکرات/ "روحانی مچکریم" سوژه روز شبکه های اجتماعی/عکس سلفی با جنین در حال رشد!!
بررسی محتوایی روزنامه های پنج شنبه سایه تمدید بر سر مذاکرات "روحانی مچکریم" سوژه روز شبکه های اجتماعی عکس سلفی با جنین در حال رشد بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی که بر ضرورت همکاری دولت و مجلس تاکید داشتند مورد توجه روزنامه های صبح امحسن بنگر:بعضی از دوستان استقلالی ظرفیت باخت ندارند/"عدد 4 "من در آوردی است!
محسن بنگر بعضی از دوستان استقلالی ظرفیت باخت ندارند عدد 4 من در آوردی است ورزش > لیگ برتر - مدافع مصدوم پرسپولیسی ها می گوید کسی نمی تواند عدد شش را که نماد این باشگاه است را کتمان کند به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین محسن بنگر که یکی از غایبان دربی بزرگ پایتخت بود دربیگی حبیب آبادی: زندگی بدون قلم و کتاب فاجعه است / وقتی دلم می گیرد شعر می گویم
بیگی حبیب آبادی زندگی بدون قلم و کتاب فاجعه است وقتی دلم می گیرد شعر می گویم زندگی بدون قلم و کتاب فاجعه ای در شرف تکوین است و بدون قلم و کتاب زندگی معنا ندارد باشگاه خبرنگاران - نسرین خدایاری - پرویز بیگی حبیب آبادی که روزگاری قریبانه به جهان کتاب وارد شده و خود را از دریچهخدا محمد(ص) را بر انگیخت در حالی که از عرب کسی کتابی نخوانده بود
بعثت از دیدگاه علی ع خدا محمد ص را بر انگیخت در حالی که از عرب کسی کتابی نخوانده بود ماه رجب را ماه اعیاد باید نامید و در روز بیست و هفتم این ماه مبارک استاد بزرگ بشریت و اشرف کائنات و برترین انسان کامل به پیامبری و نبوت برانگیخته شد به گزارش خبرنگار قرآن و عترت باشگاه خبهمزمان با بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام (ره) صورت میگیرد چاپ و توزیع 2 هزار جلد کتاب «همدلی با رایحه ر
همزمان با بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام ره صورت میگیردچاپ و توزیع 2 هزار جلد کتاب همدلی با رایحه روح الله در مشهدرئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خراسان رضوی از چاپ و توزیع 2 هزار جلد کتاب با عنوان همدلی با رایحه روح الله در مشهد همزمان با بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام خم-
گوناگون
پربازدیدترینها