تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833135216
روایتی از زندگی 160 ساله همسر یک شهید
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
شهید مهدی نواب به روایت همسر؛
روایتی از زندگی 160 ساله همسر یک شهید
«شهید مهدی نواب» در پانزدهم شهریور سال 1346 در محله سرچشمه تهران متولد شد. در سنین نوجوانی به جبهه رفت و در سال 65 وارد سپاه پاسداران شد.
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، «شهید مهدی نواب» در پانزدهم شهریور سال 1346 در محله سرچشمه تهران متولد شد. در سنین نوجوانی به جبهه رفت و در سال 65 وارد سپاه پاسداران شد. زندگی شغلی او سرشار از فراز و نشیبهای یک کار جهادی و طاقتفرسا بود. او سالها در پادگان شهید مدرس و در جهاد خودکفایی کنار دیگر همکارانش به تحقیقات موشکی مشغول بود و در نهایت در 21 آبان 90 با انفجاری که در این پادگان صورت گرفت نامش کنار 38 نفر دیگر در زمره شهدای اقتدار جای گرفت. یار و همراه همیشگی شهید حسن طهرانی مقدم و شهید محمد سلگی سرانجام با او به شهادت رسید. «آزاده سیف» همسر این شهید اقتدار، زندگی پر فراز و نشیب او را بهقلم خود چنین مینگارد:
«شهید مهدی نواب خصوصیات اخلاقی پدرش را که شامل دینداری، ایمان و رعایت بیتالمال و حقالناس و کمک به مستمندان بود سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. از کودکی با پدرش با دوچرخه به نماز جمعه میرفت. از نوجوانی روحیه بسیجی و انقلابی داشت، اوایل انقلاب در آن بحران به کمک مردم مستضعف برای تقسیم نفت و مواد مایحتاج میرفت. و در همان زمان بهکمک یکی از دوستانش شهید مهدی خلیلی که در دوران جنگ شهید شد، بسیج مسجد آیتالله کاشانی در خیابان پامنار را بنیانگذاری کرد، از همان جا یک بسیجی مخلص بود.
کار چند متخصص را بهتنهایی انجام میداد در 14سالگی با اصرار به پدر و مادر با برادر بزرگترش به جبهه رفت و در همان نوجوانی بر اثر کار با مواد منفجره مجروح و صورتش دچار سوختگی شد. از همان اوایل ورود به کرمانشاه با شهید سلگی آشنا میشود و در توپخانه سپاه با شهید مقدم آشنا میشود و این شروع دوستی پایان ناپذیر این 3 شهید بزرگوار است. در جبههها بهعنوان یک بسیجی خدمت میکرد. در سال 65 به استخدام سپاه درآمدند و از همان اوایل شهید مقدم به هوش و استعداد و پشتکار شهید نواب پی برده بود. او در یگان موشکی مشغول به کار بود و آموزش نصب کلاهک و الحاق و انتقال و تجهیزات موشکی و سپس قرار دادن موشک روی خودروی سکوی پرتاپ را دید و بعد آموزش کار با جرثقیل و لیفتتراک و خودروی حامل موشک را فراگرفته و حتی اسکورت موشک تا محل و تخلیه موشک را انجام میداد.
شهید نواب جوانی پرشور، شجاع، بیباک، باهوش و تیزبین بود و از کار کردن ابراز خستگی نمیکرد و در دوران جنگ بیشتر شهید نواب در شهرهای مرزی از جمله کرمانشاه، اسلامآباد و خرمآباد بود و بدون اینکه دنبال حکم مأموریت باشد به مناطق عملیاتی میرفت و در تخلیه و بارگیری و مسلح کردن موشک کار میکرد، حتی با جرثقیل و خودروی حمل موشک هم کار میکرد و در اتصالات بلند کردن موشک هم کار میکرد. زمانی هم که در تهران بود تا ساعت یک تا دو شب کار میکرد و به خانه میآمد و دوباره ساعت 5 به سر کار میرفت.
در زمان جنگ یکی از متخصصهای الحاق و انتقالات شد و از سال 66 تا 68 مسئول دسته دوم الحاق و انتقالات یگان موشکی شد. زمان جنگ در هنگام کار زمانی که پرسنل ابراز خستگی میکردند، شهید نواب به آنها میگفت بروند و به جای آنها کارشان را انجام میداد و از هیچکاری واهمه نداشت، از رانندگی خودروی حمل موشک یا لیفتتراک یا جرثقیل، از هیچگونه کاری ترس نداشت. شهید نواب در هنگام تخلیه و بارگیری محموله همه توانش را میگذاشت که با سلامت کامل تخلیه و بارگیری شود و هنگام مسلح کردن موشک دقت فراوان میکرد بااینکه چندین سال کار کرده بود و در حین کار رعایت کامل امنیتی و دقت را میکرد.
در دوران جنگ هنگامی که در پادگان امام علی(ع) بود، در خرمآباد شهید نواب ناراحت بود که سربازان نگهبان بالای کوه در سرما و ریزش و برف و باران غذای گرم نخورند و بهپیشنهاد شهید برای آنها بالای کوه غذاب گرم میبردند، با اینکه مسیر لغزنده و مشکل بود ولی میبردند. مهدی نواب با اینکه جوانی کم سن و سال بود در آن بحران در یک شب هفت کلاهک موشک را بهتنهایی بسته و تست انجام داد که وقتی شهید مقدم متوجه میشوند تعجب میکنند که جوانی با این سن و سال کار 3 نفر را انجام داده و همیشه این موضوع را مثال میزد.
با جوانان خلافکار دوستانه و پدرانه رفتار میکرد و میگفت هر عمل عکسالعملی دارد در بسیج زحمت زیادی میکشید بدون هیچ چشمداشتی، مثل یک بسیجی ساده با جوانان سر پست میایستاد و اگر جوانی را میدید که موادی مصرف کرده و یا خلافی انجام داده آنقدر با آن جوان دوستانه و پدرانه رفتار میکرد که آنها به اشتباهاتشان پی ببرند، میگفت: ما "وظیفهمان این است راه درست در جامعه رواج دهیم و جوانها را به اشتباهاتشان آشنا کنیم". بعد از مدتی این جوانها میآمدند پیش شهید نواب و میخواستند که بسیجی شوند. به همین دلیل هروقت شهید نواب را میدیدی چند جوان اطرافش بود و عاشقانه او را دوست داشتند. شهید نواب میگفت: هر عمل عکسالعملی دارد، با جوان هرجور رفتار کنی همانطور میبینی.
شهید نواب هیچوقت انرژی و وقت خودش را هدر نمیداد و میگفت اسراف است. در یکی از مأموریتها بهسمت جنوب پس از 5 شبانهروز برای حمل موشک به مقصد میرسد. با اینکه نیمهشب بود ولی تا ساعت 9 صبح یکسره کار میکند و تمام موشک را از تریلی تخلیه میکند و بعد از کمی استراحت دوباره بهسمت تهران برمیگردد. دوستان شهید و همکاران میگویند: در هر مأموریتی شهید نواب با ما بود هیچ نگرانی نداشتیم. او همیشه پایبند به اصول اخلاقی در کار بود و به زیردستان خودش دستور نمیداد. همیشه به نماز اولوقت پایبند بود و هرزمان اذان پخش میشد حتماً فریضه نماز را به جا میآورد، با توکل بر خدا دوباره شروع به کار میکرد.
شهید نواب صبح به سر کار که میرفت همراه شهید مقدم و شهید سلگی با اینهمه کار سنگین چه در آزمایشگاه و چه در پادگان، شهید مقدم گفته بود: "نواب هرچه بگوید حرف او حرف من است." او میدانست شهید نواب حرف و صحبتی را بدون فکر و تمرکز و آینده نگری نمیزند. شهید نواب خیلی مواظب بیت المال بود، وسایلی که در دستش بود چه وسایل فیلمبرداری، چه وسایل سمعی بصری و چه وسایل کوهنوردی، همه آنها را مثل فرزندش نگهداری میکرد و این نگهداری او زبانزد همکاران بود که پس از شهادتش برای تحویل گرفتن این وسایل، همه از اینهمه نظم و مواظبت لذت میبردند و فاتحه میفرستادند.
وقتی شهید برای اولین بار در زندگی جواب سؤالم را نداد چند سال اخیر شهید نواب در نیمهشبها در تاریکی عبادت میکرد و با حالت گریه و التماس خدا را به حضرت علی(ع) قسم میداد و آهسته با خدا درددل میکرد ولی هیچوقت نفهمیدم با خدا چه میگوید. از شهید پرسیدم که چه میگوید اما برای اولین بار در زندگی جوابم را نداد. در اواخر هروقت به پادگان مدرس میرفت با غسل میرفت و من این را متوجه میشدم و چندین ماه بود که منتظر شهادتش بودم.
بیشتر جمعهها غذا با شهید نواب بود، یا خودش درست میکرد یا من و فرزندش را به اطراف تهران میبرد و ناهار میخوردیم. شهید نواب هیچوقت به همسر و دخترش "نمیتوانم" و یا "خستهام" را نمیگفت. و زمانی که در منزل بود در خدمت به خانواده به سر میبرد، برای همین شنبهها هر 3 با انرژی خوبی هفته را شروع میکردیم. 3 روز به شهادتش بود که برف سنگینی آمد و 3 تا از درختان حیاط شکسته شده بود. شهید نواب هروقت برف میآمد مسیر رفت و آمد خانوادهاش را پارو میکرد و نمک میپاشید. آن روز از کار زیاد کمرش گرفت، ساعت 9 که میخواست سر کار برود دید که در کوچه یک پراید گیر کرده است، با همان کمردردش ماشین را هل داد و از برف درش آورد.
از زحمت و مهربانی و مظلومیتی که داشت دلم لرزید/ خدا پاسخ اخلاق آسمانی همسرم را با شهادت داد صبح جمعه روز آخری که در خانه بود به من گفت: "یک قورمهسبزی درست کن" بعد گفت: "نه، خسته میشوی، یک کباب ماهیتابهای درست کن". قرار بود ساعت 2 به پادگان مدرس بروند، من هر دو را درست کردم. خیلی هوا سرد بود. مطهره به پدرش گفت: "برایم کار درست میکنی؟" شهید نواب هم که همیشه کاردستیهای دخترش را درست میکرد شروع به کار کرد. کمردرد شدیدی داشت اما با این حال انجام میداد. از این زحمت و مهربانی همسرم و مظلومیتی که داشت دلم لرزید و دست نوازش به سرش کشیدم و گفتم: "لیاقت تو شهادت است نه در رختخواب از مریضی مردن". شهید نواب ساعت دو رفت و ظهر شنبه به شهادت رسید.
شهید نواب با اینکه اواخر کسالت زیادی داشت که ناشی از کار زیاد بود ولی هیچوقت نالهای از او شنیده نمیشد و همیشه میگفت: "من با اراده خودم، این بیماری را از بین میبرم و نمیگذارم مرا از پای درآورد". خدا شهید نواب را انگار برای خودش آفریده بود، چون اهل مادیات نبود، به هیچچیز در دنیا و مادیات دل نمیبست. خدا شهید را با اخلاق و منش آسمانی به زمین فرستاد و ایشان همه مأموریتهایش را درست انجام داد چه در عشق به همسر و فرزندش و چه در کار و چه سربازی رهبرش و آخر جوابش را با شهادت داد و با اخلاق آسمانیاش دوباره به آسمان بازگشت. او بسیار صادق، خوشخلق، امانتدار، مواظب بیتالمال و اهل رعایت حقالناس بود.
در زندگیام تابهحال عاشقتر از شهید نواب ندیدهام شهید نواب بسیار مؤمن، متدین، نماز اولوقت خوان، اهل حرام و حلال، مواظب بیتالمال و رعایت کردن حقالناس بود. مهربان و دلسوز و یتیمنواز بود. عاشق همسر و فرزندانش بود. بسیار خوشقول بود که یکی از علائم مؤمن است. بسیار صادق بود و میگفت انسان ترسو دروغگو است. همراه همیشگی همسر و فرزندش بود چه در زمان حیات و چه بعد از شهادتش. در زندگیام تا به حال عاشقتر از شهید نواب ندیدهام.
من از زندگی با همسرم خیلی راضی هستم و همیشه نماز شکر میخواندم که خدا چنین همسری به من داده است که هیچوقت نمیتوانستم از او ایرادی بگیرم. برای همین سعی میکردم مثل خودش باشم و زندگی پر از محبت و عشقی داشتیم. مردی که پر از محبت بود، پر از عشق، پر از زندگی، پر از امید، پر از از خودگذشتگی، پر از ایمان و مردانگی، پر از صداقت و نجابت و خستگی ناپذیر بود، واقعاً فرشته بود بر روی زمین.
زندگی 16سالهام عرضی 160ساله داشت/ به امید عشق و شفاعت عزیزم میمانم شاید زندگی من طول خیلی زیادی نداشت و 16 سال بود اما عرض آن 160 سال است. من همه وجودم را فدای همسر مهربان و عاشقم میکنم بهامید عشق و شفاعت عزیزم میمانم و مطمئن هستم مثل این دنیا که با عشق بود، آن دنیا هم با عشق میماند و باز کنار هم هستیم، 3نفری مثل همیشه. زندگی با کسی که بزرگ و بزرگمنش است و هرقدمی که برمیدارد برای رضای خداست، خیلی سخت است ولی وقتی خودت را با منش و اصول او ترکیب میکنی و پابهپای او قدم برمیداری دیگر بدون او زندگی کردن سخت است ولی بهامید کمک و یاری و شفاعت شهیدم در زندگی هستم. بعد از شهیدم فهمیدم خدای بزرگ تنهایم نگذاشت و همیشه یاریام کرد ولی غم دوری آن عزیز خیلی سخت و طاقت فرسا است». تسنیم
۰۶/۰۳/۱۳۹۴ - ۱۸:۳۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]
صفحات پیشنهادی
روایتی از متن و حاشیه بازدید رهبرانقلاب از نمایشگاه کتاب /تذکر به وزیر ارشاد درباره برخی نمایشهای روی صحنه ت
روایتی از متن و حاشیه بازدید رهبرانقلاب از نمایشگاه کتاب تذکر به وزیر ارشاد درباره برخی نمایشهای روی صحنه تا ماجرای خانه شریعتی در تهران و سلام رهبری به همسر شهید مطهری دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای روایتی از متن و حاشیه بازدید رهبرمعظم انقلاب از نمایشگاهشهید"رحمان دادمان" به روایت همسرش/پایه زندگی مشترکمان در لانه جاسوسی گذاشته شد
شهید رحمان دادمان به روایت همسرش پایه زندگی مشترکمان در لانه جاسوسی گذاشته شد سیاست > احزاب و شخصیتها - همسر شهید دادمان گفت خلاء وجود آقای دادمان امروز برای ما که خانواده اش هستیم بیشتر از گذشته عیان و آشکار می باشد سوگل نورمحمد شهید رحمان دادمان یکی از فعال تفرار دختر 15 ساله برای سراب زندگی در اروپا
فرار دختر 15 ساله برای سراب زندگی در اروپا دختر نوجوانی که با وعدههای فریبکارانه مرد همسایه از خانه فرار کرده بود پس از چهار ماه دستگیر شد آفتاب ملیکا 15 سال سن دارد او چهار ماه پیش با سرقت 10 میلیون تومان پول و طلاهای مادرش از خانه فرار کرد با اعلام گم شدن دختر نوجوان بروایت حسین علایی از زندگی شهید دادمان؛ چرا شهید محلاتی علیه دادمان سخنرانی کرد؟
روایت حسین علایی از زندگی شهید دادمان چرا شهید محلاتی علیه دادمان سخنرانی کرد سیاست > احزاب و شخصیتها - سردار حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه و از دوستان شهید رحمان دادمان است او در آستانه چهاردهمین سالگرد شهادت دادمان از فرمانده سابق سپاه و وزیر راه دولت اصلاحنقد رویکرد بقاگرای تقدیس زندگی در ماجرای ۱۷۵ غواص شهید
نقد رویکرد بقاگرای تقدیس زندگی در ماجرای ۱۷۵ غواص شهیدبا خبر بازگشت پیکر ۱۷۵ غواص شهید که در عملیات کربلای چهار به اسارت گرفته شده ولی دست بسته زنده به گور شده بودند موجی از خبرها و تحلیل ها و خاطرات و روایت ها و فیدهای ادبی و احساسی در باره این شهیدان در شبکه های مجازی به راه افدست نوشته از۱۶۰ سال زندگی با یک شهید
دست نوشته از۱۶۰ سال زندگی با یک شهید آهسته با خدا درددل میکرد ولی هیچوقت نفهمیدم چه میگوید از شهید پرسیدم چه میگویی اما برای اولین بار در زندگی جوابم را نداد اواخر هروقت به پادگان مدرس میرفت با غسل میرفت و من چندین ماه بود که منتظر شهادتش بودم به گزارش فرهنگ نیوزامروز صورت گرفت حضور باشکوه مردم آبیک در تشییع شهید 13 ساله آبیکی
امروز صورت گرفتحضور باشکوه مردم آبیک در تشییع شهید 13 ساله آبیکیمردم شهرستان آبیک با حضور پرشور و باشکوه خود در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید بهمن بیگزاده نوجوان 13 ساله این شهرستان کمترین وظیفه خود را به شهدا ابراز داشتند به گزارش خبرگزاری فارس از آبیک ظهر امروز با حضور پرشور واهدای اعضای بدن مینوی ۱۴ ساله/زندگی دوباره ۷ بیمار نیازمند
اهدای اعضای بدن مینوی ۱۴ ساله زندگی دوباره ۷ بیمار نیازمند اعضای مینو سادات ذاکری دانش آموز کاشانی که دچار مرگ مغزی شده بود با موافقت خانوادهاش به ۷ بیمار نیازمند زندگی دوباره بخشید آفتاب به گزارش روابط عمومی آموزش و پرورش قلب ریه کلیه و کبد مینو سادات ذاکری دانش آمدادستان عمومی و انقلاب ساوه: جسد زن 17 ساله در نزدیکی اردوگاه شهید ناصری ساوه کشف شد
دادستان عمومی و انقلاب ساوه جسد زن 17 ساله در نزدیکی اردوگاه شهید ناصری ساوه کشف شددادستان عمومی و انقلاب ساوه گفت جسد یک زن صبح روز گذشته در نزدیکی حدود سه کیلومتری اردوگاه شهید ناصری این شهرستان کشف شد حجتالله درودگر در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس در اراک اظهمسرم میخواهد شهرستان زندگی کنیم
مرد میانسال در دادگاه خانواده همسرم میخواهد شهرستان زندگی کنیم اصرار زن میانسال برای زندگی در شهرستان پای او را به دادگاه خانواده باز کرد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران چندی پیش زوج میانسالی راهی دادگاه خانواده خانواده شدند و درخواست طلاق توافقی دادند مرد میانسال دسبک زندگی جالب مهراب قاسم خانی همسر شقایق دهقان از کودکی تا به حال + تصاویر
سبک زندگی جالب مهراب قاسم خانی همسر شقایق دهقان از کودکی تا به حال تصاویر سبک زندگی جالب مهراب قاسم خانی همسر شقایق دهقان قرارمان را در طبقه ای از منزل جدیدش که لوکیشن سریال شمعدانی بوده می گذاریم جایی که این روزها تبدیل به دفتر نوشتن چند سریال کمدی و طنز به همراه تعدادی نویمدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای تهران: تلاش همسران و خانوادههای جانبازان کمتر از مقام جانبازی
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای تهران تلاش همسران و خانوادههای جانبازان کمتر از مقام جانبازی نیستمدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای استان تهران با بیان اینکه تلاش همسران و خانوادههای جانبازان کمتر از مقام جانبازی نیست گفت تمام مسئولان باید برای کاهشهمسرم ميخواهد شهرستان زندگي كنيم |اخبار ایران و جهان
همسرم ميخواهد شهرستان زندگي كنيم کد خبر ۵۰۳۵۳۰ تاریخ انتشار ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۰۵ - 26 May 2015 اصرار زن ميانسال براي زندگي در شهرستان پاي او را به دادگاه خانواده باز كرد به گزارش آرمان چندي پيش زوج ميانسالي راهي دادگاه خانواده شدند و درخواست طلاق توافقي دادند مرد ميانسال داعتراف جوان20ساله ای که با همدستی همسرش ودر برابرچشمان کودک6ماهه شان مرتکب قتل شدند
اعتراف جوان20ساله ای که با همدستی همسرش ودر برابرچشمان کودک6ماهه شان مرتکب قتل شدند جامعه > حوادث - خراسان نوشت روز گذشته خودروهاي پليس آگاهي مقابل يک منزل مسکوني در بولوار طبرسي شمالي 25 توقف کردند لحظاتي بعد متهم به قتل 20 ساله به محل ارتکاب جرم هدايتوداع با شکوه مردم آبیک با شهید 13 ساله
وداع با شکوه مردم آبیک با شهید 13 ساله شناسهٔ خبر 2580807 - پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴ ۵۶ استانها > قزوین آبیک- مردم و مسئولان قدرشناس و ولایتمدار آبیک با حضور پرشور در مراسم تشییع شهید بهمن بیگ زاده وداعی با شکوه با این شهید والامقام داشتند به گزارش خبرنگار مهر پیکر پاهمسر شهید دوران مهمان «نیمه پنهان ماه» میشود
همسر شهید دوران مهمان نیمه پنهان ماه میشودبیست و دومین قسمت از برنامه نیمه پنهان ماه با حضور همسر خلبان شهید عباس دوران از شبکه افق پخش می شود به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس شهدا ستارگان درخشان آسمان انقلاب و ولایت هستند و هرچند به فرموده خداوند در قرآن کریم زیادداشت فرزند شهید رحمان دادمان در فراق چهارده ساله پدرش
یادداشت فرزند شهید رحمان دادمان در فراق چهارده ساله پدرش سیاست > احزاب و شخصیتها - وقتی از من خواسته شد در مورد پدرم بنویسم با خودم اندیشیدم که در مورد چه موضوعی بنویسم و شاید مهمترین مطلبی که می بایست مینوشتم جای خالی پدرم در چهارده سال گذشته بوده است علی د-
گوناگون
پربازدیدترینها