تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):براستى كه حق را دولتى است و باطل را دولتى، و هر يك از اين دو، در دولت ديگرى ذليل ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844572426




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز؛ وزیر و بنده فراری


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
طنز؛ وزیر و بنده فراری
پدرام ابراهیمی در روزنامه قانون نوشت:

بنده‌ای از پادشاهی سرپیچید و گریخت. کسان در عقبش رفتند و خِر گرفتند و باز آوردند و وزیر که هم از روز نخست با چهره‌ او حال نمی‌کرد، اشارت به کشتنش فرمود تا دگر بندگان پاپیون عبرت بر حلق بندند و چنین فعل روا ندارند و خود ببینندکه به دست بر هم کوفتنی فرمان مرگ دادن، چه حسی به آدم می‌دهد. بنده پیش پادشاه سر و دستمال بر زمین نهاد و گفت: «ای خداوند! هر چه بر سر من برود اگر پسند تو باشد،رواست. دعوی ندارم و فرجام نخواهم که حکم، حکم خداوندیِ توست. و گر در این کوچه بگویی زمین گرد نیست، تصدیق کنم وگر جانم بر من ببخشایی در بیرون قصرت دایره بر زمین نکشم. اما به موجب آنکه پرورده نعمت این خاندانم، نخواهم که در قیامت به خون من گرفتار آیی. از کشتن بنده‌ای چون من درگاه جبروت پادشاه را چه حاصل؟ اجازت فرمای تا بنا به سنت ملوک ماضی، وزیر را نفله کنیم که ایشان حسنک و سهل و کورش برمکی و میرزا تقی خان را کشتند و سلطنت خویش بیمه نمودند. کلاً به وزیر جماعت اگر چند سالی مجال بدهی ادعای حق آب و گل می‌کند و امروز اگر به آنها رو بدهی، پس فردا باید به آنها توُ بدهی»

سیستمِ شاه مملکت این باد 
جای هر مرد لایقی فین باد

ملک را خنده گرفت و چون خنده به سر آمد، به فکر فرو رفت. وزیر را گفت: «چه مصلحت می‌بینی؟ اگر تنت چرک شده، بفرستیمت برای استحمام.» وزیر به فراست دریافت که خنده خنده دارد نامش در جرگه لایقان و کاربلدان شهید تاریخ نبشته می‌شود. ولی از آنجا که گردنش به ساتور و پوستش به روشور و کالبدش به سدر و کافور حساسیت داشت، گفت: «ای خداوند جهان! من نمی‌فهمم اگر این مردک را این‌قدر ارادت به سلطان بود، فرار چه بودی و از چه رو  برای خودش و ما داستان علم کرد؟ این وسط حکماً دست اجانب در کار است که به واسطه‌ این توطئه من را از میان بردارند و وزیران دست‌نشانده‌ خویش بر سر دیوان گمارند. بدین سبب از همین تریبون اعلام می‌دارم کفش ما از کرّگی بند نداشت. این مردک رانیز تا مرا به نسیم صبا نداده، به صدقات گور پدر پدرسگش آزاد کن.» طبق معمول پادشاه بخندید و سیستم خنده بر هر درد بی درمان دواست پیاده شد.2 و وزیر جان به سلامت برد و فهمید که گوش جلاد فقط به صدای دستان سلطان حساس است. به هر حال عرق از پیشانی برگرفت و زیر لب ‌گفت:

«کشته بر کشته می‌شود انبار      
 بی قضا بی وکیل و بر بیداد
نوبت ما که شد یکی بکشیم      
 داشت بد کار دستمان می‌داد!»
_______________________________
1: حکایت بیست و هفتم کتاب «نئوگلستان» نوشته پدرام ابراهیمی

2: در مقابل صدای دست بر هم کوفتن پادشاه –که نقش دادستان کل داشت- خنده‌ سلطان نیز حکم وکیل مدافعی زبردست داشت که می‌توانست هر مجرمی با هر درجه از ارتکاب جرم را از مرگ نجات دهد. از اینجا استنباط می‌شود که متهمین، به جای اختیار کردن یک فوج وکیل و ارائه‌ دو دفتر مدرک و دو گردان شاهد برای رهانیدن گردن از تیغ جلاد، ‌باید دو-سه لطیفه‌ جالب از بر می‌کردند.






تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن