-
طنز؛ وزیر و بنده فراری
پدرام ابراهیمی در روزنامه قانون نوشت:
بندهای از پادشاهی سرپیچید و گریخت. کسان در عقبش رفتند و خِر گرفتند و باز آوردند و وزیر که هم از روز نخست با چهره او حال نمیکرد، اشارت به کشتنش فرمود تا دگر بندگان پاپیون عبرت بر حلق بندند و چنین فعل روا ندارند و خود ببینندکه به دست بر هم کوفتنی فرمان مرگ دادن، چه حسی به آدم میدهد. بنده پیش پادشاه سر و دستمال بر زمین نهاد و گفت: «ای خداوند! هر چه بر سر من برود اگر پسند تو باشد،رواست. دعوی ندارم و فرجام نخواهم که حکم، حکم خداوندیِ توست. و گر در این کوچه بگویی زمین گرد نیست، تصدیق کنم وگر جانم بر من ببخشای
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان