واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتگوی مهر با طراح بازی «فاتحان خورشید»؛
تفاوت قهرمانان خرمشهر با «رمبو»/ بازی باید سرگرمکننده باشد
شناسهٔ خبر: 2758243 - یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۹
فرهنگ > صنایع فرهنگی
مدیرپروژه بازی رایانهای«فاتحان خورشید» میگوید: من نمیخواستم فرهنگ «رمبو» را جا بیندازم و معرفی کنم. بازیکن من قرار نبود بکشد و جلو برود. او در خانه خود است و از خانهاش دفاع میکند. خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: اینجا خرمشهر است. شهری که هنوز هم در کوچه پسکوچههای آن، ردپای جنگ را میشود دید و بزرگمردانی که از همهچیز خود گذشتند تا خاک ایران را حفاظت کنند. کافی است به مسجدجامع بروید یا از این سوی پل به آن سو بنگرید؛ چشمانتان را ببندید و محمد جهانآرا و همه یارانش را بهخاطر آورید. شاید به همین خاطر است که محمود جوانبخت، نویسنده کودک و نوجوان، جنگ را بخشی از زندگی میداند و میگوید: تا وقتی زخمی خون چکان وجود دارد و تا هنگامی که خیابانها و کوچههای ما به نام آدمهایی است که از همه زندگی خود گذشتند، جنگ ادامه دارد و باید درباره آن نوشت. بازی رایانهای «فاتحان خورشید» با محوریت ۳۴ روز مقاومت مردم خرمشهر در برابر تجاوز عراق ساخته شده و سازندگان آن تلاش کردهاند، گرفتار افراط و تفریط نشوند و واقعیتها را مطرح کنند. به همین خاطر علاوه بر تصاویر، از نقشه کامل شهر خرمشهر در زمان حمله عراق به همراه جزئیات آن در طراحی بازی استفاده شده است. بهنام شجاعی، نویسنده، طراح و مدیر پروژه این بازی است. همزمان با سوم خرداد، روزی آزادی خرمشهر به گفتگو با او پرداختهایم که در ادامه میخوانید:* فکر میکنید «فاتحان خورشید» توانسته با کودک و نوجوان امروزی که درکی از جنگ و آزادی خرمشهر ندارد ارتباط برقرار کند؟ در بازی «فاتحان خورشید» با یک نرمافزار اینترکتیو سروکار داریم که کودک از طریق همذاتپنداری میتواند با آن درگیر شود.
* یعنی بچهها که مخاطبان اصلی این بازی هستند، خود را در فضای خرمشهر قرار میدهند؟ دقیقا و مرتب از خود سوال میکنند اگر من در این وضعیت قرار بگیرم و به شهر و خانواده و دوستانم حمله شود، چه میکنم و چگونه به دفاع از خود میپردازم. من سال ۱۳۵۹ را تصویر کردهام و دشمنی که به خاک ما حمله کرد چون تصورش این بود که نظام ما تازه شکل گرفته و آن توان و قدرت را ندارد بیخبر از اینکه در جوانان ما غیرت و رشادتی بود که دشمن پیشبینی نمیکرد.* چگونه میتوان همه این موارد و گفتهها و ناگفتهها را در یک بازی رایانهای گنجاند؛ آن هم وقتی هدف اصلی بازی و سرگرم شدن بچههاست؟ تنها چیزی که در این بازی به بچهها به طور غیرمستقیم گفته شده این است که گرچه رزمندگان ما به لحاظ تجهیزات جنگی، قابل مقایسه با عراقیها نبودند اما در درونشان، گوهر و چیز ارزشمندی بود که موجب پیروزیشان شد و بچههای امروز هم باید این ودیعه ارزشمند را کشف و محافظت کنند. * یعنی به جنگ و واقعه خرمشهر به عنوان یک واقعه تاریخی توجه نشده است؟ نه. بازی رایانهای جای این حرفها نیست. بچه میخواهد در درجه اول بازی کند و لذت ببرد. بازی «فاتحان خورشید» در درجه نخست، اکشن و هیجان انگیز است. بعد در کنار این بازی و سرگرمی، مطالبی هم به او گفته میشود. ما در این بازی از مستقیمگویی پرهیز کردهایم. چون بچه افراط و تفریط و کلیگویی را پس میزند. او دوست دارد بازی کند و از بازی لذت ببرد. * پس چگونه فضای خرمشهر را برای بچهها بازسازی کردهاید؟ من در این مدت، دو بار به خرمشهر سفر کردم. نقشه شهر را گرفتم و تلاش کردم فضاها را بازسازی کنم. بندر و گمرک و مسجد جاع خرمشهر بازسازی شده است.اگرچه خرمشهر امروز هم چندان تفاوتی با خرمشهر دوره جنگ ندارد. هنوز جای گلوله را روی دیوارها میتوان دید. این برای مردم این شهر بد و برای ما که یک موزه زنده جنگ داریم خوب است.* چرا در «فاتحان خورشید» به سقوط خرمشهر پرداختهاید؟ من نمیخواستم فرهنگ «رمبو» را جا بیندازم و معرفی کنم. بازیکن من قرار نبود بکشد و جلو برود. او در خانه خود است و از خانهاش در برابر کسانی که به او حمله میکنند دفاع میکند. به عبارتی در این بازی خواستهام به بچهها بگویم پیروزی در این نیست که دشمن را بکشی؛ وقتی پیروزی که سر خواستهات بمانی.* برای رسیدن به این هدف، از چه نشانههای بصری بهره بردهاید؟ برای مثال تانکی هست که به سمت راهاهن خرمشهر میآید؛ رزمنده ایرانی باید ان تانک را بزند تا قطار از راه آهن خارج شود و بچهها نجات پیدا کنند. * قصه نقش مهمی در جذابیت یک بازی رایانهای دارد؛ نویسنده قصه که بوده؟ خود من. من سه ماه زمان گذاشتم و خاطرات بازماندگان را خواندم. بازی «فاتحان خورشید» تا اندازهای قصه محمد نورانی است. یک جاهایی ردپایی از صالح موسوی هست.* یعنی بهطور مستقیم به این افراد پرداخته شدهاست؟ نه ردپایی محو از هر کدام در این بازی هست. هم ماجرای محمد نورانی هست و هم نیست. اصلا وظیفه من به عنوان یک بازیساز نیست که بگویم در خرمشهر چه اتفاقی افتاد و محمد جهان آرا چه کرد. بچه باید در درجه اول لذت ببرد بعد خود را به جای ان شخصیت قرار دهد که اگر جای محمد نورانی یا جهانآرا بود چه میکرد. بدون اینکه من بازیساز از شخصیتهای تاریخی، قهرمان اسطورهای یا شخصیت فانتزی بسازم.* چرا به محمد جهان آرا پرداخته نشده است؟ در این سالها از محمد جهانارا بسیار گفته شده از حسین فهمیده هم. من نمیخواستم کودک و نوجوان امروز از تکرار شنیدهها خسته شود. همانطور که نمیخواستم از خود بپرسد آیا در بین مردم کسانی چون جهانارا و شهید همت هم بودهاند؟بله چنین کسانی بودهاند و هنوز هم هستند کسانی که از جنس ما هستند و ترسها و تردیدهای ما را دارند و زن و زندگی و فرزند دارند و علایق و دلبستگیهایی اما باز هم میروند و برای حفظ کشور خود سینه سپر میکنند.* چرا به خود جنگ پرداختید و نه حواشی آن؟ بچههای بازیهای جنگی و اکشن را دوست دارند و نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت. از سوی دیگر مهم نیست به جنگ توجه میشود یا سالهای پس از ان. آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم کجا ایستادهایم و چه میخواهیم؟ امروز جنگ تمام شده و ما در شرایط امنی هستیم پس باید شرایط را برای بچهها دراماتیزه کنیم.* دراماتیزه کردن شرایط یعنی چه؟ بچه هشت سالهای که در تهران یا شیراز زندگی میکند و درک و تصوری از جنگ ندارد را میتوانیم در شرایطی قرار دهیم که با شخصیت اصلی بازی همذاتپنداری کند. برای مثال در «فاتحان خورشید» از همه نشانههای آشنا استفاده شده؛ بازیکن در خانهای است که میشناسد و یکباره به او حمله میشود او باید اکتی انجام دهد تا قهرمان شود و این اکت، دفاع کردن از خود و اطرافیان است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]