واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
سالگرد جهان پهلوان سلیمانی و شهادت برادران پورزند / ساعت 17 در امامزاده محمد کرج استانها > البرز - "قهرمان" شدن آسان است ، " پهلوان " بودن سخت
منش پهلوانی و عیاری در فرهنگ و تمدن غنی ما ایرانی ها از جایگاه و منزلت رفیعی برخوردار است و این فاکتور حتی در آموزه های دینی ما نیز ارج و قرب خاصی دارد.
مهرداد تیموری-خبرآنلاین-البرز؛ تاریخ بهترین گواه است تا بر این نظریه مهر تایید بزند که در نزد ما ایرانی ها منش پهلوانی و ایثار همیشه در تارو پودمان رخنه کرده که صدالبته هنوز هم هست که این مزیت بزرگ را باید یک نعمت خدادادی دانست و به آن بالید. آموزه های دینی به ما یاد داده که گذشت و روحیه ایثار و منش مردانگی را سرلوحه کار قرار دهیم و در کنار آن همگرایی را برای رسیدن به مسیرانسانیت پیشه کنیم . طبعا وقتی بزرگان ورزش بخصوص پهلوانان دست به دست هم می دهند ، جنب و جوش لازم برای چیده شدن سنگ بنا بمنظور پاسداشت امور انسانی صورت می گیرد و یاری رسانی به نیازمندان کانون توجهات می شود. این مهم یک شبه بدست نیامده بلکه یک فرآیند فرهنگی ، تاریخی و تربیتی است که ما را از دیگران متمایز می کند و در نزد جهانیان متمایز می نماید. باری ، فردا ( پنجشنبه )مصادف است با نخستین سالگرد درگذشت پهلوان علیرضا سلیمانی قهرمان جهان و همچنین جمعه اول خردادماه ، با بیست و نهمین سالگرد شهادت برادران پورزند ، کشتی گیران نام آور این مرزو بوم تقارن دارد . دوستداران زنده یاد سلیمانی پنجشنبه ساعت 17 الی 19 بعد از ظهر در امامزاده محمد شهرستان کرج بر سرمزار علیرضای عزیز گردهم می آیند و جمعه نیزازساعت۱۰ -۱۲ در قطعه 29شهدای بهشت زهرا س پیشکسوتان و اهالی ورزش برای حضور در آیین گرامیداشت سه اسطوره کشتی و شهدای عزیز پورزند دست بیعت خواهند داد . روح پرفتوح این پهلوانان شاد و یاد و خاطره اشان گرامی باد. امید است که این الگو و این روحیات پهلوانی بیش از پیش در جامعه ما تزریق شود و صفات خوب انسانی به نسل جوان دیکته شود تا آینده سازان این مهم را ملکه ذهن خود کنند که در کنار قهرمان شدن باید پهلوان شدن را آموخت و منش انسانی را به دیگران یاد داد . فلش بک به تاریخ نقل می کنند که روزی پوریای ولی به شهری سفر می کند تا با قوی ترین پهلوانان آن دیار مسابقه کشتی بدهد. او در شب پیش از مسابقه ، پیرزنی را می بیند که حلوا خیرات می کند و از مردم هم التماس دعا دارد. پیرزن که پوریای ولی را نمی شناخت ، جلوآمده و به او هم حلوا داده و می گویدحاجتی دارم .برایم دعا کن . پوریای ولی می پرسد چه حاجتی ، پیرزن می گوید : پسر من قهرمان این شهر است و اکنون قهرمان دیگری از شهری دور امده تا فردا با پسرم مسابقه بدهد. چون تمام زندگی ما با حقوق قهرمانی فرزندم اداره می شود، اگر پسر من زمین بخورد، نه تنها آبروی او می رود بلکه تمام زندگی ما نیز تباه می شود و من هم از بین می روم. پوریای ولی می گوید: مطمئن باش من دعا می کنم. سپس پوریای ولی با خودش فکر می کند که روز مسابقه چه بکند؟ آیا اگر قوی تر از آن پهلوان بود، او را به زمین بزند یا نه؟ بعد از مدتی فکر و خیال به این نتیجه می رسد که قهرمان واقعی کسی است که با نفس خود مبارزه کند. لذا تصمیم خود را می گیرد. چون روز موعود فرا می رسد، پنجه در پنجه حریف خود افکنده، خودش را بسیار قوی و حریف را خیلی ضعیف می یابد. به طوری که احساس می کند به آسانی می تواند پشت او را به خاک برساند، ولی برای اینکه کسی متوجه نشود، مدتی با او مبارزه کرده و بعد هم به گونه ای خودش را سست می نماید که حریف، وی را به زمین زده و بر روی سینه اش می نشیند. اگرچه این کار برای پوریای ولی که به راحتی می توانست حریف خود را شکست بدهد، کار سختی بود؛ اما از اینکه پیروز میدان جهاد با نفس بود، خود را قهرمان واقعی احساس می کرد.
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 - 07:06:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]