تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816364614




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستان آهو و عقاب


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: داستان آهو و عقاب
داستان آهو و عقاب
روزی آهویی زیبا در یك دشت بزرگ زندگی می‌كرد. در كنار این دشت زیبا یك كوه بسیار بلندی قرار داشت. آهوی تیزپا روزها در این دشت و دامنه كوه می‌دوید و بالا و پایین می‌پرید و وقتی كه به پای كوه می‌رسید به نوك آن نگاه می‌كرد و آرزو داشت كه مانند دوستش بزكوهی به بالای كوه برود و از ارتفاع زیاد، دشت را نگاه كند. ولی چند قدم كه بالا می‌رفت دیگر نمی‌توانست به راهش ادامه دهد و برمی‌گشت پایین.روزها می‌گذشت و آهوی كوچولو روز به روز با دیدن بزهای كوهی بیشتر در آرزوی ارتفاع كوه بود و دلش می‌خواست مثل بزها با عظمت و افتخار در بین سنگ‌های نوك كوه بایستد و از آنجا اطراف را تماشا كند.یك روز عقاب بزرگی در آسمان پرواز می‌كرد و یك دفعه آهو را دید كه در دامنه كوه ایستاده و قصد بالا رفتن را دارد. عقاب دانا خیلی سریع به سمت آهو رفت و تا آهوی تیزپا قصد فرار كرد، عقاب گفت: آهو كوچولو... شنیدم خیلی دلت می‌خواهد بروی بالای كوه؟آهو گفت: بله خیلی دوست دارم.عقاب گفت: پس چرا نمی‌روی؟ چرا این پا و اون پا می‌كنی؟آهو گفت: آخه عقاب مهربان، من یك مقدار كه می‌روم دیگه نمی‌توانم راه بروم و مجبورم به پایین برگردم.عقاب فكری كرد و گفت: خب... من می‌برمت فقط به شرطی كه سر و صدا نكنی و خیلی آرام روی زمین بخوابی و چشمانت را هم باز نكنی.آهوی نادان حرف عقاب را گوش كرد و همین كار را انجام داد. آهو روی زمین خوابید و عقاب پركشید و با چنگال‌های قوی‌اش آهو را بلند كرد و اوج گرفت تا به بالای كوه رسید و بعد آهو را روی زمین گذاشت. تازه در آن لحظه آهو متوجه شد كه چه كار اشتباهی كرده و آنجا محل زندگی عقاب است و طعمه عقاب شده است‌ .آهو شروع كرد به لرزیدن و اصلا دوست داشتن ارتفاع و نوك كوه از یادش رفت و حالا آرزو می‌كرد كه ای كاش روی همان
داستان آهو و عقاب
 زمین و در دامنه قرار داشت تا می‌توانست با پاهای تیزش بدود و فرار كند.عقاب كه لرزیدن آهو را دید خیلی دلش برایش سوخت و تصمیم گرفت كه او را به پایین كوه ببرد و دوباره با چنگال‌های تیزش آهو را بلند كرد و به پایین آورد. آهو وقتی كه به پایین رسید از عقاب سوال كرد: پس چرا من را نخوردی؟عقاب گفت: من همیشه دوست دارم حیوانات را كه در حال فرار هستند شكار كنم و بخورم،‌ ولی تو از ترس تمام گوشت‌هایت آب شده بنابراین دنبال شكار دیگری می‌روم. ولی امیدوارم این درس بزرگی برایت شده باشد كه همیشه باید در جایگاه خودت باشی و آرزوی جا و مكان دیگری را نكنی، چون تو یك لحظه هم نمی‌توانی در آنجا دوام بیاوری و زندگی كنی. بنابراین همین آهوی ظریف و زیبا باش و از جوانه‌های دامنه كوه تغذیه كن و از زندگی لذت ببر.                                                                                                                                                 بخش کودک و نوجوانمنبع:جام جم مطالب مرتبط:جادوی جادوگر بدجنس قصه ی رودخانه ی تنها روباه پرحرف چکاوک های مزرعه ی گندم  اختاپوس خجالتی و ماهی مهربان شیرنادان  آرزوهای درخت کوچولو مارمولک پرنده پرنده کوچولویی در جنگل  یک صورت گرد بزرگ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن