تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845636606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زیر پوست مذاکرات چه می گذرد؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه زیر پوست مذاکرات چه می گذرد؟ روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «کمپ کدخدا خبری نبود»،«اصل رقابت را خدشه‌دار نکنید»،«خلأ کادرهای جوان در سپهر سیاست ورزی رقیب»،«زیر پوست مذاکرات چه می گذرد؟»،«عربستان و ترکیه چه می‌خواهند؟»،«دیپلماسی نمایشی، آخرین ترفند»،«اعراب نگران سیاست‌های منطقه‌ای ایران کدامند؟»،«رونق سرمایه‌گذاری خارجی؛‌چگونه؟»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:کمپ کدخدا خبری نبود «کمپ کدخدا خبری نبود»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی اسات که در آن می خوانید؛از اردیبهشت 92 که آقای روحانی گفت آمریکا کدخداست و بستن با کدخدا راحت تر است، دو سال می گذرد. او در این دو سال حتما باتجربه تر شده است. شاهد این ادعا سخن رئیس جمهور در روز مبعث خطاب به برخی شیوخ عرب بود مبنی بر اینکه «به کمپ پیامبر(ص) و قرآن پناه ببرید، به سوی کمپ دیوید نروید. کمپ اسلام و پیامبر می تواند منجی شما باشد». این سخن به آن کلام حکیمانه مقتدای انقلاب نزدیک است که دو هفته پیش در جمع کارگران فرمودند «کلید حل مشکلات اقتصادی در نیویورک و لوزان و ژنو نیست، در داخل است.» از 17-18 ماه پیش غوغایی در فضای رسانه ای و سیاسی برپا شد حاکی از اینکه مذاکره با آمریکا معجزه می کند. هزاران تیتر اول به بزرگی «امام آمد»، «شاه رفت» و «خرمشهر آزاد شد» همزمان بر صفحات نخست برخی نشریات نقش بست مبنی بر اینکه «جهان در انتظار اتفاق نیویورک»، «چرخش غیرمنتظره واشنگتن در برابر تهران»، «طرح اوباما برای آزادی دارایی های تهران»، «مرگ و فروپاشی تحریم ها»، «فتح الفتوح بزرگ قرن»، «پیروزی مشعشع تاریخی»، «دستان بن بست شکن کری- ظریف»، «پرواز مستقیم تهران- نیویورک»، «بازگشت پژو- نتیجه ژنو»، «اینجا ایران؛ همه خوشحالند» و «تابو شکست». اما به فاصله چند ماه، برخی از همین بزک کنندگان کمپ دیوید و نیویورک و ژنو و مسقط و وین، اندک اندک زبان به اعتراف گشودند و گوشه ای از بسیار را بازگفتند. از جمله روزنامه اعتماد نوشت «با درایتی که ایران نشان داد تحلیلگران بر این باور شدند که این رویکرد مثبت، بهانه را برای ادبیات بی ادبانه و توهین آمیز و تهدیدآمیز از سیاستمداران آمریکا خواهد گرفت. متاسفانه سخنان تهدیدآمیز سیاستمداران آمریکایی نشان می دهد تحلیلگران سیاسی تصور و تصویر اشتباهی از اوضاع و احوال رویکرد آمریکائیان داشته و دارند.» (به قلم مدیر مسئول- 6 بهمن 92) و «اینکه بخواهیم از آثار توافق به عنوان منجی اقتصاد کشور یاد کنیم، یک نوع سوء تدبیر در مدیریت انتظارات اقتصادی است». (24 آبان 93) از همین قبیل بود دو تحلیل روزنامه شرق در روزنامه های 14 و 15 دی ماه 93 مبنی بر اینکه «دولت تا کی می خواهد بی تدبیری های خود در زمینه تورم را پای دولت سابق بنویسد؟ افزایش قیمت ها نگرانی های جدی متوجه اقشار آسیب پذیر می کند... اگر مذاکرات هسته ای عامل اصلی افزایش قیمت ها نیست (که نیست)، دولت رسما باید با عاملان افزایش قیمت ها برخورد کند» و «بی برنامگی دولت و تمرکز تمام برنامه های آن بر روی مذاکرات، موجب بالا رفتن تورم و فشار اقتصادی بر مردم شده است. یکی از دلایل اصلی رشد نرخ ارز پس از مذاکرات هسته ای سوم آذر و توافق ژنو می تواند این باشد که دولت تمام برنامه های خود را به مشخص شدن نتایج مذاکرات معطوف کرده است. دولت بسیار منفعلانه عمل می کند و به خاطر مذاکرات تمام راه های کنترل تورم را رها کرده و عملا با تکرار سیاست های نادرست، جامعه را در مارپیچ تورم قرار داده است.» دو هفته بعد روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی تصریح کرد «حذف تحریم صنعت خودرو پس از توافق ژنو، در حد حرف و دروغ بود و در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد. 2 روز بعد (28 دی) فرشاد مومنی اقتصاددان اصلاح طلب طی سخنانی در موسسه دین و اقتصاد که از سوی همین نشریات منتشر شد، تصریح کرد «همایش اقتصاد ایرانی، اعلام بی برنامگی دولت 2 ساله بود.» رئیس جمهور در آن همایش اقتصادی موضوعاتی چون رفراندوم، وصل نبودن آرمان به سانتریفیوژ و بی ارتباطی آرمان با مذاکرات را پیش کشیده بود. یک ماه بعد روزنامه آرمان از قول یک اقتصاددان دیگر نوشت «آمریکا در حال موش دواندن در مذاکرات هسته ای است و دولت نباید با دلخوش کردن به مذاکرات چشم امید به گشایش اقتصادی از خارج داشته باشد. لازم است نسبت به تله ای که ممکن است آقای روحانی در آن گرفتار شود، هشدار دهیم. حتی اگر رابطه ایران و آمریکا از حالت تنش خارج شود، مگر آمریکایی ها دلشان به حال اقتصاد ما سوخته که بخواهند صدقه بدهند؟ نه آنها دنبال چپاول هستند. چرا آمریکا اجازه برداشتن یکجای تحریم ها را نمی دهد؟» اگر از آقای هاشمی تا دویچه وله می گفتند دولت در زمینه مذاکره با آمریکا تابوشکنی کرده، اما ما به ازای این هزینه بزرگ از حیثیت ملی نتیجه ای عاید نشد. فقط دویچه وله نبود که مرداد سال گذشته عنوان کرد «این تابوشکنی و عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی، دستاوردی روشن برای دولت روحانی نداشته است.» 23 آذر93 احمد خرم وزیر راه دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان تصریح کرد «یکی از اشتباهات دولت، وعده صد روزه بود... دولت در زمینه گره زدن مشکلات اقتصادی به مسائل خارجی و مذاکرات هسته ای قطعاً با مشکلات بزرگ تری برخورد خواهد کرد. من تا پیش از پایان این دور از مذاکرات به دوستان خوشبین هشدار می دادم که اگر آمریکا در چارچوب تعیین شده به ایران جواب مثبت بدهد و با ایران به توافق برسد دیگر آمریکا نیست. آمریکایی ها پس از 30 سال در حال عقده گشایی هستند. ما باید خود را مهیای شرایطی کنیم که بتوانیم یک مدت طولانی با این تحریم ها زندگی کنیم. اینکه ما فکر کنیم که یک شبه تمامی تحریم ها برداشته می شود اشتباه است. دولت نباید از ابتدا همه تخم مرغ های خود را در سبد تحریم ها قرار می داد. اگر دولت با همان همتی که در مذاکرات هسته ای از خود نشان داده به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم توجه می کرد، بسیاری از مشکلات تاکنون حل شده بود.» می توان گفت چند خطای بزرگ در این مسیر رخ داد. 1- حراج امنیت ملی و استراتژی سیاست خارجی در رقابت انتخاباتی دو سال پیش 2- کاریکاتوری کردن کارکردهای دولت به نحوی که سر فربه آن وزارت خارجه با تک موضوع «مذاکره معطوف به آمریکا» باشد و باقی پیکره آن لاغر و نحیف بماند 3- دست کم گرفتن خود و مذاکره از موضع پایین 4- بستن دست تیم مذاکره کننده به واسطه ضعیف و ناتوان و مستأصل نشان دادن خود و اظهار علاقه و شیدایی مفرط نسبت به معجزه مذاکره با آمریکا 5- حسن ظن به شیطان بزرگ در بحبوحه خصومت او. رهبر حکیم انقلاب هر چند کمترین خوش بینی و اعتمادی نسبت به آمریکا نداشتند اما با حسن ظن نسبت به دولت، بسط ید و فرصت مهمی را در قالب «نرمش قهرمانانه» برای دولت یازدهم فراهم کردند که متأسفانه به بدترین شکل و در قالب نرمش منهای قهرمانی - خوردن چوب و پیاز با هم- به اجرا درآمد. گارد آغازین دولت و برخی حامیانش در این زمینه به تعبیر رادیو فرانسه گارد «فروشنده مشتاق و بدهکار» بود. خشت این تعامل از ابتدا کج و نامتوازن نهاده شد. آمریکای متهم، در موضع مدعی العمومی و مطالبه گری و قاضی القضاتی نشست و شروع به صدور کیفرخواست علیه ما کرد. نام مسئولیت صیانت از حقوق ملی را در این چالش مذاکره نمی شود «معامله» گذاشت اما اگر هم معامله باشد کجای تعامل 2 سال اخیر رنگ و بوی معامله و احترام متقابل دارد؟ ما در این تعامل دو ساله اجازه دادیم رژیم حقوقی ویژه ای برخلاف رژیم حقوقی ان پی تی علیه ما برقرار کنند در حالی که رژیم تحریم ها سر جای خود بماند. به راستی حتی اگر 17 درصد تحریم ها طبق توافق نهایی برطرف شود- که نمی شود- آیا به اعتبار آن 83 درصد تحریم های باقی مانده می توان گفت تحریم ها برداشته شده است؟! به همین دلیل پاتریک کلاوسون مدیر تحقیقات در مؤسسه واشنگتن اعلام می کند «قرار نیست توافق نهایی تأثیر مثبت بر اقتصاد ایران بگذارد». این حرف، تکیه کلام جان کری و اوباما و دیگران است که طرف توافق ما هستند. درست به همین دلیل بود که گری سیمور مشاور سابق اوباما اسفند 92 تأکید کرد «توافق ژنو و نظارت های گسترده تر حداقل باید برای 25 سال تمدید شود». و 21 اردیبهشت سال گذشته نیویورک تایمز تصریح کرد «آمریکا طبق توافق ژنو می تواند تا 50 سال به ایران اعتماد نکند و مانع از عادی شدن پرونده شود. صرف وجود بازرسی های سر زده کافی نیست. آمریکا باید یک مکانیزم محکم را به اجرا بگذارد. در توافق ژنو تصریح شده تا زمانی که همه شروط قرارداد نهایی تکمیل نشده، با ایران مانند یک قدرت عادی هسته ای رفتار نخواهد شد؛ ایران هم این اصل را پذیرفته است»! اینها راز اظهارنگرانی های چندباره رهبر معظم انقلاب است که فرمودند؛ «با اینکه این دوستان و برادران، برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و می دانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش می کنند، در عین حال من نگرانم چون طرف مقابل طرف حیله گری است. اهل حیله گری و خدعه و از پشت خنجر زدن است». خطاهای بزرگ را باید جبران کرد. اعتماد به نفس باید در دولت محترم- و به تبع آن تیم مذاکره کننده- موضوعیت پیدا کند. ما دست برتر را در مذاکرات داریم. به تعبیر نشریه واشنگتن اگزماینر در تاریخ 25 اسفند 93 «آمریکا باید بیشترین امتیازات را از ایران بگیرد ولی نبوغ رهبر عالی ایران باعث شده ایران با دست پر در مذاکرات ظاهر شود. موضع رهبر ایران مبنی بر اینکه آمریکا باید امتیاز دهد، موضع دولت را در مذاکرات تقویت کرده است. ری تاکیه عضو شورای روابط خارجی آمریکا می گوید ایران بارها در ضعیف ترین موضع وارد مذاکرات شده اما با مدیریت رهبر با دستی پر در مذاکرات ظاهر شده است. (آیت الله) خامنه ای توانسته توازن اصولگراها و تکنوکرات ها را به عنوان جبهه واحد حفظ کند». به اعتبار همین مدیریت مجال آفرین و فرصت ساز است که روزنامه گاردین 14 مهر 93 تصریح کرد «ایران و ثبات و امنیت آن یک استثنا در خاورمیانه آشوب زده است» و آذرماه همان سال روزنامه هافینگتون پست نوشت «واقعیت های خاورمیانه، تحلیل آیت الله خامنه ای درباره قدرت ایران و توهم آلوده بودن ارزیابی های اوباما را تأیید می کند. امروز نفوذ ایران در منطقه بسیار بیشتر از آمریکاست.» این خطای بزرگی است که تیم مذاکره کننده در لوزان و وین و قبل از آن تکلیف همه امتیازهایی را که باید بدهیم- از جمله درباره فردو، نطنز، اراک، بازرسی ها و... - روشن کرده باشند و تازه اکنون گفته شود که تکلیف لغو تحریم ها روشن نیست و مشغول مذاکره در وضعیت اختلاف هستیم! این اتفاق مانند آن است که به فرزند خود مبلغی پول بدهید که برود و مثلاً برای شما یک تلویزیون بخرد اما در عمل پول نقد را بدهد و بدون انجام مأموریت بازگردد. اگر سخن آقای ظریف سخن درستی است که ما به آمریکا اعتماد نداریم، آنچه در عمل در حال وقوع است خلاف این اصل درست کلی است.امروز کسی شک ندارد که آمریکا در حال موش دواندن است. آمریکا بارها در حق ما و دیگران در وین، ژنو، نیویورک، اسلو و کمپ دیوید، خیانت و بدعهدی کرده است. سخن درست همان است که آقای روحانی گفت: «به کمپ اسلام و قرآن پناه ببرید؛ کمپ دیوید نمی تواند منجی شما باشد». خراسان:زیر پوست مذاکرات چه می گذرد؟ «زیر پوست مذاکرات چه می گذرد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدان پناه است که در آن می خوانید؛در فاصله ۶ هفته مانده به پایان زمانی که ممکن است میان ایران و ۱+۵ توافق هسته ای جامعی به دست بیاید، عرصه ظاهری مذاکرات مانند ۲۰ ماه گذشته است (شهریور ۹۲ تا اردیبهشت ۹۴). اما شواهد نشان می دهد که زیر پوست مذاکرات هسته ای اتفاقات دیگری در جریان است. اظهارنظرها، به خصوص لحن مقامات رسمی ایران، اعم از تیم مذاکره کننده و نیز شخصیت های مرتبط با روند مذاکرات که تاکنون جزئیات مذاکرات را نشر نمی دادند، نشان می دهد که در هفته پایانی که گمان می رود به یک توافق هسته ای منجر شود، طرف مقابل به خصوص آمریکایی ها، مدام در حال تغییر خواسته ها و مواضع خود هستند و در تازه ترین و البته تعجب برانگیزترین اتفاقات،آن ها حتی از فکت شیتی که ساعاتی پس از بیانیه لوزان منتشر کردند نیز عبور کرده و برخی تفاهمات و توافقات مذاکرات ۹ روزه لوزان در فروردین ماه را قبول ندارند. به گفته علی اکبر ولایتی که از نزدیک جزئیات مذاکرات را رصد می کند، آمریکایی ها در موضوعات مربوط به «فردو» و نیز «قطعنامه های شورای امنیت» حتی توافقات یک ماه پیش را نیز نقض کرده و حالا انتظارات تازه ای روی میز مذاکره گذاشته اند. از منظر آشکار شدن چهره واقعی طرف های مقابل، به خصوص آمریکایی ها، مذاکراتی که از مهر ۹۲ آغاز شد را می توان به ۳ دوره تقسیم کرد. ۱ - از خرداد ۹۲ که دکتر روحانی رئیس جمهور منتخب مردم ایران شد تا ۳ آذر همان سال که توافق اولیه در ژنو سوئیس به دست آمد. ۲ - از زمان دستیابی به توافق ژنو در آذر ۹۲ تا اعلان بیانیه لوزان در ۱۳ فروردین ۹۴ که خود شامل ۲ مرحله تمدید توافق ژنو است (در تیرماه و آذرماه ۹۳). ۳ - از زمان بیانیه لوزان در فروردین ۹۳ تاکنون که مذاکرات دارد به روزهای پایانی خود نزدیک می شود. اگر چه می توان این تقسیم بندی را مبتنی بر شاخص های دیگر انجام داد و به طبقه بندی های متفاوتی هم دست یافت اما آن چه این ۳ دوره را از هم متمایز می کند، نوع رفتار آمریکایی هاست. در دوران اول آن چه در خبرهای رسمی و غیررسمی نمودار می شد، این موضوع بود که آمریکایی ها از طریق نامه نگاری و پیام های متعدد در دولت دهم به دنبال مذاکره مستقیم هستند و حتی یکی دو جلسه این مذاکرات نیز در عمان برگزار شد. البته در دولت تازه روی کار آمده یازدهم نیز با برخی وعده ها و اظهارنظرها، نوعی خوش بینی به روند مذاکرات به جامعه تزریق می شد که نتیجه آن دربازگشت تیم هسته ای از نیویورک آشکار شد و تا توافق ژنو نیز ادامه داشت و هر چند برخی مقام های دولتی در روزهای ابتدای توافق ژنو از ترک برداشتن ساختمان تحریم ها سخن به میان می آوردند اما این توافق در عمل و به گفته برخی مقامات دیگر دولت به برداشته شدن هیچ تحریمی منجر نشد.(۱) در دوره دوم (توافق ژنو تا بیانیه لوزان) شرایط کمی واقعی تر شد. چند روز پس از توافق ژنو، هم اتحادیه اروپا و هم آمریکایی ها تحریم های گسترده جدیدی علیه ایران وضع کردند که این موضوع خلاف تعهدات صریح آن ها در توافق بود. (۲) در این دوره، برخلاف نص صریح توافق ژنو که قرار بود مذاکرات در فضای «حسن نیت» ادامه یابد، آمریکایی ها عملاً بیش از گذشته میدان دار تهدید و فشار بیشتر به ایران شدند. در همین دوره بود که آمریکایی ها با زیاده خواهی های خود در آخرین لحظات مذاکرات وین در آذر ۱۳۹۳، مانع از توافق نهایی شدند و مذاکرات برای ۷ ماه دیگر تمدید شد. همین تهدید و فشارها نیز تیم مذاکره کننده را به پاسخ های قاطع تر نسبت به دوره اول، در مقابل آمریکایی ها وادار کرد. در دوره سوم ( از ۱۳ فروردین ۹۴ به بعد) اما به نظر می رسد همه چیز دارد با سرعت بیشتری پیش می رود. زمان چندانی تا پایان مدتی که باید دو طرف به توافق برسند باقی نمانده و در این شرایط آمریکایی ها نیز در چند نوبت نقض توافقات قبلی کرده یا به گفته صالحی و ولایتی، «دبه درآورده اند.» به نظر می رسد این روند از دو بعد قابل بررسی است. نخست این که هر چه به زمان نهایی مذاکرات نزدیک می شویم، آمریکایی ها با تناقضات متعدد در توافقات قبلی و حرف های جدید چهره واقعی خود را بیشتر نشان می دهند. بعد دوم نیز این که، در هفته ها و روزهای پایانی مذاکرات، آن ها به قصد کسب امتیازات بیشتر و نیز عقب نشینی بیشتر ایران، از حداکثر فشار و تهدید خود بهره می برند. بنابراین در شرایط کنونی اگر قرار است «توافق خوبی» حاصل شود که تیم مذاکره کننده بتواند از آن دفاع کرده و از منظر مقامات ارشد کشور و نیز افکار عمومی قابل اجرا باشد، به نظر می رسد تیم هسته ای باید ۲ نکته مهم را مدنظر داشته باشد. اول: این که تیم هسته ای همچون گذشته خطوط قرمز ملت ایران را مدنظر داشته باشد و تحت هیچ شرایطی و با هیچ تفسیر و وعده حریف، از خطوط قرمز عقب نشینی نکند. دوم: این که تیم هسته ای و مقامات اجرایی کشورمان مقهور تهدیدها و فشارهای آمریکا نشوند و هرگز این طور تصور نکنند که مواضع تند در مقابل تهدیدها و فشارهای طرف مقابل به مذاکرات لطمه می زند. تجربه ۳۷ سال گذشته ثابت کرده که در مذاکرات حساسی مانند آن چه امروز در جریان است اگر در برابر تهدیدها، مقابله صریح و قاطع نداشته باشیم، طرف مقابل به تصور ضعف ایران، برزیاده خواهی ها و تهدیدها و فشارهای خود خواهد افزود و هیچ حد و مرزی در این باره قائل نخواهد بود و در این شرایط، نه تنها نمی توان انتظار «توافق خوب» داشت که باید منتظر شکست مذاکرات نیز بود. مسلماً دراین مسیر، ملت ایران که همین خطوط قرمز و دستاوردهای هسته ای، ثمره ایستادگی و مقاومت آنان است، مقابل زیاده خواهی ها و دورویی سیاسی آمریکا، پشتیبان تیم هسته ای خواهند بود تا بتوان به «توافق خوب» دست یافت. ارجاعات: ۱ - رجوع کنید به اظهارات مرتضی بانک در گفت وگو با ایسنا که گفت: «هیچ تحریمی از کشور برداشته نشده است.» و نیز اذعان بیژن زنگنه وزیر نفت در نشست خبری ۲۵ فروردین ۹۴ که تصریح کرد: «بند مربوط به وصول درآمد نفتی و بیمه نفتکش ها در توافق ژنو عملیاتی نشده است». ۲ - درباره تحریم های جدیدی که پس از توافق ژنو علیه ایران اعمال شد می توانید گزارش روزنامه خراسان با عنوان «۵۵ مورد تحریم پس از توافق ژنو توسط آمریکا» در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ را بخوانید. جمهوری اسلامی:اصل رقابت را خدشه دار نکنید «اصل رقابت را خدشه دار نکنید»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛همان گونه که برخی کارشناسان پیش بینی می کردند، تعیین نرخ سود سپرده ها و تسهیلات توسط شورای پول و اعتبار و ابلاغ این نرخها به بانک ها، پایان چندین ماه بی نظمی نبود بلکه آغازی شد برای اختلاف نظرهای جدید، اختلافاتی که تا حدود زیادی بیانگر مشکلات ساختاری اقتصاد و نظام بانکی کشور است. دور تازه اختلافات با درخواست مدیران عامل برخی بانک های بزرگ دولتی از بانک مرکزی برای رسیدگی به نرخ های اعلام شده توسط بانک های خصوصی آغاز شد که اعداد بسیار بالایی را برای سپرده های کوتاه مدت زیر یک سال تعیین کرده اند. مدیران بانک های دولتی معتقدند واگذاری تعیین نرخ سود سپرده های زیر یک سال به بانک ها به ایجاد هرج و مرج و اعلام سودهای پرریسک منجر خواهد شد چنانکه اکنون نیز مشاهده می شود برخی بانک ها برای سپرده های خود سودهای عجیبی از قبیل75/19 درصد اعلام کرده اند. درخواست بانک های دولتی و هشدار مستتر در آن در نگاه نخست بسیار درست و بجا به نظر می رسد، نرخ هایی که برخی بانک ها برای سپرده های زیر یک سال اعلام کرده اند قطعاً غیرمنطقی و تنها برای جلب سپرده های بیشتر و احتمالاً بدون در نظر گرفتن احتمال تحقق سود اعلام شده است و این امکان وجود دارد که بانک برای نزدیک شدن به سود اعلامی وارد فعالیت ها و شراکت در طرح های پرریسک شود. از این رو تردیدی وجود ندارد که نهادهای ناظر به ویژه بانک مرکزی به عنوان مقام ارشد حاکمیتی که مسئولیت نظارت بر شبکه پولی کشور را برعهده دارد، از بانک هایی که نرخ های سود بالا و عجیب اعلام کرده اند، توضیح بخواهد و در صورت ضرورت نسبت به اصلاح این نرخ ها تذکرات لازم را بدهد. در عین حال، باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که یکی از اصول اساسی و شروط کلیدی برای اصلاح محیط کسب و کار در تمامی حوزه و فعالیت های بانکی، حفظ اصول رقابت است. به عبارت دیگر در عین اعمال نظارت بر رفتارهای بنگاه های اقتصادی نباید اجازه داد اصل مهم رقابت در محیط کسب و کار خدشه دار شود. از این منظر درخواست بانک های دولتی از شورای پول و اعتبار برای تعیین نرخ سود سپرده های زیر یک سال خواسته های در چارچوب از بین بردن شرایط ابتدایی رقابت در شبکه بانکی است. بد نیست آن دسته از مدیرانی که خواستار تعیین نرخ برای سپرده های کمتر از یک سال توسط شورای پول و اعتبار هستند به این پرسش پاسخ دهند که درصورت تحقق این خواسته، وضعیت با سال های گذشته که نرخ ها به صورت دستوری تعیین و ابلاغ می شد، چه تفاوتی خواهد کرد؟ درصورت تعیین نرخ تمام سپرده ها چه فضایی برای رقابت بانک ها باقی می ماند؟ آیا غیر از این است که در آن صورت دیگر نیازی به وجود بانک های مختلف نخواهد بود و می توان تمامی بانک ها را شعب یک بانک تصور کرد؟ تجربه حوزه هایی مانند خودروسازی در اقتصاد کشور به عنوان یک نمونه شکست خورده از منظر رقابت پیش روی ما است. همگان می دانند که حمایت های نادرست براساس تحلیل های اشتباه از صنعت خودروسازی هیچگاه اجازه نداد بنگاه های فعال در این حوزه به جایگاهی برسند که محصولات آنها رضایت مشتریان را به دنبال داشته باشد. واقعیت این است که برنده اصلی رقابت تولید کنندگان، مشتری است. هدف اصلی نهادهای ناظر حاکمیتی نیز در حوزه ای باید حفظ حقوق مصرف کنندگان باشد. بنابر این باید از هر اقدامی که به اصل رقابت خدشه وارد می کند، پرهیز کرد. چرا که تنها در این صورت می توان نسبت به حفظ حقوق مشتری امیدوار بود. تحقق چنین شرایطی قطعاً در ابتدا دشوار است خصوصاً در کشوری مانند ایران که اقتصادی به غایت دولتی و ضد رقابتی دارد.
با این حال، نباید تردید کرد که درصورت پافشاری بر اصل رقابت، بانک هایی که به علل گوناگون هزینه بالایی برای تامین پول به سیستم تحمیل می کنند ناگزیر از اصلاح روش های خود خواهند بود. بانک های دولتی در ایران به علت برخورداری از حمایت های پیدا و پنهان هیچگاه نتوانسته اند اصول بهره وری را واقعاً در ساختار خود پیدا کنند و هزینه تامین منابع یا به عبارت دیگر قیمت تمام شده پول در آنها بسیار بالا است.
بنابر این، باید اجازه داد در یک فضای رقابتی، بانک ها به رقابت با یکدیگر بپردازند تا بانک های غیربهره ور، قیمت پول را پائین بیاورند. تنها در این صورت است که می توان امید داشت تسهیلات با نرخ های پایین تر و آسان تر به دست متقاضیان برسد. رسالت:خلأ کادرهای جوان در سپهر سیاست ورزی رقیب «خلأ کادرهای جوان در سپهر سیاست ورزی رقیب »عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛قضیه زمانی، طراحان تبلیغاتی در انتخابات سال هفتاد و شش، با شعار «جوانان را باور کنیم» به قدرت نزدیک شدند، ولی امروز، همان ها به حکمرانی ‏پیرها و خیلی پیرها رأی داده اند. اما، یک سرود تبلیغاتی در انتخابات هشتاد و چهار، می گفت که مسن ها در جامعه ای به شدت جوان، مانند ‏جامعه ما، چه نیک است که «مجمع و شورا بگیرن»، و قلمروهای عملیاتی را به جوانان واگذارند. چقدر به نظر می رسد که انتخابات پارلمانی94، مستعد شعار «جوانان را باور کنیم» باشد، چرا که مردم، عمیقاً خواهان دمیدن روح تازه ای به سیاست هستند، شاید برای حل دشواری های ‏قدیمی که نیاز به شجاعت سیاسی هست، فکری و کاری شود. بسیاری یادشان نرفته است، که ابداعات جوانان ما را در مسائل انقلاب و جنگ ‏‏«نجات» داد.‏ با عدم فعالیت حیاتی گروه ها و انجمن های سیاسی نیرومند، گروه کوچکی از نخبگان سیاسی در نیاوران، تمایل خود را محرز نموده اند، تا میزان ‏غیر معمولی از قدرت را ‏تقاضا کنند، و آن را با روند پیچیده ای به دست هم آورده اند. خب؛ برای کشور بزرگی مانند ایران، در شرایط ‏جهانی، منطقه ای و محلی بی سابقه، انحصار قدرت در دست گروه معدود از مدیران اقتصادی پیر و قدیمی، نا برازنده است.‏ بسیاری از متخصصان و احتمالاً بیشتر مردم، از ‏هزینه های سنگین این دگرگونی ها و انحصار آگاه نیستند‏‎‏. نکته مهم آن است که این روند باعث ‏تغییر نگرش ها در اداره کشور می شود و این، از سوء تدبیرهایی که هم اکنون به دلیل انحصار فکری کلوپ نیاوران جریان دارد، خطرناک تر است. ‏این که یک گروه نخبه انحصاری و اغلب هم غیر پاسخگو، و حتی بدون ارائه برنامه ای به مردم و پارلمان، به هر تقدیر منویات خود را پیش ببرد، و ‏حتی پنهان نکند که آماده فتح نامتعارف پارلمان، در جریان انتخابات 94هستند؛ خب؛ این معنا و مفهوم تاریخی ‏هولناکی دارد.‏ کاوش در ریشه های قضیه...‏ تز ‏1.‏ در شرایطی که به نظر نمی رسد نخبگان نیاورانی توجه بایسته ای به مسائل جامعه و بویژه جوانان بورزند، آن ها سعی می کنند که کارگران و ‏معلمان و قومیت ها را برای ناآرامی تحریک کنند، و این، بویژه از آن روست که آن ها به لحاظ فنی توش و توان قابل ذکری عرضه نداشته اند و ‏می خواهند با شلوغ کردن بازار، این ناتوانی را بپوشانند. آن ها به جای رفع مشکلات کارگران و معلمان، آن ها را به ناآرامی تشویق می کنند، و این ‏از عجایب است که دولت اصلاحات و دولت اعتدال، هر دو، بدون انجام تعهدات خود در قبال مردم، آن ها را به ناآرامی دعوت می کردند و ‏می کنند. مع الوصف، در این بازار شلوغ، نان و حلوا خیر نمی کنند، و این امکان وجود دارد که نخبگان نیاورانی، خود قربانیان این فضایی شوند ‏که خویش به وجود آورده اند.‏ تز ‏2.‏ البته نخبگان کهنسال نیاورانی، در طرد متجاوز از هفت هزار مدیر اغلب نسل دومی دولت قبل، اولاً عصر سازندگی را در ذهن دارند که ‏طی آن، به حکم کتاب «سامان سیاسی در جوامع دستخوش تغییر»، به نحوی سلطه بلامنازع پدید آمد، تا توسعه به هر تقدیری پیش برود؛ در ثانی، ‏گمان می کنند که فرایند پی گیری اصلاحات اقتصادی در کشورهایی همچون مکزیک و لهستان، با وجود یک حزب اقتدارطلب که می توانست ‏موجب تجمیع منافع اجتماعی متضاد با یکدیگر باشد، باعث گردید تا توسعه و اصلاحات با ‏قدرت بیشتری به پیش برود. ولی، این تصورات در ‏مورد دولت یازدهم صادق نخواهد بود؛ چرا که دولت یازدهم، با انکار بی اغماض حتی نقاط قوت دولت قبل، تلاش کرد تا بگوید که بسیار بهتر ‏از آن عمل خواهد کرد و با این کار از یک سو، سطح توقعات و انتظارات مردم ‏را افزایش داد، و از سوی دیگر، برای هوادارانی که به سیاه نمایی ‏هولناک دولت یازدهم از دولت پیش اعتقاد داشتند، به این معنا بود که دولت یازدهمی ها می توانند بدون پیروی ‏از شیوه های مبدعانه دولت نهم و ‏دهم،
راه حل مسائل و توسعه کشور را ارائه دهند. به نظر می رسد که دولت یازدهم، اصرار دارد تا به هر قیمت، دولت نهم و دهم را به یک «ننگ ‏ملی» تبدیل کند؛ در نتیجه، دولت یازدهم، بیش از هر چیز خود را به یک مخمصه منطقی انداخته است که نه تنها راه حل های خودش درست کار ‏نمی کنند، بلکه جبراً خود را از استعمال راه حل های مبدعانه دولت پیشین که برای نخستین بار با فلج کننده ترین تحریم های تاریخ مواجه شد، محروم ‏کرده است. ‏ تز ‏3.‏ نکته دیگر این است که در این شرایط و با توجه به ناتوانی قطعی کهنسالان در گشودن گره شرایطی که لزوماً به جوانفکری نیازمند است، ‏علاوه بر منازعات بین گفتمانی در مقابل نخبگان نیاورانی و اصولگرایان، با یک منازعه درون گفتمانی در متن نخبگان ناهمسان نیاورانی ‏نیز مواجه ‏خواهیم شد. نخبگان نیاورانی می دانند که کار از جایی ایراد دارد، و حال که پس از دو سال، دیگر نمی توانند دولت پیشین را مقصر تمام ‏رویدادهای سوء عالم قلمداد کنند، بالاجبار، یکدیگر را مورد شماتت قرار می دهند. تردیدی نیست که آن ها یک گروه نخبه فنی هستند و در ‏اصول دیدگاه های نظری یا مکتبی اختلاف نظرهای عمیقی دارند. این اختلاف ها، بویژه میان مدیران فنی و کارگزار از یک سو و چهره های با ‏منشأ دانشگاهی از سوی دیگر رخ می نمایاند. نمونه این اختلاف نظر را می توان در رویارویی رئیس کل بانک مرکزی از یک سوی و وزیر اقتصاد ملاحظه ‏کرد.‏ تز ‏4.‏ در یک سطح عمیق تر، ریشه های این روحیه نخبگان نیاورانی، باز می گردد به این که آن ها خود را با سایر نخبگان و نه با همه مردم طرف ‏می بینند. خب؛ واقع آن است که این روحیه نزد بسیاری از نخبگان ما هست. آن ها فراموش می کنند که ساختار نخبگانی در کشورهای دموکراتیک ‏امروز، به طور کلی، و در کشور نفتی ما خصوصاً، تناسب چندانی با آنچه در قاعده هرم جامعه می گذرد ندارد. در نتیجه، میدان معاملات ‏نخبگانی، صحنه کسب امتیازات، بدون تعهدات و مسئولیت های مربوطه در قبال جامعه است. به تبع، جامعه ما همواره شاهد پیدایش مجموعه ای ‏از شئون اجتماعی مستقل بوده است که به طرز غافلگیر کننده ای خود را در رویدادهای فراگیری مانند ثبت نام هدفمندی یارانه های یا انتخابات ‏نشان می دهند.‏ تز ‏5.‏ به این ترتیب، ثبات مطلوب در دولت یازدهم، به ابتکار، شناخت کافی نسبت به ‏عناصر مختلف نیروهای دخیل و مهم، هوشمندی بسیار و ‏دقت عمل و انضباط بسیار بستگی دارد که غالباً توسط نخبگان جوان قابل عرضه است. ابداً نمی توان به یک ثبات نسبی که تنها از طریق مداخلات ‏سیاسی توسط «پیر با نفوذ جریان مسلط بر نیاوران» دل بست. در شرایطی که به رغم «سامان سیاسی در عصر سازندگی»، مطبوعات و شبکه های ‏اجتماعی و رادیو تلویزیونی متنوع تری وجود دارند که در مورد سیاست های گروه نخبه حاکم کاملاً حساس هستند، و از آن بیش، رویدادهای ‏مردمی مانند ثبت نام هدفمندی یارانه ها یا سفرهای استانی نیز صحنه واکنش فوری و بلافصل مردم به تصمیمات نه چندان صمیمانه گروه نیاوران ‏است، خب؛ در این وضع و حال، حفظ ثبات در دولت یازدهم با دشواری بسیار مواجه است، و این، تنها به دولت آسیب نمی زند، بلکه کشور را ‏تهدید می کند. البته گاه به نظر می رسد که حلقه نیاوران دل آرام دارد که این جریان های بی ثبات کننده کل کشور را هدف قرار می دهند و از ‏این طریق، اطمینان دارند که منتقدانی که بارها نشان داده اند دلسوزان راستین انقلاب هستند را رویاروی مردم قرار خواهند داد. این، بازی ‏خطرناکی است که به سهولت می تواند مورد سوء استفاده دشمن بیرونی کشور قرار گیرد.‏ شرق:عربستان و ترکیه چه می خواهند؟ «عربستان و ترکیه چه می خواهند؟»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فریدون مجلسی است که در آن می خوانید؛
عربستان از دو لشکرکشی کودتاگونه به سوریه و عراق حمایت کرد. ظاهرا روی محاسبات نظامی و همکاری با نیروهای داخلی سوریه و نیروهای بازسازی شده صدامی و بعثی در عراق و پیروزی سریع خود، خوش بینانه حساب کرده بود. شیوخ سعودی تصور می کردند همانند کاری که در تربیت نیروهای طالبان در پاکستان و حمله به افغانستان صورت دادند -که به شکست سریع دولت مجاهدان در افغانستان انجامید- در سوریه و عراق نیز می توانند به پیروزی سریعی دست یابند. آرزوی آنها این بود که در سوریه، دولتی سلفی - قبیله ای و در عراق نیز بار دیگر دولت اقلیت بعثی- قبیله ای را بر سر کار آورند و به جان
عجم ها-کردها و ایران-بیندازند. شکست نسبی عربستان در این دو جبهه، آن کشور را -که با لشکرکشی مشابهی از سقوط دولت اقلیت در بحرین جلوگیری کرده بود- به اقدام شرورانه و واکنشی فراتر از هرگونه بهانه جویی علیه یمن کشاند و جمعی از شرکای قبیله ای را نیز به دنبال خود کشید. ترکیه نیز در برخی از این اقدامات در سوریه و عراق مشارکت داشت، اما باید دید این دو کشور، خصوصا عربستان از این ماجراجویی ها چه می خواهند؟ تردیدی نیست که سعودی ها از آینده و بقای قبیله ای خودشان نگران هستند. چگونه می توان انتظار داشت خانواده ای شش هزار نفری بتواند برای همیشه به حفظ مزایای مالکانه خود نسبت به کشوری با سی میلیون جمعیت ادامه دهد که روزبه روز هم میزان سواد و آگاهی آن ملت در جهان اینترنت محور امروز، بیشتر می شود؟ در عین حال ثروت و بهره مندی طولانی از مزایا، این خانواده را خصوصا در نسل های «دردانه» دوم و سوم به چنان نخوت و غروری عادت داده است که برای خود حقوقی ویژه و فراقانونی قائل اند. دخالت های نظامی گستاخانه در کشورهای همسایه را سوداگران غربی خصوصا فرانسه برای بازارگرمی تسلیحاتی خودشان تحمل می کنند؛ زیرا می دانند این وضع تا زمانی احتمالا طولانی ادامه خواهد یافت. عربستان از زمانی که با اسرائیل کنار آمد، کوشید با پیش دستی نسبت به شگفتی و انتظارات عرب ها، دشمنی با ایرانِ به گفته صدام عجم و مجوس را که اکنون شعار بازیگران داعشی اش علیه کردان و ایزدی ها شده است، جانشین اسرائیل کند. آنها تصور می کردند با این شعار ملت خودشان و سایر عرب ها را پشت سر خود جمع می کنند. عربستان از روز نخست پس از سقوط صدام کوشید با ایجاد بحران در عراق، از پاگرفتن دولت اکثریت در آن کشور جلوگیری کند، تا با گماردن دولتی اقلیتی، آن را برای بقایش ملتزم به فرمان برداری کند. عربستان با حمله نظامی به یمن که کاملا از روی واکنش های انتقامی و تلافی جویانه اسرائیل نسبت به فلسطینیان غزه الگو برداری شده است، می کوشد برای خودش نوعی پیروزی نظامی دست وپا کند، غافل از اینکه اسرائیل اگر می کُشد، عرب ها را می کُشد که از خودش نیستند و اکنون عربستان، عرب های مدنی و ساکنان شهرها را با بمباران هوایی شکار می کند و می کشد و بار مسئولیت ننگینی را برعهده می گیرد که فراموش نخواهد شد. علاوه بر این، عربستان که جز نفت، منبع درآمد مهم دیگری ندارد، از آن بیم دارد که مبادا در صورت برقراری آرامش و با ایجاد نوعی همکاری معقول و منطقی میان کشورهای ایران، عراق و سوریه و با جلب حمایت کردها، این کشورها بتوانند از مسیر جغرافیایی سهل تر و کوتاه تر و منطقی تری همراه با در اختیارداشتن منابع نفت و گازی بسیار فراتر از کویت و عربستان و قطر، به ساحل مدیترانه ای سوریه دست یابند. عربستان می داند برای ایران، به عنوان کشوری غیرعرب، معقول، منطقی و عملی نیست که با در پیش گرفتن سیاستی سلطه گرایانه یا حتی برتری جویانه نسبت به ملل عراق و سوریه، اعرابِ شیعه و سنی آن کشورها را که از سلطه طلبی واپس گرایانه عربستان گریزان هستند، از خودش برنجاند. ایران در زمانی که صدام حسین با کویت درگیر بود، یا حتی در زمانی که صدام در برابر آمریکا به زانو درآمده بود، نسبت به عراق چشمداشت ارضی نداشت و دخالتی در امور آن نکرد، چه رسد به اکنون که هم با دولت اکثریت در بغداد و هم با دولت اقلیم کردستان روابطی گسترده دارد. تنها امری که برای ایران تحمل ناپذیر است، بازگرداندن توطئه آمیز نظام متجاوز و معاند اقلیتی است که ایران را موظف به واکنش و دفاع از بقا و منافع ارضی، اجتماعی و سیاسی خود و دفاع از دولت و حقوق اکثریت در عراق خواهد کرد. در چنین شرایطی دولت عربستان به جای بهره مندی از ثروت بیکران خود برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و ایجاد الگویی زیست محیطی و توسعه فرهنگی و علمی و تحول به جامعه ای مدرن و مترقی و در حالی که در محاصره دریایی شبه جزیره ای، از هیچ کشوری احساس خطر نمی کند، می کوشد برای آنچه منافع خانوادگی و قبیله ای خود می پندارد، با تقویت و اعزام یا صدور تروریست های سلفی به اطراف جهان وضعیتی بحرانی ایجاد کند، زیرا بقای خود را به غلط در این بحران آفرینی ها می بیند. در مورد ترکیه، هیچ دلیل منطقی و منافعی برای ماجراجویی دیده نمی شود. زمانی در گذشته دور، ترکیه آرزومند بود با سلطه و دراختیارگرفتن منابع نفتی کردستان، کمبود منابع نفتی خودش را جبران کند. اکنون نه شرایط بین المللی اجازه آن گونه جاه طلبی های توسعه طلبانه را می دهد و نه برهم زدن توازن قومی ترکیه که هم اکنون حدود نیمی از جمعیت آن را کردان ها و علوی ها تشکیل می دهند، به ثبات آن کشور کمک خواهد کرد. ظاهرا نگرانی ترکیه از واردشدن به این ماجراها، تداوم انحصار ترانزیت انرژی از خاک ترکیه است که نمی خواهد خط رقیبی از راه عراق و سوریه به مدیترانه گشوده و در «لاذقیه»، رقیبی برای بندر «سیحان» و «مرسین» ایجاد شود. این نگرانی با توجه به ابعاد کنونی اقتصاد ترکیه که در اوج سرعت توسعه اقتصادی است، معقول به نظر نمی رسد، زیرا هم اکنون با اتصال کنونی خط لوله گاز ایران و توسعه آن، بخشی از نگرانی ترکیه عملا بی پایه است. ثانیا ترکیه با موقعیت جغرافیایی خود می تواند در بازارهای سوریه و عراق موقعیت ممتازی داشته باشد و هرچه این کشورها ثروتمندتر و توسعه یافته تر و باثبات تر باشند، منافع ترکیه محفوظ تر خواهد بود. به این دلایل، به نظر می رسد معقول ترین راه برای هرچهار دولت بزرگ ایران، ترکیه، عراق و سوریه و حتی لبنان در این است که با همکاری هرچه بیشتر در قالبی اقتصادی، محیطی امن برای همزیستی و توسعه ایجاد کنند. بر دولت های این کشورهاست که همکاری میان خود با رعایت حقوق و منافع اقلیم کردستان را جایگزین رقابت های زیانبخش کنند. قدس:پیام های اجلاس کمپ دیوید «پیام های اجلاس کمپ دیوید»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم آرش خلیل خانه است که در آن می خوانید؛
اجلاس کمپ دیوید و خروجی آن نشان داد که ایالات متحده آمریکا آن گونه که وانمود می کند، از مسیر توافق جامع هسته ای با ایران به دنبال کم کردن از منازعه و چالش سیاسی و امنیتی با تهران نیست. واشنگتن همچنان از این ایده حمایت می کند که تنها راه جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای و تأمین دراز مدت امنیت منطقه، به کارگیری دیپلماسی و گرفتن تضمینهای لازم برای جلوگیری از انحراف در برنامه هسته ای ایران است، اما همزمان به حمایت از سیاستها و اقدامهای نظامی و تنش زای متحدان عرب خود در منطقه هم ادامه می دهد و فراتر از آن به دنبال ایجاد سامانه های جدید اتحاد نظامی و اطلاعاتی با اعضای شورای همکاری خلیج فارس در منطقه است که تعادل امنیتی منطقه را به سود راهبردهای آمریکا هدایت کند. این سیاست از وجه دیگری اطمینان خاطر شرکای عرب آمریکا در منطقه خاورمیانه و بویژه خلیج فارس را هم تأمین خواهد کرد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به جز عمان، بشدت از توافق هسته ای در دست نگارش میان ایران و 6 قدرت جهانی ذیل هژمونی شورای امنیت نگران و عصبانی هستند و آن را نوعی خیانت آمریکا به خود پس از دهه ها خوش خدمتی تلقی می کنند. از همین روست که عربستان سعودی و حاکمان جدید این کشور با تشدید جنگ افروزی در منطقه، به نحوی که سراسر هلال شیعی به تعبیر آنها را در بر گیرد، به این رخداد واکنش نشان داده اند. آنها مدام فریاد سر می دهند که ایران در حال افزایش نفوذ و هژمونی خود در منطقه و کشورهایی چون عراق، سوریه، لبنان و حتی یمن است و توافق سیاسی میان تهران و غرب که منجر به برداشته شدن تحریمها و کاهش حساسیتها و توجهات نسبت به ایران می شود، دست تهران را برای تمرکز بر این برنامه توسعه نفوذ باز می گذارد. طبیعی است که ایالات متحده آمریکا از این سیاست و راهبرد اعراب تحت رهبری عربستان حمایت خواهد کرد، زیرا توافق هسته ای با ایران به معنای آشتی میان واشنگتن و تهران نیست، بلکه از سوی آمریکا یک روش کم هزینه تر و بلکه ممکن برای مهار ایران تلقی می شود؛ اما واقعیت دیگر آن است که سیاست ایالات متحده در خاورمیانه تطابق نسبی با راهبرد شورای همکاری و حکومت ریاض دارد، نه انطباق کامل. از این رو باراک اوباما حاضر نیست به همه درخواستهای ریز و درشت متحدان پر هزینه و پرتوقع خود که مدام در حال بحران آفرینی و دردسر تراشی هستند، پاسخ مثبت بدهد و بویژه موقعیت توافق هسته ای با تهران را بر باد بدهد. از همین روست که اوباما در اجلاس کمپ دیوید، بر خلاف توقع و درخواست اعضای شورای همکاری خلیج فارس، عملاً از انعقاد یک پیمان امنیتی و نظامی با این کشورها خودداری کرد و تنها به اعلام تعهد کلامی نسبت به حمایت از تأمین امنیت این کشورها از سوی آمریکا بسنده کرد تا هم به نوعی از این حکام عرب دلجویی کرده و به آنها دلگرمی بدهد و هم زیر بار تعهدی مستند نرفته باشد که حساسیتهای امنیتی جدیدی در منطقه به طور آشکار ایجاد کند. البته همان طور که پیش بینی شده یا در حقیقت درز کرده بود، اوباما پیشنهادهای جذاب نظامی را به اعراب شورای همکاری ارایه داد که شامل فروش سامانه سپر دفاع موشکی خلیج فارس مجهز به موشکهای پیشرفته پاترویت و جنگ افزارهای جدید در قالب قرارداد های نظامی چند 10 میلیاردی است تا خاطر اعراب را از پر بودن انبارهای سلاحشان برای مقابله احتمالی با تهدید واهی ایران یا تداوم سیاستهای نظامی شان در منطقه علیه هلال شیعی را جمع کند. این همه ماجرا نبود، چرا که در این نشست، مذاکرات جدی هم درباره عملیاتی کردن برنامه همکاری نزدیک و مستمر دستگاه های اطلاعاتی این کشورها با آمریکا و در نتیجه اسرائیل علیه ایران صورت گرفت. علاوه بر این به درخواست اعراب، موضوع تقویت عملیات مشترک و همکاری در جنگ علیه حکومت سوریه، تقویت جایگاه و موقعیت نیروهای سنی و ضد دولت در عراق و ساماندهی نیروهای سلفی و نزدیک به رئیس جمهور فراری یمن و حکومت عربستان برای ایجاد یک جنگ داخلی احتمالی در این کشور علیه حوثی ها در آینده نیز در کمپ دیوید مورد بحث و توافق قرار گرفته است. اما معنای تمام این وعده ها و هماهنگی ها این است که آمریکا بیش از وضع و حد جاری حاضر نیست برای حل مشکلات عربستان و ائتلافش داروغه گری کرده و مداخله مستقیم در منطقه داشته باشد. به بیان دیگر، آمریکا در کمپ دیوید به حاکمان شورای همکاری گفت که دنباله رو سیاستها و انتظارات آنها نیست، بلکه ما به ازای برخورداری از حمایت آمریکا، اعضای شورای همکاری هستند که باید مطیع واشنگتن باشند. کمپ دیوید البته یک پیام مهم دیگر هم برای دولتهای عربی داشت و آن اینکه چه بخواهند و چه نخواهند، باید به توافق احتمالی میان قدرتهای جهانی و ایران تن بدهند. با این حال همان طور که گفته شد، نشست کمپ دیوید آبستن تحولات و نظامهای جدید امنیتی و اطلاعاتی در منطقه خواهد بود که چالش برانگیز ترین و تحریک کننده ترین آن سامانه سپر دفاع موشکی خلیج فارس است و در کل باید گفت، این نشست سرآغاز نوعی بازسازی و در عین حال اصلاح در روابط نظامی و اطلاعاتی آمریکا با اعراب منطقه و در مسیر مقابله با ایران تلقی می شود. وطن امروز:دیپلماسی نمایشی،آخرین ترفند «دیپلماسی نمایشی، آخرین ترفند»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مجتبی اصغری است که در آن می خوانید؛ چارچوب و روند مذاکرات نشان از آن دارد که هیچ «توافقی» در نهایت قابل حصول نیست و چنین هدفی از ابتدا هم در دستور کار آمریکایی ها نبوده است بلکه اوباما تلاش می کند تنها سلاح جدی باقیمانده از آمریکای ابرقدرت را در پروسه دیپلماسی سخت و فشرده با ایران کلاسه کند و رویکرد وامانده کیسینجری را مجددا بر رویه پیروز دوره قدرت برژینسکی برتری دهد. با این تفاوت که این بار خود برژینسکی نیز با درک شرایط «افول قدرت آمریکا» از هواداران رویه «دیپلماسی نمایشی استراتژیک» است. این موضوعی است که در گزارش اندیشکده هادسن، با اشاره به «توافق نکردن بر سر هیچ» در لوزان و در عین حال «تاریخی خواندن» مذاکراتی که در نهایت حتی یک «فکت شیت یکسان» نیز از آن بیرون نیامد، مورد توجه واقع شده است. این دگردیسی آمریکا در مسیر افول است که کلانتر هفت تیرکش روانی را به لاک پشتی عاقل اما با عمری طولانی تبدیل خواهد کرد. هرچند دیپلماسی آمریکایی نشان از آن دارد که آمریکا برای بروز چنین شخصیتی از خود بسیار ناپخته است و کماکان تلاش می کند میان دوگانه «دکتر جکیل و آقای هاید» دوران سازی کند. نمونه بارز رویه مذکور را می توان در چند پرده به تماشا نشست. 1- «زیاده خواهی سیری ناپذیر» آمریکایی ها در مسیر مذاکرات هسته ای با ایران
2- تهدید مکرر ایران به جنگ و گزینه های روی میز ابرقدرتی در مسیر مذاکره
3- تلاش برای جنگ افروزی مکرر در جهان و درگیر کردن سایر قدرت ها
4- حرکت برای حل بحران ذاتی اسرائیل از مسیر فرعی تناقض 2 مورد اول با یک دیپلماسی آشکار مصلحت اندیش، توسط رهبر انقلاب مورد کنکاش قرار گرفته است. در حقیقت آیت الله العظمی خامنه ای با کلید واژه «مذاکره زیر اسلحه» و «شبح تهدید» تناقضات آشکار و حماقت آمیز «نمایش تغییر رویه آمریکا» را به رخ کشیدند و تذبذب ساختاری نظام چندگانه و غیرمتمرکز آمریکایی- صهیونیستی را در مقابل عقلا و سیاسیون جهانی به چالش کشیدند. این دقیقا خلاف رویه یکپارچه سیاسی ایران اسلامی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن