تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829533156




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای پولی که 2 برابر شد +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


شهید حسن انتظاری:
ماجرای پولی که 2 برابر شد +عکس
با دلخوری گفتم تو که جانت رو برای جبهه و جنگ گذاشتی وسط، دیگه به شما نمیرسه که کمک مالی هم بکنید خندید و گفت اشکال نداره، در راه خدا دادم، توکل داشته باش. یقین دارم 2 برابر همین پولی که دادم بهم برمیگرده!



به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، شهید حسن انتظاری در سال 1341 در خانواده ای متدین و مذهبی در محله گنبد سبز شهرستان یزد متولد شد . پس از طی دوران خردسالی هفت سالگی اش را با درس و مدرسه پیوند زد و به کسب علم مشغول شد و تا سال چهارم متوسطه به تحصیلات خود ادامه داد.    



 
با اوج گیری انقلاب و مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی به خیل عظیم سربازان امام زمان پیوست و به مبارزه علیه طاغوتیان پرداخت. با پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه به عضویت این نهاد جوشیده از متن انقلاب درآمد و به کردستان و کرمانشاه در مناطق غرب کشور عازم شد.

 
پس از اعزام به جنوب کشور شهید انتظاری در عملیاتهای متعدد از جمله عملیات محرم، والفجر مقدماتی، والفجر دو، والفجر 4، خیبر و بدر با مسئولیتهای جانشین و سپس فرمانده گردان شرکت نمود و همچنین چند صباحی نیز مسئول محور تیپ الغدیر یزد بود و با رشادت های خود برگی دیگر به دفتر بزرگ و زرین 8 سال دفاع مقدس افزود.


بر اساس خوابی که از شهید صدوقی برای توصیه به ازدواجشان دیده بود در سال 1362 ازدواج کرد و سرانجام در عملیات بدر در منطقه عملیاتی شرق دجله در تاریخ 22/12/63 بر اثر اصابت ترکش به سر شربت شیرین شهادت نوشید.    



 
 در این مطلب، قصد دارم خاطره ای خواندنی از مرضیه اعیان، همسرسردار شهید حسن انتظاری تقدیم شما مخاطبان گرامی کنم که خواندنش خالی از لطف نیست؛

 
هروقت ازجبهه برمی گشت و چند روزی برای مرخصی یزد بود اکثراوقات باهم برای نماز جماعت به مسجد میرفتیم. یادم هست ماه رمضان بود وماباهم به مسجد رفتیم.گفت نماز میرویم و همانجا افطار می کنیم.نماز تمام شد هنگام خروج از مسجد به سمت صندوق کمک های مالی برای جبهه رفت و پولی که داشت  داخل صندوق انداخت. یادم هست  خیلی وقتها پیش می آمد که پولی برای خرید نداشتییم و آن روز هم همینطور بود.


چون خبر ازاوضاع داشتم ناراحت شدم و بهش ایراد گرفتم که چرا همین مقدار پول را برای کمک به جبهه دادی و چون دائم جبهه بود.با دلخوری گفتم تو که جانت رو برای جبهه و جنگ گذاشتی وسط، دیگه به شما نمیرسه که کمک مالی هم بکنید خندید و گفت اشکال نداره، در راه خدا دادم، توکل داشته باش. یقین دارم دوبرابر همین پولی که دادم بهم برمیگرده! تعجب کردم ولی چون هیچ وقت حرفی رو بی دلیل نمی زد سکوت کردم و دیگه در موردش حرفی نزدم.


وقتی رسیدیم منزل ساعتی نگذشت که زنگ منزل رو زدن و حسن رفت دم در. فقط صدای حسن رو می شنیدم که دائم میگفت:من که یادم نمیاد!   اشکال نداره!....


وقتی برگشت، پرسیدم کی بود؟ چی شده؟ نگاهی کرد وخندیدو گفت:دیدی گفتم پولی که دادم برمیگرده اونم دوبرابر!؟با تعجب نگاهش کردم.

 
ادامه داد امشب یکی از دوستانم اومده ومیگه من مدتی پیش بهش پول قرض داده بودم و او امروز تونسته بیاره، بعدشم خندید وگفت:هرچند که من یادم نمیاد ولی اصرار داشت که از من پول گرفته وحالا پس آورده.


جالب اینجا بود که اون پول چند برابر پولی بود که اون شب تو صندوق کمک به جبهه انداخت. عجیب بود ولی در کنار حسن و زندگی با او ازاین اتفاقات طبیعی بود. اعتقاد قلبی و توکلش به خداوند حرف نداشت و لحظه ای شک وتردید به دلش راه نمی داد.    

  یزد امروز  



۲۴/۰۲/۱۳۹۴ - ۱۰:۵۳




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن