تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830199208




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بانمک‌ترین تاکسی ایرانی!


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
بانمک‌ترین تاکسی ایرانی!

گفتگو با تاکسی عروسکی


شناسهٔ خبر: 2579166 - چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۲
مجله مهر > گزارش ویژه

«قند عسل» لقبی است که همکارانش به او داده‌اند! به کسی که صاحب بانمک‌ترین تاکسی ایران است. مجله مهر-زهرا شاهرضایی: وارد تاکسی «علیرضا قندی» که می‌شوم، فقط چند دقیقه طول می‌کشد که در و دیوار آن را برانداز کنم. سقف، داشبورد، جلوی آیینه، پشت شیشه و هر جایی که بشود، را پر کرده از عروسک‌های ریز و درشت.  از عکس‌العمل آدم‌هایی که از کنارمان رد می‌شوند، می‌توان فهمید بقیه هم مثل من از دیدن این تاکسی هیجانزده شده‌اند. چشم از عروسک‌ها که برداشتم نگاهم افتاد به مردی سی‌وچند ساله با عینک دودی و ژستی مردانه و همین باعث شد که باور نکنم همه این کارها را او انجام داده است و وقتی سر صحبت را با او باز می‌کنم، متوجه می‌شوم که این عروسک‌ها فقط برای تزیین تاکسی نیستند. آقای قندی با این عروسک‌ها زندگی می‌کند!
گفتگو با تاکسی عروسکی
تاکسی عروسکی، کشتی نوح یا اتاق خواب بچه‌ها؟!متولد سال ۵۸ است؛ اما خودش را دهه شصتی می‌داند. راننده شدنش را از بد روزگار می‌داند و «رفیق ناباب» را مقصر اصلی این داستان. از چگونگی‌اش که می‌پرسیم با خنده می‌گوید: «در خانواده ما فقط من دیپلمه هستم. پدر و مادر من هر دو مهندس هستند و کلا همه تحصیلکرده‌اند. البته اصلا نمی‌خواهم به راننده‌ها و همکاران خودم توهین کنم؛ اما از من انتظار می‌رفت که تحصیلات دانشگاهی داشته باشم. البته من هم در رشته مهندس کشاورزی قبول شدم؛ اما متاسفانه ادامه تحصیل ندادم.» وقتی به او می‌گویم که هنوز هم برای ادامه تحصیل دیر نشده می‌خندد و می‌گوید: «پس کی به اینا برسه؟! کی عروسک اضافه کنه؟ زندگی خرج داره!» از کودکی عاشق حیوانات بوده و اگر می‌توانست به عقب برگردد، حتما دامپزشک می‌شد. همین علاقه‌اش به حیوانات باعث شده که عروسک‌های آن‌ها را هم دوست داشته باشد. می‌گوید که اول در ماشینش  فقط یک عروسک از سگ، گوسفند و الاغ داشته و کم‌کم تعداد این حیوانات را زیاد کرده است. تاکسی عروسکی، کشتی نوح و اتاق خواب بچه‌ها عناوینی است که مسافران به تاکسی او داده‌اند و اتفاقا همین واکنش مثبت مسافران مهم‌ترین انگیزه او برای این کار بوده است. 
گفتگو با تاکسی عروسکی
نسل ما عاشق عروسک است!وقتی از او می‌پرسم که بچه‌هایی که وارد تاکسی می‌شوند، بهانه این عروسک‌ها را نمی‌گیرند، می‌خندد و می‌گوید سوال جالبی است؛ اما جواب خودش جالب‌تر است: «کودکان دهه شصت بیشتر به این عروسک‌ها علاقه دارند. من و هم‌نسلی‌هایم با دیدن این عرسک‌ها یاد کودکی‌های خود میفتیم. دورانی که شاید کلا یک عروسک داشتیم آن هم عروسکی که مادرهایمان درست می‌کردند. بچه‌ها نسبت به بزرگترهایشان چشم و دل سیرترند؛ چون آنقدر عروسک دارند که دیگر این‌ها خیلی برایشان جذابیتی ندارد.» از تمام دهه‌ها عروسک دارد. از پلنگ صورتی و قورقور و شیرشاه گرفته تا عروسک‌های دهه اخیر مثل اسکندر، رنگو، سالی‌وان و مینیوم. از محبوب‌ترین عروسکش که سوال می‌کنم، جدی می‌گوید: «نه نمی‌گویم چون ممکن است بقیه بریزند سر آن یکی و او را کتک بزنند!» بلافاصله یاد داستان اسباب‌بازی‌ها می‌افتد و می‌خندد. بعد عروسک کوچکی را درست جلوی ماشین نشانم می‌دهد. دلیلش را هم می‌گوید: «این عروسک را دوست دارم چون خیلی شبیه دخترم است.» و وقتی می‌گویم پس دخترتان را بیشتر دوست دارید، می‌گوید نه؛ اما می‌خندد و می‌گوید: «اگر نمی‌نویسید، بگویم.» آقای قندی یک دختر ۸ ساله و پسری یازده ساله هم دارد و به گمان بعضی مسافرانش به خاطر نداشتن بچه، به عروسک‌ها علاقه‌مند نشده است.
گفتگو با تاکسی عروسکی
ماشین‌ها در خیابان مرا اسکورت می‌کنند«من و تاکسی‌ام سوژه مردم هستیم.» می‌گوید که در خیابان‌ همیشه مرکز توجه است. ماشین‌های زیادی بوده‌اند که برای دیدن ماشینش سبقت گرفته‌اند یا سرعتشان را با او تنظیم کرده‌اند تا بیشتر و بهتر بتوانند این خانه عروسکی متحرک را تماشا کنند: «یک بار که با خانواده در جاده بودیم و به سمت کاشان می‌رفتیم، هیچ ماشینی جلوتر از من حرکت نمی‌کرد! چون همه یا کنار من بودند یا پشت من بودند و منتظر بودند که به کنار ماشین من بیایند و داخل ماشین را نگاه کنند. سپس سبقت می‌گرفتند تا گروه بعدی و همین طور تا خود کاشان همه ماشین‌ها مرا اسکورت می‌کردند!» به غیر از مردم، راننده‌های دیگر و همکارانش هم او را دوست دارند. میان صحبتمان چند باری جلو می‌آمدند و می‌گفتند: «قندی ما کارش خیلی درسته!» 
گفتگو با تاکسی عروسکی
دوست دارم سهمی در شاد کردن مردم داشته باشمدر تاکسی‌اش یک دفتر نظرسنجی هم دارد که در آن مسافران برایش یادگاری می‌نویسند. برای نظر مسافران ارزش زیادی قائل است؛ تا حدی که بعضی از عروسک‌ها را به خواست آن‌ها خریده است. خاطرات جالبی هم از آن‌ها دارد: «خانمی در دفترم نوشته است که اینجا با همسرش آشنا شده و ازدواج کرده است. خانم دیگری هم که در آستانه طلاق پایش به این تاکسی باز شده بود، برایم نوشت که تاکسی شما باعث شد که برگردم به دوران کودکیم و همین بعدا انگیزه‌ای شد که به زندگی مشترکم برگردم.» خیلی‌ها بوده‌اند که با سگرمه‌های درهم وارد تاکسی عروسکی شده‌ و با لب‌های خندان، از آن پیاده شده‌اند. خاله کوکب را به سفارش مسافر تبریزی‌اش خریده و برنارد را به خواست یکی دیگر. مناسبت‌ها در طراحی تاکسی‌اش بی‌تاثیر نیستند. چراغی که زیر صندلی‌های عقب تعبیه کرده است، هر شب یک رنگ دارد و در زمان اعیاد چشمک‌زن می‌شود. دو سالی هم هست که موقع عید نوروز سفره هفت‌سین در ماشینش می‌چیند. «رنگو» کمک‌راننده‌ام استتاکسی‌اش کمک‌راننده هم دارد. قبلا یک  الاغ کمک‌راننده‌اش بوده و الان یک رنگو! با خنده می‌گوید: «احتمالا همین رنگو کمک‌راننده‌ام بماند. دست فرمونش خوبه!» وقتی از عروسک‌هایش حرف می‌زند انگار از بچه‌هایش صحبت می‌کند. آن‌ها را هر چند وقت یک بار حمام می‌برد و اتو می‌کند و لباس‌هایشان را پشت شیشه عقب یا به قول خودش «بالکن» آویزان می‌کند. این لباس‌هایی که همسرش برای الاغ تاکسی عروسکی دوخته، یک بار هم سوژه پلیس شده است: « در خیابان بودم دیدم یک نفر پشت بلندگو می‌گوید لباس‌ها خشک شد جمعشون کن! نزدیک‌تر که آمد دیدم یک افسر پلیس است. دستی تکان داد و با خنده رد شد.» رابطه‌اش با پلیس و قانون هم خوب است و از وقتی که تاکسی‌دار شده فقط سه بار جریمه شده است. 
نام تک تک دوستان عروسکی‌اش را می‌داند و از هر کدام خاطره‌ای دارد. یکی از آن‌ها عروسک شیری است که یادگاری جام جهانی ۱۹۹۸ است. می‌گوید اولین باری که فوتبال ایران به جام جهانی رفته، این عروسک‌ها را در استادیوم آزادی پخش می‌کرده‌اند. دیگری «مستر دماغ» است که از بیمارستان محک برای کمک به کودکان سرطانی خریده است. کلا عروسک یادگاری زیاد دارد. چه آن‌هایی که اعضای خانواده‌اش به او یادگاری داده‌اند چه عروسک‌هایی که مسافران به او هدیه داده‌اند  و حالا آنقدر عروسک که شیفتی جایشان را با هم عوض می‌کنند: «خرس‌های من برعکسند و خواب تابستانی و بهاره می‌روند و الان مینیوم‌ها به جای آن‌ها آمده‌اند!» برخی عروسک‌های آقای قندی پدر و مادر دارند و اجازه دارند هر چند وقت‌یک‌بار بار مرخصی بروند و به پدر و مادرشان سر بزنند: «این مک‌کوئیل [اتومبیل اسباب‌بازی] را عید فرستادم مرخصی!»
گفتگو با تاکسی عروسکی
۳۶۰۰ تا لایک خوردم چند سالی می‌شود که پیج فیسبوک دارد. اوایل به فکر فعالیت‌های مجازی نبوده؛ اما اتفاقی باعث شده که پیج رسمی برای خودش بزند: «آن زمان که فیسبوک نداشتم بعضی دوستانم می‌گفتند که در فیسبوک صفحه داری؟ عکس‌های ماشینت را در فیسبوک دیده‌ایم. کسانی که وارد ماشین من می‌شدند، از آن عکس می‌گرفتند و به اسم خودشان منتشر می‌کردند و از اینجا بود که تصمیم گرفتم خودم صفحه شخصی داشته باشم.» خیلی زود هم در فیسبوک  کارش می‌گیرد و به گفته خودش لایک می‌خورد. خودش به تعداد لایک‌هایش افتخار می‌کند: «من با اینکه فرد مشهوری نیستم، لایک‌هایم گاهی وقت‌ها به اندازه یک هنرمند یا بازیگر است.» از طریق همین شبکه‌های مجازی با ایرانی‌های خارج از کشور ارتباط دارد و با آن‌ها دوست شده است؛ تا جایی که وقتی به ایران می‌آیند، ترجیح می‌دهند با تاکسی او جابه‌جا شوند. از همکارانی که شبیه او تاکسی‌های عجیب‌وغریب دارند، خبر دارد. تاکسی شکلاتی، تاکسی کتاب و تاکسی طبیعت از دیگر تاکسی‌های عجیب‌وغریب اما بانک هستند.آقای قندی دوست دارد در کنار تاکسی‌اش، یک اتومبیل شخصی هم داشته باشد؛ اما باز هم سمند سبز. در پایان مصاحبه، دفتر یادگاری‌اش را به من می‌دهد تا هم یادگاری بنویسیم هم پیشنهاد بدهم برای عروسک جدید و وقتی می‌نویسم: «جای فامیل دور خالیه» می‌خندد و می‌گوید: «پسرعمه‌زا را بیشتر دوست دارم!»









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن