تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831096557




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اولاً غلط می‌کنید...


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

اولاً غلط می‌کنید... روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «اولاً غلط می‌کنید...»،«جنایت های سعودی و یک امتحان تاریخی»،«درس امید در کلاس تعلیم و تربیت محمود فرشیدی»،«درحاشیه دعوت از یار مهربانِ کتاب»،«آل‌سعود در سراشیبی سقوط»،«خروج از سایه تهدید»،«چشم هیبت ملی به دیپلماسی ایرانی»،«ضرورت تفکیک برنامه‌ از قانون برنامه»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:اولاً غلط می کنید... «اولاً غلط می کنید...»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید؛ در جریان جنگ جهانی دوم، ارتش ژاپن به فرماندهی «ژنرال یاماشیتا» و ارتش انگلیس به فرماندهی «ژنرال پرسیوال» در سنگاپور رو در روی هم قرار گرفته بودند. ژنرال یاماشیتا که در چند هفته اول درگیری، بیشترین ذخیره سوخت و مهمات خود را مصرف کرده بود و در صورت ادامه جنگ، شکست خود را قطعی می دید، دست به یک حیله جنگی زد که امروزه از آن با عنوان یکی از کارآمدترین تاکتیک جنگی یاد می شود. او با فرمانده انگلیسی تماس گرفت و از موضع برتر به وی توصیه کرد که «از این مقاومت بی معنی و ناامیدکننده دست بردارد» و برای اثبات این که مقاومت ارتش انگلیس بی نتیجه است، از وی دعوت به مذاکره کرد. ژنرال پرسیوال با انجام مذاکره موافقت کرد و به افسران ارشد سپاه خود گفت که قصد دارد توان جنگی و استعداد نظامی حریف را ارزیابی کند. ژنرال ژاپنی با بهره گیری از شگردها و عملیات روانی وانمود کرد که بیش از 100 هزار نیروی نظامی در اختیار دارد و فرمانده انگلیسی که 50 هزار نیرو در اختیار داشت، خود را با دو گزینه روبرو دید. اول؛ تن دادن به شکستی که با تلفات فراوان نیروهای تحت امر او نیز همراه بود و دوم؛ تسلیم شدن که هر چند نوعی شکست بود ولی تلفات نظامیان انگلیسی را در پی نداشت. ژنرال پرسیوال بعد از کسب تکلیف از فرماندهی کل متفقین با پرچم سفید به مقر فرماندهی یاماشیتا رفت و با تمامی نظامیان تحت فرماندهی خود تسلیم شد و سپس یاماشیتا، فرمانده ارتش بیست و پنجم ژاپن که ذخایر سوخت و مهمات انگلیسی ها را به غنیمت گرفته بود به نیروهای انگلیس و متحدانش در مالایا حمله کرد و نظامیان حریف که بعد از تسلیم پرسیوال در سنگاپور روحیه رزمی خود را از دست داده بودند، دست به مقاومت چندانی نزده و تسلیم شدند. در جریان حمله به سنگاپور و مالایا نزدیک به 200 هزار نفر از نظامیان انگلیسی به اسارت درآمدند که از این رخداد با عنوان بزرگترین تسلیم نیروهای انگلیسی در جنگ جهانی دوم و نیز، در تمامی تاریخ این کشور یاد می شود. متفقین اندک زمانی پس از شکست سنگاپور و مالایا به این واقعیت پی بردند که ژنرال یاماشیتا درباره توان نظامی خود بلوف زده بود و در آن هنگام ارتش بیست و پنجم ژاپن فقط چند هزار نیروی تحت امر داشته و ذخیره سوخت و مهمات و آذوقه آنها نیز رو به اتمام بوده است. چرچیل، نخست وزیر وقت انگلیس، بعدها اعتراف کرد که از ماجرای سنگاپور به شدت شوکه شده و این خاطره تلخ را هرگز از یاد نبرده است. تهدیدهای پی در پی آمریکا که اگر مذاکرات هسته ای به نتیجه نرسد و جمهوری اسلامی ایران به تعهداتی که می دهد - یا داده است!- پایبند نباشد به گزینه نظامی روی می آوریم! از دو زاویه متفاوت قابل ارزیابی است. اول آن که ادامه مذاکرات هسته ای ایران با گروه 5+1 در حالی که آمریکا به عنوان اصلی ترین عضو این گروه، جمهوری اسلامی ایران را به حمله نظامی تهدید می کند، با کدام منطق عقلی و حقوقی سازگار است و به قول حضرت آقا، مذاکره زیر سایه و شبح تهدید چه معنا و مفهومی دارد؟ دوم این که آیا آمریکا آنگونه که ادعا می کند، توان حمله نظامی به ایران را دارد؟ و یا این تهدیدها فقط یک «بلوف سیاسی» و «لاف گزاف» است؟ و اگر لاف گزاف است - که هست- این طبل توخالی را با چه انگیزه ای به صدا درآورده است؟ بخوانید! 1- در نظام حقوق بین الملل، مذاکره -NEGOTIATION- نقطه مقابل جنگ - WAR- است و در تعریف آن آمده است «مذاکره با هدف دستیابی به صلح انجام می پذیرد» (ماده 2 منشور ملل متحد). از این روی «مذاکره» و «جنگ» دو مقوله متضاد هستند که نمی توانند به طور همزمان انجام پذیرند، به بیان دیگر، وقتی یکی از طرفین مذاکره، طرف مقابل را به حمله نظامی تهدید می کند، مفهوم و ترجمان حقوقی این تهدید، آن است که «مذاکره» را تمام شده تلقی کرده است، ماده 52 از کنوانسیون 1969 وین درباره «حقوق معاهدات» تصریح می کند «هر معاهده ای که با نقض اصول حقوق بین الملل مندرج در منشور ملل متحد، از راه تهدید یا زور منعقد شده باشد، باطل است». از این روی، در حالی که میان ایران و 5+1 مذاکرات هسته ای در جریان است و آمریکا نیز یکی از طرف های مذاکره است، تهدید آمریکا به حمله نظامی علیه ایران، نه فقط در تعریف حقوق بین الملل، بلکه در عرف منطقی و عقلی نیز به معنای پایان مذاکرات است و به قول حکیمانه - و البته مقتدرانه- رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر ایشان با معلمان کشور، مذاکره زیر سایه تهدید، معنا ندارد. ایشان در دیدار یادشده با اشاره به تهدیدهای اخیر دو تن از مقامات رسمی آمریکا که به ایران حمله نظامی کنیم، خطاب به آنان فرمودند؛ اولا غلط می کنید... و در ادامه تاکید ورزیدند «بامذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد موافق نیستم و به مسئولان مذاکره کننده کشورمان توصیه کردند « به مذاکره با رعایت خطوط اصلی ادامه دهید و اگر در این چارچوب به توافق هم رسیدید اشکالی ندارد. اما به هیچوجه زیر بار تحمیل، زور، تحقیر و تهدید نروید». از این روی و با توجه به اصول و روال تعریف شده در مذاکرات، ادامه مذاکرات هسته ای با 5+1 فقط در صورت دست کشیدن آمریکا از تهدید- که خواهیم دید طبل توخالی است- قابل قبول است و مادام که آمریکایی ها از تهدیدات خود دست نکشیده و رسما پوزش نخواسته اند، ادامه مذاکرات غیر از قربانی کردن عزت نظام و مردم و عبور از خون شهدا، مفهوم و معنای دیگری نمی تواند داشته باشد. خوشبختانه قرار است امروز مجلس شورای اسلامی یک طرح سه فوریتی را با همین مقصود و منظور ارائه کرده و به تصویب برساند. همین جا گفتنی است و پیش از این نیز با اشاره به انبوهی از اسناد غیرقابل انکار تاکید کرده بودیم که مذاکرات هسته ای با 5+1 هرگز به نتیجه نخواهد رسید. 2- فقط نیم نگاهی به رخدادهای سه دهه اخیر به وضوح نشان می دهد که هیچیک از لشکرکشی ها و تجاوزهای نظامی آمریکا و متحدانش علیه کشورهای منطقه نه فقط به پیروزی نرسیده است بلکه در مواردی، نتیجه معکوس نیز داشته است، تا آنجا که می توان گفت، منطقه غرب آسیا به ویترینی از شکست های پی در پی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا در حمله نظامی به افغانستان که یکی از ضعیف ترین کشورهای منطقه بود با شکست روبرو شد. در حمله نظامی به عراق که با هدف تسلط بر سرنوشت مردم این کشور صورت گرفته بود، نتیجه ای کاملا معکوس گرفت و امروزه کشور عراق به یکی از محورهای مستحکم زنجیره مقاومت در منطقه تبدیل شده است. گفتنی است بعد از خروج نظامیان آمریکایی از عراق، سعودالفیصل وزیر خارجه وقت عربستان در مصاحبه با واشنگتن پست با عصبانیت خطاب به آمریکا گفته بود؛ «عراق را در سینی طلا تحویل ایران داده اید». حمله وحشیانه اسرائیل با حمایت آشکار آمریکا به لبنان، گروه ها و احزاب و قومیت های این کشور را تحت مدیریت حزب الله به یک قدرت موثر منطقه ای تبدیل کرد. قدرتی که امروزه علاوه بر لبنان، در سوریه و فلسطین و... نیز علیه آمریکا و متحدانش نقش آفرین است. فلسطین از سلطه حکومت خودگردان که دست نشانده آمریکا و برای اسرائیل نقش «کبریت بی خطر»! را داشت خارج شد و انتفاضه با رهبری جهاد اسلامی و حماس شکل گرفت که در جنگ های 22 روزه و 51 روزه به عنوان یکی از اصلی ترین دشمنان صهیونیست ها، پوزه اسرائیل را به خاک مالید و... آمریکا بعد از تحمل شکست های پی در پی در منطقه ناچار به تغییر استراتژی شد و از رویارویی مستقیم به جنگ نیابتی- PROXY WAR - روی آورد، که نمونه بارز آن، بحران آفرینی در سوریه است که با سازماندهی تروریست های اجاره ای تحت حمایت مستقیم و آشکار عربستان، ترکیه، قطر، اردن و... به نیابت از آمریکا شکل گرفت و برای ارزیابی نتیجه این جنگ نیابتی کافی است به رجزخوانی اولیه آنان که براندازی بی چون و چرای حاکمیت بشار اسد بود مراجعه کرد و آن هدف اعلام شده را با خواسته امروز نیابتی ها که مذاکره با بشار اسد است مقایسه کرد. تازه ترین نمونه جنگ نیابتی آمریکا در منطقه، حمله های وحشیانه راهزن زاده های آل سعود به یمن است که با وجود قتل عام بی وقفه زنان و کودکان و مردم عادی نه فقط پیشرفت انصارالله را متوقف نکرده اند، بلکه انکار نمی کنند در انتظار انتقام سخت آنها هستند. در این باره نیز کافی است به رجز های اولیه و خواسته های کنونی آل سعود اشاره کرد. سرتیپ احمد العسیری، سخنگوی ارتش آل سعود، در آغاز حمله به یمن از نابودی انصارالله و تسلط بر همه شهرهای یمن سخن می گفت؛ چند هفته بعد، اعلام کرد که هدف از حملات، آزاد سازی استان های جنوبی از سلطه انصارالله است و دو روز قبل در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد، توقف حملات، مشروط به آن است که انصارالله از تعقیب گروه های هم پیمان آل سعود منصرف شود! و... در این باره اگرچه گفتنی بسیار است ولی اشاره به مقاله تحلیلی و مستند توماس فریدمن نویسنده ارشد نیویورک تایمز - آبان 1391- در مصاحبه با روزنامه ملیت ترکیه درخور توجه است. او می گوید؛ آمریکا به اندازه یک بند انگشت هم توان دخالت نظامی در منطقه خاورمیانه و هیچ نقطه دیگر دنیا را ندارد... در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم ولی خودمان را روی آن انداختیم... دولتمردان آمریکا به جای «بیت لحم» در خاورمیانه باید به فکر نجات «بیت پنسیلوانیا» باشند... مردم آمریکا بیشتر از هر دوره دیگری می پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه جهان چه می کنند؟ آمریکا با 18 هزار میلیارد دلار بدهی غیرقابل جبران روبرو است و اوباما که وعده تأمین رفاه اجتماعی داده بود، در پی اجرای طرح ریاضت اقتصادی است. جنبش تسخیر وال استریت در اعتراض به حاکمیت یک درصدی کلان سرمایه داران آمریکایی بر 99 درصد مردم این کشور، امروزه به اعتقاد تحلیل گران آمریکایی، آتش زیر خاکستر است که هر لحظه احتمال زبانه کشیدن آن وجود دارد و... حالا به این فراز از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب بازمی گردیم. حضرت آقا با اشاره به اظهارات چند روز گذشته دو تن از مقامات آمریکایی که گفته بودند، اگر چنان شرایطی پیش آید علیه ایران دست به حمله نظامی خواهیم زد! فرمودند: اولا غلط می کنید! ... و با توجه به جغرافیای سیاسی و نظامی منطقه که فقط به چند نمونه از آن اشاره شد می توان حدس زد که ثانیا و ثالثا و رابعا و... این برخورد مقتدرانه نیز، تکرار همان غلط می کنید است. نیست؟! خراسان:جنایت های سعودی و یک امتحان تاریخی «جنایت های سعودی و یک امتحان تاریخی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می خوانید؛۱ - رژیم سعودی با حمله وحشیانه و جنایتکارانه خود به مردم مظلوم یمن، از چهره خونریز و جلاد خود نقاب برداشت گر چه طبق مستندات دقیق و ثبت شده تاریخی اساساً این رژیم غیرمردمی از همان حدود صد سال پیش که بنیان نامبارکش گذاشته شد، ریشه در خون و قتل و غارت های فراوان داشت. اما آن سفاکی ها، خونریزی ها، قتل و غارت ها و حق کشی ها به هر صورت داخل مرزهای عربستان رخ داد ولی این روزها رژیم سعودی پس از آن فجایع و جنایت های عدیده ای که وهابیون در عربستان مرتکب شدند و پس از تلاش های همه جانبه در جهت گسترش مدارس تربیت وهابیون و تکفیری ها و به دنبال آن تربیت و تجهیز تروریست های وهابی تکفیری و اعزام آنان به کشورهایی مثل سوریه و عراق حالا حکام سعودی در نهایت بی رحمی و قساوت علاوه بر حمایت های مالی و تسلیحاتی از القاعده و تکفیری های لانه کرده در یمن، سوریه و عراق، آشکارا بمباران گسترده اکثر نقاط کشور یمن به جز بخش هایی از «حضرموت» و چند منطقه دیگر که محل فعالیت القاعده و تکفیری ها است را در دستور کار خود قرار داده و با این که به خاطر شرایط فاجعه بار این کشور مظلوم، آمار دقیقی از ویرانی های به بار آمده در یمن و حتی کشته شدگان در دست نیست اما آمار اعلام شده هفته گذشته چنین حکایت می کند که ظرف حدود ۴۰ روز بمباران های مستمر جنگنده های سعودی بیش از ۳۵۵۰ انسان بی گناه که ۵۰۳ نفر آنان کودک و نوجوان و ۲۱۸ نفرشان زن بوده اند قربانی جنایت های رژیم سعودی شده اند. این جنایتکاران کودک کش که با وقاحت تمام ادعای «خادم الحرمینی» دارند. اگر حتی ذره ای تقوا و اندک ترسی از «روز جزا» داشتند و اگر ذره ای حرمت دار خانه کعبه و مدینة النبی و خدای کعبه و پیامبر بودند این چنین جنایتکارانه با بمب های خوشه ای و غیرخوشه ای و موشک های خریداری شده از پول مسلمین، مردم مظلوم یمن را قتل عام نمی کردند و به خاک و خون نمی کشیدند. ۲ - برای مدعیان دروغین خادم الحرمینی و مدعی مسلمانی همین «رسوایی تاریخی» بس که امروز این مرتجعان منفور و مزدور جنایتکار وابسته به آمریکا و دلبسته به دنیا به جای این که به سیره پیامبر عظیم الشأن اسلام «رحماءُ بینهم و اشداءُ علی الکفار» باشند در اوج وحشی گری یادآور دوران جاهلیت و «بدویت»شان حالا نه با خنجر و شمشیر که با بیش از ۱۰۰ فروند جنگنده ساخت غرب که به روایت آمار، تعداد جنگنده های ساخت انگلستان که در اختیار نیروی هوایی عربستان است بیش از نیروی هوایی خود انگلیس است به جان مردم مسلمان مظلوم و بی دفاع یمن افتاده اند و بیش از ۴۰ روز است که مدام بر سر این مردم و زنان و کودکانشان بمب و موشک می ریزند. عجب مسلمانانی هستند این سعودی های وهابی که به جای شباهت به مسلمانان راستین، این روزها بیشتر از هر چیزی به نژاد پرستان متجاوز جنایتکار و کودک کش رژیم صهیونیستی شبیه شده اند. این شباهت و عقد اخوت وهابیون رژیم سعودی با رژیم صهیونیستی تا روزی که با هم وارد جهنم شوند مبارکشان باد. اما علاوه بر صهیونیست ها، رژیم آدم کش و جنایتکار سعودی نیز مطمئن باشند که تا فرا رسیدن «روز جزا» البته در این دنیا نیز دیر یا زود حتماً به سزای اعمال جنایتکارانه خود خواهند رسید و خون مردم بی گناه سوریه، عراق و خصوصاً خون مردم مظلوم یمن دامن آنان را در این دنیا خواهد گرفت، سعودی های جنایتکار اگر به روز جزا نمی اندیشند و اگر حافظه تاریخی شان ضعیف شده، ای کاش لااقل همین چند سال پیش را و آن ذلت و خواری صدام دیکتاتور عراق همان که جنایت های فراوانی در حق مردم خودش و ایران عزیز روا داشت و سودای سردار قادسیه شدن را در سر می پرورانید و این آرزو را با ذلت به گور برد به یاد آورند. ۳ - این سنت الهی است که خون ناحق دامن خونریزان را دیر یا زود می گیرد و دودمانشان را به هم می پیچد. چه بد سرانجام است آل سعود جنایتکار که اگر ذره ای به اسلام ناب محمدی و فرامین و احکام قرآنی و شریعت و سنت نبوی پایبند بود به جای ریختن بمب و موشک بر سر مردم فقیر، بی پناه، مظلوم و بی دفاع یمن، مسلمانی و انسانیت می کرد و لااقل کاری می کرد یا حداقل مانع نمی شد که مردم این کشور همسایه و مسلمانش در قرن بیست و یکم از حداقل های حق و حقوق ملی و یک زندگی معمولی برخوردار باشند نه این که مردم این کشور را که گناهی ندارند جز این که نمی خواهند مستعمره عربستان باشند، نمی خواهند سعودی ها مدرسه تربیت وهابیون و تکفیری ها در کشورشان داشته باشند، نمی خواهند حکام سعودی برای آنان تصمیم بگیرند و نمی خواهند وهابیون در کشورشان جنگ مذهبی راه بیندازند و چنین بی رحمانه مورد تجاوز و حمله هوایی قرار دهند. مگر مردم یمن چیزی غیر از حفظ استقلال، عزت و کرامت خود می خواهند، این مردم بی پناه اما غیور آیا چیزی جز حق رأی و حق انتخاب سرنوشت و حکومت خود می خواهند؟ آیا مردم ستمدیده چیزی جز تداوم زندگی مسالمت آمیز مذاهب مختلف که قرن ها در یمن جاری بوده می خواهند؟ و آیا این مردم مظلوم چیزی جز حفظ تمامیت ارضی و امنیت شهروندان خود می خواهند؟ پس گناه مردم یمن چیست که بیش از ۴۰ روز است که حکام سعودی بمب و موشک بر سر این مردم مظلوم فرو می ریزند و قتل عام می کنند. مردم یمن چه گناهی مرتکب شده اند که در این مدت سعودی ها بیشتر زیرساخت های اقتصادی، فرودگاه ها، پل ها و جاده ها، کارخانه های برق، تأسیسات آب، انبارهای غله و حتی ۵۴ بیمارستان، ۲۶ مسجد، ۱۶۸ مرکز آموزشی، ۳ مدرسه، ۹۳۰ مرکز مردمی و ۵۶۰ مجموعه مسکونی آنان را با بمب و موشک ویران کرده است. علاوه بر این جنایت ها رژیم سعودی با بستن مرزهای دریایی، زمینی و هوایی یمن حتی از رساندن آب و غذا و دارو به مردم ممانعت می کند، این «محاصره ناجوانمردانه» در کنار آن حملات هوایی، یمن را گرفتار یک «فاجعه انسانی» بزرگ کرده است. ۴ - گر چه ارتش اجاره ای سعودی ها که به «ارتش برنج» معروف هستند به دلایل مختلف از جمله ناتوانی و کمبود فاحش انگیزه و وابستگی های فراوان دنیوی از یک سو و همچنین شرایط ویژه سرزمینی یمن و از دیگر سو به دلیل قدرت و توانایی نیروهای مردمی، ارتش یمن و انصارا... که به خاطر انگیزه بسیار قوی و خدایی و توانایی جنگ چریکی و ساده زیستی که به گفته شاهدان عینی تنها با کمی آب و مقداری نان قادرند مدت ها به جنگ چریکی ادامه دهند فعلاً نمی تواند به حمله گسترده زمینی فکر کند اما مشخص است که هدف اصلی حکام سعودی در هم شکستن اراده و به دنبال آن مقاومت دلاورانه و مظلومانه مردم یمن است و کاملاً روشن است که حداقل هدفی را که عربستان در یمن دنبال می کند این است که اگر نتواند با بمباران ها و محاصره دارویی و غذایی اراده مردم را بشکند قصد دارد با بمباران های متعدد و مستمر علاوه بر نابودی زیرساخت ها و تحمیل هزینه های فراوان به این کشور فقیر، یمن را به «سرزمین سوخته» تبدیل کند. سعودی همچنین می خواهد با هر چه بیشتر مسلح کردن نیروهای القاعده و تکفیری ها در یمن این کشور را به دام جنگ داخلی فرسایشی و طولانی گرفتار کند و البته تجزیه دوباره یمن از اهداف میان مدت حکام سعودی است. اما اگر «صبر استراتژیک» و مقاومت جانانه مردم و در کنار این ها تدبیر و دوراندیشی های لازم همچنان ادامه داشته باشد بی گمان حکام سعودی این اهداف و آرزوها را با خود به گور خواهند برد. ۵ - علاوه بر ننگ ابدی و مهر جنایتکاری که بر پیشانی رژیم سعودی به خاطر نسل کشی، قتل عام و ارتکاب جنایات جنگی در یمن می خورد لااقل تا این لحظه سازمان ملل متحد و خصوصاً شورای امنیت این سازمان و بسیاری از مجامع مدعی حقوق بشر و همچنین اکثر کشورهای عربی و منطقه در کنار آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی که در مقابل جنایت حکام سعودی در یمن سکوت یا حمایت کرده اند به خاطر سکوت ها و حمایت هایشان در برابر وجدان انسانی و تاریخ باید شرمسار باشند چرا که هیچ جواب قانع کننده ای به تاریخ و انسانیت برای سکوت ها و حمایت هایشان ندارند. ۶ - اما در این میان جای بسی تأسف و شگفتی است که نهادی مانند صلیب سرخ جهانی تا این لحظه با وجود وقوع «فاجعه انسانی» در یمن به کمترین وظیفه ذاتی خود که تلاش موثر و همه جانبه برای کمک رسانی به مردم مظلوم و بی گناه یمن است عمل نکرده و تا کنون اقدامی، حتی حداقلی، از سوی این سازمان کمک رسانی بین المللی برای رساندن غذا، آب و دارو به مردم یمن انجام نشده است. به قول دکتر روحانی رئیس جمهور ایران عزیزمان، امروز یمن صحنه «امتحان تاریخی» برای دنیا است اگر غم ما برای یمن با غم ما برای فلان کشور اروپایی یا آسیایی یکسان نباشد، معلوم می شود که همه اصول انسانی صلیب سرخ و هلال احمر را زیر پا گذاشتیم. افکار عمومی مردم آزاده جهان منتظر است که ببیند چه کسانی از این «امتحان تاریخی» قبولی می گیرند. جمهوری اسلامی:در دام دشمنان نیافتیم «در دام دشمنان نیافتیم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛بعد از آنکه اظهارنظرهای تند جمهوریخواهان آمریکا علیه ایران نتوانست آنها را به هدفشان برساند، مجلس سنای آمریکا با هدف بی نتیجه گذاشتن مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 دولت آمریکا را موظف به گرفتن موافقت کنگره در مورد هرگونه توافقی در زمینه هسته ای با ایران و لغو تحریم های ایران کرد. این مصوبه البته هنگامی قانون خواهد شد که کنگره نیز آن را تصویب کند و باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا نیز آن را امضاء نماید. اینکه 150 نفر از نمایندگان کنگره آمریکا بلافاصله پس از مصوبه ضد ایرانی سنای این کشور با امضاء نامه ای به اوباما حمایت خود را از ادامه مذاکرات هسته ای با ایران اعلام کردند، به این دلیل است که مصوبه سنا را قبول ندارند و آن را کارشکنی علیه حزب دموکرات و شخص رئیس جمهور با هدف ناکام گذاشتن دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری آینده می دانند. موضع گیری های موافقان و مخالفان مذاکرات هسته ای در آمریکا و ایران در روزهای اخیر کاملاً نشان می دهد یک جریان فعال که یکسر آن در آمریکا و سر دیگر آن در ایران است عزم خود را برای ناکام گذاشتن این مذاکرات جزم کرده است. نکته قابل تامل اینست که این دو سر، هیچ توافقی با همدیگر به عمل نیاورده اند ولی بدون آنکه توافق نامه ای شفاهی یا کتبی میان آنها وجود داشته باشد، با گفتارها و رفتارهای خود، مشترکاً و متفقاً برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات تلاش می کنند. در مقابل، طرف های مذاکره کننده و حامیان آنها در ایران و آمریکا با درک این واقعیت تلخ که چنین جریانی درحال تلاش برای ناکام کردن مذاکرات است، مطالب روشنی را درباره این جریان مطرح می کنند و برای خنثی کردن اقدامات آنها فعالند. در آمریکا باراک اوباما می گوید هر مصوبه ای را که مانع توافق باشد وتو خواهد کرد و در ایران نیز وزیر امور خارجه می گوید ما در مذاکرات هسته ای، با دولت آمریکا طرف هستیم نه دیگران. آقای ظریف علاوه بر این، هفته گذشته گفته بود برای پایان دادن به موانع ساختگی بر سر راه مذاکرات هسته ای مصمم هستیم. دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز روز جمعه گفت: ایران، فریب نقشه غرب در بازی رقابت منطقه ای را نخواهد خورد. در این میان، حمله نظامی عربستان به یمن و شرایط حاد منطقه نیز به ابزاری برای مخالفان مذاکرات هسته ای تبدیل شده است. آنها تلاش می کنند ایران را از حالت عدم مداخله در این جنگ خارج کنند و به وضعیتی بکشانند که بتوانند شرایط کشور را غیرعادی جلوه دهند و از رهگذر این شرایط، مانع ادامه مذاکرات هسته ای شوند. این سخن دریابان شمخانی که گفته است: «جمهوری اسلامی ایران فریب نقشه غرب در بازی رقابت منطقه ای را نخواهد خورد کما اینکه در قضیه داعش نیز فریب داعش سازان را نخوردیم» اعلام یک سیاست دقیق و راهبردی در جهت جلوگیری از بهانه سازی های دشمن است. تاکید پیاپی مسئولان وزارت امور خارجه کشورمان بر عدم مداخله ایران در یمن، اقدام هوشمندانه ایست که از یکطرف هرگونه بهانه ای را از دست دشمنان خارج می سازد و از طرف دیگر تلاش های مخالفان داخلی مذاکرات هسته ای را خنثی می کند. همین دیروز بود که عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان، همراه با اعلام وعده برقراری آتش بس 5 روزه در یمن از روز سه شنبه این هفته، ایران را به مانع تراشی بر سر راه استقرار آرامش در منطقه متهم کرد. این دروغ بزرگ وزیر خارجه تازه کار عربستان، که از قضا خود او از دست اندرکاران تهاجم نظامی عربستان به یمن می باشد، اگر با واکنش غیرهوشمندانه مسئولان سیاست خارجه کشورمان مواجه شود می تواند ما را وارد همان دامی نماید که دشمنان برایمان گسترده اند. دو هفته قبل، هنگامی که دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان پیام تبریکی برای همین آقای عادل الجبیر به مناسبت انتصاب وی به عنوان وزیر خارجه عربستان فرستاد، مخالفان به این اقدام خرده گرفتند. این خرده گیری در ظاهر نیز قابل توجیه بود زیرا عربستان وارد جنگ با مردم مظلوم یمن شده بود و کسی که مخاطب پیام تبریک آقای ظریف بود، از جمله مبتکران این جنگ و اولین شخصی بود که خبر حمله نظامی عربستان به یمن را اعلام کرده بود. اما با اینحال، اقدام وزیر امور خارجه کشورمان در ارسال پیام تبریک به وزیر امور خارجه تازه منصوب شده عربستان یک اقدام در جهت منافع و مصالح جمهوری اسلامی ایران بود. دلایل متعددی می توان برای این قبیل موضعگیری ها برشمرد که روشن ترین آنها یکی ضرورت جلوگیری از ورود جمهوری اسلامی ایران به درگیری های منطقه و دیگری تلاش برای باز گرداندن صلح و آرامش به کشورهای اسلامی است. اینکه هر روز آتش یک جنگ در یکی از کشورهای اسلامی شعله ور می شود و در حال حاضر بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دچار جنگ های داخلی هستند یا با کشورهای دیگر درحال جنگند، امری عادی نیست. این، خواست و اراده دشمنان ملت های منطقه و ملت های مسلمان است که با برنامه ریزی دقیق، مسلمانان را به جان همدیگر انداخته و حرث و نسل آنان را به نابودی می کشانند و با استفاده از این فرصت، سلاح های خود را می فروشند و اهداف استعماری خود را نیز دنبال می کنند. مسلمانان باید برای بازگرداندن امنیت به منطقه، جلوگیری از هرگونه درگیری جدید و خنثی کردن توطئه های دشمنان، تمام تلاش خود را بکار بندند. این وظیفه مهم بر دوش ما ایرانیان به ویژه مسئولین اعم از سیاسی و نظامی بیش از دیگران سنگینی می کند. همه باید برای برگرداندن مکر و حیله دشمنان به خودشان و پرهیز از بهانه دادن به دست آنان، هوشمندانه عمل کنیم. حفظ آمادگی دفاعی و برخورد قاطع با متجاوزان، وظیفه ای حتمی و تعطیل ناشدنی است، اما این وظیفه حتمی با تحریک و بهانه دادن به دشمن که نوعی در زمین مورد نظر دشمن بازی کردن است تفاوت اساسی دارد. رسالت:درس امید در کلاس تعلیم و تربیت محمود فرشیدی «درس امید در کلاس تعلیم و تربیت محمود فرشیدی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که رد آن می خوانید؛یکی از گرانبهاترین نعمت های نظام مردم سالاری دینی، که چه بسا باید آن را نعمت خفیه نامید زیرا قدر و اهمیت آن، چنان که باید شناخته شده نیست، پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ امت و امام است، پیوندی قلبی و الهی که گویا روح واحدی به کالبد امام و امت، حیات می بخشد. همین وحدت معقول است که فاصله های مادی را درمی نوردد و فریاد در گلو خفته و مکنونات باطنی ملت در کلام شفاف و قاطع رهبری، تبلور پیدا می کند که البته راه رسیدن به چنین مقاماتی، بر دیگر مسئولان هم بسته نیست، مهم آن است که با سرمایه اخلاص و توکل، زمینه ارتباط با توده مردم، فراتر از تشکیلات و تشریفات هم گشوده باشد تا مقصود حاصل گردد و کلام ملت بر زبان دولت جاری گردد. دیدار روز چهارشنبه گذشته معلمان با مقام معظم رهبری، تجلی دیگری از این همدلی و همزبانی بود. در آن مقام که از عظمت ملت ایران در برابر آمریکا و استکبار جهانی دفاع فرمودند و دیگری دفاع از ساحت معلم. در این نوشتار نگارنده به عنوان معلمی کوچک تلاش می کند در حد بضاعت مزجات، برداشت خویش را درباره سخنان معظم له پیرامون معلم و تعلیم و تربیت، تقدیم و محورهای ارائه شده را بر اساس مخاطبان و مسئولان مربوطه تفکیک نماید: مقام معلم و مسئولیت همگان نخستین فراز کلام رهبری، تبیین جایگاه و نقش و منزلت معلمان بود به عنوان مسئولان ساختن آینده کشور و ایجاد جامعه انسانی برتر و والاتر، یعنی کلید حل تمامی مشکلات آینده کشور را باید امروز در مدرسه و در دستان معلم جستجو کرد. به نظر می رسد ریشه اصلی رفع مشکلات معلم و تعلیم و تربیت را می بایست در همین فراز جست. واقعیت آن است که در سطوح عالی برنامه ریزی و مدیریت کشور، نگاه کمی گرایانه و مادی بر نگاه فرهنگی، غلبه یافته به طوری که ساختن جاده و نیروگاه و کارخانه بر ساختن "انسان" اولویت پیدا کرده است و در شرایطی که تقریبا تمامی وزارتخانه ها برای انسان، کالا یا خدمات تولید می کنند، تنها وزارتخانه ای که باید "انسان" تولید کند، طبعا سرش بی کلاه مانده است. به همین دلیل ضروری به نظر می رسد که در یک بازنگری باید، نهاد تعلیم و تربیت از ساختار وزارتخانه ای و دولتی بودن خارج شود و جایگا هی در میان نهادهای حکومتی پیدا کند. البته مخاطب این فراز درباره مقام و منزلت معلم، علاوه بر دولتمردان و مسئولان، عموم افراد جامعه نیز هستند و همگان وظیفه دارند برای تبیین و ارتقای منزلت معلم، به عنوان همکار پیامبران، تلاش کنند. زیرا معلم، امانت دار گرانبها ترین امانت های جامعه، یعنی فرزندان این مرز و بوم است و این مهم علاوه بر رفع مشکلات معیشتی، نیازمند درک معرفتی و فرهنگ سازی است و بخصوص از دانش آموزان دیروز که امروز به عنوان شخصیت در جامعه اعتبار و منزلتی یافته اند، بیشتر انتظار می رود که با شیوه های گوناگون، وامداری خویش به معلم را ابراز دارند. جامعه معلمان مخاطب بعدی، جامعه معلمان بودند که در کلام معظم له مسئولیت سنگین شان یادآوری شد؛ "تربیت نسلی با ایمان، دانا، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده، بانشاط، روشن بین و دارای سلامت جسمی و روحی." یعنی رسالت اصلی معلم، "تربیت" است حتی در عرصه علمی نیز معلم، دانش آموزان را تربیت می کند که چگونه علم بیاموزند. در عین حال بار دیگر با یادآوری خصائل، فضائل، نجابت و هوشیاری معلمان نسبت به توطئه های دشمنان در زمینه سوء استفاده از مشکلات معیشتی معلمان، هشدار داده شد. دولت، مجلس، مسئولان اقتصادی کشور حضرت آیت الله خامنه ای به طور شفاف مشکلات معیشتی معلمان را متذکر شدند و قاطعانه از مسئولان خواستند با "نگاه ویژه" برای اقتصاد آموزش و پرورش برنامه ریزی کنند و آن را در "مسائل اولویت دار" قرار دهند و تاکید فرمودند که هزینه در این بخش، سرمایه گذاری است و هشدار دادند که از الزامات رسالت معلم، توجه به مسئله معیشت معلم است و غفلت از این مسئله عامل سوء استفاده دشمن می باشد. اما متاسفانه مشاهده می شود که یک مشاور عالی به جای حل مشکل معیشتی معلم، به او تلقین می کند که به خیابان بیاید و تظاهرات کند تا بقیه اقشار هم پشت سر معلم وارد شوند. مسئول عالیرتبه دیگری هم شاید به تصور آنکه مشکل اصلی معلم سیاسی است نه معیشتی، با اشاره به راهپیمایی امسال کارگران برای نخستین بار به گونه ای معلم را هم تشویق به اقدام مشابه می کند، گویی تظاهرات برای معلم نان می شود. شخصیت دیگری هم برخلاف اصل مسلم معلمی، که ایثار در راه تربیت نسل آینده است، تعطیلی کلاسها را حق معلم می داند بی آنکه توجه داشته باشد معلم به هیچ وجه حاضر نیست با زیر پا گذاشتن حق دانش آموز برای دستیابی به حق خود تلاش کند. مسئولان وزارت آموزش و پرورش طبعا برای تحقق منویات مؤکد مقام معظم رهبری، مسئولیت اصلی بر عهده مدیران وزارت آموزش و پرورش می باشد که مسئولیت خدمت به معلم و تعلیم و تربیت را پذیرا شده اند و آنان هستند که اولا برای حل مشکلات اقتصادی این وزراتخانه باید تمام همت خود را به کار گیرند و راهکار ارائه دهند و همکاری دولت و مجلس را جلب کنند و هوشیارانه مواظب باشند که در دام توطئه "فشار اقتصادی، تحریک سیاسی" دشمن گرفتار نشوند. اما به موازات توجه ویژه به این پیش نیاز، وزارت آموزش وپرورش موظف به "اجرای کامل و منسجم مواد سند تحول بنیادین" است و باید ضمن پرهیز از "روزمرگی و برنامه های سطحی" مانع رویکرد بخشی نگری در اجرای این سند شود. ضمن آنکه برنامه ششم توسعه باید نگاه ویژه ای به سند داشته باشد هر چند در زمینه اجرای سند، تحرکی مشاهده نمی شود و خبری به گوش نمی رسد. همچنین مقام معظم رهبری توجه مدیران وزارت آموزش و پرورش را به اهمیت دانشگاه فرهنگیان جلب کردند و فرمودند: "همه فرایندها در این دانشگاه، بویژه بررسی صلاحیت ها برای جذب معلمان، محتوای دروس و انتخاب اساتید و اعضای هیئت علمی باید سالم و مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب باشد." و طبعا گام نخست در موفقیت این دانشگاه آن است که مدیریت آن به معلمی سپرده شود که اهمیت تربیت معلم و نقش تعیین کننده این دانشگاه را با جان و دل باور داشته باشد. رسانه ها، صدا و سیما واقعیت آن است که سند ارزشمند تحول بنیادین، مورد نوعی بی مهری در عرصه تبلیغات و رسانه ها قرار گرفته است و از طرفی، برخی طراحان اولیه "سند سکولار ملی" که مشاهده کرده اند "سند تحول بنیادین" بر اساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی تدوین شده و دستاورد آنان به نتیجه نرسیده است، در حد توان خویش شبهاتی را علیه سند تحول بنیادین وارد می آورند و از طرف دیگر وزارت آموزش و پرورش و رسانه ها برای دفاع از سند تحول بنیادین و تبیین اهداف متعالی آن، اقدام بایسته ای نکرده اند. برهمین اساس رهبر فرزانه ضمن یادآوری "لزوم آشنا کردن بدنه آموزش و پرورش و معلمان با مطالبات سند"، تاکید فرمودند که "در این خصوص دستگاه های تبلیغاتی، بویژه صدا و سیما باید به کمک آموزش و پرورش بیایند." سیاست روز:درحاشیه دعوت از یار مهربانِ کتاب «درحاشیه دعوت از یار مهربانِ کتاب»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم مهدی رجبی است که در آن می خوانید؛روز جمعه خبری مبنی بر دعوت رسمی وزیر ارشاد از رهبر انقلاب برای حضور در نمایشگاه بیست و هشتم کتاب منتشر شد. اقدام وزارت ارشاد در این خصوص علامت سوال هایی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. اینکه آیا اساسا حضور رهبر فرزانه انقلاب (در نمایشگاه کتاب) به عنوان یکی از مدافعان کتاب و مبلغ کتاب خوانی نیاز به دعوت رسمی دارد؟ آیا سال قبل که ایشان در نمایشگاه حضور نیافتند هم از معظم له دعوتی به عمل آمده بود؟ آیا در سنوات گذشته (منهای دوران اصلاحات و موارد معدود به دلیل سفر به برخی استان های کشور) که ایشان همواره یکی از میهمانان ویژه نمایشگاه کتاب بودند، از ایشان دعوت رسمی به عمل می آمد؟ پاسخ مثبت یا منفی به این سوالات از سوی وزیر محترم و همکارانشان، قطعا سوالات دیگری را در ذهن ایجاد می کند. چراکه قطعا همه علاقه مندان به حوزه نشر و کتاب به خوبی می دانند که مقام معظم رهبری یک کتاب خوان حرفه ای و مطلع در این حوزه است. کمترین شاهد مثال این امر را هم می توان به مرور بازدیدهای سنوات گذشته ایشان از نمایشگاه دانست. در نظر گرفتن زمان نسبتا طولانی بازدید، گفت وگو با ناشران و مولفان و خرید کتاب برنامه ای بوده که در اغلب سال های برپایی نمایشگاه، از سوی ایشان مشاهده شده است. به نظر می رسد، مشاوران وزیر محترم، پیشنهاد خوبی را به وی ارائه نداده اند. شاید در نگاه اول، ارسال دعوت نامه رسمی و رسانه ای کردن آن بتواند فشارها درخصوص شایعات سال گذشته را کم کند، اما اگر این اتفاق امسال هم رقم نخورد، آن وقت چه باید کرد؟ اگر گمانه زنی های سال گذشته درست بود و رهبر انقلاب (به بهانه مشغله فراوان) باز هم علی رغم میل باطنی، عطای حضور در باغ و بهار کتاب را زدند چه؟ آن وقت مشاوران وزیر محترم چه خواهند کرد؟ عدم حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب، اول بار در سال دومِ دولت اول اصلاحات رقم خورد و تا چهار دوره پس از آن هم ادامه یافت. موضوعی که با قراردادن سخنان رهبری در زمینه مشکلات فرهنگی (در آن سال ها) به یک جواب واضح و روشن می رسید: عدم رضایت. هرچند در همان سال اول عدم حضور ایشان، وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، با حرکتی جبرانی نمایشگاه کوچکی را در محل بیت رهبری برگزار کرد، اما سخنان مقام معظم رهبری در جمع همان ناشران هم کدهایی را برای اهالی فرهنگ و ارشاد مخابره کرد. ایشان در این دیدار سختی کار نشر را مانند یک پزشک دانستند و فرمودند: «اگر در تجویز و ارائه دارو، بی توجّهی کنید و چیزی را در اختیار مشتری کتاب بگذارید که برای او زیانبار است، شما هم ضرر معنوی بزرگی کرده اید» ایشان در همان دیدار به تبیین «کار فرهنگی منفی» پرداختند و یکی از همین خطرات را «جزئی از چارچوب یک طرح براندازی» دانستند و فرمودند: «دشمن وقتی که میخواهد با ابزار فرهنگی به کشور و جامعه و نظامی حمله کند، چیزهایی را هدف میگیرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنین چیزهایی هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست. البته وقتی ما میگوییم که این فکر غلط، یا این طرح غلط، یا این سخن نادرست، در چارچوب یک طرح امنیتی و براندازی قرار دارد، ممکن است صاحب آن اندیشه، مطلقاً نداند که چه کار میکند! این به معنای آن نیست که خود او هم در آن طرح براندازی یا خرابکاری شریک است؛ نه، گاهی اصلاً او هیچ سهمی ندارد، اما دشمن از او استفاده میکند.» ایشان به یک نکته مهم دیگر هم در آن دیدار اشاره داشتند: «خطاست اگر کسی گمان کند، ما که نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسیت به خرج میدهیم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اوّلین شعارهای این مسائل را داده ایم و الحمدللَّه تا الان هم دنبالش بوده ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمیشود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما می آید کتاب را از شما میخرد و میگوید اینها متدیّنین و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد.» عدم حضور ایشان طی چند دوره بعد از این سخنرانی، نمایانگر این موضوع بود که خواسته های ایشان در حوزه فرهنگ و به خصوص کتاب و نشر اجرایی نشده است.
انشاءالله که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید، چنین اتفاقی رقم نخورد. امیدواریم از ماه رمضان سال گذشته که رهبر انقلاب در انتها و حاشیه دیدار با شاعران خطاب به آقای جنتی فرمودند: «با آقای وزیر حرف زیاد داریم، در عرصه فرهنگ اشکال جدی داریم» اتفاقات خوب و مثبتی رقم خورده باشد که دیگر نیازی به دعوت رسمی یارِ مهربانِ کتاب، به نمایشگاه کتاب تهران نباشد. امیدواریم، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت تدبیر که پس از آویختن دوباره عکس وزیر فرهنگ اول اصلاحات به دیوار اتاق جلسات دفترش معتقد بود وی «حوزه کتاب و مسائل فرهنگی را خوب می شناخت» کمی در سیاست ها و نظراتش دقت نظر بیشتری داشته باشد و خاطرات تلخ آن سال ها را نه تنها تکرار نکند که از کام دل علاقه مندان به فرهنگ ایرانی - اسلامی پاک کند. وطن امروز:آل سعود در سراشیبی سقوط «آل سعود در سراشیبی سقوط»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محسن کاظمی است که ر آن می خوانید؛ «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه کهنسال اما تازه به دوران رسیده آل سعود فاز دوم تسویه خاندان پادشاهی از رقبا را طی روزهای گذشته کلید زد. فاز نخست که اندک زمانی پس از مردن «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه پیشین آغاز شد، چنان گسترده بود که در یک روز آن نزدیک به 30 حکم از سوی سلطان تازه به تخت نشسته برای شخم زدن میراث عبدالله صادر شد. در فاز دوم هم «سعود الفیصل» وزیر خارجه عربستان طی 4 دهه گذشته به بهانه بیماری برکنار و «عادل جبیر» سفیر آل سعود در واشنگتن به عنوان وزیر جدید خارجه معرفی شد. تغییر مهم تر کنار گذاشتن «مقرن بن عبدالعزیز» از ولایتعهدی و جایگزینی «محمد بن نایف» برادرزاده سلمان بود. در تغییری دیگر «محمد بن سلمان» 34 ساله فرزند پادشاه و وزیر دفاع کنونی به عنوان جانشین ولیعهد یا همان ولیعهد دوم منصوب شد. در فضای تحولات داخلی، کارشناسان هدف اصلی عزل و نصب های اخیر را از میدان به در کردن «شمری ها» یا همان جریان نزدیک به پادشاه پیشین از سوی «سدیری ها» به سرکردگی سلمان می دانند. در سال های پیشین بین این دو جریان که از تفاوت در نسل مادری فرزندان «عبدالعزیز بن عبدالرحمن» نخستین پادشاه آل سعود ریشه می گیرند، توازنی از سوی عبدالله برقرار شد. این در حالی است که تحولات اخیر نشان از مصادره قدرت از سوی سدیری های حاکم و به حاشیه راندن غیرسدیری ها دارد. برکنار از پیامدهای داخلی ای که به صورت غیرمستقیم کنشگری خارجی سعودی ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد، تحولات اخیر به صورت مستقیم نیز تاکتیک ها و راهبردهای خارجی عربستان را متاثر می سازد. یکی از ویژگی های سدیری های ارتقایافته در ساختار قدرت و نیز چهره ای چون «جبیر» نزدیکی بسیار زیاد به آمریکایی ها است تا جایی که کارشناسان به نوعی به رقابت آشکار و پنهان بین این شخصیت ها برای جلب نظر و قرابت با واشنگتن اشاره دارند. طی سال های گذشته به رغم ضریب بالای همسویی سعودی ها با سیاست های واشنگتن در منطقه و جهان، برخی منافع متعارض در مناطقی چون سوریه و پرونده هایی چون مذاکرات هسته ای سبب اختلاف نظرهایی بین ریاض و واشنگتن شد. در شرایط جدید به نظر می رسد مهره هایی چون جبیر و بن نایف دستورکاری چون همراهی بیشتر آل سعود با آمریکایی ها را به طور جدی تری دنبال کنند. ویژگی دیگر چهره های قدرت یافته،
ستیزه جویی علیه جمهوری اسلامی ایران است. جبیر پس از طرح اتهام کودکانه آمریکایی ها مبنی بر تلاش نهادهای نظامی- امنیتی ایران برای ترور وی در واشنگتن(!) بر موضع گیری های ضدایرانی خود افزوده است و در کنار بن سلمان و بن نایف به عنوان اعضای حلقه ضدایرانی در حکومت سعودی پروژه ایران ستیزی را با شدت و حدت بیشتری به پیش خواهند برد. یکی از مهم ترین نمودهای گسترش تقابل منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران، حذف چهره های منتقد حمله نظامی عربستان به یمن و یکدست شدن خاندان پادشاهی برای پیشبرد پروژه تهاجم به همسایه جنوبی است. با برکناری مقرن به عنوان یکی از مخالفان ساکت حمله به یمن، بن سلمان که از زمان روی کار آمدن پدرش با 34 سال سن وزارت جنگ را برعهده گرفته، اجماع بی چالشی را برای یورش به یمن پشت سر خود خواهد داشت. در این زمینه توصیف رهبر حکیم انقلاب از وضعیت سیاست خارجی عربستان در دوره جدید را می توان تشریحی دقیق به شمار آورد. به فرموده حضرت معظم له در حالی که تا پیش از این سیاست خارجی عربستان از ویژگی هایی چون متانت نیز برخوردار بود، اینک اداره ریاض به دست چند جوان خام افتاده و جنبه وحشیانه آن بر دیگر جنبه ها سلطه یافته است.
یکی دیگر از گمانه هایی که کارشناسان در زمینه کنشگری خارجی سعودی ها بویژه در عرصه غرب آسیا در دوره جدید به آن اشاره دارند، احتمال بالای تقویت گروه های افراطی منطقه است. به رغم مواضع اعلانی واشنگتن و ریاض در زمینه مبارزه با افراطی گری و گروه های تروریستی چون «داعش»، کارشناسان با توجه به برخی روابط آشکار و پنهان حلقه های درونی خاندان حاکم با سرکردگان گروه های افراطی از گسترش حمایت های عربستان از این گروه ها سخن به میان می آورند؛ اتفاقی که بر ناامنی و بی ثباتی منطقه به شکل چشمگیری خواهد افزود. در این ارتباط، افزایش رویکردهای متصلّب و غیرمنطقی سعودی ها سطح اصطکاک و تنش را در مناطقی چون سوریه، عراق، یمن، بحرین و لبنان افزایش و منطقه را به سمت گسترش بحران ها سوق خواهد داد. رخدادهای اخیر در ساختار حاکمیت عربستان را از منظر «واقعگرایی راهبردی» نیز می توان مورد تحلیل و بررسی قرار داد. از دید برخی اندیشمندان مکتب رئالیسم همچون «توماس شیلینگ»، یکی از مهم ترین الزامات واقعگرایی راهبردی، انعطاف پذیری بازیگران جهانی و منطقه ای در برابر تحولات و دیگر بازیگران رقیب است. این انعطاف پذیری از طرقی چون باز گذاشتن مسیر عقب نشینی خود و بازیگر رقیب، همچنین مذاکره و امتیازدهی و امتیازگیری متقابل تامین می شود و از این رو هرگونه تصلّب مانعی در برابر کنشگری منطقی و قاعده مند در رفتارهای خارجی است. در شرایط کنونی چینش مهره های ساختار سیاسی حاکم بر ریاض، رفتارهای غیرمنطقی سعودی ها در تقابل با جمهوری اسلامی ایران و به طور کلی بی ثباتی منطقه ای را تشدید خواهد کرد و به معنای خراب کردن پل های پشت سر و راه های پیش رو برای کنترل بحران های غرب آسیاست. تداوم تهاجم نظامی سعودی ها به یمن که تاکنون هزاران کشته و زخمی از جمله شمار زیادی کودک و زن بیگناه را به دنبال داشته، از رویکرد جدید خاندان پادشاهی سعودی پرده برداری می کند. این در حالی است که به رغم اقداماتی نظیر مداخله نظامی در بحرین و حمایت از تروریست های فعال در عراق و حوزه شامات، جنایتی به این وسعت، شدت و آشکاری در کارنامه آل سعود طی دهه های اخیر بی سابقه است. ادامه چنین رویکردی از دید بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان جز به افول قدرت سعودی ها در منطقه و نظام بین الملل نخواهد انجامید. سعودی ها در پی این جنایتگری





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن