واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: خرمشهر ، سرفراز و پر افتخار
داخلي. اجتماعي. دفاع مقدس. سوم خرداد.
خرمشهر مانا و سرفراز همچون دشتهاي تفتيدهاش، پر افتخار و مغرور همچون نخلهاي سر بريدهاش و آزاد و استوار به همت مرداني مرد از جنس نور و عشق و ايمان.
خرمشهر ، حماسه ايثار و شهادت ، يادآور جانبازي و دلدادگي به وطن و سرزمين.
خرمشهر، پر صلابت و با شكوه همچون اراده آهنين مردان و زنان هشت سال جنگ تحميلي، آزاده و سرافراز همچون آرمانهاي بزرگ كودكانش.
خرمشهر، يادآور روزهاي سخت و شيرين مقاومت، يادآور تلخيهاي محاصره دشمن و يادآور روزهاي خوب و شيرين آزادي و پيروزي رزمندان اسلام.
مرد و زن اين ديار همگي لحظه لحظه جنگ را به خاطر دارند، سالهاي آوارگي از ديار خويش، روزهاي خرابي خانه خانه شهر را خوب به ياد دارند.
كودكان شجاع ديروز جنگ، جوانان سرافراز امروزند، همانهايي كه در زير گلولههاي توپ و تانك در آوارگيها و بمبارانها به آغوش والدين خويش پناه ميبردند و امروز پر غرورتر از ديروز با حفظ آن همه خاطره در ميدان ديگر جنگ يعني صحنه علم و دانش ميكوشند.
روز به روز، هفته به هفته و ماه به ماه و سال به سال سپري ميشد و جنگ در برخي روزها به اوج ميرسيد و در برخي مواقع ديگر آرامتر از هميشه دنبال ميشد، گويي جنگي در كار نيست.
در سحرگاهي كه رژيم بعث صدام با انواع تجهيزات و تانكهاي زرهي خود شهر را محاصره كردند، خانهها را ويران ساختند و خشت خشت گلي بناهاي شهر را كه با هزاران عشق و اميد و آرزو روي هم بنا شده بود تا مامن و سايبان زنان و مردان اين ديار باشد، با بيرحمي تمام نيست و نابود كردند، استخوان در گلو فشرديم و خار در چشم چون نميتوانستيم ببينيم بخشي از وطن و سرزمينمان را كه از جان بيشتر دوست ميداشتيم از دست دهيم.
آنها كه خود را فاتح خرمشهر خواندند و در ذهنشان قادسيهاي ديگر را پس از هزاران سال صحنهسازي كرده و صدام را نيز فاتح قادسيه ناميدند، غافل از اين بودند كه مردان جان بر كف اين ديار طاقت ننگ را ندارند و همچون هميشه براي آزادي، آبادي و استقلال ذرهذره خاك وطنشان از پاي نمينشينند.
رژيم غاصب صدام غافل از اين بود كه آنان "خونين شهر" را فتح كرده بودند نه خرمشهر را.
جاي جاي شهر پيكر مطهر شهدا بود و خون ريخته بر زمينشان كه بيانگر هزاران فرياد بود، فرياد آزادي، فرياد استقامت و ايثار، فرياد از جان گذشتگي براي ميهن.
رژيم بعث صدام كه سرخي خون شهدا را در جاي جاي شهر جايگزين سبزي و شادابي و سرزندگي مردمان اين ديار كرده بود، بدين سان خود با دست خود و خط نازيباي قلمهاي خشنشان كه جز گلوله نمينوشت، بر روي اسم زيباي خرمشهر خط زدند و به جايش نوشتند "خونين شهر" تا همه بدانند كه مردان قهرمان و آزاده خرمشهر تا آخرين قطره خون خود از اين شهر دفاع كردند.
هيچكس نميتواند باور كند از آبان سال ۵۹تا خرداد سال ۶۱كه خرمشهر آزاد شد، به رهبر كبير انقلاب، به مادراني كه خانه و كاشانهشان ويران شده بود و به مردان اين ديار كه غيرتشان خدشهدار شده بود چه گذشت.
دشمن در پي تصرف خرمشهر، در جبهههاي مختلف و از نقاط متعدد به خاك ايران عزيز حملهور ميشد و بچهها براي اينكه دندان طمع بعثيان را از ريشه درآورند، از هم سبقت ميگرفتند و به جبههها ميرفتند، "يادش بخير".
خيليها، زن و فرزند خود را رها كردند، بسياري هم با بدرقه مادرانشان به جبهه شتافتند و عدهاي عاشقانه شناسنامههاي خود را دستكاري كردند تا مشكل سن كمشان مانعي براي رفتنشان نباشد.
اما مردم هم خرمشهر را فراموش نكردند و نگران و منتظر لحظه شماري مي كردند تا كي خرمشهرشان، پاره تن سرزمينشان آزاد شود.
از دور ميشد ديد كه بعثيها چه بر سر خاك خرم و آباد خرمشهر ميآوردند، شهر را غارت ميكردند و نخلهايش را سر ميبريدند و سبزههايش را ميسوزاندند و چاههاي پر آب و گوارايش را ميخشكاندند.
در پشت جبههها در شهرها و نقاط مختلف كشور جنب و جوش عجيبي براي جمع آوري كمكهاي مردمي و ارسال آنها به جبههها بود و صفهاي طولاني اعزام نيز در جلوي مساجد به چشم ميخورد.
همه ميدانستند كه رزمندگان در تدارك حملهاي بزرگ هستند، در تدارك حماسهاي از ايثار و عشق براي باز پسگيري و آزادي خرمشهر.
يكي دو ماه قبل از عمليات آزادسازي خرمشهر نه تنها در شهرها غوغايي بود بلكه در ساير جبهههاي جنگ نيز شور و غوغايي غريب به چشم ميخورد.
در جبهههاي غرب كشور و در ميان كوههاي سربه فلك كشيده كردستان، ايلام و كرمانشاه همه رزمندگان اسلام در دفاع از كيان و سرزمين خويش شجاعانه ميجنگيدند.
شهر مانند هميشه شلوغ و پر از هياهو بود، سر و صداي خودروهايي كه در خيابانها تردد ميكردند، بيش از هر چيز به گوش ميرسيد، انگار صداها از هميشه بلندتر بود.
صداي راديو كه از بلندگوي نصب شده بود در ميدان "انقلاب" به گوش ميرسيد به يكباره هياهوي شهر را شكست، "شنوندگان عزيز توجه فرماييد، شنوندگان عزيز توجه فرماييد، خرمشهر آزاد شد، خرمشهر آزاد شد".
اين صدا بسان انفجار بزرگ نه در جاي جاي ايران بلكه در همه جهان شنيده شد، شوق و اشتياق در وجود همه موج ميزد، اشك شوق بر ديده همگان بسان ترنم بهاري گونهها را نوازش ميكرد، نميدانستيم بخنديم يا گريه كنيم از شوق رهايي سرزمينمان از دست اهريمن.
تاريخ هرگز سوم خرداد سال ۱۳۶۱را فراموش نخواهد كرد، زيرا كه در اين روز دلاوران صحنه نبرد در يك حمله قهرمانانه در عملياتي بهنام "بيتالمقدس" در جبهههاي جنوب حماسه آفريدند و خرمشهر را بعد از ۵۷۸روز اسارت آزاد كردند.
بر اساس اطلاعات موجود در عمليات بيتالمقدس ۸۰درصد نيروهاي هفت لشگر عراق نابود شدند و ۳۰فروند هواپيماهاي آنان منهدم گشت، ۱۰۵دستگاه تانك، ۵۶دستگاه خودرو و يك فروند بالگرد به غنيمت نيروهاي اسلامي درآمد.
در اين عمليات همچنين بيش از ۱۹هزار سرباز بعثي به اسارت رزمندگان درآمدند و تلفات سنگيني بر ماشين جنگي دشمن وارد آمد بطوري كه پس از اين حمله رژيم بعث بطور يكطرفه اعلام كرد ظرف مدت ۱۰روز به مرزهاي بينالمللي باز خواهد گشت.
در عمليات آزادسازي خرمشهر، مجموعا ۱۹۵گردان رزمي سپاه و ارتش شركت داشتند و در مدت ۲۳روز ضمن انجام عمليات در سه مرحله، از سه محور شلمچه، پل نو و خرمشهر به دشمن حمله كرده و باايجاد شكاف در ميان نيروهاي عراقي، خرمشهر را به محاصره درآوردند.
اينچنين بود كه فرزندان اين مرز و بوم برگ زرين و زيبايي بر تاريخ سترگ قهرمانانه اين ملت و اين سرزمين نوشتند كه ماندگاري آن به تاريخ حيات اين سرزمين گره بخورد.
هرگز فراموش نميشود آن حماسه، عشق، ايثار، فداكاري و جانبازي، هرگز حافظه تاريخ اين ديار آن همه دلدادگي به رهبر و سرزمين و ميهن را از ياد نخواهد برد.
گرامي باد ياد امام شهدا، گرامي باد ياد شهداي سرفراز هشت سال پايمردي، يادباد روزهاي خوب پيروزي، يادباد روز شيرين آزادي خرمشهر قهرمان.ك/۴ ۱۱۳۹/۶۳۳/۵۳۴/۷۱۷۷
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]