واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: صحنههایی تماشاییتر از چیپ مسی به نویر
انریکه نسخه اصلی یک بارسلونائی اصلی است و تیمش هم این گونه است. صحنه شادمانی گل بارسائی ها تماشائی تر از حتی دریبل بوآتنگ و چیپ به نویر است.
تورج عاطف - صادقانه باید بگویم بارسلونا را دوست دارم و این علاقه از سالهای نوجوانی وجود دارد آن هنگام که یوهان کرایوف بزرگ را به واقع عاشق بودم. یوهان کرایوف محبوب من در فینال مونیخ 1974 می توانست قهرمان جام جهانی شود. هلند محبوب من در سال 1978هم مغلوب بازی های بد سیاسی ژنرال های آرژانتینی شد اما هلند 1988 اندکی این خاطرات را جبران کرد و...
اما در سالهای بعد که بعنوان یک روزنامه نگار و نویسنده مشغول به کار شدم نگاهم به بارسلونا به گونه دیگری بود. عده ای اهالی ایالت کاتالان را شورشی می نامند و دردهای این ایالت را در حکومت ژنرال فرانکو را کمتر بیاد می آورند اما علاقه من به شورشی بودن آنها نیست بلکه فوتبال بارسلونا حکایتی را به یاد من می اندازد که شاید بخاطرآن فوتبال را هم دوست دارم؛ قصه عشق.
در تیم بارسلونا اتفاقهائی می افتد که شاید کمتر در جهان فوتبال رخ می دهد و ای کاش این اتفاقها زیاد بودند. قصه آبیدال را بخاطر داریم بازیکنی که سرطان داشت و در فینال رقابتهای چامپیونز لیگ در دقایق آخر بازی با منچستر یونایتد به میدان آمد تا او هم شریک باشد. قصه تیتو ویلانوا مربی که با درد سرطان تیم را رهبری می کرد.
حکایت های خشم طرفداران بارسلونا و پرتاب جمجه به سمت فیگو را از یاد نبردیم که چگونه فاصله عشق و نفرت می تواند کم باشد.
پپ گواردیولا را دوست دارم مردی که در بدو ورود به بارسا عذر رونالدینو و دکو را می خواهد زیرا معتقد است آنها قلبشان با بارسا نیست. گواردیولا حتی زلاتان را هم نمی خواهد زیرا خود را بالاتر از بارسا می داند.
پپ قصد داشت که پیکه را هم از تیم بیرون بیاندازد زیرا ازدواج جنجالی اش با سوپر استار آمریکای جنوبی یعنی شکیرا تمرکز او را به هم زده بود اما خودش رفت.
بارسلونا معدن قصه های مختلف است، قصه های عاشقانه ای که از آکادمی فوتبالشان شروع می شود و چهارشنبه شب دو عاشق مکتب بارسا به مصاف هم رفتند؛ لوئیر انریکه و پپ گواردیولا.
انریکه همان شورشی بود. کت و شلوار با کفش های راحتی پوشیده بود اما روح پپ بی تاثیر از مکتب احتیاط نبود. پپ علاقه داشت که مورینیو باشد که از جهنم نیوکمپ گریخت و با اینتر میلان فاتح اروپا شد.
در تیم پپ همه منسجم بودند که تی کی تاکا را تخریب کنند. شومن تی کی تاکا پپ گواردیولا تبدیل به تخریب گر آن می خواست باشد اما گواردیولا مومن به تی کی تاکا نتوانست کافر آن باشد!! شوخی تلخی است.
سالها میانه خوبی با فوتبال آلمان نداشتم شاید علتش همان عشق به کرایوف بود اما باید اعتراف کنم که آلمان یواخیم لو را خصوصا در جام جهانی 2014 را دوست داشتم آلمانی که نویر و مولر و لام و شوانی و بواتنگ را در بایرن مونیخ دارد اما آن حس در این تیم نیست؛ حس عشق، حس همه برای یک تیم.
البته مصدومیت را نمی توان نادیده گرفت اما بایرن مونیخ مقابل بارسا بی مهره نبود و اگر نویر در دروازه این تیم نبود شاید این تیم بیشتر هم گل می خورد.
در بازی بارسلونا در مقابل کوردو با در یکی از گلها مسی توپ را از نیمار می رباید و گل می زند اما برای این که از دل او در بیاورد ضربه پنالتی را به او می دهد. در بازی با بایرن دوستی و تیم بودن را در بارسا دیدیم همان بارسا که گوئی بعد از ویلانوا گم شده بود و این فصل با ورود انریکه می بینیم.
بارسا به تمامی می جنگد و عاشقانه می جنگد و سرود پیروزی می خواند اما در بایرن مونیخ حداقل در بازی برابر بارسا این گونه نبود.
صرف نظر از هر تحلیل ورزشی بارسلونا را دوست دارم بخاطر حسی که در تمامی مقاطع بازیهایش در فصل اخیر داده است.
انریکه نسخه اصلی یک بارسلونائی اصلی است و تیمش هم این گونه است صحنه شادمانی گل بارسائی ها تماشائی تر از حتی دریبل بوآتنگ و چیپ به نویر است.
گواردیولا نمی تواند به غیر از خودش کسی دیگر باشد و سعی کرد کسی دیگر باشد اما به نظر می رسد که گواردیولا بودن در فوتبال آلمان کمکی نمی کند.
۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]