محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832344452
پرونده ویژه «مرگ یک ایدئولوژی»/ متن بازجویی از محمدمهدی پرتوی/2 کدام فرماندهان برای حزب توده جاسوسی میکردند/ گزارشهای ارتش ایران روی میز «K.G.B»
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پرونده ویژه «مرگ یک ایدئولوژی»/ متن بازجویی از محمدمهدی پرتوی/2
کدام فرماندهان برای حزب توده جاسوسی میکردند/ گزارشهای ارتش ایران روی میز «K.G.B»
افضلی و عطاریان گاهی که در جلسه شورای عالی دفاع شرکت میکردند، اگر نکته مهمی وجود داشت به من میگفتند که طبق معمول من مثل همه خبرها به کیانوری میگفتم.
گروه سیاسی خبرگزاری فارس- پرونده ویژه «مرگ یک ایدئولوژی»: محمدمهدی پرتوی (خسرو) رییس تشکیل مخفی حزب توده که در جریان دستگیریهای اردیبهشت ماه سال 62 توسط سپاه پاسداران که به «ضربه دوم» معروف شد و عملیات امیرالمومنین (ع) نام گرفت طی بازجوییهای صورت گرفته در چند مرحله به موضوعات بسیار مهمی در خصوص افراد مرتبط با این حزب و نیز جاسوسیهایی که اعضای حزب توده به نفع شوروی انجام میدادند اشاره کرده است که بخش اول این اعترافات روز گذشته در فارس منتشر شد. (اینجا بیشتر بخوانید)
محمدمهدی پرتوی (خسرو) تشکیلات مخفی حزب توده که به سازمان نظامی نیز معروف بود، 114 نفر (نظامی و غیر نظامی) عضو داشت و به تدریج، از اواسط 1358 سازماندهی شد. این تشکیلات تا هنگام دستگیری گسترده اعضای حزب توده، به فعالیت و عضوگیری به منظور کسب خبر از ارگانها و نهادهای گوناگون میپرداخت و به گفته پرتوی، «کسب خبر» هدف مرحلهای و کوتاه مدت این تشکیلات و در درازمدت، هدف آن ادامه کار در شرایط ضربه احتمالی به حزب بوده است. در همان ماههای ابتدایی پس از انقلاب، گروهی از افراد ارتشی که تحت تاثیر تبلیغات و شعارهای حزب توده قرار گرفته و هوادار حزب بودند، به دفتر حزب مراجعه یا از طریق رابطین حزبی تقاضای عضویت کرده بودند. از این رو، کیانوری در سال 1358 برخی از قراردادهای ارتباط این افراد ارتشی را بر عهده پرتوی گذاشت و او نیز مجموعه این قراردادها را به زیرمجموعه خود محول میکرد. این گونه ارتباطات درسال 1358 محدود بود و در عین حال مسولان تشکیلات مخفی، به صورت پراکنده با ارتشیها، افسران، درجهداران، هُمافران و نیروهای شهربانی و ژاندرمری ارتباط برقرار میکردند. در اوایل سال 1359 به دستور کیانوری قرار بر این شد که برای ازدیاد تدریجی افراد ارتش در تشکیلات مخفی، تشکیلات جداگانهای برای آنها ایجاد شود. منظور از ایجاد تشکیلات مستقل برای ارتشیها، مخفیتر شدن فعالیتها و ضمانت بیشتر برای حفظ این نیروها بود. بدین ترتیب از آغاز سال 1359، برخی از کادرهای با سابقه تشکیلات مخفی، که پیش از انقلاب فعالیت میکردند، از تشکیلات مخفی جدا شدند و در یک یا دو شاخه مجزا مسئولیت افراد ارتشی را به عهده گرفتند و ترکیب در شاخه مجزای ارتش تحت مسئولیت عدهای از کادرهای غیرنظامی در تشکیلات مخفی تا هنگام دستگیری ادامه داشت. درخصوص مکانیسمهای حفاظتی تشکیلات مخفی در برقراری ارتباطات تشکیلات، رهنمودهای امنیتی خاصی برای حفظ تشکیلات و اعضای آن داده میشد ازجمله اینکه ارتباطات تمامی اعضا به صورت انفرادی برقرار میشد و هر عضو ارتش تحت نظر یکی از کادرهای حزبی غیرارتشی فعالیت میکرد. ظاهراً رهنمودهای مسئولان تشکیلات مخفی به نحوه پنهان کردن عقاید مارکسیستی و تظاهر منافقانه به اسلام مربوط بوده است؛ به طوری که نیروهای نظامی بتوانند در محل شغلی خود، موقعیتشان را تثبیت کنند و حتی موقعیتهای تازهای به دست بیاورند. بنابراین اهداف مرحلهای و کوتاه مدت تشکیلات مخفی، در قالب نوعی کار اطلاعاتی منظم برآورده میشد. اطلاعات موردنظر از درون ارتش، از طریق مناصب شغلی و تماس با ارتشیها یا از طریق برخی از مقامات سیاسی کشور -که افراد نظامی امکان تماس با آنها را داشتند- جمعآوری میشد و «پرتوی» تمامی اینگونه اطلاعات را به «کیانوری» ارایه میداد. علاوه بر این، نیروهای شوروی سابق نیز برخی اطلاعات نظامی خاص را به طور مستقیم از حزب میخواستند که به دستور «کیانوری»، «پرتوی» در چندین مرحله به نیروهای آنها تحویل میداد. پرتوی خود با 4 نفر از افسران ارشد نظامی یعنی ناخدا بهرام افضلی (فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش)، سرهنگ بیژن کبیری (فرمانده یگانهای کماندویی ویژه)، سرهنگ هوشنگ عطاریان (فرمانده جبهه غرب و دستیار ویژه وزیر دفاع) و سرهنگ شمس ارتباط انفرادی برقرار کرده و با سایر نظامیان نیز از طریق شاهرخ جهانگیری و امیر معزز (مسئولین دو سر شاخه) مرتبط شد. این دو نفر نیز از مسئولین سرشاخه، به تنهایی با 50 و 55 نفر از نظامیان به طور مستقیم و یا از طریق 8 نفر مسئول شاخه در ارتباط بودند. آنچه در زیر میخوانید بخشهایی از متون بازجویی محمدمهدی پرتوی است که در آن به نحوه ارتباط با 2 تن از فرماندهان نظامی ارتش یعنی ناخدا بهرام افضلی فرمانده وقت نیروی دریایی و سرهنگ هوشنگ عطاریان از فرماندهان اسبق نیروی زمینی و مشاور وقت وزیر دفاع میپردازد. این 2 نفر پس از دستگیری در سال 62 در دادگاهی به ریاست آیتالله محمدی ری شهری محاکمه و سپس اعدام شدند. * درباره ارتباط با ناخدا افضلی: ناخدا افضلی از حدودا اواسط سال 1358 با ما مرتبط شد. پارول تماس با او را کیانوری به من داد (او آن موقع فرمانده نیروی دریایی نبود و مسئولیت پایینتری داشت) من پارول را به احمد (امیر معزز) دادم و او تماس گرفت. تا مدتی این ارتباط با احمد بود در اوایل سال 59 ارتباط با افضلی را خودم گرفتم. پس از آن من و احمد اغلب مشترکا او را میدیدیم. محل دیدار در ماشین خود افضلی بود و حدود نیم ساعت تا حداکثر یک ساعت در خیابانها صحبت میکردیم.
ناخدا بهرام افضلی در تابستان سال 59 من دستگیر شدم و حدود 4-3 ماه ارتباط افضلی با احمد بود. در این فاصله که من زندان بودم، جنگ تجاوزی عراق علیه ایران شروع شده بود و یکبار کیانوری افضلی را دیده بود. پس از آزادی از زندان قرار شد تا مدتی که بشود کسی به جای من گذاشت، من ارتباط خود را با شاخههای ارتش حفظ کنم. این بود که از آن موقع دوباره افضلی را ملاقات کردم (البته با حضور احمد). از آن پس تا آخرین دیدار، ملاقات ما به این صورت بود که احمد او را در خیابان (محلی نزدیک خانه پدرزن افضلی) سوار میکرد و به خانه کاوه (3-2 بار هم خانه احمد) و چند بار هم خانه محمدرضا معزز برادرزاده احمد) میبرد و من هم به آنجا میرفتم و او را میدیدم. در تمام جلسات ملاقات سه نفره بود و احمد هم حضور داشت. افضلی این اواخر ماهی 2 هزار تومان حق عضویت میپرداخت که احمد میگرفت و در حساب شاخه خودش منظور میکرد. (متن بازجویی پرتوی در تاریخ 62/2/12)
ناخدا افضلی در دادگاه (نفر اول از چپ) به همراه پرتوی (نفر سوم) مسائلی که در هر دیدار مطرح میشد، عبارت بود از اول خبرهایی که او میداد و سپس صحبت درباره وضع سیاسی و نظرات حزب و در آخر هم او در همان جا اطلاعیه یا تحلیل هفتگی حزب را میخواند. خبرها و اطلاعاتی که او میداد پراکنده بود و از مجموعه حوادث و برخوردها و ملاقاتهای او با شخصیتها در طول روزهای قبل بود. از جمله خبرهای او نکات اصلی ملاقاتهای او با مقامات مختلف در جمهوری اسلامی بود که به شناخت مواضع هر یک از آنها در مسائل مختلف کمک میکرد. ما هم همیشه او را به گسترش اینگونه ملاقاتها تشویق میکردیم. گاهی خبرهایی را از بولتن اداره دوم یا بولتن وزارت ارشاد که به نظرش مهم میرسید نقل میکرد گاهی هم اخباری درباره خرید تسلیحات از خارج داشت یا هیأتهایی که برای مذاکره در این باره آمد و رفت میکردند (مثلا کرهایها یا چینیها یا ایتالیاییها) به ویژه چند بار وابسته دریایی ایتالیا نزد او آمده بود و صحبتهای اصلی با او را میگفت. در همه این موارد آنچه را که از میان خبرهای او به نظرم مهم میآمد در یک کاغذ کوچک یادداشت میکردم و در ملاقاتهای خود با کیانوری شفاها به او اطلاع میدادم. یک بار از او راجع به موشک هارپون اطلاعات خواسته بودم که او آنچه را که خود میدانست در دو سه صفحه نوشت و داد که چون جنبه کلی داشت و مشخصات فنی در آن نبود آن را از بین بردم. یک بار نیز اطلاعاتی درباره سایتهای راداری که قبل از انقلاب در دست آمریکاییها بود خواستم و او شرح مختصری درباره آنها و وضع قبل و بعد از انقلاب داد که من نوشتم (دو مورد اخیر یعنی اطلاعات فنی درباره موشک هارپون و درباره سایتها را رابط شوروی خواسته بود که در مورد هارپون اطلاعات داده شده ارزش فنی نداشت و اطلاعات در مورد سایتهای مذکور را برای او فرستادم). در ارتباط با افضلی و عطاریان آنها گاهی که در جلسه شورای عالی دفاع یا عطاریان در جلسات پیش از شورا شرکت میکردند، اگر نکته مهمی وجود داشت به من میگفتند که طبق معمول من مثل همه خبرها به کیانوری میگفتم. (متن بازجویی پرتوی در تاریخ 62/2/10)
ناخدا افضلی در جلسه ای با حضور فرماندهان ارشد ارتش (نفر اول از چپ) یکی از مسائلی که اغلب مورد بحث واقع میشد، مسئله جنگ بود. بیشتر این صحبتها بعد از حملات بزرگ بود که او راجع به نحوه عملیات و نتایج آن توضیح میداد. گاهی هم مدتی قبل از عملیات، خبر از قریبالوقوع بودن آن میداد. در توضیح عملیات بزرگ میگفت که از چند جناح حمله شده و دشمن چه عکسالعملی نشان داده و نتیجه چه شده است. البته توضیحات او کمتر جنبه فنی دقیق داشت چون از طرفی نیاز به تخصص داشت که من نداشتم و از طرف دیگر بیشتر جریان کلی جنگ برای من مطرح بود و من هم در همین حد کلی که عملیات پیروز شده یا شکست خورده و تلفات و ضایعات کم یا زیاد بوده به کیانوری اطلاع میدادم و او هم بیشتر از این از من نمیخواست. فیالمثل در مورد آخرین عملیات والفجر، اطلاعاتی که او داد چنین بود که حمله ایران از دو جناح صورت گرفته در یک جناح نیروهای مسلح ما نتوانستند پیشروی کنند و در جناح دیگر پیشروی کرده و چند موضع و تپه را آزاد کردند اما در روزهای بعد، زیر حملات متقابل و آتش شدید دشمن و احتمال اینکه دشمن نیروهای ما را دور بزند مجبور به عقبنشینی به مواضع قبلی شدهاند و شهدا و مجروحین نیروهای ما نیز زیاد بوده است. در مورد هیأتهایی به ایتالیا یا انگلستان، شوروی، کره شمالی و یا بالعکس و یا آمدن هیأتی از چین و کشورهای دیگر که اغلب نتیجه این آمد و رفتها نامشخص باقی میماند یا بینتیجه میماند. باز در این موارد خبر کلی آن را من به کیانوری میدادم. در مورد دیگر نکات اصلی صحبتهایی بود که او در ملاقاتهای عادی خود با مقامات مختلف جمهوری اسلامی داشت که من آن نکاتی را که جنبه سیاسی داشت و یا به شناخت دقیقتر مواضع آن مقام کمک میکرد یادداشت کرده و به اطلاع کیانوری میرساندم. یک مورد سفر او به لیبی بود همراه هیأتی که پس از بازگشت شرح مختصری از آن را به ما داد که اگر لازم است اطلاع دهید تا توضیح دهم چون گزارش مفصل سفر خود را به مقامات ذیربط در جمهوری اسلامی داده است. موضوع دیگر اینکه هر چند گاه وابسته دریایی ایتالیا (که گویا از دوره تحصیلی افضلی در ایتالیا او را میشناخت) نزد او می آمد و در مورد مسائل مختلف از جمله جنگ و آینده آن صحبت میکرد. افضلی سعی میکرد در این ملاقاتها از او اطلاعاتی به دست آورد این اطلاعات را به من میگفت و من هر بار مصرا از او میخواستم که دقیقا این اطلاعات را به مقامات بالاتر جمهوری اسلامی گزارش کند و اگر اهمیت بیشتری داشت، حضورا با یکی از مقامات عالی ملاقات و توضیح دهد که او هم این کار را میکرد. در مورد اطلاعات صرفا نظامی، یکبار من از او خواستم که در مورد سایتهای رادار که قبل از انقلاب در دست آمریکاییها بوده خبر بگیرد که اکنون فعال هستند یا نه و اگر هستند در چه جهت (این را رابط شوروی خواسته بود) افضلی در مورد 5 یا 6 سایت رادار در نقاط مختلف کشور خبر داد که کدام را آمریکایها برچیدهاند، کدامیک باقی مانده ولی فعال نیست و کدامیک فعال است (که عمدتا سایتهای غرب و جنوب کشور بود) و من این اطلاع را به رابط شوروی دادهام (البته با اطلاع کیانوری). یک بار هم افضلی درباره کارکرد موشک هارپون نوشت که جنبه فنی ویژه و محرمانه نداشت (آنطور که خود افضلی میگفت) و بدین جهت من آن را از بین بردم. در بعضی از جلسات، افضلی درباره آخرین اطلاعات در مورد مسابقه تسلیحاتی در سطح جهانی بین شرق و غرب و مثلا اینکه موشک پرسینگ دو یا کروز چیست و چطور عمل میکند یا موشک MX چیست و ... برای من صحبت کرد و من به اینگونه اطلاعات از جهت دانش شخصی خودم علاقمند بودم و از او سوال میکردم. او این اطلاعات را از مطالعه نشریات و مجلات خارجی به دست میآورد. گاهی هم خبرهایی از بولتن اداره دوم یا بولتن وزارت ارشاد میداد که به ندرت اتفاق میافتاد. در هر جلسه دیدار او مختصری هم بحث سیاسی میکردیم و بعد او نشریات جاری نظیر پرسش و پاسخ، تحلیل هفتگی یا احیانا اعلامیهای را اگر بود میخواند و من میرفتم. (متن بازجویی پرتوی در تاریخ 62/2/12)
ناخدا افضلی در کنار بنی صدر (رئیس جمهور وقت) همانطور که قبلا هم توضیح داده بودم، در دیدارهایم با افضلی، ابتدا او اخبار و اطلاعات تازه را مطرح میکرد سپس درباره بعضی آنها که اهمیت سیاسی داشت صحبت میشد و سپس من هم پیرامون اوضاع کشور و تحلیل حزب صحبت میکردم و سرانجام او در وقت باقیمانده، تحلیل هفتگی پرسش و پاسخ یا دیگر نشریات حزب را که احمد میآورد مطالعه میکرد. در زیر کوشش میکنم جزئیات اخبار و اطلاعاتی را که افضلی در جلسات مختلف مطرح کرده بود شرح دهم. * جنگ از موضوعاتی بود که اغلب دربارهاش صحبت میشد چه به صورت اطلاعات مشخص و چه به صورت بحث کلی سیاسی در مورد اثرات و پیامدهای آن. اغلب من در مورد جنگ و خبرهای تازه از آن سوال میکردم. گاهی زمانی که عملیات از طرف نیروهای ایرانی در پیش بود و او اطلاع پیدا میکرد، میگفت که قرار است به زودی یا مثلا در ظرف یک هفته تا ده روز آینده حمله تازهای از طرف ایران صورت گیرد. البته غالبا او در مورد چگونگی شروع عملیات اطلاع دقیقی نداشت و تنها پس از پایان عملیات و در دیدارهای بعد از آن، درباره نتایج آن نسبتا دقیقتر صحبت میکرد و میگفت که عملیات از کدام جناحها صورت گرفته، کدام لشکرها در عملیات شرکت داشتهاند، پیشروی چقدر بوده، ضدحملات دشمن و آتش او چگونه بوده و سرانجام نتیجه عملیات چه شده و میزان شهدا و مجروحین و اسیران ما و کشتهها و تلفات آنها (دشمن) چه حدود بوده. مثلا در مورد اولین عملیات والفجر، هنگامی که صورت گرفت او در لیبی بود. پس از بازگشت، در جلسهای که داشتیم گفت که عملیات با شکست روبهرو شده، آتش عراقیها بسیار شدید بوده و سپس با ضدحملات خود توانستهاند نه تنها مواضع عقبنشسته را دوباره اشغال کنند بلکه تلفات سنگینی به نیروهای ما وارد کردند و در جلسات بعد، از پایین آمدن روحیه در نیروهای ایرانی چه در ارتش و چه در بسیج صحبت میکرد و در عملیات دوم والفجر، قبل از عملیات گفته بود که بعد از تعطیلات عید قرار است حملهای صورت گیرد ولی از کم و کیف آن خبری نداشت. چند روزی پس از عملیات که او را دیدم، گفت که عملیات از دو جناح در محور فکه انجام شده ولی یک محور موفق به پیشروی نشده و قرارگاه دوم موفق به پیشروی و گرفتن چندین تپه استراتژیک شده اما در روزهای بعد، نیروهای عراقی با آتش سنگین دست به ضدحملههای پی در پی میزنند و حتی شروع به محاصره نیروهای ایرانی میکنند در نتیجه از فرماندهی ایران دستور عقبنشینی داده میشود و نیروهای ما به مواضع قبلی برمیگردند. به طور کلی اطلاعاتی که او درباره عملیات دیگر هم میداد در همین حدود بود و گاهی برای روشن کردن مسئله، کروکی منطقه را می کشید و روی آن نشان میداد که عملیات چگونه انجام شده و نتیجه چه شده است. طبق اظهارات او، نیروهای ما پس از عملیات پیروزمندانه خرمشهر و بستان، تقریبا پیروزی دیگری نداشتند و در سایر عملیات بعد از آن اگر هم پیشروی بوده، بسیار جزئی و با دادن شهدا و مجروحین بسیار بوده است و خود افضلی اعتقاد داشت که امکان یک پیروزی وسیع و تعیین کننده در برابر نیروهای عراقی که دارای تجهیزات و آمادگیهای کافی هستند بعید به نظر میرسد ولی معتقد بود که نمیشود مسئله را عریان با مقامات مطرح کرد چرا که هیچکس حاضر نیست درباره توقف جنگ قبل از به دست آوردن لااقل پیروزی بزرگ و برگ برنده، سخنی بشنود.
متن بازجویی پرتوی * یکی از خبرهایی که افضلی در زمان خودش داده بود، موضوع تشکیل قرارگاه دریایی مشترک نوح بین نیروی دریایی و سپاه پاسداران بود. آنطور که افضلی میگفت، قبلا در ملاقاتی که او با فرماندهان سپاه در تهران داشت، درباره همکاریهای میان نیروی دریایی و سپاه مفصلا صحبت شده بود و او درباره نقش دریا و نیروی دریایی مطالب زیادی را شرح داده بود که مورد توجه فرماندهان سپاه واقع شده بود و او را فردی با تخصص بالا ارزیابی کرده بودند. در آن موقع فرماندهان سپاه پیشنهاد ایجاد قرارگاه مشترک نوح را مطرح کرده بودند که مورد موافقت افضلی قرار گرفته بود و افضلی در مورد ایجاد یگانهای دریایی ساحلی که سپاه در صدد ایجاد آنها بود نیز توضیحاتی داده بود. سپس در مسافرت او و فرماندهان سپاه به بوشهر طی مراسمی این قرارگاه مشترک افتتاح گردید. افضلی از دیدارهایی که با برادر تیموری مسئول امور دریایی سپاه داشت اینطور استنباط میکرد که اصرار بر تشکیل این قرارگاه برای نشان دادن این نکته است که در اختلافات میان سپاه و صیادشیرازی (که در آن موقع زیاد از آن صحبت میشد) این صیادشیرازی است که مانع و موجب اختلافات است وگرنه سپاه آماده همکاری با همه نیروهاست. * از جمله مواردی که افضلی در مورد خرید سلاح صحبت کرده بود، سفر هیأتی به انگلستان برای رسیدن به توافق بر سر قراردادهای زمان شاه با انگلستان بود که بخش مهمی از پول آن هم قبلا پرداخت شده بود اما انگلستان از اجرای قرارداد خودداری کرده بود که تا آنجا که من یادم هست افضلی گفت که این مذاکرات به نتیجه نرسیده و انگلستان بازی درآورده است. * از دیگر موارد، مذاکره با یک هیأت چینی بود. چینیها اعلام کرده بودند که حاضرند سلاحهای مورد نیاز ایران را تأمین کنند منتهی گفته بودند که باید از طریق یک کشور واسط (آنها پاکستان را پیشنهاد کرده بودند) این سلاحها را بفروشند و آنها افراد پاکستانی را آموزش دهند و افراد ایرانی از پاکستانیها آموزش بگیرند. آرش با این پیشنهاد مخالفت کرده بود و به اداره دوم نوشته بود شرایط چینیها چون سیاسی است و ما را وابسته میکند درست نیست من خبر را که به کیانوری دادم او گفت بهتر است از چینیها اسلحه خریداری شود تا آمریکا. این اواخر باز مسئله مطرح شده بود و قرار بود هیأتی به چین برای خرید اسلحه سفر کند.
متن بازجویی پرتوی * از مدت ها پیش موضوع سفر هیأتی از وزارت دفاع و نیروهای هوایی و زمینی به شوروی جهت خرید اسلحه مطرح بود و کیانوری همیشه درباره اینکه بالاخره این هیأت کی خواهد رفت سوال میکرد. یک بار که سفر هیأت جدیتر مطرح شد (خبر آن را هم افضلی میداد و هم از طریق شاهرخ جهانگیری میآمد) کیانوری گفت به رابط روسی (که آن موقع در اوایل سال 59 من مدتی با او ارتباط داشتم) بگو. من گفتم. او سوال کرد که آیا حزب با دادن اسلحه از طرف شوروی موافق است؟ من مسئله را با کیانوری مطرح کردم و او گفت که صددرصد موافقیم. من هم پاسخ را به فرد روسی گفتم. یکبار که افضلی با فرمانده نیروی هوایی سرهنگ معینپور ملاقاتی داشت او گفته بود که از نیروی هوایی چیز زیادی باقی نمانده است. یکبار هم افضلی (مدتها پیش) در مورد تعداد محدود باقی مانده از هواپیماهای F14 که برای کنترل هوایی ایران به ویژه منطقه جنوب اهمیت زیادی داشت صحبت میکرد و اینکه عراقیها با ایجاد نقاط کاذب باعث به هدر رفتن موشکهای فنیکس این هواپیماها میشوند و به این ترتیب تعداد این موشکها به زودی تمام خواهد شد و F14 بدون موشک فونیکس هم اثری نخواهد داشت. در مقابل او از قدرت نیروی هوایی عراق و اینکه عراق توانسته است تقریبا تمام هواپیماهای از دست داده در طول جنگ را جبران کند و از کشورهای مختلف به ویژه فرانسه هواپیما دریافت دارد، صحبت میکرد. یکبار هم افضلی میگفت مسئله نداشتن هواپیما و تجهیزات هوایی توسط فرمانده نیروی هوایی در شورای عالی دفاع مطرح شده بود که آقای خامنهای تأکید داشتند باید حتیالمقدور از امکانات و تجهیزات موجود استفاده کرد و آنچه را که از کار افتاده، راهاندازی کرد. * افضلی در هر مورد که در رابطه با کارش با یکی از مقامات مسئول ملاقات داشت، اگر نکته قابل ذکری در آن بود میگفت که بیشتر از جهت موضعگیریهای آن مقام و گاه جنبههای دیگر اهمیت داشت. مثلا در ملاقاتی که این اواخر با نخستوزیر داشت در مورد جنگ صحبت شده بود و آقای نخستوزیر گفته بود ما هنوز باید بنشینیم و خط مشی جنگی خودمان را تعیین کنیم. این سخنان در مقابل حرفهای افضلی بود که گفته بود جنگ دارد طولانی میشود و جنگ فرسایشی به نفع ما نیست و مشکلات اقتصادی ما را افزایش میدهد. آقای نخستوزیر در این ملاقات از وضع ارزی اظهار رضایت کرده و نسبت به آینده اقتصاد اظهار امیدواری کرده بودند و گفته بودند ما برای حتی 20 سال آینده برنامه تنظیم کردهایم و انشاءالله مشکلات رفع خواهد شد. (متن بازجویی پرتوی در تاریخ 62/2/17)
متن بازجویی پرتوی * اخبار مربوط به خرید اسلحه از بازارهای آزاد از جمله از طریق شرکتی که صادق طباطبایی در سوئیس برای این منظور تأسیس کرده بود و در چند مورد کلاهبرداری بعضی از فروشندگان آزاد اسلحه یا فرار کردن مسئول ایرانی خرید اسلحه همراه با پولی که در اختیارش بود. * از سال 58 توسط کیانوری و سپس در سال 59 توسط مأمور شوروی، مسئله تهیه مشخصات و مدارک فنی ساختمان برخی سلاحهای پیچیده آمریکایی نظیر رادار F14 موشک فونیکس، موشک هارپن و ... با من مطرح شده بود و از جمله من با افضلی هم مطرح کرده بودم. در اوایل سال 60 افضلی به من خبر داد که یکی از ناوهای ایرانی که در اوایل جنگ توسط عراقیها غرق شده حامل یک موشک سالم هارپون است و شورویها میتوانند بروند آن را بردارند. من موضوع را با کیانوری مطرح کردم او بعداً از من مشخصات دقیق محل غرق کشتی را ساخت که از افضلی گرفتم و به او دادم. بعدها در ملاقاتی که به دستور کیانوری یا جوانشیر با مأمور شوروی داشتم، او گفت که چون منطقه جنگی است، آنها نمیتوانند به آنجا نزدیک شوند و موشک مزبور را بردارند. * اخبار و اطلاعاتی که افضلی طی چند سال داده بود، تنها به موارد بالا خلاصه نمیشود منتهی متأسفانه من اکنون همه را به یاد ندارم. (متن بازجویی پرتوی در تاریخ 63/3/13)
متن بازجویی پرتوی * درباره ارتباط من با سرهنگ عطاریان: آنطور که خودش میگفت، در سالهای حوالی 28 مرداد با سازمان جوانان حزب مربوط بوده و از آنجا علایقی از حزب در ذهنش باقی مانده بود. پس از پیروزی انقلاب و باز شدن دفتر حزب در سال 58 او همراه برادرخانمش به دفتر حزب مراجعه کرده و ثبتنام کرده بوده است. سپس پارول ارتباط با او را کیانوری به من داد و من به احمد دادم که او هم به بابک داد و بابک با او تماس گرفت و تا اواخر 58 یا اوایل سال 59 بابک در ارتباط با او بود. از اوایل سال 59، من با او تماس میگرفتم و ارتباط او با بابک قطع شد. او در اوایل بعد از انقلاب، فرمانده لشکر یک پیاده بود اما پس از انحلال این لشکر به ستاد بزرگ منتقل شد و در واقع کار مهمی نداشت. در تابستان سال 59 به علت بازداشت من، ارتباط من با او قطع شد و پس از آغاز جنگ و تجاوز عراق او به جبهه غرب اعزام شد و پس از آزادی من از زندان نیز تا مدتی با او ارتباط وجود نداشت سپس بابک را دو بار برای دیدارش به کرمانشاه فرستادم و او توانست در مدت کوتاهی (حدود نیم ساعت) با او صحبت کنم و مشی حزب را در مورد بنیصدر برای او بگوید. او قبلا نتوانسته بود ماهیت جریان بنیصدر را بشناسد و در نتیجه حتی تمایل به او پیدا کرده بود. تا موقعی که در غرب بود، امکان تماس با او وجود نداشت و تنها یک بار من موفق به دیدار کوتاه او در ماشین در تهران شدم که کوشیدم جریان بنیصدر و نظر حزب را برای او روشن کنم. تنها پس از کنار رفتن از قرارگاه غرب و بازگشت او به تهران بود که امکان تماس مجدد با او فراهم شد. از آن تاریخ این تماس تا چند ماه پیش که او به خانه جدیدش رفت، در خیابان و در ماشین انجام میشد و مدت آن هر بار به طور متوسط از نیم ساعت تجاوز نمیکرد و بارها هم به علت نیامدن او به سر قرار برای مدتی گاه بیش از یکی دو ماه قطع می شد.
سرهنگ عطاریان در کنار شهید رجایی رییس جمهور وقت (نفر دوم از راست) از موقعی که او به خانه جدیدش در خیابان پاسداران انتهای بوستان ششم نقل مکان کرد، برای دیدارش به خانه میرفتم منتهی باز هم به واسطه اینکه هنوز وضع خانه آماده نشده بود و من هم فرصت کمی داشتم، دیدارمان خیلی کوتاه بود. در هر دیدار او ابتدا اگر خبری داشت میگفت من هم توضیحی درباره سیاست حزب میدادم و تحلیل هفتگی پرسش و پاسخ و دیگر نشریات جاری حزب را به او میدادم که بخواند. درباره خبرها و اطلاعاتی که او به من میداد باید بگویم تنها در مدتی که او در وزارت دفاع مشاور بود پارهای خبرها به دستش می رسید وگرنه در دورانی که در ستاد بود و بعد هم که به دانشکده فرماندهی و ستاد منتقل شده بود عملا خبری نداشت. به هر حال نمونههای خبرهای او را تا آنجا که به یاد دارم در زیر ذکر میکنم. * جریان تجاوز آمریکاییها به طبس: پس از شکست تجاوز آمریکا به طبس، عطاریان طی حکمی از سوی دادستان انقلاب مأمور رسیدگی به این حادثه شد و از محل حادثه نیز بازدید کرد. خلاصهای از گزارشهایی را که برای مقامات تهیه کرده بود به من هم داد. این گزارش قسمتی به نحوه ورود هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی تا کویر و تعداد آنها و بعد از ازکارافتادگی بعضی از آنها و آتش گرفتن هواپیمای حامل سوخت و ... بود که البته همه اینها بعدها به تفصیل در مطبوعات منتشر شد و قسمتی هم مربوط به قسمت بمباران هلیکوپترهای آمریکایی بود که در طبس سالم مانده بودند و احتمالا حاوی اسناد سری بودند که گزارش او نشان میداد که این یک خیانت آشکار از طرف تیمسار باقری فرمانده آن موقع نیروی هوایی و احتمالا تیمسار شادمهر بوده است. به هر حال بنیصدر در آن زمان اجازه نداد مسئله پیگیری شود ولی بعدها موضوع چنان مشخص شد که در مطبوعات هم منعکس گردید.
متن بازجویی پرتوی * درباره جنگ: در مورد جنگ هر وقت موردی پیش میآمد صحبت میشد. گاهی از قریبالوقوع بودن عملیات تازه از طرف نیروهای ایران را میداد البته تاریخ دقیق تا چگونگی عملیات را نمیدانست. معمولا پس از عملیات و روشن شدن نتایج آن بود که او خبر از نتیجه آن میداد. معمولا خبر او کوتاه بود و در این حد که شکست خوردیم و مجبور به عقبنشینی شدیم تا تلفات بالاست اکتفا میکرد. در مورد آخرین عملیات والفجر، او میگفت نیروهای ما شکست خوردهاند و چند تا تپه را هم گرفته بودند. مجبور شدند پس بدهند و حدود 1500 شهید و چند هزار مجروح داشتیم و یا در عملیات قبلی که او سفری هم به منطقه جنگی بعد از پایان آن مرحله کرده بود، خبر از تلفات وسیع نیروهای ما میداد و میگفت در بیابانها هنوز اجساد افتاده است و آن را فاجعهآمیز توصیف میکرد و گویا عین همین جمله را در گزارش خود برای وزیر دفاع هم نوشته بوده است. آخرین باری که او را دیدم از تحلیلی راجع به جنگ صحبت میکرد که برای وزیر نوشته و سپس این تحلیل نزد ریاست جمهوری نیز مطرح شده بوده است. میگفت در این تحلیل گفتهآم که امکان رفتن تا بغداد و سقوط صدام در بغداد نیست تنها میشود منطقهای را گرفت و به عنوان برگ برنده پشت میز مذاکره نشست و برای این کار هم باید تغییرات اساسی در سیستم فرماندهی و طرحهای عملیاتی ایجاد شود که آقای رئیسجمهور از او خواسته بودند در این زمینه کار کند و طرح دقیق خود را ارائه کند. * در مورد سمینار طرحهای استراتژیک دفاعی در ستاد مشترک عطاریان هم در آن موقع خبر آن را داد. گویا تنها در یک جلسه آن شرکت کرده بود. او میگفت در جلسه اول، تیمسار ظهیرنژاد سخنرانی خوبی کرده بود و خطرات آمریکا، پاکستان و ترکیه را برجسته کرده بوده اما در جلسه آخر، او خطر را از جانب شوروی و نفوذ حزب توده دانسته و گفته بوده باید توجه را به اینجا معطوف کرد.
سرهنگ عطاریان در دادگاه (نفر اول از راست) به همراه پرتوی و سرهنگ بیژن کبیری * چند هفته بعد از دستگیری سران حزب، او گفت فهمیدم علت دستگیری آنها چیست، گفتم چیست؟ گفت من بولتن اداره دوم را که برای وزیر آمده بود دیدم درباره گروههای مختلف تحلیل کرده بود و تحلیل مفصلی هم درباره حزب توده داشت که به استناد اعلامیهها و نشریات و بخشهای داخلی تحلیل کرده بود که این حزبی است وابسته و جاسوس و همه جا نفوذ میکند و باید هرچه زودتر جلوی فعالیت آن را گرفت و میگفت تاریخ این بولتن قبل از دستگیری سران حزب است. البته من این ارتباط را نپذیرفتم و گفتم مسئله دستگیری رهبران حزب از مدتها قبل باید تدارک شده باشد و نمیتواند تنها با یک بولتن انجام گرفته باشد. بعد از او خواستم که چند نمونه از بخشنامههایی که در بولتن به آنها اشاره شده بیاورد زیرا او میگفت که نشان میدهد که در حزب نفوذ کردهاند. در جلسه بعد چند نمونه را که یادداشت کرده بود آورد دیدم چیز مهمی در آن نیست یا از تحلیل هفتگی است یا از بولتن جوانان و سایر انتشارات درونی حزب که البته به دست هواداران و اطرافیان هم میرسید. پس از آن او در ملاقاتی که با سرهنگ کتیبه داشت در مورد این بولتن با او صحبت کرده بود. کتیبه گفته بود که ما (اداره دوم) از مدتها پیش سران و اعضای حزب توده را شناسایی کرده بودیم و کار گرفتن آنها را به اداره خود نسبت داده بود و گفته بود الآن یک لیست 4هزار نفری از اعضای حزب در کشوی میز من است که هر وقت بخواهیم میتوانیم آنها را بگیریم و لیست را به عطاریان نشان داده بود که از روی حروف الفبا تنظیم شده بود. در مورد عاقبت کار هم گفته بود تا اینجا را ما انجام دادیم از این به بعد را ما تحویل دادیم و دیگر به ما مربوط نیست. * جریان قطبزاده: عطاریان به پیشنهاد کبیری و موافقت آقای ریشهری به جریان قطبزاده وارد شد و همراه کبیری زیر نظر آقای ری شهری و دو برادر از اطلاعات سپاه آن را تا آخر دنبال کردند. در ماههایی که این جریان ادامه داشت او هر هفته پس از دیدار قطبزاده خلاصهای از آن را به من میگفت و دو سه بار هم رونوشت گزارش کتبی را که برای برادران سپاه نوشته بود به من داد. البته در این مورد من به طور جداگانه از طرف کبیری نیز در جریان قرار میگرفتم. * عطاریان گاهی برخی از ملاقات ها و برخوردها که با بعضی از مقامات و شخصیتها نکاتی را مطرح میکرد مثلا گاهی از جلسات زیر شورای عالی دفاع که در آنها شرکت میکرد و صحبتهایی که با بعضی از شرکتکنندگان در آنها نظیر آقای میرمحمدی از وزارت خارجه داشت مطرح میکرد. البته این جلسات این اواخر مدتی بود که تشکیل نشده بود و او چیز تازهای نداشت. آنطور که به یاد دارم عطاریان گفته بود آقای میرمحمدی نظر داشت که باید از طولانی شدن جنگ جلوگیری کرد. (متن بازجویی پرتوی در تاریخ 62/2/18) انتهای پیام/
94/02/16 - 13:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]
صفحات پیشنهادی
پرونده ویژه «مرگ یک ایدئولوژی»/ متن بازجویی از مسئول تشکیلات مخفی حزب توده/۱ تاکید روسها بر جاسوسی از جنگنده
پرونده ویژه مرگ یک ایدئولوژی متن بازجویی از مسئول تشکیلات مخفی حزب توده ۱تاکید روسها بر جاسوسی از جنگندههای F14 و موشکهای ایران قرار بود مخفی بمانیمکیانوری گفت طبق تصویب پلنوم ۱۶ که پس از پیروزی انقلاب در خارج تشکیل شده بود سازمان نوید باید تا مدتها مخفی باقی بماند تاپرونده ویژه «مرگ یک ایدئولوژی» ضربه «اطلاعات سپاه» به کارکشتهترین حزب تاریخ معاصر ایران
پرونده ویژه مرگ یک ایدئولوژیضربه اطلاعات سپاه به کارکشتهترین حزب تاریخ معاصر ایرانپرونده سیاسی حزب توده به عنوان جریان سیاسی غیر قابل اعتمادی که جز به منافع فرقهای خود نمیاندیشید هم برای چپ و هم برای راست همیشه باز است سرویس سیاسی- خبرگزاری فارس- هاجر تذری «سخن علی بنپرونده ویژه «مرگ یک ایدئولوژی» فروپاشی ستون پنجم 10هزار نفری روسها در ایران/ امام(ره) چه کسانی را &
پرونده ویژه مرگ یک ایدئولوژیفروپاشی ستون پنجم 10هزار نفری روسها در ایران امام ره چه کسانی را سربازان گمنام نامید با انجام عملیات امیرالمومنین سپاه و دستگیری اعضای برجسته حزب توده حضرت امام خمینی ره طی پیامی برای اولین بار اعضای واحد اطلاعات سپاه پاسداران را با عنوان سربازاپرونده «مرگ یک ایدئولوژی»/ گفتگو با پیرترین بازمانده «توده» «حزب توده» زندگیمان
پرونده مرگ یک ایدئولوژی گفتگو با پیرترین بازمانده تودهحزب توده زندگیمان را فاسد کرد از مارکسیست بودن پشیمانمتنها بازمانده گروه 53 نفرهای که حلقه اصلی سران حزب توده را تشکیل داد معتقد است که اعتقاد به مارکسیسم و حزب توده زندگیاش را فاسد کرد گروه سیاسی خبرگزاری فارس- پروندهگفتوگوی فارس با نادران درباره پروندههای نفتی برخی متهمان «کرسنت» و «استاتاویل» در دولت
گفتوگوی فارس با نادران درباره پروندههای نفتیبرخی متهمان کرسنت و استاتاویل در دولت منصوب شدهاند چرا متهمان پرونده نفتی محاکمه نمیشوند نائبرئیس کمیسیون بودجه مجلس با بیان اینکه یکی از دلایل محکومیت ایران در دادگاه لاهه اعاده به کار مدیران متخلف در پرونده کرسنت است این سوالگفتوگوی تفصیلی فارس با محمدجواد حقشناس/بخش اول دست رحمانیفضلی در انتخاب استانداران باز نبود/مقیمی در «
گفتوگوی تفصیلی فارس با محمدجواد حقشناس بخش اولدست رحمانیفضلی در انتخاب استانداران باز نبود مقیمی در معاونت عمرانی تبحر بیشتری داشت کدام کشور مانند ایران ۲۵۰ حزب داردمدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات با بیان اینکه روحانی گفته بود معاون سیاسی وزارت کشوراصلاحطلب باشد گفت مقدر حال بروزرسانی/روحانی: دولت یازدهم برای «امنیت و سلامت» اهمیت ویژهای قائل بوده است
در حال بروزرسانی روحانی دولت یازدهم برای امنیت و سلامت اهمیت ویژهای قائل بوده استرئیس جمهور کشورمان گفت دولت یازدهم برای امنیت و سلامت اهمیت ویژهای قائل بوده است به گزارش خبرنگار دولت خبرگزاری فارس سخنرانی حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان در بیستمین همایشپروندههای ویژه استانی؛ نمایه ای از موضوعات مشترک کشوری
از ابتدای سال ۹۴ کلید خورد پروندههای ویژه استانی نمایه ای از موضوعات مشترک کشوری شناسهٔ خبر 2539191 سهشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵ ۰۴ استانها > آذربایجان شرقی استان ها- اداره کل استان های خبرگزاری مهر در راستای سیاست پیگیری سوژه های مشترک کشوری برای ارائه نمایه ای جامع از سرمدیر عامل منطقه ویژه پارس جنوبی: پرونده پارس جنوبی سال 96 بسته میشود
مدیر عامل منطقه ویژه پارس جنوبی پرونده پارس جنوبی سال 96 بسته میشودمدیر عامل منطقه ویژه پارس جنوبی گفت پرونده پارس جنوبی سال 96 بسته میشود به گزارش خبرگزاری فارس از عسلویه مهدی یوسفی بعد از ظهر امروز در نشست با دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی اظهاویژهنامه اعتکاف «سه روز از فصل رویش» منتشر شد
ویژهنامه اعتکافسه روز از فصل رویش منتشر شدویژهنامه اعتکاف با عنوان سه روز از فصل رویش با آثاری از آیتالله جوادی آملی آیتالله مکارم شیرازی آیتالله حائری شیرازی آیتالله صدیقی و منتشر شد به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از روابط عمومی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دراخبار ویژه روزنامههای کشور دستور دولت درباره «هامرهای» یک وزارتخانه/ حامی مفسد 3 هزار میلیاردی نگ
اخبار ویژه روزنامههای کشوردستور دولت درباره هامرهای یک وزارتخانه حامی مفسد 3 هزار میلیاردی نگران پولهای کثیف شداخبار ویژه روزنامههای کشور در روز سهشنبه را از نظر میگذرانید به گزارش خبرگزاری فارس اخبار ویژه روزنامههای کشور در روز سهشنبه 94 02 07 را در ادامه مجلسه ویژه دولت با اتحادیهها برای «سبد کالای رمضان»
جلسه ویژه دولت با اتحادیهها برای سبد کالای رمضان اقتصاد > بازرگانی - اقتصادنیوز نوشت رییس اتحادیه لبنیات تهران خبر داد در وزارتخانه صنعت معدن و تجارت جلسهای برگزار شد که در آن از رییسان چند اتحادیه خواربارفروشی پرنده و ماهی لبنیات گوشت گوسفندی وویژه برنامه «دُرِّ نجف» برگزار میشود از شعرخوانی شاعران آیینی تا تقدیر از
ویژه برنامه دُرِّ نجف برگزار میشوداز شعرخوانی شاعران آیینی تا تقدیر از برجستهترین پیشکسوتان فرهنگ و ورزش کشورویژه برنامهٔ دُرِّ نجف همزمان با ایام ولادت حضرت علی علیهالسلام در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس روابط عمومی فرهنگسرای اندیشهپرونده حضور سوم تراکتورسازی در لیگ قهرمانان سرنوشت «تونی و تراکتور» در جاده خاکی آسیا
پرونده حضور سوم تراکتورسازی در لیگ قهرمانانسرنوشت تونی و تراکتور در جاده خاکی آسیابا شکست تیم تراکتورسازی تبریز برابر الاهلی امارات پرونده حضور سوم این تیم در باشگاههای آسیا بسته شد به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز تیم تراکتورسازی در روز آخر مرحله گروهی باشگاههای آسیا مغلفرماندار ویژه دزفول: بسیج از بدنه و متن مردم تشکیل شده است
فرماندار ویژه دزفول بسیج از بدنه و متن مردم تشکیل شده استفرماندار ویژه دزفول گفت بسیج از بدنه و متن مردم تشکیل شده و به لطف خداوند اکنون جایگاه بسیج در کشور در وضعیت درخشانی قرار دارد به گزارش خبرگزاری فارس از دزفول حبیبالله آصفی فرماندار دزفول صبح امروز در نشست با فرمانجان کامرون خالق نمایش «هدویگ» جایزه ویژه «تونی» را دریافت میکند
جان کامرون خالق نمایش هدویگ جایزه ویژه تونی را دریافت میکندجان کامرون میچل خالق هدویگ و اینچ عصبانی از مهمترین اجراهای تئاتر برادوی جایزه ویژه تونی ۲۰۱۵ را دریافت میکند به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس جان کامرون 51 ساله نمایشهای موفق دیگری همچون «رودخانه بسخنگوی اداره کریکت افغانستان در گفتوگو با فارس: «غنی» توجه ویژهای به کریکت دارد/برای مسابقات جهانی
سخنگوی اداره کریکت افغانستان در گفتوگو با فارس غنی توجه ویژهای به کریکت دارد برای مسابقات جهانی آماده میشویمسخنگوی اداره کریکت افغانستان با اشاره به برنامههای ورزشی این اداره گفت قرار است تمرینات آمادگی برای شرکت در مسابقات بینالمللی به زودی در کابل آغاز شود «محمد فر-
سیاسی
پربازدیدترینها