واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: آتش خشم اعتياد روى بدن كودك۳ ساله
گروه حوادث ـ مرد معتاد بدن پسر سه ساله اش را كه نمى توانست با زبان شيرين كودكانه شعر بخواند و اعداد را بشمارد با آتش فندك سوزاند.بازپرس پرونده نيز با شكايت مادر كودك شكنجه شده مرد را با قرار قانونى بازداشت كرد.به گزارش خبرنگار ما، صبح شنبه ۲۸ ارديبهشت، زن جوانى به نام زينب در حالى كه پسر خردسالش را در آغوش داشت به كلانترى ۱۳۱ شهررى رفت. او با نشان دادن دست و پاها و شكم و پهلوى كبود و زخمى «ابوالفضل كوچولو» با چشمان اشكبار ضمن تسليم شكايتى به مأموران گفت: همسر ۲۷ ساله ام مهدى به دليل اعتياد شديد به مواد مخدر -كراك- تعادل روحى و روانى ندارد. به همين خاطر تنها پسرمان را شكنجه كرده است. او به خاطر اين كه ابوالفضل نمى تواند براى پدرش شعر بخواند و اعداد را با زبان كودكانه اش درست بشمارد با انبردست و آتش فندك بارها وى را تنبيه كرده است.هر بار نيز با التماس و خواهش از شوهرم خواستم از ضرب و شتم وآزار فرزندمان دست بردارد اما او مرا داخل حمام زندانى مى كرد. با اين حال از همانجا هم با گريه و التماس از شوهرم مى خواستم بچه را نزند اما او توجهى نمى كرد. وقتى هم صداى ناله فرزند خردسالم را مى شنيدم كه با گريه به پدرش مى گفت: «باباجون مرا ببخش. باباجون تو را خدا مرا نزن» جگرم مى سوخت. اما شوهر بى رحمم بدون توجه به التماس هاى من و پسر كوچولوى مان با انبردست پوست پا و دستش را مى كشيد و با خودكار كه لابلاى انگشتان كوچك و ظريف دستش گذاشته بود، دست پسرمان را مى فشرد.امروز صبح هم وقتى ابوالفضل از سوى پدرش بشدت تنبيه و نيمه جان شده بود در حالى كه نمى دانستم چه كار كنم او را برداشته و به كلانترى آمدم. حالا هم از شوهرم شكايت دارم. چون من و فرزندم از دست او تأمين جانى نداريم. مأموران كه با ديدن زخم ها و آثار جراحت روى بدن اين كودك بشدت متأثر شده بودند، بلافاصله پرونده را براى صدور دستور قضايى به دادسراى عمومى و انقلاب شهرستان رى ارجاع كردند.«محمدحسن امى» دادستان و سرپرست دادسراى عمومى و انقلاب شهرستان رى نيز به عنوان مدعى العموم رسيدگى به اين پرونده را در دستور كار قضايى قرار داد. بدين ترتيب عليزاده بازپرس شعبه پنجم دادسرا، دستور بازداشت مرد معتاد را صادر كرد.مأموران نيز «مهدى» را در خانه اش واقع در خيابان ۱۳ آبان دستگير كردند. * بازجويى از متهم«مهدى» كه ديروز براى بازجويى به شعبه پنجم دادسراى شهرستان رى انتقال يافته بود در حالى كه منكر اتهاماتش بود به بازپرس پرونده گفت: من كارى نكرده ام. فقط عصبانى بودم و دو، سه سيلى آرام به صورت پسرم زدم. بعد هم از خانه بيرون رفتم و نمى دانم چه كسى او را به اين روز درآورده است. بدين ترتيب متهم كه حاضر به بيان حقيقت نبود با دستور قضايى بازداشت شد. با اين حال پس از پايان جلسه بازجويى خبرنگار ما به گفت وگو با متهم پرداخت. وى كه ابتدا منكر آزار و شكنجه فرزند و همسرش بود ناگهان لب به سخن گشود و گفت: اميدوارم ماجراى زندگى نكبت بارم درس عبرتى براى جوان ها و آنهايى باشد كه سراغ مواد مخدر مى روند.وى گفت: ابتدا زندگى خوبى داشتيم. من از راه خياطى مخارج زندگى ام را تأمين مى كردم و همسرم را نيز خيلى دوست داشتم.اما پس از گرفتار شدن در دام اعتياد همه چيزم را از دست دادم و راهى خيابان ها شدم. بعد هم راهى مركز ترك اعتياد شدم تا يك سال نتوانستم همسرم را ببينم. وقتى به طور كامل اعتيادم را ترك كردم از همسرم خواستم تا به خانه برگردد. او هم قبول كرد. حدود شش ماه وضعيت زندگى ما خوب بود. اما در سال جديد بيكارى و مشكلات مالى بشدت به اعصابم فشار آورده بود. از سويى ديگر به دليل اين كه پسرم به همسرم و خانواده اش بسيار وابسته بود حاضر نبود، براى من شعر بخواند يا با من بازى كند. بنابراين عصبانى شدم و چند ضربه به بدنش زدم و از خانه بيرون رفتم. وى در ادامه اظهار داشت: ديگر علاقه اى به زندگى ندارم و به محض اين كه پايم به زندان برسد، ديگر كسى مرا نخواهد ديد.* گفت وگو با مادر ابوالفضلزينب در حالى كه فرزندش را در آغوش گرفته بود و تمام بدنش از شدت ترس مى لرزيد به خبرنگار ما گفت: ۶ سال قبل در اتوبوس زنى از من خواستگارى كرد. اما من قبول نكردم. زن سمج مرا تا خانه تعقيب كرد و بعد از چندين بار رفت و آمد پدرم به ناچار قبول كرد تا به عقد پسر آن زن درآيم. در آن زمان خانواده شوهرم به من گفته بود پسرشان به تازگى از سربازى برگشته و قصد دارند برايش يك توليدى راه اندازى كنند. اما بعد از ازدواجمان متوجه شدم تمام وعده و وعيدهايشان واهى است. بااين حال من با «مهدى» زندگى كردم. اما او هميشه كتكم مى زد. چندين بار هم از او شكايت كردم. اما هر بار در دادگاه گريه و زارى مى كرد به همين خاطر دلم به رحم مى آمد و دوباره به خانه بر مى گشتم تا اين كه دو سال قبل به حالت قهر به خانه پدرم رفتم و گفتم بايد اعتيادش را ترك كند. مهدى هم به مركز ترك اعتياد رفت و بعد از مدتى با خواهش و التماس از من خواست تا به خانه برگردم. ۶ ماهى زندگى نسبتاً خوبى داشتيم كه متأسفانه او دوباره سراغ مواد رفت. هر بار هم كه مى پرسيدم دوباره معتاد شده قبول نمى كرد. اين در حالى بود كه هر شب او با يك شمع و سوزن به داخل حمام مى رفت و مواد مصرف مى كرد.زن شاكى در ادامه گفت: شوهرم در اين چند روز اخير من و پسرم را بشدت كتك مى زد تا اين كه آخرين بار به بهانه اين كه پسرم نمى خواست براى او شعر بخواند و اعداد را بشمارد، او را به باد كتك گرفت. وقتى علت را پرسيدم، گفت: نمى خواهم پسرم در آينده مثل من معتاد و بيكار شود. احمدرضا شادمان رئيس روابط عمومى دادسراى عمومى و انقلاب شهرستان رى نيز به خبرنگار ما گفت: پس از تشكيل پرونده و براى روشن شدن حقيقت، كودك سه ساله با دستور بازپرس پرونده به پزشكى قانونى منتقل شد كه كارشناسان پزشكى قانونى نيز پس از معاينه كودك آزارى را تأييد كردند.شادمان در ادامه گفت: براساس شواهد و گفته هاى شاكى پرونده، متهم از حدود ۹ سال قبل گرفتار اعتياد شده و اين اواخر نيز به مصرف كراك و حشيش روى آورده بود.«محمدحسن امى» دادستان و سرپرست دادسراى عمومى و انقلاب شهرستان رى نيز در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: اين پرونده هم اكنون در مرحله تحقيقات است و در صورت اثبات جرم، براساس قانون مجازات اسلامى مصوبه سال ۱۳۸۱ با عامل كودك آزارى بشدت برخورد خواهد شد.وى در ادامه گفت: به دليل اين كه وقوع جرم محرز است، مطابق قانون نيازى نيست كه شاكى خصوصى در پرونده وجود داشته باشد. بلكه دادستان مكلف است، رأساً به عنوان مدعى العموم متهم پرونده را تعقيب و به دادگاه معرفى كند.
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]