تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816918097




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محبيان:احمدي نژاد مي گويد فعلا سوار اسب ترواي اصولگرايي بشويد /داوري: احمدي نژاد فقط با خودش خلوت کرده بود


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: محبيان:احمدي نژاد مي گويد فعلا سوار اسب ترواي اصولگرايي بشويد /داوري: احمدي نژاد فقط با خودش خلوت کرده بود
اطرافيانش اصرار دارند بگويند برنامه‌اي براي بازگشت به قدرت ندارد اما شواهد چيز ديگري مي‌گويد. موضوع آمدن يا نيامدن محمود احمدي‌نژاد به عرصه سياست است.
به گزارش نامه نیوز سفرهاي استاني و گرفتن نامه‌هاي مردم براي حل مشکلات آنان، احمدي‌نژاد آنچنان که ديگران اصرار دارند چندان هم بي‌انگيزه نيست.دکتر امير محبيان، فعال سياسي اصولگرا و عبدالرضا داوري از نزديکان احمدي‌نژاد دعوت «آرمان» را پذيرفتند و به بررسي ابعاد اين موضوع پرداختند هرچند گفت‌وگو با داوري کمي چالشي‌تر شد تا جايي که انتقاد وي را به دنبال داشت اما اين ميزگرد پاي بسياري مسائل ديگر را نيز به ميان کشيد ازجمله محمدرضا رحيمي و مناظره معروف را . آنچه در ادامه مي‌خوانيد مشروح اين ميزگرد است که با سوال از آقاي اميرمحبيان آغاز شد:


آقاي محبيان سال 84 چه اتفاقي رخ داد که احمدي‌نژاد با حمايت جريان اصولگراها به روي کار آمد؟
درمورد آنچه در سال 84 رخ داد بحث‌هاي زيادي شده است. واقعيت آن است که در سال ٨٤ جريان اصولگرا وارد يک پروسه‌ شد با اين هدف كه نوعي از همگرايي در ميان خود و نيروهايش ايجاد كند. آقاي احمدي‌نژاد که موفقيت هايي را در شهرداري داشت به‌عنوان فردي که داوطلب رياست‌جمهوري بود؛ مطرح شد البته طبيعي بود که آن زمان جريان اصولگرايي احترام خاصي برايش قائل باشد اما او را به عنوان کانديداي اول خود تلقي نمي‌کرد و روندها به‌گونه‌اي پيش مي‌رفت که به نظر مي‌رسيد قرار است توافق‌ها و ائتلاف‌ها بر روي آقاي علي لاريجاني صورت گيرد؛ اما اختلافاتي هم به‌ويژه بين جمعيت ايثارگران و ديگر گروه‌هاي اصولگرا براي تعيين کانديداي مورد نظروجود داشت؛ در آن زمان بحث نظرسنجي‌ها پيش آمد و در جلساتي که من نيز حضور داشتم، ديدم آراي نسبتا خوبي را براي آقاي لاريجاني در مقابل آقاي هاشمي قائل هستند که بازهم قابل رقابت جدي با آقاي هاشمي نبود؛ لذا از کانديداهاي ديگر خواستند که به نفع آقاي لاريجاني کنار بروند و از آنجا مشکل شروع شد چرا که کسي حاضر به کناررفتن نبود و يکي از افرادي که با او صحبت شد در آن زمان آقاي احمدي‌نژاد بود که ميزان راي او را 4 درصد تلقي مي‌کردند. يادم هست در جلسات افرادي به آقاي باهنر گفتند با احمدي‌نژاد صحبت کن که چون راي كم 4 درصدي دارد؛ كنار برود زيرا با كنار رفتنش، اين 4 درصد به آراي علي لاريجاني اضافه خواهد شد، آقاي باهنر گفت که احمدي‌نژاد اين سخن را قبول ندارد و مي‌گويد: من رئيس‌جمهور هستم. در جلسات گفته مي‌شد كه احمدي‌نژاد مي‌گويد: من در کف اجتماع هستم و نسبت آرا اين نيست كه مي‌گوييد. البته از نظر نتيجه اين حرف درست بود. مساله اين بود که آقاي احمدي‌نژاد فضاشناسي خوبي دارد مي‌دانست فضا به کدام سمت در حال پيش رفتن است، او متوجه شد فاکتور ثابت رقابت، آقاي هاشمي است، بنابراين تلاش کرد يک فضاي دو قطبي ايجاد کند؛ بر اين اساس که آقاي هاشمي در همان زمان كه يک راي مثبت داشت؛ در مقابل آرا منفي هم داشت. يعني در مورد احمدي‌نژاد البته در آن زمان اگر کسي به او راي نمي‌داد دعوايي هم با او نداشتند. اما ناراضيان آقاي هاشمي به اندازه موافقان او در عرصه فعال بودند و اين موضوعي بود که احمدي‌نژاد به خوبي درک کرد و يک گفتمان سياه و سفيدي را با محوريت آقاي هاشمي آغاز کرد. البته او پيش از اين نيز انتقاداتي به آقاي هاشمي داشت اما اين بار هدف گيري روشني کرد. ديگر کانديداها هيچ کدام به دلايل مختلف نمي‌توانستند موضعي را که احمدي‌نژاد در مقابل هاشمي گرفت؛ اتخاذ کنند. لذا فضا دوقطبي و به قول معروف صفر و يکي شد و آقاي احمدي‌نژاد به صراحت رفت با حمله به هاشمي کل آرا منفي آقاي هاشمي را به خود جذب کرد و همزمان ادبيات جديدي را وارد صحنه سياسي كشور کرد به اين صورت که پيش از اين در رقابت‌ها نوعي ادبيات تعارفي و خيلي محترمانه بين كانديداها وجود داشت حتي مخالفت‌هاي توكلي با هاشمي مرز و حد داشت. اين مساله باعث شد يک جهش راي ناگهاني در آراي احمدي‌نژاد به وجود آمد و انتخابات را به سود خود پايان داد.
 مساله اينجاست که چرا اصولگرايان از احمدي‌نژاد حمايت کردند؟
محبيان: واقعيت آن است که بدنه اصلي تشكيلات اصولگرايان با آقاي لاريجاني بود و بخشي ديگر طرفدار قاليباف بودند. درواقع حتي جمعيت ايثارگران که معرف احمدي‌نژاد بود؛ آنها هم پشت وي را خالي کردند و به سمت قاليباف گرايش پيدا كردند؛ عملا احمدي‌نژاد هيچ تشکيلاتي را پشت سر خودش نداشت؛ يعني اصلي‌ترين تشکل هايي كه او جزو شوراي مركزي آنها بود يعني جامعه اسلامي مهندسين و جمعيت ايثارگران، کانديداي ديگري داشتند. جريان اصولگرايي اگر نمي‌آمد از احمدي‌نژاد حمايت کند طبعا بايد از هاشمي حمايت مي‌کرد که ميزان انتقاداتشان نسبت به او هم کم نبود. هرچند طيفي رفتند و از هاشمي حمايت کردند. پس بنابراين به اعتقاد من بيش از آنکه جريان اصولگرايي احمدي‌نژاد را رئيس‌جمهور کند؛ شکاف‌ها و خلأهاي موجود و نهايتا استفاده زيركانه احمدي‌نژاد از آن خلأ‌ها موجب شد تا او پيروز شود. چرا که او کانديداي طبيعي اصولگرايان نبود؛ هرچند جزو جريان اصولگرايي بود. در زمان شهرداري، احمدي‌نژاد چهره اي فعال و پرتوان از خودش نشان داد تا تصوير مديريت قوي ولي پرمساله کرباسچي از نظر اصولگرايان كم‌رنگ شود. ضمن آنکه هاشمي رفسنجاني با دفاع خام حاميان خود و ضريب راي منفي که داشت موجب شد تا او پيروز ميدان نباشد کاملا مشخص است که در شرايط حساس اين‌چنيني هر که هوشمندتر عمل کند بازي را خواهد برد، مساله ديگر آنکه آيت‌ا... هاشمي در عرصه سياست وزنه‌اي است و در آن مقطع مجبور بود سنگين و کند حرکت کند، درحالي که احمدي‌نژاد يک داوطلب آزاد بود و تنها با يک کوله‌پشتي از سابقه خيلي كم قادر بود هر کاري را انجام دهد. در نتيجه هاشمي شد مظهر تمام نتوانستن‌هاي از ابتداي انقلاب و احمدي‌نژاد شد فردي تحول‌خواه که نسل حاكم قديم اجازه حرکت به او نمي‌دهد؛ لذا با ايجاد چنين فضايي توانست آنچه را مي‌خواهد به دست بياورد. هرچند انتقادات جدي به احمدي‌نژاد دارم اما برد احمدي‌نژاد برد هوشمندانه اي بود.
 آقاي داوري آيا شما قبول داريد برد احمدي‌نژاد ناشي از استفاده درست از شکاف‌ها بوده و نه عقبه اجتماعي؟
داوري: به نظرم جناب محبيان صحنه روبنايي انتخابات 84 را درست توصيف کردند اما درمورد لايه‌هاي زيرين آن انتخابات همچنان جاي بحث و گفت‌وگو وجود دارد و پاسخ به اين سوال راهبردي که آيا «آقاي احمدي‌نژاد علت پديده سوم تير 84 بود يا معلول آن؟» مي‌تواند تابلوي راهنماي مناسبي براي ادامه بحث مان باشد. جناب دکتر محبيان اشاره درستي به هوشمندي آقاي احمدي‌نژاد در صحنه انتخابات رياست‌جمهوري 84 و نحوه رقابت ايشان با آقاي هاشمي داشتند . اما لازم است بيان شود که روند افول راي آقاي هاشمي سال‌ها پيش از سوم تير 84 آغاز شده بود اين روند موجب شد تا توده‌هاي مردم به‌عنوان طبقاتي که از سياست‌هاي تعديل اقتصادي متضرر شدند از آقاي هاشمي فاصله بگيرند و در انتخابات‌هاي مختلف از سال 72 به بعد اين فاصله‌گيري را مداوما به آقاي هاشمي گوشزد کنند. به نظرم آقاي احمدي‌نژاد اين فرايند را به خوبي تشخيص دادند يعني فهميدند آقاي هاشمي به‌دليل رويکردها و سياست‌هايي که در سر دارند و پياده‌سازي کرده‌اند، در يک فضاي جداافتاده از توده‌هاي مردم به سر مي‌برند. احمدي‌نژاد در گام اول يعني در 27 خرداد 84 توانستند منبع تاثيرگذار را در انتخاب خود قانع کند و در گام دوم يعني در سوم تير 84 توانستند منبع قدرت توده‌ها را به منبع قدرت تاثيرگذار وصل کنند. اين تقابل استراتژيک هنوز هم ادامه دارد.
محبيان: لازم است من نکته اي تکميلي بگويم و آن اينکه در سال 84 بيشتر از آنکه آقاي احمدي‌نژاد عليه هاشمي عمل کند هاشمي عليه هاشمي عمل کرد . در دوران غلبه مدرنيته به‌خصوص بعد از مشروطه ما دو گفتمان خيلي روشن داريم يک گفتمان آزادي است و يک گفتمان عدالت که چرخشي است و يک گفتمان سوم هم داريم که هرگاه اين دو گفتمان ضعيف مي‌شود صورتي غالب پيدا مي‌کند و آن گفتمان امنيت است. تحليل ما زمان دولت اصلاحات اين بود که رئيس دولت از گفتمان آزادي بهره مي‌گيرد و تغييرات جمعيت شناختي که رخ داده بود؛ به او كمك مي‌كرد. جمعيت جواني که بيشترين تعداد را داشتند؛ تغيير مي‌خواست و رئيس دولت اصلاحات توانست اين فضا را بشناسد. درواقع رئيس دولت محصول اين فضا بود. در آن زمان در بحث‌هاي جدي كه با رئيس‌جمهور داشتيم چيزي که پيش‌بيني مي‌شد اين بود كه گفتمان آزادي در دوره چهارساله عملا از پتانسيل عملياتي خالي مي‌شود يعني تقريبا بحث‌هاي اجتماعي که مطرح مي‌شد ديگر واجد آن شوق اوليه نبود. لذا از طرفي پتانسيلي که به مرور ولي با نشانه‌هاي آشكار داشت فعليت پيدا مي‌کرد، بحث شکاف طبقاتي بود که اين شکاف محصول عملکرد اقتصادي و اجتماعي دولت آقاي هاشمي بود و در آن دوران با آن نوع نگاه که بخشي مربوط به نئوليبراليسم بود و بخشي ديگر مربوط به مشخص نبودن مرز ميان سياست‌هاي پولي و مالي عملا يک طبقه جديد ايجاد شد که حزب کارگزاران مظهر آن بود. جامعه نسبت به ظهور طبقه جديد واکنش نشان داد. ما اصولگرايان معتقديم اين شکاف طبقاتي بسيارخطرناک است چراکه ماهيت جمهوري اسلامي بيش از آنکه به آزادي-هر چند ارزش‌هاي خاص خود را دارد- وصل باشد به عدالت متصل است. عدالت خود را در اقتصاد نشان مي‌داد به اين معنا که مباحث تعديل مطرح مي‌شد اما از سوي ديگر مردم مشاهده مي‌کردند که فاصله طبقاتي بيشتر از قبل شده است؛ تحليل ما اين بود که جايگزين گفتمان آزادي، گفتمان عدالت خواهد بود و اين تحليل بر اساس بررسي‌ها و آمارهاي دموگرافيك بود، جواني که در سال اول انقلاب به دنيا آمده و در سال 76 سن حدود 18 الي 19 داشت؛ گفتمان آزادي برايش جذاب بوداما بعد از هشت سال خاتمي، وقتي 27 ساله است وارد فاز ازدواج و تشکيل خانواده مي‌شود و از يک فضاي آرمانگرايانه وارد واقعيت‌هاي اجتماعي مي‌شود. اينجاست که ديگر عدالت را جست‌و جومي‌کند يعني شغل، درآمد و رفع تبعيض مي‌خواهد. جريان اصلاحات به نظرم يک ناپختگي کرد و به‌جاي آنکه بحث اصلاحات را به سمت ريشه‌هاي اجتماعي ببرد، کل بحث اصلاحات را وارد عرصه سياست کرد؛ يعني انتقال داد به سطحي‌ترين سطح ممکن که تبديل شد به يکسري مباحثي که انرژي جامعه را فرسوده و مردم را خسته کرد. نگراني ما اين بود که اين آشفتگي اجتماعي به جاي گفتمان عدالت، گفتمان امنيت را فعال کند و شروع به زمينه‌سازي براي گفتمان امنيت. خوشبختانه از آنجايي که گفتمان امنيت برازنده نظام انقلابي و ديني نيست؛ گفتمان عدالت مطرح مي‌شود و آقاي احمدي‌نژاد توانست در پوشش اين گفتمان به قدرت برسد. هرچند کاملا پوپوليستي برخورد کرد اما توانست آن را به نحوي نمايندگي کند. آقاي هاشمي داراي پارادوکس‌هايي بود که در بزنگاه درگيري‌هاي اجتماعي، اين پارادوکس‌ها خود را نشان داد. يکي پارادوکس محافظه‌کار- مدرنيست بود. آقاي هاشمي يک سياستمدار محافظه‌کار و کلاسيک است بدين معنا که تمايل دارد مسائل را در پس پرده حل کند و هيچ تمايلي ندارد که آنها را به بستر جامعه منتقل کند. معمولا او هوشمندانه کار خود را انجام مي‌داد؛ از سوي ديگر ما وارد يک فضاي سياسي مدرن شده بوديم. يعني قرار بود با افکار عمومي کار شود اما آقاي هاشمي ضمن اينکه از اين فضا حمايت مي‌کرد و حتي حزب داشت؛ اما آمادگي فعاليت در اين فضا را نداشت. هاشمي تصور کرد با همان شيوه قبلي مي‌تواند فضاي کنوني را نيز اداره کند که واقعيت اينگونه نبود. دوم، پارادوکس عقل- احساس بود: آقاي هاشمي نزد همه به‌عنوان فردي عاقل مطرح است؛ عاقل به معناي مصلحت‌انديش و فردي است که همه چيز را به‌صورت ريز نگاه مي‌کند و تصميماتش بر اساس احساس نيست. خيلي‌ها مي‌گفتند آقاي هاشمي فردي احساسي هم است که البته احساس اگر در خدمت عقل باشد بسيار پسنديده است اما آقاي هاشمي احساساتش متمرکز شد بر فرزندانش، يعني يک نقطه ضعف بزرگ را نشان رقبا داد و همه فشارها متوجه آن شد و هرچه ديگران فشار آوردند بر اين مساله آقاي هاشمي به‌جاي آنکه بتواند راهکاري ارائه دهد تا فرزندانش را از صحنه دور کند و خود کنترل بازي را به دست گيرد؛ متاسفانه احساساتي‌تر عمل کرد. در اين زمينه يک مثال مي‌زنم يک زمان وقتي همه از آقاي هاشمي دعوت مي‌کردند تا به صحنه بيايد و كانديدا شود، از آيت‌ا... جوادي‌آملي گرفته تا ديگران، آقاي هاشمي مي‌گفت هنوز تصميم نگرفته‌ام تا اينکه فيلمي را پخش کردند و در آن فيلم از آقاي هاشمي مي‌خواهند تا کانديدا شود و در آنجا آقاي هاشمي قبول مي‌کند که به صحنه بيايد. شکاف ديگر آرمان- واقعيت بود: آرمان‌ها در همه انقلاب‌ها وجود دارند و واقعيت آن است که وقتي دولتمردان به قدرت مي‌رسند، مي‌بينند دنيا به آن راحتي که فکر مي‌کردند نيست، يک گروهي فقط در آرمان مي‌مانند و گروهي ديگر تنها در پي واقعيت با اقتضائات عملي يا پراگما مي‌روند. اين دو دسته همديگر را مي‌رانند. آقاي هاشمي در هر دو دستي داشت يعني اوايل انقلاب در نمازجمعه‌ها از شعارهاي انقلاب دفاع مي‌کرد؛ زماني که رئيس‌جمهور شد به سمت پراگماتيسم قدم برداشت و حرف‌ها تغيير کرد. جامعه دچار يک سردرگمي شد. در نتيجه چنين برخوردهايي جامعه احساس کرد هاشمي حرف‌ها را مي‌شنود ولي کار خود را انجام مي‌دهد من نمي‌خواهم بگويم اين‌چنين بوده است اما مي‌گويم چنين تلقي به وجود آمد. شكاف ديگر، بحث هاشمي و توده‌ها يا نخبگان و توده‌ها بود. انقلاب به هر حال انقلاب توده‌ها بود و کم کم به اين سمت پيش رفتيم که نخبگان شدند گردانندگان انقلاب که اين اشکالي ندارد؛آقاي هاشمي نخبه‌گراي محض شد و افرادي را روي کار آورد که هرچند مدير بودند اما در جامعه واکنش‌هايي را ايجاد کردند مانند حزب کارگزاران. حزب کارگزاران از نظر جامعه، طبقه‌اي احساس شد که بي‌زحمت بالا آمد، باز تاکيد مي‌کنم که اين تلقي جامعه بود. همه اين موارد در حالي است که دو اتفاق رخ مي‌دهد. دوران اصلاحات دوران بسيار مهمي است به قول معروف‌ يخ‌ها درحال آب شدن بود؛ در چنين شرايطي نقش‌ها باز تعريف شد. ديگر نمي‌شد بازيگران قديم مانند قبل بازي کنند. در اين تعريف نقش‌ها، آقاي هاشمي نقش جديدي براي خود تعريف نکرد. انتخابات يک استخر عسل بود يعني شيرين بود اما حرکت در آن بسيار سخت بود. احمدي‌نژاد در اين فضا آمد و نقش‌هاي قديم را مورد هدف قرار داد که نمونه آن نقش آقاي هاشمي بود. احمدي‌نژاد اين مساله را به صورت پروژه ديد و نه پروسه و از اين نگاه جواب گرفت.
  آقاي داوري، آقاي محبيان معتقدند اعتماد از احمدي‌نژاد سلب شده است و نشانه اين موضوع رد صلاحيت فردي است که سال 92 آقاي احمدي‌نژاد دست او را گرفت و معرفي کرد و به هر حال در آن انتخابات کانديدايي که مورد حمايت طيف احمدي‌نژاد بود 4 ميليون بيشتر راي نياورد. هرچند حاميان احمدي‌نژاد معتقد نيستند اما خود او اين باور را دارد که در ميان راه بازمانده و براساس گفته‌هاي آقاي نبويان، آقاي احمدي‌نژاد حتي در پرداخت حقوق کارمندان مشکل داشت با اين تفسير به نظر شما آقاي احمدي‌نژاد چه انگيزه‌اي مي‌تواند براي ورود مجدد به قدرت داشته باشد؟
داوري: بايد عرض کنم که آقاي احمدي‌نژاد هيچ انگيزه شخصي براي بازگشت به قدرت ندارد چرا که 8 سال با بالاترين حد نصاب راي، رئيس‌جمهور منتخب مردم بوده است و لذا دوباره رئيس‌جمهورشدن، براي آقاي احمدي‌نژاد فضيلتي محسوب نمي‌شود و اگر دوباره رئيس‌جمهور شوند، به لحاظ شخصي چه چيز جديدي جز گرفتاري در کوچه پس کوچه‌هاي تنگ و باريک و بعضا بن‌بست مديريت اجرايي کشور به‌دست مي‌آورند؟! به نظرم آقاي احمدي‌نژاد اين روزها بيشتر در حال جمع‌بندي و بازخواني تجربه پياده‌سازي انقلاب اسلامي ايران هستند. با توجه به شناختي که از آقاي احمدي‌نژاد دارم دغدغه ايشان اصل انقلاب اسلامي است آن هم نه در سطح مرزهاي ايران بلکه به پيگيري و پياده‌سازي انقلاب اسلامي در افق جهاني مي‌انديشند.
  سال 68 مهم‌ترين نقش‌ هاشمي درخبرگان بود.
داوري: آقاي هاشمي از بهار سال 64 بر اساس نوع ارتباطاتي که با غربي‌ها برقرار مي‌کنند و ماجراي مک فارلين نقطه عطف آن است خود را براي مديريت کشور در دوران بعد از فوت امام خميني‌(ره) آماده مي‌کنند.
  چه ربطي به مک فارلين دارد؟
داوري: ماجراي مک فارلين نقطه عطف اين پروژه است. پروژه مک فارلين يک معامله تسليحاتي بين ايران و آمريکا نبود، پروژه مک فارلين، طرحي براي مديريت جمهوري اسلامي براي دوران بعد از رحلت امام خميني(ره) بود.
  منابع شما چيست؟ اين مطالب را بر اساس چه اسنادي مطرح مي‌کنيد؟
داوري: منابع من خاطرات آقاي هاشمي و اسنادي است که درباره ماجراي مک فارلين از جمله گزارش کميسيون تاور منتشر شده است. پروژه مک فارلين در واقع اعمال نوعي تغييرات نرم در جهت‌گيري‌ها و مديريت جمهوري اسلامي بود و براي نخستين بار آمريکايي‌ها تصميم گرفته بودند که مسيري غير از مسير برخورد سخت را با جمهوري اسلامي تجربه کنند. آمريکايي‌ها بعد از اعمال انواع و اقسام توطئه‌ها از جمله کودتا، آشوب، ترور و جنگ در نيمه‌هاي دهه 60 ايران به اين نتيجه رسيدند که جمهوري اسلامي با شيوه‌هاي سخت ساقط شدني نيست و بايد تلاش کنند تا پس از امام، نيروهاي ميانه روي متمايل به غرب در ايران حاکم شوند.
  آقاي محبيان شما درمورد زمينه‌هاي سال 84 گفتيد بعد از 84 شعار عدالت و هيچ کدام از شعارهاي انقلاب در هيچ زمينه‌اي تقويت نشد براي مثال پديده ساپورت پوش‌ها در پايان دوره احمدي‌نژاد پيش آمد و يا در زمينه اتحاد و مسائل سياسي قهر يازده روزه را شاهد بوديم و به هر حال هيچ‌کدام از روساي جمهور حتي قبل و بعد از احمدي‌نژاد آنگونه عمل نکردند و حتي شعار مبارزه با مفاسدي که همواره دولت احمدي‌نژاد سر مي‌داد نهايتا معاون اول او که دبير ستاد مبارزه با مفاسد بود در حال حاضر در اوين هستند. چطور مي‌توان جامعه را مصون کرد که فردي مانند او اگر هوش و ذکاوتي داشت نتواند جامعه را متقاعد کند که به او راي دهند؟
محبيان: تکست‌ها در کانتکست خود معنا پيدا مي‌کند؛ هرچيزي در بستر و الفاظ معنا پيدا مي‌کند. هرچند ما اصولگرايان از آقاي هاشمي انتقاد كرده‌ايم اما معتقدم به‌واقع هر فرد ديگري جاي او بود به لحاظ پراگماتيسي به آن سمت حرکت مي‌کرد و اين خاصيت احمدي‌نژاد نيز بود و اگر همين‌طور ادامه پيدا مي‌کرد بعيد نبود حتي به يک نقاط مشترک با آقاي هاشمي مي‌رسيد. اين خاصيت اقتضائات عملي اين مساله است. من فکر مي‌کنم يک اشکال عمده وجود دارد و آن اين است که ما همه مسائل را مي‌خواهيم از طريق سياست حل کنيم. هاشمي نخبه‌گرا چنين مي‌کرد مشکلات وجود داشت و احمدي‌نژاد پوپوليست هم چنين مي‌کرد و مشکلات بر سر جاي خود باقي ماند و اين چه مشکلي است که هر دو طرف نمي‌توانند آن را حل کنند؟! بايد گفت اساسا ريشه اين مشکلات در سياست نيست. محصول مشکلات ديگر را ما در عرصه سياست مشاهده مي‌کنيم. مسائل فرهنگي که مطرح کرديد مکانيسم و سرمايه‌گذاري فرهنکي مي‌طلبد و نه دستورالعمل سياسي و مکانيکي. همه مي‌خواهند مسائل را در سياست حل کنند در حالي که حوزه سياست حوزه حل مساله نيست؛ حوزه نان خوردن از مساله است. من هميشه گفته‌ام مشکلات اساسي بايد غير سياسي شوند تا قابل حل باشد. مسائل فرهنگي و اقتصادي و حتي ديپلماسي اگر به سطح سياست داخلي بيايد، به بن‌بست رسيده و در  جنجال‌ها هرگز حل نخواهد شد. آقاي هاشمي در حوزه سياست بود البته نگاه اقتصادي داشت رئيس دولت اصلاحات کلا در سياست بود و احمدي‌نژاد هم تماما در سياست و با نگاه سياسي به پيش مي‌رفت. درواقع سرمايه‌ها دراختيار رويکردهاي سياسي قرار گرفت. آقاي احمدي‌نژاد مي‌گفت چرا پيشرفت‌ها و تلاش‌هايي که آقاي هاشمي از آن دم مي‌زند محسوس نيست و مردم آن را حس نمي‌کنند؟ آقاي هاشمي مي‌گفت من زير ساخت‌ها را مي‌سازم که روزي ثمره خواهد داد و برخي از مردم مي‌گفتند ما حاضر نيستيم براي يک روزي که معلوم نيست وجود داشته باشيم الان با سختي زندگي كنيم. آقاي احمدي‌نژاد به زيرساخت‌ها توجه جدي نکرد يا حداقل چنين تلقي بود و به سراغ توده مردم رفت و کاري کرد که به لحاظ منطقي از نظر من کاملا غلط بود؛ يعني سرمايه کلاني را که بابت سوبسيد انرژي مطرح مي‌شد؛ خرد کرد که فايده‌اي جز جلب نظر مردم نداشت نتيجه چه شد؟ اين بود که مردم مشاهده کردند در ماه 40 هزار تومان به آنها مي‌رسد اما درنهايت 200 هزار تومان از دست مي‌دهند. اگر به تذکرات رهبري نگاه کنيم، مي‌بينيم در زمان آقاي هاشمي دائما تاكيد مي‌كنند كه به مردم توجه کنيد. از سوي ديگر، به آقاي احمدي‌نژاد نظر نخبگان و سنجيده عمل کردن را تذکر مي‌دهد در واقع رهبري اين ترکيب را مدنظر دارد؛ اما هر کدام به يک‌سو حرکت مي‌کنند.
  الان آقاي داوري جايي صحبت کنند توده مردم خيلي راحت باور مي‌کنند آقاي احمدي‌نژاد در مقابل سال 84 که خيلي انتقادها به او وارد است امروز خيلي راحت مي‌تواند توجيه کند چه کار مي‌توان کرد که جامعه را از اين مسائل مصون نگه داشت.
محبيان: ما در مقام تحليل هستيم و نه در مقام تجويز و هر موقع به مقام تجويز رسيديم نظر خود را هم مي‌دهيم . اول شما سوال کرديد آقاي احمدي‌نژاد با چه انگيزهاي مي‌خواهد بيايد من اصلا کاري به احمدي‌نژاد ندارم و جاي آن x قرار مي‌دهم. آقاي x که 4 سال يا اصلا 8 سال رئيس‌جمهور بوده است چرا دوست دارد که 4 سال ديگر هم رئيس‌جمهور باشد؟ چراکه فعلا دوره‌ها 8 ساله است و چرا بعد از 8 سال دوست دارد باز هم رئيس‌جمهور باشد، يك دليل اينرسي حرکت است . کسي که 8 سال رئيس‌جمهور يک کشور است دوست دارد آن را ادامه دهد و همه آنها فکرشان بيشترشدن آن زمان و حتي تغيير قانون است.
  يا مثلا از طريق پيوندها مانند آقاي احمدي‌نژاد و آقاي مشايي آن را ادامه دهند.
محبيان: بله مانند پوتين - مدودف و يا با خود مي‌گويند برنامه‌هاي ما با 4 سال و 8 سال جواب نمي‌دهد من درختي را کاشته ام حالا که موقع ثمر دادن است ؛ چرا کسي ديگر برداشت کند؟! پس من بايد باشم تا بدانم چگونه ثمر دهي کنم . بخش ديگر مربوط به بحث رواني مساله است وقتي شما در قدرت اجرايي به‌عنوان رئيس دولت قرار مي‌گيرد ناخودآگاه دوست داريد آن وضعيت ادامه داشته باشد؛ کافي است کسي در راس قدرت اجرايي به‌عنوان رئيس دولت قرار گيرد متاسفانه فکر مي‌کنند او علامه است و خود آن فرد هم اين چنين فکر مي‌کند به محض آنکه حکم زده مي‌شود راجع به همه چيز اظهارنظر مي‌کند. دليل آن اين است که وقتي در چنين شرايطي قرار مي‌گيرند افرادي شروع به تشويق کردن و بعضا چاپلوسي مي‌کنند و بعد از مدتي خيلي سخت است از محيط خارج شويد و اين تبعات شهرت است و لذا دوست دارند، باشند.
  اما سوال من درمورد همان صحبت قبل است که مي‌گوييد به احمدي‌نژاد اعتماد نداريم.
محبيان: يکي ديگر از دلايل تمايل به ادامه رياست‌جمهوري پاسخ گفتن به انتقادات است . شايد در آن جو خيلي امکان پاسخگويي نداشته باشد اما پس از کناررفتن به اين نتيجه مي‌رسد که اگر چنين جواب داده بودم يا چنين مي‌کردم خوب بود لذا اگر دوباره انتخاب شوم جواب خواهم داد. براي همين همه افرادي که زماني رئيس‌جمهور بودند؛ يک نگاه «ديدي گفتم» ته دلشان هست. پس پاسخ به انتقادات، در همه رئيس‌جمهور‌ها انگيزه‌اي است براي بازگشت به قدرت! اما سوال اينجاست آيا مي‌تواند بازگردد؟ جامعه ما نشان داده است که بيشتر از دو دوره مايل نيست کسي در صحنه به عنوان رئيس‌جمهور حضور داشته باشد.  
  البته از ميان رئيس‌جمهور‌ها تنها آقاي هاشمي يک‌بار حضور پيدا کرد.
محبيان: نه من راي آوردن را مي‌گويم و نه صرف حضور.
  بله اما درباره حضور هم تنها آقاي هاشمي يک دوره کانديدا شد.
محبيان: بله. اما به طور کلي جامعه دو دوره بيشتر به هيچ فردي اجازه نمي‌دهد حضور رسمي داشته باشد. نکته ديگر اين است که آيا نظام با عملکردي که آقاي احمدي‌نژاد داشت؛ به‌رغم آنکه توانست شکاف هايي را حل کند و حتي شخصيت پيش‌بيني‌ناپذيرش يک عامل بازدارنده در برابر غرب بود؛ آن رويي که براي خيلي‌هاعلي‌الظاهر پيش‌بيني‌ناپذير است آيا خوب است؟ آيا ريسک‌ها و هزينه هايي که در اين زمان داده شد مي‌صرفد دوباره احمدي نژاد به صحنه بيايد؟! نمي‌دانم! سياست جايي است که هيچ حرفي را مطلق نمي‌توان گفت ولي برداشت اين است که سيستم احساس مي‌کند در فضاي جديد بازيگران جديد مي‌توانند جواب دهند و هرکس نقش خود را باتوجه به فضا تعريف کرد؛ آن فرد مناسب است. آقاي هاشمي زماني نقش خود را خيلي خوب تعريف کرد و احمدي‌نژاد هم زماني اين نقش را خيلي خوب تعريف کرد. در حال حاضر آقاي روحاني هم نقش خود را خوب ايفاء کرد. برداشت اين است که فضا آنقدر سريع در کشور ما تغيير كرده و فاکتورها دگرگون مي‌شود که در فضاي جديد آقاي احمدي‌نژاد گمان نمي‌رود بتواند همان نقشي را که سال 84 بازي کرد، بازي کند. فعلا به دنيا پيام مي‌دهيم که ما حرفمان محکم است و مي‌توانيد روي تعهد ما حساب کنيد. در حالي که پيام احمدي‌نژاد آن زمان اين بود که اگر شما ما را تهديد کنيد؛ از ما هر کاري بر مي‌آيد! الان سيستم صحبت کردن ما تغيير کرده است و روحاني اين پيام را به شکلي ديگر مي‌دهد. ممکن است ما در مذاکرات شکست بخوريم يعني آمريکايي‌ها رويکرد غيرعقلاني در پيش بگيرند، لذا لازم است بار ديگر ما شخصيت پيش‌بيني‌ناپذير را روي کار بياوريم حتي در اين شرايط بعيد مي‌دانم چنين کاري صورت گيرد ممکن است مطرح کنند اگر برخورد غير عقلاني انجام دهيد ما به فضاي قبل بازمي‌گرديم اما اينکه بگذارند بيايد بعيد است چراکه اگر احمدي‌نژاد فقط چهره غير قابل پيش‌بيني را به طرف غربي نشان مي‌داد؛ خوب بود اما او به خود اين طرف نيز اين چهره را نشان داد. سياست يعني کنترل، درواقع اگر شما دشمنت را بتواني کنترل کني خوب است اما اگر نتواني دوستت را کنترل کني بد است و احمدي‌نژاد دوستي بود که کنترل نشد.
  آقاي داوري شما گفتيد احمدي‌نژاد انگيزه‌اي براي بازگشت ندارد در حالي که آقاي محبيان مي‌گويند هر فردي که رئيس‌جمهور بوده دوست دارد آن را ادامه دهد مضاف بر آنکه احمدي‌نژاد سفر استاني مي‌رود، احمدي‌نژاد در محل خانه نامه از مردم مي‌گيرد تا مشکلات آنها را حل کند و فعال بودن وبلاگ‌هايي که ايشان را پوشش مي‌دهند و همه مي‌گويند که احمدي‌نژاد مي‌خواهد بازگردد.
داوري: آقاي احمدي‌نژاد وجوه ناشناخته‌اي حتي براي فعالان سياسي و رسانه‌اي دارد چون تصوير آقاي احمدي‌نژاد بيشتر از طريق رسانه هايي روايت شده که مخالف ايشان هستند . مثلا در همين موضوعاتي که آقاي محبيان درباره عدم توجه دولت احمدي‌نژاد به زيرساخت‌ها گفتند يا موضوع خردشدن سرمايه‌ها در هدفمندي يارانه‌ها که بيان شد، واقعيت موضوع 180 درجه خلاف جهت مطلبي است که آقاي محبيان فرمودند . البته بنده به آقاي محبيان ايرادي نمي‌بينم چون اعتقاد دارم دولت احمدي‌نژاد دو نقطه ضعف مشخص داشت اول عدم تلاش براي اقناع و توجيه نخبگان دانشگاهي و روشنفکران، يعني در دولت‌هاي نهم و دهم، تلاش
سازمان يافته و مدوني صورت نمي‌گرفت تا نخبگان دانشگاهي و روشنفکران را نسبت به رويکردها و جهت‌گيري‌ها و عملکردهاي دولت اقناع کنند و آنها را توجيه کنند و اين نقطه ضعف زماني بيشتر به چشم مي‌آمد که يک شبکه رسانه‌اي، جبهه‌اي از نخبگان دانشگاهي را در مقابل دولت آقاي احمدي‌نژاد قرار مي‌دادند. نقطه ضعف ديگر دولت آقاي احمدي‌نژاد، ضعف رسانه‌هاي نزديک به گفتمان آقاي احمدي‌نژاد در تصويرسازي رسانه اي و ارائه روايتي درست از دولت‌هاي نهم و دهم بود تا آنجا که روايت غالب از عملکرد و رويکرد آقاي احمدي‌نژاد و دولتشان را ديگراني مي‌ساختند که در بسياري از موارد مخالف آقاي احمدي‌نژاد بودند يعني رسانه‌هاي مخالف آقاي احمدي‌نژاد بودند که کاراکتر آقاي احمدي‌نژاد را روايت مي‌کردند لذا مشاهده مي‌کنيم چهره‌اي که از آقاي احمدي‌نژاد در ذهن نخبگان دانشگاهي و روشنفکران وجود دارد نه‌تنها با چهره واقعي ايشان مطابقت ندارد بلکه متاسفانه نقاط قوت ايشان را به صورت نقاط ضعف تبليغ مي‌کنند. مثلا براي نخبگان دانشگاهي و روشنفکران جا انداختند که آقاي احمدي‌نژاد اصلا به کار کارشناسي اعتقادي ندارد در حالي که اصلا اينگونه نبود. کافي است متن مذاکرات جلسات دولت قبل به خصوص در موضوعاتي مثل هدفمندي يارانه‌ها را منتشر کنيد تا سطح بالاتر دغدغه و توجه آقاي احمدي‌نژاد به نظرات علمي و کارشناسي نسبت به روساي جمهور سابق اثبات شود در عين حال دقت فرماييد که آقاي دکتر احمدي‌نژاد تنها رئيس‌جمهور ايران در همه سال‌هاي بعد از انقلاب بوده اند که خاستگاه دانشگاهي داشته و از رتبه دانشياري مهندسي عمران و کرسي تدريس دانشگاه به پاستور راه يافتند اما اين شبکه رسانه‌اي تلاش کرد تا تنها رئيس‌جمهور دانشگاهي ايران در دوران بعد از انقلاب را ضدعلم و ضدکارشناسي و ضددانشگاه نشان دهد!
  يعني رئيس دولت اصلاحات دانشگاه نرفته است؟
داوري: منظور من از چهره دانشگاهي، داشتن رتبه دانشگاهي مانند استاديار، دانشيار يا استاد دانشگاه است که با اين تعريف آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني و رئيس دولت اصلاحات و روحاني چهره‌هايي دانشگاهي نيستند در حالي که آقاي احمدي‌نژاد چهره‌اي دانشگاهي است.  تصوير نادرست ديگري که از آقاي احمدي‌نژاد در ذهن نخبگان دانشگاهي و روشنفکران ساخته‌اند اين است که آقاي احمدي‌نژاد را فردي تندخو که با منتقدان خود به صورت تند برخورد مي‌کند، تصوير کرده‌اند. بله! آقاي احمدي‌نژاد در برابر آمريکا و اسرائيل و اذناب داخلي‌شان و دنياپرستان و قدرت‌پرستان محکم مي‌ايستد اما آنها که از نزديک با آقاي احمدي‌نژاد کار کرده‌اند مي‌دانند که آقاي احمدي‌نژاد در برابر مردم و نخبگان به شدت اهل عاطفه و محبت هستند و از حق شخصي خودشان به آساني عبور مي‌کنند.
  اما آنچه ديده شد از آقاي احمدي‌نژاد حداقل در برابر شخصيت‌هاي مهم سياسي کشور چندان هم تعارفي نبودند.
داوري: آقاي احمدي‌نژاد درجايي که پاي حقوق و منافع مردم و انقلاب وسط باشد با کسي تعارف ندارند اما درعين حال بارها ديده‌ام وقتي مي‌خواهند موضوعي را از منظر شخصي خودشان به فردي تذکر دهند چقدر برايشان سخت است . آقاي احمدي‌نژاد فردي به شدت عاطفي هستند که اصلا اين چهره از ايشان در رسانه‌ها تصوير نشده است.
محبيان: بله برخورد عاطفي ايشان در برابر مشايي زبانزد بود.
داوري: واقعيت اين است که آقاي احمدي‌نژاد در برابر همه انسان‌ها همين‌گونه اند و بر مبناي نگاهي که به انسان و جهان دارند به همه انسان‌ها تعلق‌خاطر دارند. معتقدم همراه‌ترين و هماهنگ‌ترين رئيس‌جمهور با انقلاب از 68 تا امروز شخص محمود احمدي‌نژاد است.
  مساله 11 روزه خانه‌نشيني را توضيح دهيد.
داوري: قهر يازده روزه؟! کدام قهر؟! کدام يازده روز؟! آيا احمدي‌نژاد گفت قهر کرده‌ام؟! يا رسانه‌هاي مخالف احمدي‌نژاد تلاش کردند يک روايت جهت‌دار از آن چند روز را به جامعه القا کنند! آيا تا کنون از آقاي احمدي‌نژاد به عنوان اصلي‌ترين کنشگر آن چند روز در اين باره‌چيزي شنيده ايد؟!
  پس اين 11 روز چه بوده است؟
داوري: آن چند روز هرچه بود قهر آقاي احمدي‌نژاد نبود.
  پس چه کار کرده بود؟
داوري: آقاي احمدي‌نژاد با خود خلوت کرده بود.
  11 روز خلوت در آن شرايط کشور آن هم در مقام رياست‌جمهوري چه معنايي دارد؟!
داوري: مگر نه اينکه نظر رهبري بر اين بود که آقاي مصلحي وزير اطلاعات بمانند و مگر نه آنکه آقاي احمدي‌نژاد از نظر رهبري تمکين کردند و آقاي مصلحي هم تا آخر دولت دهم وزير اطلاعات ماند تا زماني که آقاي روحاني ايشان را از وزارت اطلاعات کنار گذاشت!
  پس چرا 11 روز  خانه‌نشين بود؟
داوري: آقاي احمدي‌نژاد با خودش خلوت کرده بود. هيچ‌کس درمورد آن روزها، روايتي مستقيم از آقاي احمدي‌نژاد نشنيده است و تمام چيزي که درمورد آن ايام تلخ گفته مي‌شود، روايت رسانه‌هاي مخالف احمدي‌نژاد است .
  آقاي آقاتهراني و بقيه اشاره کردند وهمه به اينکه احمدي‌نژاد 11 روز قهر کردند اذعان داشتند.
داوري: آقاي آقاتهراني اخيرا در برنامه شناسنامه گفته است من در آن ايام به ديدن آقاي احمدي‌نژاد رفتم و ديدم ايشان مريض است و پزشک معالجشان مي‌گفت حال او خوب نيست.
  اخيرا نه، در همان زمان که رخ داد گفتند احمدي‌نژاد قهر کرده است.
داوري: نه صبر کنيد من صحبتم تمام شود. آقاي آقا تهراني اخيرا در همين برنامه شناسنامه گفته است که من به ديدن احمدي‌نژاد رفتم و ديدم مريض است و دکتر مي‌گفت حال او خوب نيست.
  اينکه بدتر شد.
داوري: يعني شما مي‌گوييد آقاي آقاتهراني دروغ مي‌گويد؟
  چرا اينطور يکسويه حرف خود را مي‌زنيد؟
داوري: صبر کنيد من حرفم تمام شود.  آقاي آقا تهراني در برنامه شناسنامه گفت من آن ايام خانه‌نشيني رفتم و ديدم که آقاي احمدي‌نژاد روي تخت درحالي که سرم در دستش است خوابيده و پزشک معالجشان هم گفت که با آقاي احمدي‌نژاد بحث نکنيد چون ايشان مريض و ناخوش است. بلافاصله بعد از اين سخنان آقاي آقاتهراني، مخالفان آقاي احمدي‌نژاد به ايشان حمله کردند که شما مي‌خواهيد احمدي‌نژاد را تطهير کنيد! ببينيد! وقتي يک روايت ديگر از خانه نشيني برخلاف روايت غالب رسانه‌ها از خانه نشيني توسط آقاي آقا تهراني مطرح مي‌شود و تقابل از آن درنمي‌آيد چون ايشان گفت خانه نشيني احمدي‌نژاد تقابل نبود بلکه ناشي از بيماري و ناخوشي احمدي‌نژاد بود ناگهان چنان هجمه‌اي به آقاي آقاتهراني مي‌شود. مي‌خواهم بگويم رسانه‌هاي مخالف احمدي‌نژاد يک روايت مجهول و جهت‌دار در مورد خانه‌نشيني احمدي‌نژاد
ساخته اند تا از آن، تقابل احمدي‌نژاد را القا کنند و هرکس خلاف اين روايت را مطرح کند، به انحراف متهمش مي‌کنند!
  نمي‌توانيد ادعا کنيد که احمدي‌نژاد کاملا همراه بوده است.
داوري: اولا هيچ‌کس ادعا ندارد که دولت آقاي احمدي‌نژاد بدون ايراد بوده است. اتفاقا همان ايرادها را ماهم قبول داريم. بالاخره دولت هم يک مجموعه انساني است و خطاهاي انساني به آن راه مي‌يابد. ثانيا آقاي احمدي‌نژاد در دوران رياست جمهوري خود هر موضوعي که صراحتا از سوي مقام معظم  رهبري بيان مي‌شد و مطالبه ايشان بود را پياده مي‌کرد. مثلا در همين موضوع وزارت اطلاعات، ابتدا آقاي احمدي‌نژاد تصميم مي‌گيرد تا آقاي مصلحي را کنار بگذارد اما زماني که امر رهبري بر ابقاي آقاي مصلحي دائر شد، آقاي احمدي‌نژاد هم تبعيت کرد و آقاي مصلحي تا انتهاي دولت دهم وزير اطلاعات ماند. مي‌خواهم بگويم که تصويرسازي رسانه‌ها از موضوع يک بحث است و واقعيت بحثي ديگر.
  پس آقاي رحيمي چي شد؟
در مورد آقاي رحيمي هم بايد بگويم يکي از جفاهايي که به آقاي احمدي‌نژاد مي‌شود همين پرونده آقاي رحيمي است. سوال من اينجاست که آيا آقاي رحيمي به خاطر اقدامات و اختياراتش در دولت آقاي احمدي‌نژاد محکوم شد؟! چرا هيچ‌کس نمي‌گويد رئيس اسبق ديوان محاسبات محکوم شده و همه مي‌گويند معاون اول احمدي‌نژاد محکوم شده است!
  اما بايد گفت همزمان با رئيس ديوان محاسبات، معاون پارلماني احمدي‌نژاد هم بود.
داوري: نه اصلا چنين چيزي امکان ندارد.
 مگر در سال 85 معاون پارلماني نشد؟
داوري: نه. ايشان بعد از آنکه دوره اش تمام شد معاون پارلماني شد.
  سال 85؟
داوري: نخير سال 87 بعد از مجلس هفتم.
  هم آقاي رحيمي و هم آقاي مرتضوي که در دولت مشکلاتي را داشتند در دولت احمدي‌نژاد پست گرفتند.
داوري: چه مشکلاتي داشتند؟
  به هر حال مسائل شخصي است ديگر.
داوري: من الان مي‌توانم يک سايت بزنم و در مورد شما ده‌ها اتهام بزنم . آيا شما بايد از صحنه روزگار حذف شويد؟! صرف اتهام زدن به افراد که دليلي بر عدم صلاحيت آنان نيست .
 اما از زماني که ايشان منصوب شدند کساني گفتند که صلاحيت کافي ندارد؟
داوري: نه اين‌طور نيست. ببينيد تاريخ که مربوط به زنديه نيست مربوط به سال 88 است. آقاي رحيمي بعد از استعفاي مشايي معاون اول آقاي احمدي‌نژاد شد و همان موقع 215 نماينده مجلس در نامه اي از احمدي‌نژاد از رحيمي حمايت کردند. اسفند 88 آقاي الياس نادران عليه رحيمي نطقي ايراد مي‌کند.
  سال 88؟
داوري: بله.
  خب اين درحالي است که آقاي نادران و آقاي زاکاني و احمد توکلي در جلسه‌اي گفتند که ما اين مباحث را در سال 83 گفته‌ايم.
داوري: اتهام زني‌ها عليه افراد مختلف چون شيوه‌اي خلاف اخلاق است براي آقاي احمدي‌نژاد حجيت قانوني ندارد و فقط حکم قطعي دستگاه قضايي است که حجيت دارد. براي همين هم آقاي رحيمي در دوران معاون اولي خود بيش از 50 ساعت در دفتر وزير دادگستري وقت بازجويي شده‌اند و هيچ‌کس در دولت دهم هم در اين مورد مقاومتي نکرد.
  به هر حال بايد اين مسائل گفته شود خود رحيمي مي‌گويد به 180 کانديدا پول داده است.
داوري: ما به دليل مصالح کشور سکوت کرده ايم و خيلي از مباحث را مطرح نمي‌کنيم مثلا نام فردي که در دولت يازدهم به منصبي حساس رسيده و در تبليغات انتخاباتي مجلس هشتم در دو مرحله از آقاي رحيمي پول گرفته را افشا نکرديم چون اقدامي غيراخلاقي است.
  غيراخلاقي است؟!‌ مسائلي که درمورد آقاي ناطق نوري و آقاي‌هاشمي در صدا و سيما مطرح شد آن زمان غير اخلاقي نبود؟!
داوري: مگر آقاي احمدي‌نژاد چه گفتند ؟! آقاي احمدي‌نژاد پس از تحمل چندسال حملات خاندان آقاي هاشمي، تنها سوال کردند که بچه‌هاي آقاي هاشمي چطور زندگي مي‌کنند و چه کار مي‌کنند؟ و چون پيش زمينه اي ذهني در اين رابطه وجود داشت گويي به آن پيش زمينه ‌تنها يک نيشتر زده باشند.
  آقاي دکتر محبيان به نظر مي‌رسد اصولگرايان هنوز نتوانسته‌اند از زير سايه احمدي‌نژاد بيرون بيايند و اگر به دفتر‌هاي آنها برويم همچنان بي‌رمق است اما در مقايسه احمدي‌نژاد هنوز طرفداراني دارد. اصولگرايان چگونه مي‌توانند از زير اين سايه خارج شوند؟
محبيان: اصولگرايان يکسري مشکلات دروني دارند و اين بحث که احمدي‌نژاد هنوز نفوذ در ميان مردم دارند به اين دليل است که انتقادات در مورد اوبسيار زياد است اگر انتقادات غيرمنصفانه شود فرد مظلوم تصور مي‌شود.
  مثلا آن بخش در مورد مشايي اتهامات بيجايي را مطرح مي‌کردند ؟!
محبيان: من کاري به مشايي ندارم و شناختي هم در مورد او ندارم اما يک تيتر يک روزنامه رسالت را من نوشتم که اتهامات مشايي قابل بررسي است و به جاي تهمت زدن، آنها بررسي شوند.
  خب ايراداتي که به مشايي مي‌گرفتند ايراداتي بود که اصولگرايان آنها را مطرح مي‌کردند در حالي که اصلاح‌طلبان درمورد جريان احمدي‌نژاد درمورد نامديريتي‌ها انتقاد داشتند.
محبيان: من فقط مي‌خواهم بگويم يکسري اصول هست که در اين مورد هر دولتي آنتي تز خود را درون خود توليد مي‌کند، آنتي تز سياسي آقاي هاشمي شد رئيس دولت اصلاحات و آنتي تزاقتصادي او شد احمدي‌نژاد. آقاي روحاني آنتي تزي است که احمدي‌نژاد او را مطرح کرد. آقاي روحاني هم آنتي‌تز خود را از دل خود بيرون خواهد آورد.
  پيش‌بيني شما چيست؟
محبيان: به نظرم بايد به صورتي عمل کند که به قول معروف
آنتي تزش خيلي آنتي نباشد چرا که ما مرتبا درحال درگيري عليه دولت‌ها هستيم. نکته ديگر آنکه فرقي هست بين واقعيت و برداشت اما در جامعه ما برداشت‌ها قوي تر از واقعيت هاست. من به ديدگاه آقاي داوري انتقاد دارم به ويژه در مورد تصميم‌سازي‌ها چراکه اگر اين برداشت را داشته باشيم تبعات خطرناکي خواهد داشت و ممکن است در مواقعي يک خط فکري را ترجيح داده باشند. بنابراين لازم است بگويم اگر ايرادي بيان مي‌شود اين در کنار نکات مثبت باشد و هيچ نگاه صفر و 100 وجود ندارد
  آقاي داوري، جمع‌بندي شما چيست؟
داوري: لازم است بگويم انتقادات ما به آقاي هاشمي عمدتا مربوط به حوزه رويکردهاست . در عين حال بايد بگويم در ايران حاکميت، رئيس‌جمهورساز نيست اينکه مرتب اين سوال را در جامعه دامن بزنيم که آيا مي‌گذارند احمدي‌نژاد برگردد يا خير، از اساس سوال دقيقي نيست.
  آيا احمدي‌نژاد در انتخابات مجلس کانديدا مي‌شود؟
داوري: آقاي احمدي‌نژاد و مجموعه اي که امروز با ايشان کار مي‌کند مطلقا مداخله مستقيم در موضوع انتخابات مجلس دهم  نخواهند داشت. در عين حال لازم است اين نکته را توضيح دهم که آقاي احمدي‌نژاد در طول 8 سال رياست جمهوري خود يک شبکه 5000 نفري از نيروهاي جريان اصولگرا را در دولت خود به عنوان مدير ارشد در سطح ستاد و صف مرکز و استان‌ها تربيت کرد و آنان را به جامعه معرفي نمود . جريان اصولگرا پيش از رياست جمهوري آقاي احمدي‌نژاد همواره از مناصب ارشد دولتي فاصله داشت و اين آقاي احمدي‌نژاد بود که براي نيروهاي جريان اصولگرا يک رزومه اجرايي مطلوب و پربار ايجاد کردند و نسل جديدي از مديران را به جامعه معرفي کردند. مثلا شما موقعيت اجتماعي و اداري نيروهايي مثل سعيد جليلي، حيدر مصلحي، کامران دانشجو، محمد نجار، پرويز فتاح، صفارهرندي، پرويز داوودي، کامران باقري لنکراني، اسکندري، نامي، طريقت منفرد، حاجي بابايي، خليليان، تقي پور، زاهدي، بذرپاش، نامجو، نيکزاد، محمد سليماني، مصري، واعظ زاده، فرهاد رهبر، محرابيان، غضنفري، سيدمحمد حسيني، شمس الدين حسيني، عبدالرضا شيخ الاسلامي، ابوالحسن فقيه، ميرتاج الديني، بهروز مرادي، ميرکاظمي، عليرضا علي احمدي، علي آبادي، محمد عباسي، محصولي، زريبافان، سعيدلو، محمدرضا فرزين، فريدون عباسي،
لطف الله فروزنده، رستم قاسمي، خانم سلطانخواه، خانم واعظ جوادي، خانم دستجردي و … را قبل و بعد از دولت آقاي احمدي‌نژاد مقايسه کنيد تا خدمتي که آقاي احمدي‌نژاد به جريان اصولگرا کرد را متوجه شويد . امروز به لطف دولت آقاي احمدي‌نژاد اين شبکه 5000 نفري مديريتي که رزومه مطلوبي دارد يک فرصت سياسي بزرگ را در عرصه سياسي کشور براي اصولگرايان ايجاد کرده است که مي‌تواند معادلات سياسي مجلس آتي را در شرايط جديدي قرار دهد.
  آقاي محبيان نظر شما چيست آيا احمدي‌نژاد کانديداي مجلس خواهد شد؟
در مورد مجلس بايد گفت فاکتورهاي متفاوتي وجود دارد که بر انتخابات تاثير مي‌گذارد از جمله توافقات هسته اي. اگر اين مذاکرات به نتيجه نرسد بايد ديد افکار عمومي چه نتيجه‌اي مي‌گيرد و آيا دولت را مقصر مي‌داند يا خير؟! اما اگر در ذهن جامعه اين بنشيند که دولت مقصر است طبيعي است که تاثيري منفي براي دولت خواهد داشت . اما اگر در مذاکرات دولت موفق شد، دولت چند سناريو پيش رو دارد؛ يكي اين که اصلاح‌طلبان و اصولگرايان را به چالش فرا بخواند و خود به عنوان يک جريان وارد ميدان شود که در اين صورت قطعا ضربه خواهد خورد يا آنکه يارگيري کند از اصلاح‌طلبان که اصولگرايان را يکپارچه عليه خود فرا مي‌خواند . يک زمان به سراغ اصولگرايان مي‌آيد که در اين صورت اصلاح‌طلبان، دولت را مقصر تصور مي‌کنند، بنابراين هر طور وارد شود ضرر خواهد کرد. در اين ميان افرادي سعي خواهند کرد از اين فضا استفاده کنند و از اين طريق فضا را به نفع خود تغيير دهند . دولت اگر بخواهد هوشمندانه عمل کند بايد وارد اين صحنه نشود و فضا را معتدل نگه دارد. در اين فضا هر کسي وارد انتخابات شود دولت ضرر نخواهد کرد. آقاي احمدي‌نژاد هم به نظرم همين کار را مي‌کند به عنوان يک حزب يا بايد با پايداري ببندد يا نبندد؛ اگر نبندد؛ دعواي دروني پيش مي‌آيد اگر ببندد بقيه اصولگرايان کنار نخواهند آمد و مساله مشايي مطرح مي‌شود لذا نقاط اختلاف عيان مي‌شود؛ بر اين اساس احمدي‌ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن