واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
احمدینژاد و از کار افتادن «دلق» اصولگرایی
اصولگرایان هیچگاه نمیتوانند دامن خود را از نام احمدینژاد پاک کنند و نام رئیس دولت نهم و دهم همیشه با نام اصولگرایی همراه خواهد بود.
روز نو : اصولگرایان هیچگاه نمیتوانند دامن خود را از نام احمدینژاد پاک کنند و نام رئیس دولت نهم و دهم همیشه با نام اصولگرایی همراه خواهد بود.
به گزارش روز نو، ناصر فیض، شاعر طنزپرداز کشورمان، نقیضهای دارد بر شعر حافظ که به شدت به فضای یک جریان سیاسی کشور نزدیک است. در این شعر آمده است: «داشتم دلقی و صدعیب مرا میپوشید/ صد و یک عیب چو شد، دلق من از کار افتاد»
شاید بپرسید کجای این شعر به فضای آن جریان سیاسی نزدیک است؟ برایتان توضیح خواهیم داد؛ بهتر است کمی به گذشته برگردیم و رابطه احمدینژاد و اصولگرایان را باهم مرور کنیم. داستان اصولگرایان و احمدینژاد داستان پیچیدهای است؛ داستانی که از سال ۸۴ آغازشد و تا امروز ادامه دارد. گاهی این رمان فارسی حالت عاطفی به خود میگرفت و گاهی حماسی میشد و در برخی اوقات حتی پلیسی و جنایی میشد. جریان راست ایران برای اینکه سدی در مقابل هاشمی رفسنجانی بچینند همه به پشت احمدینژاد رفتند و او را بالا بردند و سرانجام توانستند شهردار سابق تهران را به کرسی ریاست جمهوری برسانند، بعد از آن این جریان سیاسی کشور در انتظار نشسته بود تا رئیس جمهور آن زمان ایران، به درِخانه آنها بیاید و پیشنهاد معاونت و وزارت بدهد تا بعد از سالها کابینه اصول گرایی در کشور شکل بگیرد.
احمدی نژادِ بالا رفته از نردبان اصول گرایی اما این کار را نکرد و دولت خود را از جمع دوستان و هم دانشگاههایهایش انتخاب کرد تا مشخص شود اصولگرایان راه او یا جریان راست ایران کمی متفاوت است. اصولگرایان اما با تمام دلخوریهایشان از اینکه میدیدند مردم و اصلاح طلبان میگویند رئیس جمهور ایران اصول گراست راضی بودند. رابطه این دو تا انتخابات ۸۸ پرفراز و نشیب طی شد. راست گرایان بازهم همان رفتار ۸۴ را در انتخابات دهم تکرار کردند. آنها برای اینکه نامزدهاي ديگر رئیس جمهور نشوند، تمام قد در حمایت از احمدینژاد به میدان آمدند تا او بازهم به ریاست جمهوری برسد. بسیاری از مردم سیاستهای احمدینژاد را درست نمیدانستند اما اصولگرایان او را رئیس جمهور مطلوب خود میدانستند و حاضر نبودند اشتباهات او را بپذیرند.
داستان این جریان سیاسی و این رئیس جمهور اما زمانی وارد فاز تازه ای شد که احمدینژاد برابر اصولگرایان ایستاد و اعلام کرد که اصولگرا نیست و پنجه در پنجه جریان راست ایران کرد تا شوک بزرگی به اصولگرایان وارد کند. اصولگرایان بعد از این شوک و افتادن پرده حیا میان خود و احمدینژاد دست به انتقاد از تمام سیاستهای احمدینژاد زدند. آنهایی که تا دیروز تمام اشتباهات احمدینژاد را نمیدیدند و حتی در برخی موارد که فغان مردم از اشتباهات آقای رئیس جمهور به آسمان میرفت، میگفتند: «ان شاءا... گربه است» اما بعد از پشت کردن احمدینژاد به جریان اصول گرایایی و راه افتادن جریان مشائیسم در دولت، دیگر دلقی که تمام اشتباهات احمدینژاد را میپوشاند از کار افتاد و آقایان تبدیل به دشمن شماره یک آقای رئیس جمهور شدند. این جریان سیاسی دوران تازه خود و با توجه به گوشه نشینی سران اصلاحات، تصور میکرد که رئیس جمهور بعدی از میان آنها انتخاب خواهد شد به خاطر همین سعی کردند خط قرمزی میان خود و احمدینژاد بکشند تا مردم نگویند اصولگرایان با احمدینژاد بودند.
مردم اما در عین ناباوری رای خود را به صندوق حسن روحانی ریختند تا نام «شیخ دیپلمات» به عنوان جانشین احمدینژاد از صندوق خارج شود تا اصولگرایان بعد از برائت از احمدینژاد، ریاست جمهوری را به رقیب دیرین خود واگذار کنند. رفتار احمدینژاد با اصولگرایان و رفتار اصولگرایان با احمدینژاد، به خوبی نشان میدهد که منافع سیاسی در برخی جریانهای سیاسی ایران تبدیل به یک اصل اساسی شده است. تا وقتی که فردی بر اساس خواستههای آنان رفتار کند، پیامبری است خالی از گناه و معصیت و زمانی که همان فرد تبدیل به پسر نوح میشود که خاندان نبوت خود را گم کرده است. همین امر باعث میشود که اعتماد مردم به جریانهای سیاسی هر روز کمتر از گذشته شود و مردم سعی کنند به سمت افرادی بروند که وابستگی کمتری به جناحهای سیاسی داشته باشند که انتخاب حسن روحانی نمونه بارز این معناست. آری، اصولگرایان هیچگاه نمیتوانند دامن خود را از نام احمدینژاد پاک کنند و نام رئیس دولت نهم و دهم همیشه با نام اصولگرایی همراه خواهد بود.
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]