محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827184072
روایتی از زندگی شهید احمد دانشی 12 سالگی عاشق رزم و تفنگ بود
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روایتی از زندگی شهید احمد دانشی
12 سالگی عاشق رزم و تفنگ بود
پدر شهید احمد دانشی می‌گوید: فرزند شهیدم از 12 سالگی عاشق رزم و تفنگ بود، تاریخ تولدش را تغییر داد و به جبهه رفت.
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، در آستانه 13 رجب ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر جمعی از اعضای کانون خبرنگاران دفاع مقدس کرمان با خانواده شهید احمد دانشی دیدار کردند. شهید احمد دانشی متولد خرداد ماه سال 1349 بوده و به گفته پدرش، محمد دانشی که از فرهنگیان و نویسنده چندین کتاب است از 12 سالگی عاشق رزم و تفنگ بود و همین انگیزه و اشتیاق هم موجب می‌شود تا مانند بسیاری دیگر از رزمنده‌های نوجوان در شناسنامه‌اش دست ببرد و چند سالی تاریخ تولدش را تغییر دهد تا شاید به مراد دلش برسد. این عشق به رزم و تفنگ به اندازه‌ای بود که بدون توجه به سن پایین و جثه ضعیفش بیش از چهار سال تاب نیاورد و در سن 16 سالگی به نبرد با دشمنی برود که قد و هیکل و زور و بازوی به مراتب بیشتر از او را دارد.
تاریخ تولدش را تغییر داد و به آرزویش رسید محمد دانشی پدر شهید احمد دانشی درباره فرزندش چنین می‌گوید: اصرار فراوانی برای رفتن به جنگ داشت، هر چه هم مادرش به او می‌گفت تو جثه کوچکی داری، گوشش بدهکار نبود. بالاخره مجوز اعزام به جبهه را گرفت، اما نمی‌دانستیم به چه ترفندی این کار را کرده است، بعد متوجه شدیم که در شناسنامه‌اش دست برده. صبح روزی که قرار بود اعزام شود، تنها تا بسیج همراهی‌اش کردم، طاقت ایستادن و خداحافظی کردن با او را نداشتم، علاوه بر اینکه باید در ستاد برای سرشماری حاضر می‌شدم. دو ماه بیشتر در جبهه نبود که شهید شد، مرحله دومی هم که همه دوستانش برای مرخصی آمد، احمد نیامد و به همرزمانش گفته بود اگر بروم مادرم اجازه نمی‌دهد برگردم.
جنازه احمد را دیگر نیاوردند بعد از عملیات کربلای 4 دیگر خبری از احمد نداشتیم، دوستانش هم آمدند، اما احمد باز نگشت. شب قبل از اینکه پیکر شهدای کربلا چهار را بیاورند، میهمانی خانه یکی از اقوام بودیم و قرار شد، فردا برای تشییع پیکر شهدا برویم، همان جا مقداری مشکوک شدیم که شاید احمد هم شهید شده باشد. تا صبح من و همسرم چشم روی هم نگذاشتیم و منتظر بودیم در مراسم تشییع شهدا سراغ احمد را گرفتم و گفتند بروید از تعاون سئوال کنید، دیگر تقریبا مطمئن شده بودیم که باید برای احمد اتفاقی افتاده باشد. به خانه بازگشتیم، حاج‌آقا شیخ‌شعاعی با چند نفر دیگر از دوستان زنگ خانه‌مان را زدند، درب خانه را باز کردم، دیدم تمام بدن حاج‌آقا می‌لرزد. شوکه شدم، محکم او را گرفتم، حاج‌آقا شیخ‌شعاعی به من گفت، پسر شما جبهه بوده، همان لحظه تمام ماجرا برایم روشن شد. از شدت لرزش حاج‌آقا شیخ‌شعاعی نگران شدم، فشار زیادی را تحمل کرده بود تا خبر شهادت احمد را به من بدهد و در جواب ایشان گفتم، بله حاج‌آقا، احمد شهید شده، شما خودتان را ناراحت نکنید. جنازه پسرم را نیاوردند، احمد در یگان دریایی به عنوان بسیم‌چی بود و هنگام عملیات بدون جلیقه نجات وارد قایق می‌شود و خمپاره هم به وسط قایق آنها اصابت می‌کند.
هنر عشق محمد دانشی دستی هم بر قلم دارد و به یاد فرزند و عشق و علاقه‌ای که به رزم و تفنگ داشت، نخستین کتاب خود را در حوزه دفاع مقدس با عنوان «هنر عشق» برای کنگره سرداران شهید استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان نوشته است. ترجمه منظوم زیارت جامعه کبیره و دعای ابوحمزه، رندان جرعه‌نوش، آینه دل، در حریم عشق،زلال معرفت، چند کتاب در یک کتاب از دیگر نوشته‌های پدر شهید احمد دانشی است. محمد دانشی می‌گوید: چند نسخه از کتاب‌هایم را برای دفتر رهبری پست کردم و در نامه‌ای هم نوشتم که آرزوی دیدار و ملاقات با ایشان را دارم. دو سال بعد از دفتر رهبری با ما تماس گرفتند و امکان ملاقات با رهبر فراهم شده و من و همسرم به همراه پسر بزرگم به دیدار ایشان رفتیم. جمعیت دیگری هم در این دیدار بودند، من و همسرم با رهبر صحبت کردیم و چفیه ایشان را به عنوان تبرک به یادگار گرفتیم. سروده‌ای از محمد دانشی در وصف پسر شهیدش: از دوازده سالگی بود عاشق رزم و تفنگ گفتمش خاموش باش و اندکی بنما درنگ گشت چهارده ساله و سازش دوباره کوک شد مادرش گفتش ضعیف‌الجثه‌ای، مشکوک شد کرد شانزده سالگی کسب رضای والدین گفته بودندش که هجده ساله شو ای نور عین چون از این آمد شدن ها جان او آمد به تنگ در سجلدش دست برد و داد تغییر آن زرنگ با چنین فوت و فنی بگرفت او برگ سفر پس شتابان رفت و دیگر هم نشد از وی خبر شهید احمد دانشی در سن 16 سالگی در عملیات کربلای چهار در سال 1365 به خیل عظیم شهدا پیوست. روحش شاد و راهش پررهرو باد. ................................... گزارش از: شیما صفرزاده .................................. انتهای پیام/80017/
94/02/10 - 09:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]
-
گوناگون
پربازدیدترینها