واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: با شجاعت گفت: «فقط می خواهم سر به تنت نباشد!» + یک سند در حوالى غروب 27 رمضان 1356 ق. مطابق با دهم آذر 1316 ش. سه جنايتكار و خبيث به نام هاى جهانسوزى، خلج و مستوفيان نزد او آمده و چاى سمى را به اجبار به او دادند و چون ديدند از اثر سم خبرى نيست، عمامه سيد را در حين نماز از سرش برداشته، برگردنش انداختند و آن فقيه بزرگوار را به شهادت رساندند. مشهد اين فقيه فرزانه در شهر كاشمر زيارتگاه عاشقان معرفت و شيفتگان حقيقت است. آیت الله سيد حسن مدرس در سال 1278 ﻫ. ق. (حدود 1240 ش) در روستای کچوی اردستان به دنیا آمد و در دهم آذر 1316 به شهادت رسید.به گزارش تابناک، این مرد خستگی ناپذیر، در جوانی به قمشه و اصفهان رفت و به حوزه علمیه وارد شد. بعد به نجف رفت و هفت سال در درس ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمد کاظم یزدی حاضر شد. پس از بازگشت به اصفهان در مدرسه «جده کوچک» فقه و اصول تدریس کرد. در جنبش مشروطه به مشروطه خواهان پیوست و از موسسان «انجمن ملی» در اصفهان بود. در دوره دوم مجلس شورای ملی ـ که پس از استبداد صغیر بر پا شد ـ به عنوان یکی از پنج مجتهد طراز اول به نمایندگی از علما شرکت کرد.خواجه نورى در كتاب بازیگران عصر طلایى درباره مدرس مى نویسد، در رژیم مشروطه آن دوره قدرت معنوى فقط در دست سه طبقه بود:نخست روحانیون و دوم، نمایندگان مجلس و سوم لیدرهاى حزب و مدرس هم در مركز اولى بود و هم در قلب دومى و هم لیدر سومى این بود كه اطرافیان سیاسى و كسانى كه سیاست خاصى را پیشه داشتند، دریافتند با چه حریف كاردان و ورزیدهاى روبه رو هستند كه بر خلاف تصور نه تنها آرام و منزوى نیست، بلكه بر عكس مرد مبارزه و سیاستمدارى نابغه است مدرس، همراه دکتر مصدق، از معدود نمایندگان مجلس پنجم بود که با انقراض سلسله قاجاریه و به سلطنت رسيدن رضاخان مخالفت کرد.مدرس در مجلس ششم هم به نمایندگی از مردم تهران شرکت کرد، ولی در پایان این دوره مجلس، رضا شاه که انتخابات با نظر او انجام میشد، مدرس را از نمایندگی محروم کرد. اعتراض مدرس به جایی نرسید و کمی پس از گشایش مجلس هفتم، به دستور رضا شاه دستگیر شد.نقل است که رضاخان با عصبانیت به او گفته بود: «سید تو از جان من چه می خواهی؟» و این شیرمرد سالخورده گفته بود: «هیچ، فقط می خواهم سر به تنت نباشد.»در جريان دستگيري وي، سرتيپ درگاهى، رئيس شهربانى تهران كه دشمنى خاص با مدرس داشت، در شب دوشنبه، شانزدهم مهر ماه 1307 به همراه چند پاسبان مسلح به منزل مدرس رفته، پس از مضروب و مجروح كردن اهل خانه و زير كتك گرفتن شهيد مدرس، وى را سر برهنه و بدون عبا دستگير و به قلعه خواف تبعيد كردند. آن شهيد والامقام، به رغم اوضاع مشقت بار، دوران تبعيد را با روحى شاداب گذراند و پس از 9 سال اسارت در قلعه خواف به دنبال اجراى نقشه رضاشاه روانه كاشمر شد.در حوالى غروب 27 رمضان 1356 ق. مطابق با دهم آذر 1316 ش. سه جنايتكار و خبيث به نام هاى جهانسوزى، خلج و مستوفيان نزد مدرس آمده و چاى سمى را به اجبار به او دادند و چون ديدند از اثر سم خبرى نيست، عمامه سيد را در حين نماز از سرش برداشته، بر گردنش انداختند و آن فقيه بزرگوار را به شهادت رساندند؛ مشهد اين فقيه فرزانه در شهر كاشمر زيارتگاه عاشقان معرفت و شيفتگان حقيقت است.سخن را با كلامى از امام خمينى ـ قدس سره ـ درباره شهيد مدرس به پايان مى بريم:«... در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مى نمود و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش اين شخصيت عالي مقام را نمى تواند درك كند».و به این ترتیب، در تير ماه سال 1372، مجلس شوراي اسلامي، برای بزرگداشت سالروز شهادت آيت الله مدرس، در ماده واحدهاي، سالروز شهادت مدرس را به نام «روز مجلس» به تصويب رساند.سندی از برگزاري مجلس ختم مرحوم مدرس از سوی حسين فاطمي در اصفهان به شماره 291002936 در تاريخ 1320 ش.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]