تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805504618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-توافق لوزان چرا فرو ریخت؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه توافق لوزان چرا فرو ریخت؟ روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «توافق لوزان چرا فرو ریخت؟»،«یهودی سازی قدس با بیت‌المال مسلمین»،«دادوستد فرهنگی معلم بامردم»،«سی زارین قانون انتخابات!»،«نقش پررنگ آمریکا در کشتار مردم یمن»،«نیروی انتظامی و وظیفه حفظ اسلام»،«حاشیه‌ای برمقوله امنیت»،«قانون‌مداری پلیس»،«باخت وزیر در بازی پول کثیف»،«حق سوال! بسیار هم عالی، اما...»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:توافق لوزان چرا فرو ریخت؟ «توافق لوزان چرا فرو ریخت؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛تب تند مذاکرات لوزان زود به عرق نشست. هیجان القایی به بهانه صدور بیانیه حتی به اندازه چند روز هم پایدار نماند. واقعیت ها معلوم کرد جشن و تبریک های کذایی هیچ پایه ای نداشته است. واکنش مردم و بازار با وجود اهمیتی که توافق در ذات خود می تواند داشته باشد، توأم با خونسردی و به دور از هیجان زدگی برخی محافل خاص بود. مذاکرات در وین ادامه یافت و فردا در نیویورک- در حاشیه نشست بازنگری معاهده NPT - از سر گرفته می شود. در حالی که با اظهارات مقامات آمریکایی ابهامات و پرسش ها درباره بیانیه لوزان رو به فزونی گذاشته برخی طرف ها از آغاز نگارش توافق نهایی خبر می دهند! دغدغه ها و پرسش ها اما جای خود باقی است. توافقی با اهمیت توافق جامع نهایی، چیزی نیست که بتوان با شتابزدگی و اصرار بر محرمانه نگاه داشتن مذاکرات تا پس از اعلام توافق نهایی یا عنوان کردن اینکه مذاکرات تحت نظر رهبری است و هیچ دغدغه ای وجود ندارد، راه انداخت و جا انداخت و مردم و نخبگان را در برابر عمل انجام شده قرار داد. رهبر معظم انقلاب در ماه های اخیر چندین بار به صراحت فرموده اند که ضمن اعتماد و حمایت از تیم مذاکره کننده، نسبت به خدعه و فریبکاری و تقلب و بدعهدی دشمن دغدغه و نگرانی دارند؛ همچنان که با هوشمندی فرمودند در جزئیات موضوع دخالت نمی کنند؛ ایشان مطالبات روشنی را به ویژه در حرم مطهر رضوی و دیدار با مداحان (20 فروردین) مطرح کردند که خطوط قرمز و حداقل های توافق خوب در مقابل توافق بد است. در عین حال این طراحی را که مذاکرات تا پس از توافق نهایی محرمانه بماند و این پنهانکاری را نیز با عبارت «رهبری درجریان جزئیات ماجرا هستند» پای رهبری بنویسند، به هم زدند. ایشان نقطه اتکای همدلی به عنوان شعار راهبردی سال را نیز در مطلع کردن نخبگان از جزئیات و واقعیات مذاکرات دانستند و فرمودند «ما چیز محرمانه و مخفی نداریم. این مصداق همدلی است؛ همدلی که گفتیم یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست» و سپس مسئولان را به گزارش و نشست با منتقدان حتی به قیمت عبور از موعد 3 ماهه کذایی (تیر ماه) امر فرمودند. رهبر انقلاب همچنین با بیان اینکه من هیچ وقت به مذاکره با آمریکا خوش بین نبوده ام، از رسیدن به توافق خوب دفاع کردند و در عین حال فرمودند توافق نکردن بهتر از توافق بد است. سپس برخی مطالبات از جمله «1- با ارزش تلقی کردن دستاوردهای هسته ای 2- عدم اعتماد به آمریکایی ها که بی صداقتی خود را در فکت شیت نشان دادند 3- لغو کامل و یکجای تحریم ها در همان روز توافق 4- ممنوعیت ورود به حریم امنیتی و دفاعی به بهانه نظارت و بازرسی 5- ممنوعیت هر شیوه نظارتی که ایران را به یک استثناء در نظارت تبدیل کند 6- عدم توقف توسعه علمی و فنی هسته ای در هیچ شرایطی» را برجسته کردند. بنابراین باید با حساسیت و دغدغه تمام مذاکرات را در هفته های پیش رو رصد کرد. نه اینکه با برخی مطالب القایی یا برخی بدفهمی ها بالش نرم زیر سر افکار عمومی یا نخبگان گذاشت. اتفاقاً اکنون وقت به رخ کشیدن بی صداقتی های 2 سال گذشته به ویژه 2-3 هفته اخیر آمریکایی هاست. هم اکنون -و نه دو سه ماه دیگر- زمان مقتضی رفع برخی ابهامات و اشکالات مهم است. در اینجا برای رفع یک مغالطه بزرگ باید پرسید مگر ماجرای حکمیت صفین را در غیاب امیر مؤمنان(ع) به وجود آوردند؟ مگر ناکامی های فتنه آمیز جنگ احد را در غیاب رسول خدا(ص) رقم زدند؟ مگر حلول نهضت آزادی - سلسله جنبان پیچیده ترین نفاق پس از انقلاب- در دولت موقت را دشمنان و بدخواهان پیشنهاد کردند و مگر توافق سعدآباد و پاریس را جز دوستان بستند که رهبر معظم انقلاب پس از 2 سال کژتابی و بدعهدی طرف غربی دستور برچیدن تعلیق ها را صادر فرمودند؟ آیا پس از انبوه تجربه های عبرت آموز هنوز هم مجازیم بی عملی، کم کاری، به میدان نیامدن و امر به معروف و نهی از منکر به هنگام (تواصی به حق و صبر) نکردن و کم گذاشتن خود یا برخی متولیان را با این بیان مغلوط بپوشانیم که وقتی ما خوابیم بزرگواری هست که جای ما بیدار و هوشیار و صاحب دغدغه است؟! البته به تصریح رهبر انقلاب وضعیت امروز ما وضعیت بدر و خیبر است اما باید توجه داشت که بد عملی می تواند نبرد پیروز احد را مغلوب کند. از سوی دیگر قبیل همین منطق های آمیخته با غلط، خون به دل اولیای الهی در طول تاریخ کرد. یک مسئولیت بزرگ متوجه ولی امر است که هدایت و فرماندهی و بسیج گری است و یک مسئولیت، متوجه مسئولان میانی و فرماندهان و نخبگان ماست. باید مالک باشد و تا کنار خیمه معاویه رفته باشد و رعب به جان دشمن بیاندازد وگرنه از صلح طلبی مغشوش ابوموسی اشعری، جز گستاخی و دل و جرأت گرفتن دشمن باز تولید نمی شود. هر توافقی باید آن قدر قُرص و استوار باشد که بتواند سرپای خود بایستد. آمریکا و برخی کشورهای غربی، طرف اختلاف و دعوای ما در چالش هسته ای هستند؛ ضمن اینکه در نشان دادن خباثت و عداوت -به ویژه در یک سال و نیم پس از توافق ژنو- از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. اولین سؤال مهم درباره قبیل توافق ژنو و بیانیه لوزان این است که چگونه طرف دعوا و اختلاف ما (حتی با اغماض از دشمنی های آشکار او) همزمان می تواند داور و قاضی در موارد اختلاف هم باشد؟! کارنامه آژانس نیز که اکثریت اعضای آن را آمریکا و کشورهای اروپایی تشکیل می دهند، روشن است. اگر ما 10 یا 15 یا 25 سال طبق توافق، همه فعالیت های هسته ای خود را فریز کردیم، 19 هزار سانتریفیوژ را به 5060 دستگاه رساندیم، غنی سازی 20 درصد در فردو را تعطیل کردیم، بازطراحی در قلب رآکتور اراک را پذیرفتیم، تعهد کردیم ذخایر اورانیوم غنی شده را از 10 هزار کیلوگرم به 300 کیلو برسانیم و در عین حال دل خوش باشیم که غنی سازی تعطیل نشده و با 5060 دستگاه ادامه می یابد!، و اگر به فرض محال بازرسی های کذایی را نیز پذیرفتیم، و تحقیق و توسعه ماشین های پیشرفته IR8 را متوقف کردیم و دلمان خوش بود که برخی فعالیت های محدود مطالعات فیزیک را مجازیم در فردو انجام دهیم و... پس از همه این اعتمادسازی ها و راستی آزمایی، حکم و قاضی و داور پرونده (دشمن ما) گفت من هنوز اعتماد ندارم و نمی توانم سلامت فعالیت های ایران را تأیید و تضمین کنم، آنگاه در آن 10 یا 15 یا 25 سال بعد دست ما به کجا بند است؟! یا اگر مثلاً زیر تعهدات خود درباره برداشتن تحریم های هسته ای- که در صورت لغو کامل، 17 درصد کل تحریم هاست- زدند، تکلیف چیست؟ توافقی چنین که بنیان آن کج است و طرف بدعهد متقلب هر زمان آماده است پس از اخذ امتیازات لازم زیر تعهدات خود بزند، چگونه می تواند سرپا بماند و آیا اگر به اعتبار این اعوجاج فرو ریخت، آنگاه باید چون خوارج مطالبه توبه عمومی کنیم؟! اصلاً چرا باید در دام خطای محاسباتی که دشمن می چیند بیفتیم و اقتدار وسعت یافته خود در چهارگوشه منطقه را به اعتبار فریب دشمن، ضعف بپنداریم؟! اگر به تأکید دوستان تیم مذاکره کننده نظیر آقای دکتر ظریف آمریکا قابل اعتماد نیست- که این غیر قابل اعتماد بودن را از جمله اوباما در همراهی با مصوبه سنا و عدم وتوی طرح سنا با وجود وعده قبلی نشان داد- چرا و با چه مکانیزمی باید به او اعتماد کنیم؟! و چرا باید تصور کنیم آنها بعد از 10-15 سال از ما راضی می شوند؟ «لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» (آیه 120 سوره بقره). اما اگر راضی نمی شوند، پس چگونه خوش گمانیم در وسط یک کارزار بزرگ که نقطه عطف و پیچ بزرگ تاریخ است، دشمن حربه اقتصادی خود را کنار بگذارد؟! شاید برخی دوستان با حسن نیت تصور کنند، توافق مد نظر فرصتی جهت پایان دادن به یک چالش دارای هزینه برای کشور است اما برعکس، توافق بد- که تفاهم و توافق مبهم نظیر بیانیه لوزان می تواند مقدمه آن باشد- شروع یک سری چالش ها و مزاحمت و طلبکاری ها و گستاخی های بیشتر است چنان که نشریه دی سایت پس از انتشار بیانیه لوزان به نقل از وزیر خارجه آلمان تصریح کرد که پشت پرده مذاکرات لوزان، تلاش غرب برای احیای گفت وگوهای انتقادی دو دهه پیش (دوره سازندگی) با ایران نهفته است. یک ایراد بزرگ روند فعلی مذاکرات که بیانیه لوزان و توافق ژنو نیز این ایراد را به رخ می کشد پذیرش ضمنی متهم بودن ما در قبال مدعی العمومی دارندگان و کاربران تسلیحات اتمی و کشتار جمعی است! و این مدل نامتوازن منطقا می تواند به سایر حوزه های غیرهسته ای نیز سرایت داده شود چرا که عقب نشینی در یک خط، مایه تشجیع دشمن به عبور از خطوط و محورهای بعدی است. آمریکا و غرب با صراحت می گویند ما به ایران اعتماد نمی کنیم بلکه ایران باید - به عنوان یک متهم- مورد راستی آزمایی قرار گیرد اما برخی از دوستان در این سو جز خوش گمانی فاقد مبنا به آمریکا و غرب هیچ سند و گرو و ضمانتی دستشان نیست. آیا این سوءظن بازجویانه غرب و خوش گمانی برخی از ماها که مدام مسکّن به عوام و خواص می خورانیم تا در بحبوحه کمین دشمن راحت تر به خواب بروند و نگرانی نداشته باشند یا او را منجی اقتصاد ما بپندارند، عجیب و تلخ نیست؟! آیا شگفت آور نیست طبق بیانیه لوزان و اظهارات مقامات آمریکایی که 90 درصد آن از سوی برخی مذاکره کنندگان تأیید شده، فهرست مطالبات طرف مقابل روشن است اما تنها تعهد آنها در حوزه تحریم ها در محاق ابهام کامل قرار دارد؟ آیا عجیب خواهد بود که ریچارد هاس بگوید «امتیازات مهمی را گرفتیم اما لغو تحریم ها همچنان بلاتکلیف و نامعلوم است»؟ لوزان اگر یک دستاورد داشته باشد، اثبات همین خباثت و بی صداقتی آمریکاست. آیا ما در لوزان تعهدات خود را قطعی کردیم تا تازه در وین و نیویورک و مذاکرات بعدی درباره چند و چون لغو یا تعلیق 17 درصد تحریم ها مذاکره کنیم؟! یعنی برادران خوب ما در تیم مذاکره کننده و در جبهه دیپلماسی مسئولیت شان این بود که بروند و ابعاد چند لایه محدودیت ها و تعلیق های هسته ای را بپذیرند؟ آیا مأموریت این بود یا اینکه با خدعه و شعبده دشمن در حاشیه و ابهام ماند؟ البته به تعبیر هوشمندانه و ظریف رهبر حکیم انقلاب «هنوز هیچ کاری انجام نگرفته و هیچ چیز الزام آوری بین دو طرف نگذشته اما ممکن است طرف مقابل که یک طرف لجوج، بدعهد، بد معامله، اهل دبّه در آوردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل این جور سیاه کاری هاست سر جزئیات بخواهد کشور ما را، ملت ما را، مذاکره کنند گان ما را در یک دایره ای محصور کند». بنابراین طبق همان نقشه راه کلی که رهبر معظم انقلاب ترسیم فرموده اند همین هفته ها وقت چشم و گوش تیز کردن نسبت به خدعه های دشمن و پاک کردن اشکالات مهم از چرک نویس لوزان و رفع ابهام های مهم موجود در آن است. این منطق، منطق غریبی است که دوستان خوش بین به بستن با کدخدا و اوبامای مودب، وقتی پای اعتراض به فکت شیت آمریکایی ها به میان می آید، می گویند آمریکا دشمن است چرا به حرف او اعتماد می کنید؟! انگار آمریکا طرف مذاکره و توافق نیست و سوم شخص بی ارتباط به این مذاکرات می باشد؟ آیا می توان پذیرفت آمریکا خلاف تصورات تیم ما از مذاکرات و تفاهم حرف بزند و ما امیدوار باشیم به یک توافق خوب می رسیم و او اجرا می کند؟! آیا در چنین وضعیت نقیض گویی حق نداریم بگوییم بیانیه لوزان مرده متولد شد و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب حق داشتند ضمن تحقیر- نشان دادن حقارت آمریکا- با بی اعتنایی از این مرده عبور کنند؟! این نوشتار را باید در مجال دیگری شرح و بسط داد. اما اجمالا باید نوشت هدف اصلی آمریکا از روند فعلی، مشغول سازی و انجام عملیات فریب برای عملیات در محورهای دیگر یا دست کم کاستن از سرعت پیشروی و پیشرفت ایران است. مکمل این ایده آل دشمن می تواند وضعیتی از تعلیق و انتظار و بی عملی و بی تدبیری در رفتار مسئولان یا احاله همه گشایش ها به توافق کذایی باشد؛ این دغدغه مهم را حتی برخی حامیان دولت نظیر کرباسچی نیز اخیرا هشدار داده اند که دو سال از عمر فرصت دولت با همین انتظار محض گذشت. از سوی دیگر باید گوشه ذهن مان باشد که یک علت مهم عدم توافق و طلبکارتر شدن حریف، همین حالت تعلیق و انتظار و امید به خارج به جای اجرای نقشه بدیل (طرح B که همان ساماندهی اقتصادی در قالب اقتصاد مقاومتی است) می باشد. حتی اگر چالش فعلی را معامله فرض کنیم، منطقا داشتن گزینه های بدیل به ما فرصت مانور و چانه زنی بیشتر و خروج از جبریت القایی برخی شبه روشنفکران مدعی آزادی و اختیار را می دهد. به قول معروف همه تخم مرغ های آرزوی خود را در سبد مذاکره و توافق با آمریکا نگذاریم که با تلنگری از واقعیات درهم بشکند. خراسان:پول های کثیف، لیست های جیبی و مبارزه واقعی با فساد «پول های کثیف، لیست های جیبی و مبارزه واقعی با فساد»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدان پناه است که در آن می خوانید؛دیروز، پس از قریب به 2 ماه جنجال بر سر آن چه وزیر کشور آن را «پول های کثیف» نامیده بود و از احتمال ورودش به انتخابات و عرصه قدرت سخن گفته بود، دکتر رحمانی فضلی پای تریبون مجلس رفت تا درباره این موضوع شفاف سازی کند. درباره این موضوع و نیز اظهارات وزیر کشور 3 نکته را باید متذکر شد. 1- وارد شدن به حریم امن رانت خواران، مفسدان اقتصادی، سوء استفاده کنندگان از امکانات حکومتی و زیاده خواهان که با تضییع بیت المال حق ملت ایران را به تاراج برده و با ایجاد ناامنی اقتصادی و از آن بدتر، احساس ناامنی اقتصادی، ضربات جبران ناپذیری به بدنه اقتصادی کشور وارد می کنند از سوی هر کس و هر نهادی باشد، باعث فضاسازی علیه عناصر زر و زور و نیز حساس شدن مردم به موضوعی می شود که می توانند آن را مطالبه خود کرده و از مسئولان انتظار برخورد قاطعانه داشته باشند. با این وصف، اما سوال جدی که مطرح می شود این است که آیا اصولا ورود رسانه ای همراه با سروصدا وشانتاژهای خبری به این مباحث، لازم و ضروری است؟ و سوال جدی تر این که آیا اساسا اگر قرار است اظهارنظری دراین باره انجام شود، این اظهار نظر نباید همراه با سند و مدرک و مهم تر این که، آیا نباید اظهارنظرها، دقیق، سنجیده و غیرقابل سوء استفاده و تحریف و... باشد؟ تا وزیر کشور پس از مدتی تقصیرها را به گردن رسانه ها نیندازد؟ سوال مردم این است که نتیجه این اظهارنظرها در نهایت چه خواهد بود؟ آن چیزی که برای سرمایه گذار و تولید کننده و ... امنیت و حتی مهم تر از آن، احساس امنیت می آورد، نه سخنرانی های داغ و جنجالی و افشاگرانه است و نه تیترهای ژورنالیستی و نه همایش ها و سمینارهای مبارزه با فساد. بلکه مردم می خواهند بدانند در چنین پرونده هایی، اساسا چه کسی مسئول ورود و رسیدگی است و چه زمانی شاهد مقابله با رانت خوارانی خواهند بود که در آشفته بازار ناامنی که ایجاد کرده اند کالایی مانند «پول های کثیف» را صرف اهداف نامشروع خود می کنند. برای مردم مهم این است که بدانند کسی واقعا به این مسائل رسیدگی می کند یا این گزارش ها و افشاگری ها، اگر خدای ناکرده نگوییم نوعی تبلیغات سیاسی است، صرفا جریانی گذراست که به سرانجامی نمی رسد. مانند همان لیست هایی که آقای احمدی نژاد از سال اولی که قدرت را به دست گرفت مدعی بود در جیبش است و کماکان نیز این اسامی از جیب وی خارج نشده است! اجازه بدهید پرسش مهم رهبر انقلاب را که آذرماه سال گذشته در جریان «همایش ملّی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد» از مسئولان پرسیده بودند ، مطرح کنیم که «چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند...»به راستی چه کسی مسئول «برخورد قاطع و اساسی» است؟ به راستی چرا اقدام قاطع انجام نمی شود ؟ 2 -آیا وزیر کشور روش درستی را انتخاب کرده است؟ آیا اگر رئیس جمهور سابق واقعا لیست داشت و آن را بدون آن که مدام در بوق و کرنا می کرد به دستگاه قضایی می سپرد تا قوه قضاییه همان طور که سال گذشته به اتهامات معاون اول دولت دهم قاطعانه رسیدگی کرد، افراد آن لیست را نیز پای میز عدالت می کشاند، برای مردم امیدواری بیشتری به ارمغان می آورد یا حالا که احتمالا همچنان لیست را در جیبش نگه داشته؟! یا مثلا اگر در موضوعی مانند آن چه «بورسیه های غیرقانونی» توصیف شد، نهاد مسئول گزارشش را مستند به دستگاه قضایی می سپرد تا رسیدگی کند نتیجه بهتری داشت یا حالا که 11 ماه از طرح موضوع گذشته و به 3 هزار نفر اتهام سوء استفاده از بورسیه زده شده و معلوم نیست واقعا چند نفر تخلف کرده اند؟! در همین موضوع پول های کثیف، این که از «احتمال ورود پول های کثیف به سیاست» توسط یک مقام رسمی امنیتی و سیاسی حرف به میان آید و در نتیجه همه آن هایی که در مجلس نشسته اند یا در آینده وارد مجلس و شوراهای شهر و روستا و ... می شوند را متهم کند بهتر است یا اگر سرنخ ها و خط و ربط ها به قانون سپرده می شد تا قاطعانه با آن ها برخورد شده و مردم هم در جریان آن قرار گیرند؟ در همین 3 موضوع که خیلی هم قدیمی نیست، کدام روش می توانست به ایجاد اعتماد مردم به نظام و دمیدن حس امیدواری کمک کند و کدام یک موضوع مهمی چون مبارزه با فساد را به سوژه ای تبدیل می کند که مردم با شنیدنش، تصور کنند بازهم قرار است لیست ها در جیب ها باقی بماند؟ مگر نه این است که «ضربه عدالت باید قاطع ولی در عین حال دقیق و ظریف باشد. متهم کردن بیگناهان، یا معامله یکسان میان خیانت و اشتباه، یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ جایز نیست.» این جمله را رهبر انقلاب، 14 سال پیش در 10 اردیبهشت 1380 در «فرمان هشت ماده ای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی» مطرح کرده اند. فرمان هایی که باید از قوای سه گانه پرسید، پس از 14 سال چنددرصدش را اجرایی کرده اند؟ جالب این جاست که رهبری نظام صریحادرباره رفتارهای تبلیغاتی و شعاری هشدار داده اند: «با این امر مهم و حیاتی [مبارزه با فساد] نباید به گونه شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود گردد. ...هرگونه اطلاع رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است، باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد.» اگر واقعا اقدام عملی انجام شود و نه سخنرانی، دیگر نیاز به تکذیب کردن و انداختن تقصیر به گردن رسانه ها نیست. اگر قرار به برخورد واقعی است دیگر نیاز به لیست های جیبی و «بگم بگم» نیست و اگر هم مسیری برای برخورد با مفاسد می خواهیم، این مسیر سال هاست که روشن شده و در آن خبری از بگم بگم و لیست های در جیب و سخنرانی جنجالی و ... نیست. به نظر می رسد با دستورات و فرمان هشت ماده ای صریح رهبر انقلاب، سال هاست که حجت بر همه تمام است و انتظار مردم این است که حالا که شعارهای این کار داده شده لااقل -مسئولان اگر واقعا مصداق مشخصی را سراغ دارند - به زوی شاهد آغاز مقابله علنی با آن و سپردن عناصر زر و زور به دستان عدالت باشند. 3 – مطرح شدن این مباحث این ضرورت را نیز یادآوری می کند که مجمع تشخیص مصلحت نظام که در حال تدوین و تصویب سیاست های کلی انتخابات می باشد یکبار برای همیشه با نگاهی کلان و جامع نگر موضوع شفاف کردن رقابت های انتخاباتی و هزینه های کاندیداها را مدنظر قرار داده و جهت گیری های اساسی این مسئله را تدوین و مشخص نماید. جمهوری اسلامی:یهودی سازی قدس با بیت المال مسلمین «یهودی سازی قدس با بیت المال مسلمین»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛رژیم صهیونیستی در یهودی سازی قدس شریف، تنها نیست بلکه علاوه بر قدرت های سلطه گر غربی، رژیم های مرتجع عرب هم که قاعدتاً باید حامی آرمان فلسطین باشند، در زمره حامیان این توطئه قرار دارند. تازه ترین گزارش های خبری از اوضاع آشفته منطقه ای حاکی است رژیم امارات نیز در یهودی سازی قدس شریف دست دارد و حامی مالی بخشی از این خنجر زهرآگینی است که از پشت، درحال وارد شدن به ملت فلسطین و آرمان های اسلامی می باشد. شیخ رائد الصلاحی، رئیس جنبش اسلامی در اراضی اشغالی فاش کرد امارات متحده عربی که به ظاهر، یک کشور اسلامی است، صهیونیست ها را برای یهودی سازی قدس اشغالی حمایت مالی می کند. وی گفت: «ما اسنادی دردست داریم که ثابت می کند پول خرید دهها واحد مسکونی جدیدالاحداث در شهرک های یهودی توسط بانک های اماراتی پرداخت شده». چندی پیش نیز کانال 7 تلویزیون رژیم صهیونیستی از مشارکت یک شرکت اماراتی در مناقصه اجرای طرح های یهودی سازی اراضی قدس اشغالی خبر داده بود. افشای این قبیل گزارش های رسوا کننده مانند اظهارات معاون سابق دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) که آل سعود را دوستان اسرائیل معرفی کرده که برای برقراری رابطه با تل آویو ارزش قائلند، گرچه تازگی نداشته و پیش از این نیز رژیم هایی چون قطر و کویت در راستای روابط پنهانی با اسرائیل، دلارهای بادآورده نفتی خود را در خدمت مطامع رژیم صهیونیستی و یهودی سازی قدس شریف قرار داده بودند ولی همزمانی این اخبار با ماموریت ویژه ای که ارتجاع عرب در برنامه مسلمان کشی و اجرای جنگ نیابتی از سوی صهیونیست ها علیه کشورهای اسلامی ایفا می کند، بر اظهارات همین مقام موساد مهر تایید می زند که گفته بود: «این ذهنیت که کشورهای عربی خواهان نابودی اسرائیل هستند، ذهنیتی کاملاً اشتباه است و آنان از جمله سعودیها از دوستان و شرکای ما هستند.» امروزه با توجه به پیگیری اهداف توسعه طلبانه تل آویو توسط برخی عمال منطقه، به روابط پنهان رژیم صهیونیستی با ارتجاع عرب بویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس به موضوعی آشکار و ثابت شده تبدیل گردیده که رسانه های منطقه نیز دیگر امکان کتمان آن را ندارند. اینکه همزمان با جنگ و تجاوز رژیم های ارتجاعی عرب به سوریه، عراق و یمن و تخریب امکانات جهان اسلام، توطئه یهودی سازی قدس اشغالی نیز با سرعت زیاد و امکانات مالی عربی درحال پیگیری است، شدت و قوت روابط تل آویو و پایتخت های عربی را نشان می دهد که از دهه 60 میلادی تاکنون هیچگاه از چنین گستره ای برخوردار نبوده است. رژیم غاصب صهیونیستی که از سال 1346 شهر قدس را به اشغال در آورده، تلاش زیادی را صرف یهودی سازی این شهر و نابود ساختن هویت اسلامی و موجودیت عربی – فلسطینی کرده است. در این راه در وهله نخست تصرف زمین های مسکونی و اراضی فلسطینی را به مورد اجرا گذاشت که تاکنون توانسته 87 درصد اراضی شهر قدس را به تصرف در آورد. رژیم صهیونیستی به اعتراف «لیبرمن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی از نیم قرن پیش تماس های محرمانه ای با هدف جلب رضایت ارتجاع عرب و سکوت آنها در قبال اخراج ساکنان فلسطینی و عرب این شهر با برخی پایتخت های عربی برگزار کرده و قول هایی را در زمینه مشارکت و سرمایه گذاری مشترک عربی – اسرائیلی به آنان داده است. گام دوم رژیم صهیونیستی پس از تغییر بافت جمعیتی شهر قدس، احداث شهرک های یهودی نشین و انتقال یهودیان کشورهای مختلف به آنجا بود به گونه ای که در بخش شرقی شهر قدس شریف که بیت المقدس در آن واقع شده، صهیونیست ها اکثریت را داشته باشند. رژیم صهیونیستی در سال های اخیر برای تحقق این توطئه شوم، روش های بسیاری را به کار گرفته و دست به اقدامات بی شرمانه ای علیه ساکنان عرب و فلسطینی قدس شریف زد که مصادره اراضی و شهرک سازی فقط بخشی از آن است، اما هر بار که این جنایت ها مورد اعتراض گسترده فلسطینی های ساکن قدس و ملت های مسلمان واقع شده، رژیم صهیونیستی نه تنها از حمایت و یا سکوت کشورهای مرتجع عرب برخوردار شده، بلکه بر مشارکت شرکت های ساختمانی متعلق به شاهزاده های عرب و شیوخ منطقه و در شهرک سازی های یهودی افزوده و سهم آنها را در این جنایت بیشتر کرده است. همسویی رژیم های عرب با توطئه یهودی سازی قدس به اینجا ختم نشده بلکه ارتجاع عرب برای اینکه از قطار تندروی سازش و همپیانی با غاصبان بیت المقدس عقب نماند، در مقابله توطئه تخریب مسجدالاقصی و اداره آن توسط صهیونیست ها مُهر سکوت بر لب زده و در مقابل فریاد فلسطینی های ساکن بیت المقدس که در مقابل تعّرض صهیونیست ها به مقدسات اسلامی طلب یاری می کردند، رژیم هایی مثل اردن، قطر و سعودی که مسئولیت کمیته حمایت از قدس شریف را برعهده داشتند به صدور بیانیه های پوچ و شعاری اکتفا کرده و جهان اسلام را عملاً به بی تحرکی و غفلت در قبال جنایات رژیم صهیونیستی در غصب قبله اول مسلمین جهان فرا می خواندند. در واکنش به این موضع سازشکارانه رژیم های عرب بود که شیخ «عکرمه صبری» خطیب و امام جماعت مسجدالاقصی چندی پیش خطاب به رژیم های عرب فریاد اعتراض بلند کرد که: «حکومت خودگردان فلسطین و رژیم های عرب، دست ما را برای انتفاضه بسته و خودشان هم به تماشاچی کشتار فلسطینی ها تبدیل شده اند. آنها با غفلت و تسامح خود، ما ساکنان شهر قدس را در مقابل جنایتکاران صهیونیست تنها گذاشته اند.» ای کاش همسویی سران رژیم های مرتجع عرب با صهیونیست ها، فقط در همین حد انفعال و سکوت خلاصه می شد، افشاگری های شیخ «رائد الصلاحی» رئیس جنبش اسلامی در اراضی اشغالی از عمق فاجعه بزرگتری خبر می دهد که رژیم هایی همچون سعودی، کویت، امارات و قطر همزمان با اجرای طرح مسلمان کشی در کشورهای اسلامی، مشغول مشارکت در توطئه یهودی سازی قدس اشغالی با صهیونیست ها هستند و خنجرهای شوم توطئه را از چند جهت بر پیکر امت اسلامی وارد می کنند. قطعاً افشای این قبیل همسویی ها میان ارتجاع عرب و رژیم صهیونیستی هر چند در لایه اول باعث افزایش آلام و جریحه دار شدن احساسات مسلمانان می شود ولی نتیجه ای که دیر یا زود امت اسلامی به آن خواهد رسید اینست که برای مقابله با تهدیدات امنیتی رژیم صهیونیستی و خشکاندن غده سرطانی صهیونیسم در قلب جهان اسلام باید از درون آغاز کرد و با پالایش سرزمین های اسلامی از تفکرات تکفیری که سرمنشاء آن در برج های شیشه ای حکام عرب است، می توان در مسیر صحیح مبارزه با اشغالگران صهیونیست قرار گرفت. رسالت:دادوستد فرهنگی معلم بامردم «دادوستد فرهنگی معلم بامردم»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سید باقر پیشنمازی است که در آن می خوانید؛اشاره: در قسمت اول این یادداشت به ضرورت گفتمان سازی مطالبات مردم و خانواده ها از معلمان کشور و چشم انداز جدیدی که در نظام تعلیم وتربیت ترسیم می کند پرداختیم. اکنون در قسمت دوم و پایانی یادداشت در بیان چگونگی ایفای نقش تربیتی معلم می پردازیم: منظوراز"نقش تربیتی معلم"که حلقه مفقوده نظام تعلیم وتربیت فعلی وازمطالبات مهم خانواده هاست، این است که معلم در همان ساعاتی که به فعالیت آموزشی اشتغال دارد، به دلیل رعایت برخی ملاحظات (که درادامه این نوشتار آمده است)، تاثیر تربیتی نیز
می گذارد . در این صورت آن علمی که دانش آموز به کمک معلم به آن دست می یابد، تبدیل به حجاب نمی شود وغروروجهل را دامن نمی زند.امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: رُبَّ عالِمٍ قد قَتَلَهُ جهله وعلمه معه لاینفعه.یعنی : چه بسا دانشمندی که مقهورجهل خود می شودودانشی که اندوخته است سودی به اونمی رساند. (نهج البلاغه حکمت104) ایفای "نقش تربیتی" به پیش نیاز هایی احتیاج دارد که لازم است ازسوی معلمان ارجمند مورد توجه قرار گیرد. معلم: 1-قبل ازآغاز کار به مقبولیت شخصیت خود نزد دانش آموزان می اندیشد . 2- با محبت و تکریم نسبت به دانش آموز، مقبولیت تحصیل می کند. 3- مراقبت می کند که به مقبولیتش آسیب وارد نشود. 4- خود عامل است و ترجمان اخلاق وآموزه های دینی؛( خصوصاً اگر معلم درس دینی باشد). 5-بامخاطب شناسی صحیح وعدالت دراهتمام به رشد
دانش آموزان نسبت به خوداعتمادسازی می نماید. 6-به زمینه سازی برای ورزیدگی سمعی و بصری وتوانمندسازی "واسطه های شناخت"دانش آموزان همت می گمارد. 7- به تک تک دانش آموزان اعتنا می کند و برای تشخص طلبی هریک از آنان تدبیروچاره اندیشی دارد. 8- به جای جمجمه هادلهاراهدف گیری می کند وبه نحوه تصرف آنها می اندیشد. 9-همه تعلیم وتربیت رادرکلام انباشته نمی سازدوتلاش می کندبارفتار صحیح خودبرای چشمهای دانش آموزان، پیام بفرستدتابه دل آنان راه یابد. برخی راهکارهابه شرح زیر می تواندزمینه ایفای نقش تربیتی معلم راهموار سازد: 1- پرهیز از حل فوری مسئله باعرضه معلومات معلم به متعلم ولزوم
فرصت سازی برای تولید علم از راه تلاش دانش آموزبرای کشف
مجهول. 2- فضاسازی برای رویش توانمندی های متعلم از طریق قرار دادن وی در شرایط نیاز و اضطرار(نسبی) و سپس تفکر؛ قبول زحمت و تلاش دانش آموزبرای گره گشایی وحل مسئله. 3-تقلیل روش های دارای مخاطب عام و بهره گیری از ارتباط چهره به چهره
با دانش آموزان خصوصا درملاحظات تربیتی. 4-توجه به روش های غیر مستقیم در ارسال پیام برای دانش آموز، مثل پیام ازطریق نگاه یا داستان وتمثیل . 5-بهره گیری از ظرفیت و توانمندی دانش آموزان برای پیشبرد دسته جمعی فعالیتهای کلاس و پیشرفت آموزشی. 6-تشکیل گروه های مباحثه درسی و رعایت ملاحظات تربیتی در تعیین ترکیب این گروه های و بهره گیری از ارشد های مقبول دانش آموزان برای ورزش فکری و استدلالی. 7-حرکت به سوی نقطه "حیرت و شگفتی" ،درجلوه های آفرینش به تناسب موضوع هر یک از درس ها و توقف و تأمل و اعطای مجال تفکر در نقطه حیرت به دانش آموزان. 8-تعیین چند دقیقه فرصت غیر رسمی در هر یک از کلاس های درس برای این که دانش آموزان ساعت رسمی را جدی بگیرند و معلم نیز از ساعات رسمی بهره بیشتر ببرد. 9-تعریف فرصت های تجربی وعملی برای درس دینی وعلوم اجتماعی ودروس مشابه. 10-لحاظ نمودن عنصر اختیار و انتخاب برای دانش آموزان در حد میسور پیرامون روند تحصیل یا تحقیق مربوط به محتوای کتاب درسی با هدف ایجاد رغبت و انگیزه برای یادگیری. 11-تکریم دانش آموز در مقابل سعی تحصیلی (و نه فقط نتیجه)، همچنین در قبال پیشرفت های علمی و نه صرفاً حفظ مطالب. 12-تغافل نسبت به برخی رفتار های دانش آموز که به اقتضای سن او صورت می گیرد( وممکن است از نظر برخی بزرگسالان، غیر متعارف به نظر برسد). 13-ارائه فرصت ایفای "نقش معلمی" به دانش آموزان برجسته علمی در کلاس های تقویتی یا در کلاس پایین تر از پایه تحصیلی وی، با هدف "تکریم" و زمینه سازی شکوفایی استعداد ها. 14- روحیه دادن و یادآوری مستمر توان دستیابی دانش آموز به موفقیت و درخشش. چند پیام برای معلمان ارجمند در مورد مطالبات خانواده ها از آنان ، پیام هایی که می تواندبه موضوع گفتمان سازی وگفتگوهای رسانه ای تبدیل شودویاهریک ازمعلمان موفق خاطرات و
تجربه های خودرا دراین زمینه مکتوب ومنتشر کنند : * قلمرو اثرگذاری معلمان دل و جان شاگردان است، نه فقط محدوده جمجمه آنان. * برای یاددهی، بیش از آن که گوش به کار آید، چشم به کار می آید. ما چرا فقط شنیدنی ها را می گوییم و دیدنی ها و تجربه شدنی ها را نمی جوییم؟ * خداوندبرای فهماندن وفهمیدن،چندین حس دروجودآدمی نهاده است، اماشگفتاکه فقط حس شنوایی را به رسمیت می شناسیم. * تغافل یعنی بزرگ منشانه خود را به غفلت زدن؛ کاری که معلمان هنگام خطا های کوچک شاگردان، خوب بلدند. * رفتارمعلم،تدریس بی کلام است. * علم را می توان با زبان آموخت، ولی فضیلت را فقط با عمل. * جسم را می توان با اجبار و الزام تسلیم کرد، ولی روح فقط با محبت همراه می شود. * انضباط لازم است، ولی با رفتارمان آن را به دانش آموزان آموزش دهیم. * وقتی می توان با یک رفتار خوب، ده ها پیام را منتقل کرد، چرا سعی کنیم با ده ها جمله، فقط یک پیام را منتقل کنیم؟ + معلم خوب، هر روز به تکالیف بچه ها سرمی زند و معلم خوب تر به تکالیف خود. + اگر قدرت نفوذ گفتار را به شمع تشبیه کنیم، قدرت نفوذ رفتار را باید به تابش آفتاب تشبیه کنیم. + معلمان اگر فقط درس تخصصی خود را آموزش دهند، پس چه کسی آداب زندگی را به دانش آموزان بیاموزد؟ + معلمی که خشم خویش را فرومی نشاند، درس هم زیستی می دهد. + نشاط و شادابی بچه های کلاس بهترین گواه دل سوزی و تلاش معلم است. + نپذیرفتن رفتار های طبیعی و ذاتی بچه ها مقاومتی بی ثمر در نظام خلقت است. + معلم پیام دانش آموزان را ازنگاهشان می خواند. + معلم در پی رسیدن به لحظه ای است که قلب ها با پیام نگاه او بتپند. + موفقیت معلم را تنها در آینه شادابی و شکوفایی شاگردان می توان دید. + معلم می داند که برای یادگیری، صد ها نگاه شخصیت و رفتار او را هدف قرار می دهند. + دانش آموزان برای تابلو های دلشان از منش، آراستگی و متانت معلم تصویربرداری می کنند. + وقتی معلم در بازی بچه ها و فعالیت جمعی آنان شرکت می کند "احساس بزرگی" را به آنان هدیه می کند. + معلم اول به مقبولیت می اندیشد و سپس تعلیم و تربیت را آغاز می کند. + معلم محبت می کارد و مقبولیت درو می کند. + حضور معلم در فعالیت های جمعی دانش آموزان از او نمی کاهد؛ به دانش آموزان می افزاید. + از کتاب معلم، یک درس؛ از رفتار معلم، هزاران. + معلمان در همه حال معلم اند؛ در کلاس، در فراغت، در کوچه و در خیابان. + معلم ها چشمی دارند برای گشودن و چشمی برای فروبستن وتغافل. + دانش آموز تا احترام نبیند، درس را فرانمی گیرد. + مگر می توان عاشق بچه ها نبود و معلم بچه ها بود؟ + کلاس درس محلی است که در آن اخلاق و رفتار معلم، ضرب در تعداد بچه ها می شود. سیاست روز:سی زارین قانون انتخابات! «سی زارین قانون انتخابات!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم حسن اختری است که در آن می خوانید؛کلیات طرح استانی شدن قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی با پنج ماده و ۲ تبصره از تصویب نمایندگان گذشت و برای بررسی بیشتر به کمیسیون امور شوراها ارجاع شد تا پس از کارشناسی دقیق تر برای تصویب جزئیات آن در هفته آینده به صحن علنی مجلس برگردانده شود. طبیعی است هر طرحی که از طرف نمایندگان داده می شود و یا لایحه ای که از طرف دولت می آید دارای نقاط ضعف و قوتی باشد و بالطبع آن موافقین و مخالفینی را هم در پی خواهد داشت. اما چه ضرورت فوری و فوتی ایجاب می کرده است که نمایندگان محترم با تغییر در دستور کار مجلس این طرح را با اولویت در دستور بررسی قرار دهند موضوعی است که تاکنون مکتوم مانده و به سوال جدی در افکار عمومی تبدیل شده است که حتماً می باید هیأت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی پاسخگوی آن باشد. طرح استانی شدن انتخابات مسبوق به سابقه بوده و پیش از این نیز در سال ۱۳۸۶ و آستانه مجلس هشتم برای اجرای آزمایشی در ۶ استان اصفهان، آذربایجان شرقی، زنجان، فارس، گیلان و لرستان به تصویب مجلس رسیده بود که شورای نگهبان آن را مغایر با قانون اساسی و شرع تشخیص داده و رد کرده بود. بعید به نظر می رسد اشکالات وارده شده این شورا در طرح جدید برطرف شده باشد لذا کارشناسان پیش بینی می کنند که این طرح همچون گذشته از خاکریز نهاد نظارتی مجلس عبور نخواهد کرد و در صورت اصرار نمایندگان موافق ناگزیر طرح از مجمع تشخیص مصلحت نظام سر در خواهد آورد. از آنجایی که سیاست های کلی قانون انتخابات در دستور کار این مجمع بوده و موادی نیز از آن به تصویب رسیده و نیمه تمام مانده است و با عنایت به فضای عمومی مجمع و مخالفت صریح معاون پارلمانی رئیس جمهور هیچ شانسی برای طرح استانی شدن انتخابات برای اخذ مصوبه از مجمع تشخیص مصلحت نظام قابل تصور نیست. گفتنی است قوانین انتخابات کشور در طول کمتر از چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون بیش از۳۰ بار در دولت ها و مجالس گذشته دستخوش تغییر و اصلاح شده است. یعنی در آستانه هر انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری بنا به سلایق و موقعیت جریانات سیاسی حاکم بر دولت و یا اکثریت مجلس تیغ جراحی را بر بدن نحیف قانون برگزاری انتخابات نزدیک کرده و بخشی از وظایف ناظر و مجری انتخابات را بریده و اختیارات آنها را جا به جا کرده اند و به عبارتی می توان گفت به جای عمل سزارین، سی زارین و بلکه بیشتر عمل جراحی صورت گرفته است، حال آنکه این قانون همچنان حامل چالش هایی است که در هر دوره از برگزاری انتخابات به شکلی رخ می نمایاند تا جایی که مقام معظم رهبری با ارجاع قوانین انتخاباتی کشور به مجمع تشخیص مصلحت نظام خواستار تدوین سیاست های کلی این قانون شده اند. این مجمع در ماده ای از مصوبه خود برای ثبات قانون گذاری در کشور ایجاد تغییرات در قانون انتخابات را از زمان تصویب و ابلاغ سیاست های کلی تا ۱۰ سال ممنوع اعلام کرده است. به نظر می رسد تعجیل برخی از نمایندگان محترم مجلس در تصویب طرح استانی شدن انتخابات بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشته باشد تا یک منطق عقلانی چرا که در دلایل موافقین و مخالفین طرح موضوعاتی همچون پایین آمدن میزان مشارکت عمومی و کمرنگ شدن نقش مردم در ارتباط با نمایندگان خود، تسلط کانون های قدرت و ثروت و ورود پول های کثیف در جریان انتخابات برای خرید و فروش رأی، بالا بردن طراز مجلس و نمایندگان در پرداختن به مسائل ملی به جای توجه به مسائل اجرایی و منطقه ای و شهرستانی از هر دو طرف به چشم می خورد. که دلایل هر یک در جای خود می تواند صحیح باشد اما این چاره کار در استانی کردن انتخابات نمی تواند باشد. در حال حاضر با غیبت نقش احزاب در فرآیند دموکراسی در ایران، شناخت چهره به چهره کاندیداها در حوزه انتخابیه که شهرستان ها باشند حداقل شناسایی است که توسط مردم صورت می گیرد که با استانی شدن انتخابات این حداقل شناخت ها نیز از بین خواهد رفت و آن گاه مشارکت به حداقل خواهد رسید. موافقین طرح بیان داشته اند که در نظام فعلی نمایندگان بیشتر در پی رفع و رجوع مسائل حوزه انتخابیه خود هستند تا به فکر مسائل کلان و منافع ملی کشور خوب باید گفت این نتیجه وعده هایی است که آن ها برای اخذ رای از مردم داده اند. لاجرم برای عمل به وعده خود و اخذ رای اعتماد دوباره برای مجالس بعد شب و روز در تلاشند. این رفتار برخی ها!!!؟ چه ارتباطی به قانون انتخابات دارد و یا خداوکیلی کدام یک از نمایندگان محترم فعالیت های عمرانی و اقتصادی و فرهنگی انجام شده توسط دستگاه اجرایی که در دوران نمایندگی، حوزه انتخابیه آنان صورت گرفته را جز بیلان فعالیت های خود بر نمی شمارند. مخلص کلام: جریان سیاسی که اکثریت مجلس نهم را در اختیار دارد تصمیم گرفته است برای تداوم خدمت خود؟ در مجلس دهم چهره های سرشناس جناح خود را که بعضا در دولت یازدهم در پارکینگ کارگزاران قرار گرفته اند را به صحنه بیاورد لذا تصور می کند که با استانی شدن انتخابات چهره های شناخته شده آنان از رای بالاتری برخوردار باشند و جناح مقابل که شانسی برای نیروهای سرشناس خود برای گذشتن از خاکریز دستگاه نظارتی نمی بیند و این تهدید را به فرصتی برای گردش نخبگان در جناح خود تبدیل کرده است استراتژی خود را در معرفی چهره های ناشناس و جوان از حوزه های انتخاباتی شهرستانی تعیین کرده است و اگر به راستی مجلس نمایندگان و دولت منافع حزبی و گروهی در موافق و مخالف طرح استانی شدن انتخابات ندارند با اضافه کردن تبصره ای زمان اجرای این قانون را به بعد از تصویب سیاست های کلی قانون انتخابات که قطعا بعد از مجلس دهم خواهد بود موکول نمایند و گرنه ممکن است همان اتفاقی که در جریان تصویب قانون انتخابات شوراهای دوره دوم رخ داد از طرف دستگاه نظارتی اعمال شود. وطن امروز:نقش پررنگ آمریکا در کشتار مردم یمن «نقش پررنگ آمریکا در کشتار مردم یمن»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم محمد ایرانی است که در آن می خوانید؛ تهاجم آل سعود و چند کشور مؤتلفش پس از ۲۷ روز، مانند جنگ های چندین و چند روزه رژیم جعلی صهیونیستی علیه مردم غزه با نتیجه ای مشابه نبردهای آل صهیون علیه مردم مظلوم فلسطین پایان یافت یعنی با شکست طرف متجاوز و عدم دسترسی به اهداف. یک ـ حمایت واشنگتن از دیکتاتور پیشین یمن در کنار تلاش خاندان سعود برای به حاشیه بردن جنبش صلح طلب طرفدار دموکراسی در این کشور را باید عامل اصلی بحران کنونی در این کشور عربی دانست. تداوم بمباران ها و حملات گسترده به خاک یمن، بحرانی انسانی را در این کشور به همراه داشته و افزایش تلفات غیرنظامیان از این واقعیت حکایت دارد که آل سعود برای جلوگیری از گسترش حس آزادیخواهی و رهایی از استبداد، نه تنها شیعیان بلکه هر فردی را که تابع سیاست ها و دستورالعمل هایش نباشد از پیش رو خواهد برداشت. سعودی ها با حمایت های گسترده آمریکا برای استقرار مجدد رئیس جمهور فراری و دست نشانده خود در یمن که از حمایت های غرب و شیخ نشین های خلیج فارس برخوردار است، دست و پا می زند اما واقعیت ها بر این امر مهر تایید می زند که ریاض در هیچ یک از اهداف خود به موفقیت دست نخواهد یافت. دو ـ باید به خاطر داشت در اوج شکل گیری بیداری اسلامی در سال 2011 یک جنبش گسترده و صلح طلب حامی دموکراسی در یمن علیه دیکتاتوری علی عبدالله صالح به پا خاست که تحت حمایت های گسترده واشنگتن قرار داشت. اگر واشنگتن و آل سعود در برابر فعالیت های این ائتلاف صلح طلب برای رسیدن به قدرت از مسیرهای دموکراتیک و مشروع مانع تراشی نمی کرد، حوادث دردناکی که در یمن بروز کرد، هیچ گاه روی نمی داد. جنبش حامی دموکراسی در یمن در مدتی کوتاه توانست به اتحاد و یکپارچگی در میان گروه های متعدد منطقه ای، فرقه ای و ایدئولوژیک دست یابد و در راهپیمایی های گسترده، تحصن ها و دیگر اشکال مقاومت مدنی صلح آمیز حضور داشت. رهبران ائتلاف های قومی برجسته در کنار جنبش حوثی ها که هدایت مبارزه مردمی علیه دولت دست نشانده یمن را برعهده داشت، به طور علنی از خواست و تمایل مردم یمن حمایت کرده و زمینه ساز این امر شدند که مردان مسلح قبایل سلاح های خود را زمین گذاشته و برای شرکت در جنبش دموکراسی خواهی راهی پایتخت شوند. مردم قبایل در کنار صدها هزار شهرنشین در خیابان ها حضور یافته و به حفظ حرکتی غیرخشونت بار حتی در برابر نیروهای نظامی و تک تیراندازان دولتی تشویق کردند که البته بروز درگیری ها به مرگ صدها معترض غیرمسلح انجامید. با این حال دولت «باراک اوباما» که نسبت به حفظ ثبات دولت تحت حمایت خود در برابر نفوذ فزاینده القاعده در نواحی روستایی ابراز نگرانی شدید می کرد به این امر اعتراف کرد که واشنگتن برای دوره پس از صالح که سه دهه و نیم بر این کشور حکومت کرده بود، برنامه ریزی نکرده است. اگرچه جنبش طرفدار دموکراسی عمدتا توانست از روی آوردن به اعمال خشونت در اعتراضات جلوگیری کند اما برخی قبایل مخالف و گروهی از افسران ارتشی که از دولت جدا شده بودند، بر چاشنی مسلحانه جنبش مقاومت افزودند که نتیجه آن، اقدام به ترور صالح در ماه ژوئن همان سال بود که وی که بشدت مجروح شده بود را مجبور به رفتن به عربستان کرد تا به درمان جراحات خود بپردازد. «جان برنان» مشاور ضدتروریسم اوباما و رئیس آتی سیا در دیداری که با صالح در بیمارستانی در عربستان داشت، وی را ترغیب کرد توافقی را برای انتقال قدرت امضا کند. این ماموریت برای متقاعد کردن صالح به استعفا نه تنها ناموفق بود بلکه رژیم یمن در تداوم تلاش هایش برای استفاده از روابط نزدیک صالح با آمریکا برای تقویت جایگاه وی، عکس هایی از صالح در رسانه ها منتشر کرد که وی را در حالی که سر حال و سلامت به نظر می رسید به تصویر کشید. در حالی که جنبش حامی دموکراسی نهایت تلاش خود را به خرج می داد که از ورود به مبارزه ای مسلحانه در پی ترور نافرجام صالح و شورش مسلحانه در حال رشد اجتناب کند، اقدام آمریکا در دست زدن به حملات هوایی بی سابقه در یمن به بهانه حمله به مواضع القاعده بیش از پیش به وخامت اوضاع افزود. در واقع سیاست آمریکا به سازمان سیا این اجازه را داد که بدون شناسایی افراد، آنها را هدف حملات هواپیماهای بدون سرنشین قرار دهد که نتیجه این امر این شد که شماری از قبایل مسلح یمن و دیگر نیروهای متحد با جنبش حامی دموکراسی هدف حملاتی قرار گیرند که ظاهرا نیروهای القاعده را مد نظر داشت. این سناریو به وا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن