تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 8 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802537038




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فارس گزارش می‌دهد معلمی که خادمی زائران مولا را ره‌توشه دنیایش کرد /حاج احمد چشم‌انتظار دست‌های سخاوتمند بی ادعاست


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش می‌دهد
معلمی که خادمی زائران مولا را ره‌توشه دنیایش کرد /حاج احمد چشم‌انتظار دست‌های سخاوتمند بی ادعاست
حاج احمد دوست نداشت خانه امید هیچ زائری ناامید شود، برای همین یک روز دل به دریا زد و تمام دار و ندارش را داد تا درد بی‌سرپناهی زائران را در سفر به پایتخت معنوی درمان کند، این خیر خشت به خشت و آجر به آجر را روی هم گذاشت تا موسسه راهیان نور آسمان هشتم از آب و گل درآمد.

خبرگزاری فارس: معلمی که خادمی زائران مولا را ره‌توشه دنیایش کرد /حاج احمد چشم‌انتظار دست‌های سخاوتمند بی ادعاست



به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، حاج احمد اسکویی خیری است که کار خیرش شبیه هیچ کس نیست، به قول خودش وقتی طعم نداری را بچشی و حتی چند هزار تومان پول ناقابل توی جیبت نباشد، درد زائران محروم و عشق آنان به زیارت را از عمق جانت احساس می‌کنی. این خیر وقتی دید هتل‌های بلند و بالا و چندین ستاره برای زائری از تبار تهی دستان، دردی را درمان نمی‌کند، خیلی دلش شکست، راستش حاج احمد دوست نداشت خانه امید هیچ زائری ناامید شود، برای همین یک روز دل به دریا زد و تمام دار و ندارش را داد تا آنانکه دستشان خالی است و حرم مولایشان را ندیده‌اند، به سمت سرزمین توس بیاورد و با اسکان دادن به آنان، خاک پایشان را توتیای چشم کند. سال‌هاست پروژه اسکان ارزان قیمت چندان به سر منزل مقصود نرسیده و خیلی از زائران به خاطر نداشتن سرپناهی ارزان حتی یک بار هم حرم خورشید هشتم را ندیده‌اند اما حالا مدت‌هاست خیری پیدا شده که زائران محروم را به پایتخت معنوی می‌آورد، این خیر سال‌های قبل با آوردن زائران به این سرزمین ملکوتی، هزینه هتل و محل اسکان آنان را پرداخت می‌کرد اما حالا موسسه‌ای به نام راهیان نور آسمان هشتم راه‌اندازی کرده و از زوار آقا در این محل پذیرایی می‌کند. این موسسه روبه‌روی باب‌الجواد در خیابان اندرزگوی 8 قرار دارد، پلاک آن 8، عرض ساختمان 8 متر، 8 ایستگاه آسانسور دارد و 888 متر زیربنای آن است و این هشت‌هایی که کنار هم چیده شده، روایتگر هشتمین خورشید ولایت است. *خواستم تا پروانه‌وار به دور شمع وجود زائران مولا بگردم اسکویی اظهار کرد: بی‌تاب می‌شدم وقتی می‌دیدم، یک پیرمرد، 70 سال از روستای خود بیرون نیامده و در عطش زیارت می‌سوزد، یک روز با خودم نشستم و فکر کردم، 70 درصد از ظرفیت هتل‌های این شهر خالی است، به کجای ثروت این ثروتمند برمی‌خورد اگر بخشی از اتاق‌های آن را برای خدمت به آستان دوست، به صورت رایگان در اختیار زائر آقا قرار دهند، برای همین تصمیم گرفتم از خودم شروع کنم و پروانه‌وار به دور شمع وجود زائران مولا بگردم و زیارت اولی‌ها و بی‌بضاعتان را از دل کوچک‌ترین روستا‌ها و شهر‌ها به این خاک قدسی بیاورم.

  حاج احمد معلمی است تبریزی که از سال 1380 ترک دیار کرده و راهی مشهد شده است، خودش هم درست نمی‌داند که چرا ناگهان دلش را یکدل کرده تا به اینجا بیاید، این خیر گفت: یک معلم شهرستانی ساده بودم و آن زمان وقتی وارد این شهر شدم، می‌توانستم با پولی که در دست دارم سه خانه بزرگ بخرم اما ناگهان تورم دامنم را گرفت و به حالت ورشکستگی درآمدم، هیچ جور نمی‌توانستم برای خود خانه‌ای بخرم. *ثانیه و لحظه به لحظه در معرض توجهات امام رضا (ع) بودم من هر روز پای پیاده و بدون کفش می‌آمدم حرم امام هشتم (ع) و در صحن جمهوری کنار مضجع آقا دست به دعا برمی‌داشتم، یک روز گفتم؛ آقا خسته شده‌ام؛ می‌خواهم به شهر خودمان برگردم حتی یک شب تا صبح اشک می‌ریختم اما غافل از اینکه من ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه در معرض توجهات امام رضا (ع) بودم. *ما معجزه را به چشم خود دیدیم تا اینکه بعد از دو سال نمی‌دانم چه طور شد که ورق روزگار برگشت و ما معجزه را به چشم خود دیدیم، ملکی کلنگی خریدیم و ساختیم و وضع زندگیمان عوض شد، یک‌دفعه از سال 84 مسیر حج را رفتم و خدمه عتبات عالیات و بیت‌الله الحرام و مدیر زیارتی شرکت جوان سیر شدم. رفته رفته خادم آقا هم شدم و بلافاصله در‌‌ همان اوایل خدمتم، گفتند که مسئول کشیک بشوم، عنایت خدا و ضامن آهو، سبب شد تا بخت و اقبال خیلی زود به من و خانواده‌ام رو کند، یک روز کنج حرم نشستم و کلی فکر کردم و با خودم گفتم؛ چقدر قشنگ است، آنهایی را که تا حالا قسمتشان نشده به حرم امام رضا (ع) بیایند را به سمت مشهد راهی کنم.

  این فکر مدت‌ها توی ذهنم می‌چرخید تا اینکه به عنوان نماینده شرکت جوان سیر برای راهنمایی زائران انتخاب شدم و یک اتوبوس از این شرکت گرفتم، یک نماینده هم پیدا کردم و قرار شد آنهایی که محروم هستند و زیارت نیامده‌اند را به این شهر بیاوریم. سرانجام در اول تیرماه 86 نخستین گروه از ایلام به مشهد آمدند و در آن زمان یک خانه در فلکه آب اجاره کردم و هزینه اسکان آنان را پرداخت کردم و غذایشان را هم یا با کمک همسرم آماده می‌کردیم و یا از آشپزخانه می‌خریدیم، در این کاروان پیرمرد 70 ساله‌ای بود که برای نخستین‌بار گنبد و بارگاه آقا را می‌دید، لحظات شیرینی بود، من در بارگاه آقا عددی نبوده و نیستم اما خوشحال می‌شدم، آنان را که پیر و ناتوانند و تا حالا حرم امام هشتم (ع) را ندیده‌اند به این نقطه نورانی بیاورم تا لااقل یک روز آرزو به دل از این دنیا نروند. واقعا کار سخت و دشواری بود و شاید در ظاهر ساده به نظر بیاید اما در حقیقت آسان نبود که مسئولیت آدم‌هایی را قبول کنی و بخواهی هزینه اسکان، غذا و سلامت آنان را مهیا سازی اما من و همسرم دلمان را به دریا زده بودیم. بعد از مدتی باز پشیمان شدم و رفتم روبه‌روی ضریح پیش آقا، گفتم؛ حقیقتا انجام این کار از توان من خارج است تا اینکه یک روز یکی از خدام حرم که جزء کادر رسمی حرم هم نبود، پیش من آمد و شروع کرد به گریه کردن. *غم به دل راه مده در همه جا یار توام این خادم شاعر بود و اشعار زیادی به او الهام می‌شد، به خاطر دارم همانطور که اشک می‌ریخت، گفت: آقا گفتند این شعر را بده به آن مسئول کشیکی که ترک است، چند لحظه صبر کردم و بعد کاغذ را گشودم، در آن نوشته شده بود؛ غم به دل راه مده در همه جا یار توام..... باور کنید این شعر پشت مرا لرزاند و دیگر برایم یقین شد که آقا دوست دارد، من زائرانی را که به علت محرومیت تا حالا این بارگاه را ندیده‌اند و حسرت به دل مانده‌اند، به اینجا بکشانم و این شعر کافی بود برای اینکه به مسیر خودم ادامه دهم و دیگر از هیچ چیز نترسم.

  در تمام این سال‌ها که گذشت بدون هیچ تبلیغی از بشاگرد تا خرم آباد، شهرکرد و اهر و کرمان و هرجا که فکرش را بکنید زائر آورده‌ام و همزمان با خیریه‌های فعال، بهزیستی‌ها و کمیته امداد‌ها و مبلغین مذهبی در ارتباط بوده‌ام، البته در این راه خیلی از آدم‌های خیرخواه نیز مرا همراهی کردند و برای تهیه غذای این زائران به کمک من آمدند. پس از گذشت مدت زمانی باخودم گفتم؛‌ ای کاش می‌شد زائران را در ساختمانی که متعلق به خود من است، جای دهم اما کاری از دستم بر نمی‌آمد و هر زائری را که می‌آوردم به هتل می‌بردم و یا منزلی را اجاره می‌کردم و هزینه آن را از جیب خودم پرداخت می‌کردم. یک روز وقتی گروهی را به یک هتل بردم، مسئول هتل با من تماس گرفت و گفت، من از شما خواهش می‌کنم این مسافران را از اینجا بردارید و ببرید، پولتان را هم پس می‌دهیم، این مسافران که شما اینجا آورده‌اید با محیط هتل سازگاری ندارند و هر غذایی نمی‌خورند. حسابی ناراحت شدم اما می‌دانستم که زندگی اهالی مهربان و مخلص آن شهرستان کپری است و اصلا با فضایی مانند هتل آشنایی ندارند، این مسئله جرقه‌ای را در ذهنم ایجاد کرد تا ساختمانی از خودم داشته باشم و از زائران آقا با عشق و اخلاص پذیرایی کنم. یادم هست یک شب خیلی دلم شکسته بود و بغض گلویم را می‌فشرد، آن شب میزبان بانوان زائری بودم که از منطقه‌ای محروم قلعه گنج آمده بودند، تصمیم گرفتم تا برایشان از معجزات آقا بگویم در‌‌ همان لحظه یک جرقه در ذهنم آمد و گفتم، «شما که به حرم می‌روید، به آقا بگویید این خدمتگذار ما حاج احمد اسکویی آدم بدی نیست و دوست دارد تا همچنان به زائران خدمت کند اما امکانات و ساختمانی از خودش ندارد.» نمی‌دانم دعای کدام یک از آن بانوان گرفت، فقط می‌دانم ناگهان رفتم بنگاه معاملات املاک، در بنگاه اول خانه‌ای مناسب با اندوخته من که 70 میلیون تومان بود، گیرم نیامد. رفتم سراغ بنگاه بعدی و نفهمیدم چه شد که بلافاصله قولنامه نوشتیم و امضا کردم اما یک دفعه با خودم گفتم با زندگیم دارم بازی می‌کنم چون باز هم پول کم داشتم.   بالاخره رفتم بانک تا پس‌انداز 70 میلیون تومانی خود را از حساب بردارم، رئیس بانک که دید پکرم، ماجرا را فهمید، گفت، همین الان ظرف 20 دقیقه 20 میلیون تومان بهت وام می‌دهم و مابقی آن نیز به همین ترتیب جور شد. دیگر واقعا عزمم را جزم کردم که خانه خودمان را هم بفروشم، احساس کردم دیگر این خانه بدردم نمی‌خورد، ظرف 45 دقیقه ملکم را فروختم. *خشت به خشت و آجر به آجر را روی هم گذاشتم تا این بنا از آب و گل درآمد الان مستاجر هستم و اتفاقا به همراه خانواده‌ام خیلی راحت زندگی می‌کنیم، وقتی خانه را به فروش رساندم، شروع کردم به ساخت خانه‌ای که به نیت زائران خریداری کرده بودم، خودم هنگام ساخت، شب‌ها در این ساختمان نگهبانی می‌دادم و رنج‌ها کشیدم تا اینجا را ساختم. خشت به خشت و آجر به آجر را روی هم گذاشتم تا این بنا از آب و گل درآمد، خیلی در این راه تنها بودم اما می‌دانستم که علی بن موسی الرضا (ع) در همه احوال کنار من است و همین مسئله مرا به ادامه راه دلگرم می‌کرد.

  شب و روزهای زیادی در این ساختمان کارگری کردم و عرق ریختم، به خدا از هیچ کس انتظاری ندارم، من هر کار کردم برای رضای خاطر خدا و امام رضا (ع) بوده است. *یک دست صدا ندارد/ منتظر دستان سخاوتمندی هستم که بی‌ادعا به زائران آقا خدمت کنند بعد از مدتی با همسرم مشورت کردم و قرار شد این ساختمان به موسسه‌ای با عنوان راهیان نور آسمان هشتم تبدیل شود، اهداف آن را هم کمک به اسکان زائران بی‌بضاعت و زیارت اولی، تامین جهیزیه و یاری رساندن به ایتام تعیین کردیم. یکی از آرزوهای من این است که همه افراد نیازمند و محروم را که تاکنون به مشهد نیامده‌اند، به سوی این شهر و دیار روانه کنم، می‌دانم خیلی از زائران به خاطر هزینه‌های سنگین اسکان نتوانسته‌اند حتی برای یک بار گنبد و بارگاه آقا را ببینند، من حاضرم تا از آنان در موسسه پذیرایی کنم و آرزوی آنان را برآورده سازم. منتظرم تا یک اتفاق خوب بیفتد/ می‌دانم که امام هشتم (ع) همه چیز را رو به راه می‌کند امروز می‌خواهم تا دست‌های زیادی در این امر خیر و زیبا مشارکت داشته باشند، یک دست صدا ندارد، برای ادامه این مسیر نیازمند دستانی سخاوتمند هستم که بی‌ادعا به زائران آقا خدمت کنند. شاید باورتان نشود اما من مبل‌های خانه خودم را به این موسسه آورده‌ام، تخت و پتو و فرش و هرچیزی را که گرفته‌ام همه با کلی قرض جور شده، الان هم برای ساخت اینجا و هم خرید وسایل آن 800 میلیون تومان به بانک بدهی دارم، حتی بعضی مواقع پرداخت قسط‌هایم عقب می‌افتد اما نمی‌ترسم، منتظرم تا یک اتفاق خوب بیفتد و می‌دانم که امام هشتم (ع) همه چیز را رو به راه می‌کند. *موسسه راهیان نور آسمان هشتم متعلق به زائران است اینجا متعلق به زائران خود آقاست و خدا می‌داند که دنبال مسائل مادی نیستم، فقط خواستم تا کار خیری انجام دهم، اکنون اعتقاد و یقین دارم که این بدهی من پرداخت می‌شود. چند وقت پیش مجبور شدم به خاطر تمدید وامی که برداشته بودم، وام دیگری بگیرم، حالا همه می‌گویند؛ حاج احمد اینجا را به اجاره بده تا مسئله بدهی‌ات حل شود اما من مقاومت کرده‌ام و از خیران می‌خواهم اگر دوست دارند به جامعه محروم خدمت کنند، بیایند در کنار این موسسه فعالیت کنند تا اقدامی در سطح ملی شکل بگیرد. من با استانداری هم صحبت کردم و گفتم، هدفم از این کار توسعه فرهنگ زیارت است و دوست دارم، آن کسی که در دور‌ترین روستا زندگی می‌کند، بیاید از نزدیک صحن و سرای آقا را زیارت کند، باور کنید که هنوز هم آدم‌های زیادی محب ولایت هستند اما به خاطر اینکه استطاعت مالی ندارند، حتی یک بار هم به آرامگاه غریب الغربا نیامده‌اند. این موسسه با ارگان‌های بهزیستی و کمیته امداد همکاری داشته و این آمادگی را دارد تا میزبان زائرین محروم از اقصی نقاط کشور باشد. حاج احمد اسکویی همین چند روز گذشته در موسسه راهیان نور آسمان هشتم، میزبان دانش‌آموزان استثنایی مجتمع آموزشی امام رضا (ع) از شهرستان کوهبنان بوده است، این دانش‌آموزان کوهبنانی برای نخستین‌بار به وصل رسیدند و به زیارت امام رئوف آمدند. رئیس دفتر امام جمعه کوهبنان، حجت‌الاسلام رضا قاسمی که این دانش‌آموزان را در تشرف به زیارت امام هشتم (ع) همراهی کرده، گفت: حاج احمد مرد بزرگی است، اگر امثال این مردان نباشند، زیارت علی بن موسی الرضا (ع) و آمدن به مشهد برای بسیاری از اقشار محروم و ناتوان ممکن نیست. محمدرضا میرزاخانی، مدیرمرکز آموزش استثنایی امام رضا (ع) در شهرستان کوهبنان هم بیان کرد: این دانش‌آموزان برای نخستین‌بار بود که بارگاه خورشید هشتم را می‌دیدند، باور کنید وقتی نگاه‌شان به ضریح افتاد، منقلب شدند. وی ادامه داد: اگر انسان‌های خیر نبودند، شاید هیچ‌گاه این دانش آموزان استثنایی، زیارت حرم امام رضا (ع) نصیبشان نمی‌شد. حاج احمد اسکویی هم معلمی می‌کند و هم در کار خیر پیش قدم است، این مرد در خوبی کردن و کمک به محرومان، معلم همه ماست، این خیر به جامعه می‌آموزد که گاهی برای انجام یک کار خیر نباید لزوما ثروتی بیکران داشت، گاهی بزرگترین ثروت آدمی؛ اعتقاد و یقین اوست. ******************** گزارش از مرضیه صاحبی ******************** انتهای پیام/3138/صا40

94/02/06 - 11:55





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن