محبوبترینها
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تی‌وی وال: ایده‌ای نوین برای دکوراسیون داخلی
انواع ریل دستگاه‌های CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1810381226
ضرورت ثبت مسکن خبرنگاران در فهرست میراث ملی
واضح آرشیو وب فارسی:کورد نیوز: تاریخ انتشار : 15:34:43 , 1394/02/02
فیض الله پیری
ضرورت ثبت مسکن خبرنگاران در فهرست میراث ملی
در این نوشتار به دلایلی پیشنهاد ثبت پروژه تکمیل نشده مسکن مهر خبرنگاران و هنرمندان کردستان را برای ثبت در فهرست آثار تاریخی مطرح می شود تا آنچه بر آن و دوره تاریخی اش می گذرد، برای آیندگان روایت شود،
پروژه اي که کارنامه ناموفق دولت "عدالت" را باخود دارد و اينک دامن دولت "اعتدال" نيز بدان آلوده است. که چگونه و براساس کدام اسلوب علمي بايد بنايي مسکوني با هفت سال سابقه در فهرست ميراث فرهنگي کشور ثبت شود!؟
پيشتر در يادداشتي با عنوان "خوابهاي خانگي خبرنگاران" وعده هاي توخالي و متوالي را براي اتمام پروژه مسکن مهر خبرنگاران و هنرمندان کردستان نوشته ام که در اين هفت سال چه گفتند و چه کردند! اينک ما مانده ايم و آروزيي به دل مانده که به وقتش برآورده نشد و اکنون چه تدبيري والاتر از اين که پروژه يادشده براي روايت دردهاي تاريخي عصر خود و دست کم تبديل آن به زبان دردهاي سهامداران در فهرست ميراث ملي ثبت شود؟!
چنانکه عالي انديشان ميراث و اهل فن و تحليل استحضار دارند، آثار تاريخي گذشتگان داستانها و رويدادهاي زمان خود و سرگذشت رفتگان را براي آيندگان روايت مي کند. چنين است که اگر آن اثر در فهرست آثار ملي ثبت گردد، توجه اهل تحقيق و گردشگران و کنجکاوان تاريخ نسبت به آن بيشتر مي شود. در اين نوشتار به دلايلي پيشنهاد ثبت پروژه تکميل نشده مسکن مهر خبرنگاران و هنرمندان کردستان را براي ثبت در فهرست آثار تاريخي مطرح مي کنم تا آنچه بر آن و دوره تاريخي اش مي گذرد، براي آيندگان روايت شود، پروژه اي که کارنامه ناموفق دولت "عدالت" را باخود دارد و اينک دامن دولت "اعتدال" نيز بدان آلوده است. احتمالا مايه شگفتي و سوال بايد باشد که چگونه و براساس کدام اسلوب علمي بايد بنايي مسکوني با هفت سال سابقه در فهرست ميراث فرهنگي کشور ثبت شود!؟ اين البته سوال بجايي است، اما بناي ياد شده از نگاه اين حقير تنها اسکلت و چند آجر خالي نيست که اينک به لانه پرندگان و آيينه دق سهامداران و نماد ناکارآمدي مديران مرتبط در گذشته و امروز تغيير ماهيت داده، بلکه رازها و روايت هايي با خود دارد که مسئولان ديروز عدالت و تدبيرچي هاي امروز، تحمل عيني و تجربي يکي ازآن رازها و روايتها را ندارند.
اگر ديده اغيار به اين کلمات نمي افتاد، عيان تر از آن رازها و روزها مي نوشتم، تا بلکه اگر اين بنا و اين نامه در فهرست آثار تاريخي ثبت نشد، دست کم داستان جاري شدن عرق شرم از سيماي تاريخ به خاطر رفتار برخي مسئولان نسبت به اهالي قلم و هنرمندان عضو در اين پروژه ثبت شود؛ راز تحقير و شرمندگي آنها نزد خانواده و پاسخ نداشتن براي گريه کودکانشان در حد اينکه قدرت خريد وسيله بازي آنها را ندارند تا بلکه ريالي به سهم آورده اضافه کرده باشند، راز گرسنه ماندن و راز گريه ها و خشم ها و دلهره ها که اگر اينک تمام شهر را هم به نام آنان تملک کني، هيچ وقت آن آسيب ها جبران نمي شود؛ راز باران و ترسهايش، راز ژوان، راز کودکان استرس نشناس اما تجربه کرده، راز آرزوهايي که تنها به علت صداقت صاحبانش و به علت زيادت طلبي ذي نفع ها و بي تفاوتي برخي مديران در دل ماند، راز رازداران و رازنويسان، راز تهديد با زر و و زور و تزوير در روزهاي زرد، راز رازها و نارضايتي هنرمنداني که نجابت و عزت نفس اجازه نداد بيان کنند و اينجا هم نتوان بر زبان آورد تا که امروز به جايي برسيم که اين گونه و بازهم سربسته از آن رازها نوشته شود.
اما رازها و حکايتهايي حول پروژه مسکن مهر خبرنگاران و هنرمندان به تاريخ نفوذ کرده که بايد روايت عمومي شود و دست کم بايد با کلمه و هنر سروده شوند، تا بلکه در تکميل پرونده ثبت تاريخي اين اثر ماندگار موثر واقع شود؛ رازهايي چون ناکارآمدي دولت قبل در اتمام اين پروژه و بي ارادگي مسئولان فعلي عمران و مسکن و ندانم کاري هيأت مديره، راز امروز و کردن و وعده دادن ها براي تعيين وعده، راز نبود مسئول براي پاسخ به چرايي طولاني شدن اين پروژه از دو سال به هفت سال، راز افزايش سهم آورده از 7 ميليون تومان به 25 ميليون تومان، راز پاسخ غير رسمي نامه اول از مجموعه "گنج نامه پنج نامه" توسط استاندار اسبق در حين کلنگ زني اين پروژه و پرسش او از چرايي نقش بستن عکس قصابي در صفحه اول ويژه نامه استاني روزنامه دولت و تلخند تحقير آميز انتقادي به نقدها- با اين فلسفه که او براي خبرنگاران مسکن مي سازد و حال آنکه ما براي او نامه انتقادي مي نويسيم- راز عصر نجّاري و ميخهايي که بر تخته مطبوعات کوفته مي شد و به تخته زدن برخي اعتداليون امروز و مهرورزان ديروز براي او و اويان، راز "شهريار مهرورزان" سابق و پرچمدار امروز اعتدال در حوزه بحران وزارت کشور، راز سکوت بسياري از مديران و فعالان سياسي در مقابل مديريت اعتماد سوز او و علاقمندي امروزي همان منضبط هاي ساکت آن عصر به صدارت و علاقه مندي به گرفتن ژست اعتدال به شمايل و شعار، و شيپور تدبير به دست، راز وعده هاي اهل تغيير درآن روزها که اگر به قدرت- ببخشيد به مديريت و کرسي خدمت!- برسند، چنين و چنان خواهند کرد، اما آن وعده ها به گعده ها و و سوگيري هاي فکري به پست گيري هاي ميلي تغيير ماهيت دادند، رازپاسخ وفا با جفا، راز توجيه ناتواني ها و بي ارادگي ها و بي ميلي هاي اين روزها براي اعاده و تحقق آن وعده ها به خاطر ماندن در لذتخانه پست و پول- ببخشيد خدمت و توسعه!- ، راز سکوت دربرابر ابقاي برخي عدالت پيشگان مهروز و دوستان گرمابه و گلستان آنها در پستهاي مديريتي به قيمت ورود و يا ماندن وارثان راي 71 درصدي در آن تلذذ آباد، راز روزهايي که مي شد با کلمه و هنر معامله کرد و بدون ني به نوا رسيد و مي شد با سکوت و تاييد به جايي از رفاه رسيد که نه به اين پروژه اميدمند و نيازمند بود و نه به خدمت عاج نشيناني رسيد که انگار فراموش کرده اند از کجا به کجا رسيدند، اما اين رسيدن همان و شبيه شدن هنرمندان با برخي سياست بازان همان! اما اهل هنر وکلمه هميشه با اهل سياست از نوع پست پرستان پوسيده تفاوت دارد و چنين است که اکنون تنها از دردهاي يک سايه سر رازهاي رمز آلود به دل دارند که در سطر به سطر اين سطور مستطر و مستور است.
آري و باري که پروژه مسکن مهر ما در کردستان چون جريان نوگرايي و اصلاح طلبي در کردستان از چاله عدالت به چاه اعتدال افتاده و اگر آن را دقيق مورد بررسي قرار دهيد، شبيه همين جريان سياسي فرياد است که از دل آجر به آجري که در آن پروژه شمرده ام، بر مي خيزد، ناله است که از درون شن و ماسه به گوش مي رسد، هياهو است که درون بتن سفت و مرده را به هم ريخته، هارموني جيرجيرک ها و جيرجير لولاي پنجره هاي نيمه کاره است که سرود مهر و تدبير را سر مي دهند و خشم است که سنگهاي خفته و آسانسور بکار گرفته نشده را به ستوه آورده است. تاريخ آنجاست که به اينجا رسيده و فردا در جايي ديگر قضاوت خواهد کرد.
15:34:43 , 1394/02/02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کورد نیوز]
[مشاهده در: www.kurdnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]
-
گوناگون
پربازدیدترینها