واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: کار از بحث معاونتها گذشته بود. در واقع شخص وزیر با فیلم مشکل داشت. جناب آقای صفار هرندی شخصاً به من اعلام کرد که با اکران فیلم مخالف است. با این حساب طبیعی بود که... فیلم «کتاب قانون» پس از دو سال از نیمه مهر ماه امسال بر پرده سینماها به نمایش درآمد. با محسن علی اکبری تهیهکننده فیلم در این رابطه گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید. فیلم سینمایی «کتاب قانون» به کارگردانی مازیار میری سرانجام پس از دو سال از روز چهارشنبه ـ 15 مهر ماه ـ در گروه سینمایی «آزادی» به نمایش در آمد. حواشی و سوءتفاهمهای به وجود آمده پیرامون فیلم در دو سالی که از ساخت آن میگذرد «کتاب قانون» را به یکی از پرحاشیهترین تولیدات چند سال اخیر سینمای ایران بدل ساخت. گفت و گوی زیر با محسن علی اکبری، تهیه کننده فیلم نقبی است به حواشی بیشمار این دو سال از توقیف تا اکران. نزدیک به سه هفته از اکران «کتاب قانون» میگذرد. آن چیزی که تا امروز اتفاق افتاده مطابق میل شما بوده است؟ آن انتظاری که داشتیم هنوز برآورده نشده است. این البته دلایل متعددی دارد. به طور مثال همزمانی اکران با بازگشایی مدارس را میتوان یکی از عمدهترین دلایل به سرانجام نرسیدن آن انتظار اولیه به شمار آورد. پیشبینی ما برای فروش تهران بیش از یکونیم میلیارد تومان بود. البته هنوز خیلی زود است که بخواهیم درباره محقق شدن یا محقق نشدن این پیشبینی حرف بزنیم. «کتاب قانون» یک ویژگی اساسی دارد؛ مخاطبان راضی از سالنهای سینما خارج میشوند. به نظر من همین برای تبلیغ فیلم و بالا رفتن آمار تماشاگران آن کافی است. به جرأت میتوان بگویم ما روی تبلیغ دهان به دهان و رو در روی افرادی که به دیدن «کتاب قانون» میروند خیلی حساب کردهایم و مطمئن هم هستیم که جواب میدهد. ما از اولین روز اکران تا به الان یک سیر صعودی را به جهت جذب مخاطب طی کردهایم و اگر اتفاق غیر مترقبه و خاصی روی ندهد این سیر تداوم خواهد داشت. از زمانی که برای اکران فیلم در نظر گرفته شده راضی هستید؟ «کتاب قانون» سه فصل خوب را برای اکران از دست داد. این فیلم با توجه به مضمون طنزش باید نوروز پارسال روی پرده میرفت که نرفت. از سوی دیگر ما دو اکران فصل تابستان را هم از دست دادیم. در نهایت اکرانی که در اختیار این فیلم قرار گرفت آنچنان مورد علاقه ما نبود اما چارهای دیگری نداشتیم. اگر همین اکران پاییز را هم از دست میدادیم فیلم به اندازه یک فصل دیگر کهنه میشد. از طرفی مخاطبان سینما مدتها بود که منتظر اکران «کتاب قانون» بودند و تأخیر بیشتر نوعی بیاحترامی به همه آنانی بود که علاقهمند به دیدن این فیلم بودند. برای عدم اکران «کتاب قانون» چه اصطلاحی را باید به کار برد. فیلم توقیف بود یا جلوی اکران آن را گرفته بودند؟ «کتاب قانون» نزدیک به 9 ماه توقیف بود. بعد از این مدت با دوندگیها و فعالیتهایی که داشتیم، از جمله نمایش فیلم برای برخی مسئولین رده بالای کشور، توانستیم به دوستان ثابت کنیم که توقیف این فیلم از اساس اشتباه بوده است. در این مدت البته تمام سعیمان بر این بود که با تعامل و گفت و شنود به رفع سوءتفاهمهای موجود بپردازیم. در این مرحله که نزدیک هفت ماه به طول انجامید بحث و تبادل نظرهای لازم را راجع به سکانسهایی که باید از فیلم در میآمدند، صحنههایی که لازم بود جا بهجا شوند و پلانهایی که نیاز به فیلمبرداری مجدد داشتند با دوستان پشت سر گذاشتیم. همه این کارها انجام شد و ما موفق به اخذ پروانه نمایش فیلم شدیم، البته به این شرط که فیلم را نمایش ندهیم. در واقع دوستان تنها محض تنوع، مدل توقیف فیلم را عوض کردند تا ما حوصلهمان بیش از این سر نرود. این مرحله هم چیزی حدود پنج ماه طول کشید و بعد هم دولت جدید بر سر کار آمد و مشکل از اساس حل شد. با این تفاسیر میتوان اینطور نتیجه گرفت که اگر مسئولان فرهنگی دولت نهم همچنان بر سر کار بودند، «کتاب قانون» امروز بر پرده سینماها نبود. دقیقاً همین طور است. «کتاب قانون» از دیدگاه مسئولان و دستاندرکاران دولت نهم فیلمی مطرود و غیر قابل پخش بود. این در حالی است که در طول مدت سیطره این دوستان بر عرصه فرهنگ و به شکل جزئیتر سینمای کشور، فیلمهایی رنگ اکران به خود دیدند که تنها مشخصه بارزشان ضدیت با فرهنگ و ابتذال صرف بود. اما این فیلمها هرگز به مشکلی که «کتاب قانون» با آن رو به رو شد برخورد نکردند. قدر دیدند و بهترین اکرانها را نصیب خود کردند. شاید اگر این فیلمها نیز حرفی برای گفتن داشتند و جامعه روز خود را به شکلی مصلحانه به نقد میکشیدند، سرنوشتی بهتر از «کتاب قانون» پیدا نمیکردند. شما ادعا میکنید که حرف «کتاب قانون» نقد مصلحانه جامعه امروز ماست. ما هم این ادعا را میپذیریم. اما ظاهراً دوستان و متولیان فرهنگ در دولت نهم برداشتی سوای ما و شما از این فیلم داشتند. این افراد با چه چیز این فیلم کنار نمیآمدند؟این دوستان حرف و پیام فیلم را کاملاً در راستای مطامع استکبار جهانی و دشمنان این مرز و بوم ارزیابی میکردند. خب این یک نگاه کاملاً سیاسی به موضوعی انسانی بود. اگر ما میتوانستیم این دو نگاه را از یکدیگر جدا کنیم مشکل حل میشد اما متأسفانه مدیران فرهنگی دولت نهم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیتوانستند یا نمیخواستند بین این دو نگاه تفکیک قائل شوند. میگفتند ما مردم ایران را در فیلم دروغگو معرفی کردهایم و این یعنی همسویی با آمریکا. وقتی با عینک سیاست به مقولهای همچون فرهنگ نگاه میکنیم نتیجهای جز این به دست نمیآید. دقیقاً به خاطر همین نگاه بود که در این دوران مبتذلترین فیلمها به دلیل فراغتشان از سیاست به راحتی مجوز اکران میگرفتند و در عوض فیلمهایی که دو کلمه حرف برای گفتن داشتند چپ و راست با انگ همسویی با آمریکا و همداستانی با تهاجم فرهنگی غرب مواجه میشدند. این سطح بدبینی نسبت به فیلم تنها در رده معاونت سینمایی ارشاد وجود داشت یا در ردهها و سطوح بالاتر هم رسوخ کرده بود؟کار از بحث معاونتها گذشته بود. در واقع شخص وزیر با فیلم مشکل داشت. جناب آقای صفار هرندی شخصاً به من اعلام کرد که با اکران فیلم مخالف است. با این حساب طبیعی بود که زیرمجموعهها هم همین روند را پی بگیرند. آقای جعفری جلوه بارها به من تاکید کرد تا زمانی که در پست معاونت سینمایی قرار دارد اجازه اکران فیلم را نمیدهد. از آن طرف آقای شاهحسینی مدیر عامل وقت بنیاد فارابی اعلام کرد تا زمانی که در فارابی مسئولیتن دارد اجازه اکران فیلم در سینما فرهنگ را نمیدهد. خلاصه که طی آن دوران، هرکس در هر مسئولیتی و به هر طریقی مخالفت خود را با اکران «کتاب قانون» به ما ابراز میکرد. کارنامه سینمایی شما مشخص است. در سابقه شما ساخت فیلمها و سریالهایی ملهم از قرآن کریم همچون «مریم مقدس» و «اصحاب کهف» را میتوان مشاهد کرد. چه اتفاقی باید بیفتد تا اگر روزی محسن علیاکبری و امثال علیاکبریها فیلمی چون «کتاب قانون» ساختند، کسی به نیتشان شک نکند؟ این ایراد مهم به مسئولان و متولیان فرهنگی ما کاملاً وارد است. به کارنامه اشاره کردید. حالا نه من، هر کس دیگری که میخواهد باشد. کارنامه کاری افراد کاملاً نشان میدهد که چه خط و ربط و هدفی را دنبال کرده و پی میگیرند. نباید هر چیزی را مخصوصاً در عرصه مهمی چون فرهنگ با دید سیاسی تحلیل کرد. اگر «کتاب قانون» دو سال قبل و به وقتش اکران شده بود حداقل دو کتاب قانون دیگر تا به امروز در سینمای ایران ساخته شده بود. سزای ساخت فیلم سالم و خالی از هجو نباید این باشد. این نوع نگاه متأسفانه در مسئولان فرهنگی دولت نهم نمود بارزی داشت و نتیجه اینکه بسیاری از سینماگران شاخص در این دوره بیکاری را به فعالیت در این فضا ترجیح دادند. در دولت نهم آن تعاملی که باید بین هنرمند جامعه و مدیر متولی فرهنگ بر قرار باشد به هیچ عنوان نمود پیدا نکرد و این را شاید بتوان مهمترین ضعف دولت نهم در عرصه فرهنگ به شمار آورد. مدیران سینمایی دولت نهم امروز بر سر کار نیستند. با توجه به این نکته که در ایران، همیشه سلیقه چربش بیشتری بر سیستم و قوانین داشته، سلیقه مدیران جدید را در کل به نفع سینما میدانید یا ضرر آن؟ اگر نظر من را میخواهید که میگویم داشتن سلیقه و استفاده از آن در تصمیمگیریها آنقدرها هم برای یک مدیر محل اشکال نیست، اما به شرطی که مدیر مذکور کاملاً بر حوزه مدیریت خود اشراف داشته و آن را بشناسد. اگر مدیر آن علم و بینش لازم را در خصوص حوزه تحت نظر خود داشته باشد، بالاخره میشود به طریقی با سلیقهاش کنار آمد. امان از وقتی که این بینش وجود نداشته باشد. مثال میزنم؛ امروز فردی در رأس بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفته که سالهای سال در تمام زمینههای تهیه و تولید فیلم کار کرده است. کارنامه آقای میرعلایی در این زمینه کاملاً روشن است و از سوی دیگر آقای شمقدری معاونت محترم سینمایی ارشاد، کارگردانی سینما را در بالاترین و سختترین سطح خود پشت سر گذاشته است. مشکل ما با متولیان فرهنگ در دولت نهم، عدم شناخت این افراد از مقولهای به اسم سینما بود. شما ببینید، تنها کسی که در جمع این دوستان با مدیوم سینما به شکلی ملموس آشنایی داشت، آقای اربابی مدیر کل سابق اداره نظارت و ارزشیابی است که در گذشته تجربههایی را در زمینه فیلمنامهنویسی پشت سر گذاشته بود. ما این نزدیکی به سینما را در بین سایر مدیران فرهنگ دولت نهم مشاهده نمیکنیم. آقای شاه حسینی مدیر عامل سابق فارابی دندانپزشک تجربی بودند و نتیجه اینکه در اتاق ایشان همیشه خدا بر روی هنرمندان بسته بود. آقای جعفری جلوه یک مدیر به تمام معنا بود. سابقه ایشان در تلویزیون کاملاً روشن است اما حرف من این است که ایشان هم آنطور که باید و شاید سینما، سینماگران و دردهای آنها را نمیفهمید و درک نمیکرد. شاید بهتر باشد اینطور بگویم که در دولت نهم مدیران فرهنگی و سینماگران حرف یکدیگر را نمیفهمیدند. به عنوان آخرین سؤال؛ به سینما پس از پیروزی انقلاب، گاه به چشم یک متهم نگریسته شده است. متهمی که هر لحظه احتمال میرود خطایی از او سر بزند. نتیجه اینکه به سختی کنترل شد تا مبادا قدم کجی بردارد. فکر میکنید تا کی باید شاهد این نوع نگاه به سینما در ایران باشیم؟به نظر من از این پس شاهد چنین نگاهی به سینما نخواهیم بود. قاطعیت آقایان حسینی و شمقدری به اضافه پشتیبانی و حمایت شخص آقای احمدی نژاد این امید را زنده میکند که از این به بعد شاهد استقلال بیش از پیش سینمای ایران باشیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]