تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835101956
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حاشیه همانگونه كه جزء جداییناپذیر پدیدهای چون فوتبال است، سینما نیز ازآن هم سود برده و هم آسیب دیده است. «وقتی همه خوابیم» زاییده رخدادهای حاشیهای سینماست كه... نگاهی به فیلم «وقتی همه خوابیم» خالق اثر هنری در فرآیند زایش اثرش بیگمان از بدهبستان و تاثیر متقابل با پیرامون خود بهرهبرداری میكند تا نگاه نقادانه یا منعطفانه خود را نسبت به رخدادها در گوشه و كنار اثرش بازتاب دهد. به هر روی، هنرمند یا فرزند زمانه خود هست یا نیست. اما تعمیم دادن منویات یا معضلات شخصی در لوای اثری هنری به بهانه نقد مناسبات منفی و گاه كاسبكارانه مرسوم در هرم جامعه در نگاه نخست و زودگذر به اثر شاید مقبول به نظر آید، اما پنهان شدن پشت شخصیتهای داستان برای تسویهحساب و انتقامجویی، وجاهت و منزلت اثر را تحتالشعاع خود قرار داده به نوعی اینگونه هجوم گازانبری به افراد و مناسبات مرسوم بیشتر در جهت عكس و ضد خود عمل كرده و تمام اعتبار و تشخص محصول هنری و ایضا خالق اثر را زیر منگنه پرسشهای خرد و كلان قرار میدهد. «وقتی همه خوابیم» اثر واپسین كارگردان كهنهكار و معتبر سینمای ایران از آفت راس هرم نشستن و خودبزرگبینی مولف كار و كوچك دیدن و ایضا تمسخر و استهزای دیگران رنج فراوان میبرد. این كه بخواهیم به جای نقد واقعبینانه مناسبات سینمای بیمار، انتقام و تسویهحساب شخصی را چاشنی كنیم، از انصاف دور است. در این گفتار نقبی به فراز و نشیبهای ساختاری و محتوایی این فیلم زده شده است. حاشیه همانگونه كه جزء جداییناپذیر پدیدهای چون فوتبال است، سینما نیز ازآن هم سود برده و هم آسیب دیده است. «وقتی همه خوابیم» زاییده رخدادهای حاشیهای سینماست كه سازنده آن به جای نقد مناسبات ناپسند جاری، خود را در جبهه حق قرار داده و مابقی سینما را در جبهه باطل! سازنده اثر، شهرزاد قصهگویی را در فیلمش علم كرده كه مانند شخصیتهای تعزیه برای این و آن رجز میخواند و حكم صادر میكند. شهرزاد این فیلم در ردای چكامه چمانی، پرند پایا و ایضا مژده شمسایی (بازیگر) در جناح اولیای این تعزیه جولان میدهد و مابقی كه از منظر نگاه بازیگر نویسنده و كارگردان كه كاسبكار و ابله، فاقد شعورند در جناح اشقیا قرار داده میشوند. چكامه چمانی به دلیل زنده ماندن در تصادف كذایی شوهرش برای خلاص شدن از زندگی پوچش، یك ایل و تبار را بههم میریزد تا در انتحاری تمسخرگونه و كذایی جلوی سینمایی كه آجرهای آن در حال سقوط است، به نوعی تقدس پیدا كند و شهید راه هنر اصیلی شود كه فیلمساز مدعی آن است. در پروسه 2 ساعتهای كه سازنده فیلم با خشم و عصبانیت به دیگران میتازد، این شهرزاد غصهخوار در ردای دوگانه چكامه چمانی پرند پایا، چنان بر اسب حقیقتجویی و نگاه از بالای خود میتازد كه جای تنفس، مكث و تامل سكوت و اظهار نظر برای طیف اشقیا نمیگذارد. چون قاطبه اشقیایی كه جلو دوربین فیلمساز رژه میروند، فاقد شعور دانایی و تشخص اجتماعی هستند. فیلمساز كهنهكار وطنی ما كه از مریدان استاد تاریخ سینمای داستانپرداز، هیچكاك كبیر هستند و در آثار متعدد خود این ارادت را به اثبات رساندهاند، از یاد بردهاند كه اشقیای فیلمهای استاد بزرگ سینما به اندازه اولیای قصهاش صاحب هوش، منزلت و دانش هستند، اولیا و اشقیای آثار هیچكاك در ترازوی داستان همسنگ و متعادل پیش میآیند. بیضایی در لایه بیرونی و پوستهای آثارش در اجرا و ساختار مولفههای دیداری هیچكاك را در چینش نماها بسیار مقبول، گرتهبرداری و اجرا میكند؛ اما به لایه داستانی و محتوایی كه نزدیك میشویم بویژه در این فیلم آخر با شهرزاد عصبانی و غصهخواری مواجه میشویم كه تمام حسرتها و ناكامیها و نارو خوردنهای فیلمساز پیر ما را مسلسلوار به گوش خلایق میدوزد. شهرزاد قصه وقتی همه خوابیم در فضای سوءتفاهم و ابهامآمیزی كه در بدو داستان پرسه میزند، آنقدر نجات شكوندی فلكزده را با اطلاعات فرعی و گولزنك میپیچاند كه خودش از گردابی كه ساخته به واسطه فیلم دیگری كه به این تریلر سنجاق میشود، نجات پیدا میكند. سانس سوم سینما فرهنگ، چند تماشاگر جلوی نگارنده نشستهاند. 20 دقیقه از فیلم گذشته، یكی از صندلی جلو میپرسد: قرار است ما چی بفهمیم؟ دیگری پاسخ میدهد: هیچی، به هر روی تماشاگر دنبال قلابی است كه فیلم باید آن را به سوی مخاطب رها كند. جالب است كه در همین 20 دقیقه ابتدای فیلم عدهای عطای لقای فیلم را بخشیده از سالن خارج میشوند. وقتی دقیقه 40 فیلمساز با سكانس قهوهخانه، فضای داستان را عوض میكند، تماشاچی از منگی و گیجی این همه ابهام و ایهامی كه شكوندی و چمانی در آن بالا و پایین میپرند خلاص میشود و نفسی براحتی میكشد. ایراد اصلی بخش نخست و به نوعی بخش دوم فیلم در این نكته است كه همه آدمهای درگیر ماجرا مانند یكدیگر حرف میزنند. با تغییر ردای شهرزاد قصه در بخش دوم در شمایل پرند پایا، مناسبات آدمها در تعزیهای كه راه انداختهاند وارد مرحله نوینی میشود. نیرم نیستانی مانند یك تعزیهگردان، گرد صحنه و پیرامون اولیا و اشقیای این بخش داستان میتازد و سرانجام خود یكتنه به منازعه با اشقیای داستان میپردازد. تركیب میزانسنهای متحرك و قابهای هیچكاكی با اجرای اگزجره و تئاتری آدمهایی كه ردای قهرمان و ضد قهرمان را به تن كردهاند فضای نامتجانسی را در بخش دوم داستان به وجود آورده كه بیشتر باعث تفریح تماشاچی در سالن نمایش میشد. به هر حال، تماشاگر معاصر حق دارد به این عصا قورتدادگی اجرایی و نخنما شده كه در سالنهای تئاتر دارای اجر و قرب و منزلت است در سالن سینما بخندد و كف بزند. نكته بامزه نامی است كه نویسنده برای قهرمانها و ضد قهرمانهای داستان خود در نظر گرفته است. این خطكشی بین آدمهای بد و خوب قصه در نامگذاری شخصیتها به شكل باسمهای و گلدرشتی مراعات شده است. آدمهای حق به جانب قصه در نامهایی چون نجات شكوندی، مانی اورنگ، چكامه چمانی، پرند پایا، كمند جویبارهای (منشی صحنه و نامزد مانی اورنگ، نیرم نیستانی (هدایت هاشمی كارگردان تریلر كذایی)، جهانگیر سروش (شوهر پرند پایا ) به مخاطب معرفی میشوند. ضد قهرمانها هم در اسامی: شایان شبرخ (حسام نواب صفوی)، خاطره مقبول (شقایق فراهانی) و اشتهاریان! در محضر قضاوت تماشگران قرار میگیرند. اینگونه نامگذاری برای آدمهای مثبت و منفی و نشانی دادن به تماشاگر برای شیرفهم كردن برخی مسائل در هزاره سوم دیگر تاریخ مصرفش سپری شده و مخاطب هم برای این گونه اسمگذاریها تره هم خرد نمیكند. شما در كدامیك از فیلمهای هیچكاك كبیر دیدهاید كه قهرمانها و ضد قهرمانان این گونه رجز بخوانند و پنبه یكدیگر را بزنند. ایجاز و انعطاف اجرایی در تمام فیلمهای هیچكاك قابل لمس است. از روی تصادف و اتفاق آنهایی كه در جناح اشقیای «وقتی همه خوابیم» قرار دارند و با شهرزاد قصه كلنجار میروند، خیلی طبیعی و باورپذیرتر رفتار میكنند و درجه غلو و گلدرشتی آنان در مرتبت پایینتری است. در بخش دوم فیلم تمام آدمهای حاضر در منازعاتی كه فیلمساز بین هنرمند متعهد و هنرمند كاسبكار راه انداخته به سان عروسكهای خیمهشببازی حركت داده میشوند. این عروسكها در این پروسه تسویهحساب و انتقامجویی مولف اثر كنار قبری میچرخند و مرثیهسرایی میكنند كه مردهای در آن نیست! خیال روی خط خنجر وقتی همه خوابیم مواد و مصالحی را در اختیار ما میگذارد كه همزمان میتوان به نقد اثر و موثر آن پرداخت چون در این فیلم بخصوص این دو شاخصه بشدت بههم چسبیدهاند و امكان جداسازی آن نیست. به هر روی، نیكو و پسندیده است كه در تجسس و گمانهزنی در زوایا و منافذ فیلم، تحلیلگر فقط به خود اثر بپردازد نه موثر آن...! اما حكایت فیلم آخر فیلمساز كهنهكار وطنی از یك رخداد حاشیهای و معمول و عادی سینما جوانه زده است؛ پدیدهای كه هر سال باعث بههم خوردن پروسه تولید فیلم و گاه راهاندازی مجدد آن میشود. فیلمساز مسائلی را پیش میكشد و لبه پرتگاهی را نشان میدهد كه خودش اولین نفری است كه میخواهد از آن پایین بپرد مناسبات تهیهكننده با كارگردان، چالشها و منازعات آنان بخشی مهم از فرآیند ساخت فیلم در تمام نقاط دنیاست. این كه بخواهیم خود را تافته جدابافته فرض كنیم و بر اوج دانایی و توانمندی قرار بگیریم و قاعدهبازی را مراعات نكنیم و با پیشداوری و پیشفرضهای ذهنی از شرایط و دیگر فعالان در این حرفه تابو و كابوس ترسیم كنیم از انصاف و واقعبینی دور هستیم. در همین شرایط كه بیضایی كار میكند، همنسلان او چون مهرجویی، كیمیایی و فرمانآرا هم در حال فعالیت هستند. مهم این است كه فیلمساز كاربلد ما مانند همنسلانش قاعده بازی را رعایت كرده و به نفع فیلم سالم خود تمام كند. فیلمساز صفات و شاخصههایی را با طعنه و تهمت در فیلم به دیگران سنجاق میكند كه در اثرش تاثیر بعكس دارد. او پدیده سفارش از بالا و تحمیل هنرپیشه بازاری را در سینمای بیمار در مسیر ساخت فیلم به سخره میگیرد كه خود او نیز از همین آفت نیز رنج میبرد. مژده شمسایی همان مسیری را در این سالها در فیلمهای بیضایی طی میكند كه خاطره مقبول (شقایق فراهانی) مشابهش را به صورت فانتزی ارائه میدهد. فیلمساز كاركشته ما طی سالهای اخیر در یك خودشیفتگی و ایضا نسبت خانوادگی تمام نقشهای نخست آثارش را به شخصی سپرده كه در سابقهاش فقط گریموری چند فیلم پررنگ است. كافی است به كلوزآپها و میزانسنهایی كه كارگردان برای بازیگر همسرش در آثارش طراحی كرده در فیلمهای اخیر نظری موشكافانه بیندازیم. تمام شخصیتهای داستان و بازیگران در فیلمهای اخیر كارگردان به نوعی فدا میشوند تا بازیگر نقش اصلی بهتر دیده شود حتی در عكسهایی كه سازندگان فیلم در ایام جشنواره به خبرگزاریها دادند، فقط تصویر همسر كارگردان در شمایل بازیگر نقش نخست پررنگ بود. بله! حاشیه جزءلاینفك سینماست و این حواشی جزو ابزاری است كه آدمهای متعهد و فرهنگی و ایضا بازاری و كاسبكار به گمان فیلمساز پیر ما از آن بهره میبرند، اما مشكل این است كه خود ما در ردای فیلمساز متعهد و منورالفكر از همین حواشی و قواعد زیركانه بهره ببریم و به دیگران با تهمت و افترای ناجوانمردانه بتازیم و پشت آدمهای قلابی و بدلی داستان خود پنهان شویم و به قول محسن مخملباف مسوولیت را گردن دیگران بیندازیم. فیلمساز كاركشته ما حصاری دور خود كشیده و بر برج عاجی جلوس كرده كه هر كه با داشتهها و اندیشههای او همسو نباشد، میشود آدمی چون اشتهاریان كه فقط خواجه حافظ شیرازی و بچهها نفهمیدند منظور كارگردان كیست؟! خشم و عصبیتی كه از جای جای فیلم بیرون میزند، با هیچ متر و مقیاسی قابل پذیرش نیست. تحقیر دیگران و تزریق این موضوع كه همه سینمای ایران در حال توطئه و پنبهزنی هستند از این پیرمرد دنیادیده بعید است. اگر فردی از نسل جوان فیلمسازان ما چنین معجونی را در شمایل فیلم جمع و جور میكرد، همه این غفلتها را به حساب جوانی، گرمی و حرارت این نسل میگذاشتیم؛ اما شمشیر از رو كشیدن و ساحت درام را با خنجر خراش دادن و پنهان شدن پشت آدمكهای متظاهری كه خیلی برای منزلت و اعتبار منورالفكریشان هندوانه میبرند، حركتی است كه متاسفانه بر ضد اندیشه فیلمساز در نقد مناسبات بیمار عمل میكند. فیلمساز مسائلی را پیش میكشد و لبه پرتگاهی را نشان میدهد كه خودش اولین نفری است كه میخواهد از آن پایین بپرد. در این كه بیضایی تعدادی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را ساخته و در ادبیات نمایشی آثار رفیعی به یادگار گذاشته كه چند فرسنگ از فیلمهایش پیش هستند، شكی نیست. اما وقتی همه خوابیم حاصل یك اتفاق و چالش معمولی در مناسبات سینمای ایران است كه برای هر فیلمسازی در این وطن میافتد، كارگردان پیر ما به جای این كه تمام مشكلات را گردن دیگران بیندازد ایكاش واقعبینانه مینگریست كه مشكل خودش كجاست؟ او با ساختن این فیلم بیشتر جا خالی داده و میدان را برای دیگران باز كرده كه به او بتازند. به هر روی، قرار نیست همیشه فیلمسازان معتبر ما فیلم مطلوب بسازند. در پرونده كاری كارگردانهای طراز اول دنیا نیز آثار متوسط و ضعیف فراوان است. كافی است به آثار ضعیف و رنگ به رنگ هیچكاك، ولز، فرد زینهمان و دیگر غولهای تاریخ سینما نظری دوباره بیندازیم. اما نكته مهم این است این فیلمسازان معتبر تاریخ سینما هیچگاه برای انتقامجویی و تسویهحساب شخصی، اعتبار و منزلت خود را زیر سوال نبردهاند...!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]
صفحات پیشنهادی
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟!
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! حاشیه همانگونه كه جزء جداییناپذیر پدیدهای چون فوتبال است، سینما نیز ازآن هم سود برده و هم آسیب دیده است. ...
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! حاشیه همانگونه كه جزء جداییناپذیر پدیدهای چون فوتبال است، سینما نیز ازآن هم سود برده و هم آسیب دیده است. ...
sms : اگه دنبال یه خرابه میگردی
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! کنسرت های گروه "دستان" اوج می گیرد · اعتصاب در بازار تهران،چرا؟ احمد توکلی: قوه قضاییه را تحت فشار گذاشته اند ...
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! کنسرت های گروه "دستان" اوج می گیرد · اعتصاب در بازار تهران،چرا؟ احمد توکلی: قوه قضاییه را تحت فشار گذاشته اند ...
سایر نتایج دیدارهای هفته سوم لیگ برتر
خواندنی:زنی که در دنیا ازدواج مجدد داشته.. يوگا ژنهاي استرس را از كار مياندازد · شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه. ...
خواندنی:زنی که در دنیا ازدواج مجدد داشته.. يوگا ژنهاي استرس را از كار مياندازد · شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه. ...
مجازات کلاهبردار میلیاردی اعلام شد
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! رييس اوقاف ساوه: حفظ موقوفات نيازمند عزم همگاني است · بحث برانگیز شدن برگزاری راهپیمایی و اجتماعات در مجلس/مخل ...
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! رييس اوقاف ساوه: حفظ موقوفات نيازمند عزم همگاني است · بحث برانگیز شدن برگزاری راهپیمایی و اجتماعات در مجلس/مخل ...
گوشتی کم چرب و مفید برای سلامتی
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! مهلت تعويض پلاك خودروهاي پلاك قديمي · فرشيدي: استيضاح تبليغي براي آموزش و پرورش ...
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! مهلت تعويض پلاك خودروهاي پلاك قديمي · فرشيدي: استيضاح تبليغي براي آموزش و پرورش ...
بیماری های ژنتیکی در کودکان
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! «رابرت داوني» در«مرد آهني 2» · خاک مريخ توانايي رشد شلغم را دارد · بهترین های والیبال ...
شما كه بیدار بودید چرا رفتید لبه پرتگاه...؟! «رابرت داوني» در«مرد آهني 2» · خاک مريخ توانايي رشد شلغم را دارد · بهترین های والیبال ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها