واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: كودك و فرشته، فیلمی است كه از سوی دوستدارانش به دلایلی غیر دراماتیك تحسین شد اما مردمی كه به تماشایش رفتند آن را بدون جنبههای سرگرمكننده یافتند. دلیل این امر البته... «كودك و فرشته» یكی از نمونههای سینمای جنگ طی سالهای اخیر است. وقتی میگوییم سالهای اخیر، باید به این نكته هم اشاره كنیم كه نبود فیلمهای دفاع مقدسی طی این مدت بر این «ویژه» بودن میافزاید و خاص بودن كودك و فرشته را برجستهتر میكند. مسعود نقاشزاده با سابقه كار و مدیریت در تلویزیون و سیمافیلم، اولین فیلم بلند سینماییاش را با در نظر گرفتن نكات بسیاری ساخته است. او سابقه سالها همكاری با شهید آوینی را هم دارد، خیلی خوب با دیدگاههای آن بزرگوار آشناست كه جذابیت را شرط اصلی یك فیلم خوب میدانست. كودك و فرشته همان اندازه كه یك فیلم جنگی است، فیلمی درباره كودكان و نوجوانان هم هست؛ كودكانی كه در بیخبری و غفلت بسیاری از فیلمسازان سینمای جنگ در این آثار، عرصهای برای نقشآفرینی نداشتهاند و نقش آنان در 8 سال دفاع مقدس بخوبی بیان نشده است. نمیدانم انتشار كتاب «دا» و محبوبیت آن باعث شده تا فیلمسازانی مانند نقاشزاده به اهمیت نقش كودكان و نوجوانان در زمان جنگ بپردازند یا این كارگردان از قبل چنین ایدهای برای ساخت داشته است. به هر حال آنچه كودك و فرشته را در سینمای كنونی ایران برجسته میسازد، یكی این است كه كارگردانش جسارت به خرج داده و در غوغای فیلمهای كمدی بیخاصیت، اولین كارش را در ژانر جنگی ارائه كرده است و بدون استفاده از بازیگران چهره و محبوب، با استفاده از 2 نابازیگر نوجوان كارش را پیش برده و نیز این كه در هیاهوی فیلمسازانی كه زمانی داعیهدار سینمای دفاع مقدس بودند و اكنون با هزار قیل و قال برای ساختن یا نساختن یك فیلم جنگی هزار بهانه و شرط میآورند، او یكراست رفته وسط وادیای كه از پیش میدانسته نه منتقدی حاضر میشود فیلمش را آنچنان تحویل بگیرد، نه تماشاگر انبوهی برای تماشای فیلمی با این مشخصات پشت گیشه سینماها صف میبندد و نه تبلیغات چندانی دارد. بنابراین كودك و فرشته با توجه به شرایط كنونی سینمای ایران دریچهای است برای تنفس كردن و احساس امید به این كه هنوز كارگردانانی یافت میشوند كه پا به وادیهای پرخطر بگذارند. قصه فیلم در زمان اشغال خرمشهر میگذرد. ما این اتفاق مهیب را در فیلمهای خوب احمدرضا درویش دیدهایم و سپس انتشار كتاب دا همچنان كه گفته شد بار دیگر بر اهمیت این رویداد در تاریخ معاصر ایران افزود. همچنان كه با دیدن آن فیلمها و خواندن این كتاب توقع میرود، كودك و فرشته نیز فیلمی است در بستر ملودرام؛ هرچند از همان ابتدا شاهد از بین رفتن خانواده براثر حمله دشمن هستیم اما آنچه شخصیت اصلی را هویت میبخشد و انگیزه او برای یافتن برادرش میشود، همان احساس نیاز به خانواده است كه مهمترین پیكره هر ملودرامی را تشكیل میدهد. البته این تلاش برای یافتن برادر در شكلی نمادین تلاش برای یافتن ریشهها و اصول نیز هست و با در نظر گرفتن سن و سال دختری كه شخصیت محوری فیلم است، این وجه نمادین تبدیل به دورنمایهای جدی در اثر میشود. مهمترین امتیاز اولین ساخته نقاشزاده این است كه توانسته در فیلمش به فضای واقعی حوادث نزدیك شود. فضاسازی فیلم او به نحوی است كه میتواند به عنوان یكی از وفادارانهترین آثار دفاعمقدس در ترسیم شرایط واقعی جنگ باشد. البته هوشمندی كارگردان با درآمیختن دو موضوع جنگ و خانواده بر میزان تأثیرگذاری فیلمش میافزاید و تماشاگر را بیشتر درگیر ماجرا میكند. اما در عین حال كودك و فرشته، خالی از اشكال هم نیست. تصور میكنم نقصان اصلی فیلم از مرحله فیلمنامه آغاز میشود كه نویسندگان (نقاشزاده و محمدرضا گوهری) توجه چندانی به ویژگی سرگرمكننده بودن اثرشان نداشتهاند. این درست و قابل تحسین است كه تمركز كارگردان در اجرا معطوف به مابهازای واقعی چیزی باشد كه دربارهاش دارد فیلم میسازد، اما آن چیزی كه از یك فیلم اثری ماندگار میسازد، نه وفاداریاش به واقعیت محض كه میزان تخیل سازندهاش است. روشن است كه درباره ماجرایی كه رخ داده و همگان از كم و كیف آن آگاهی دارند، نمیتوان خیالپردازی كرد. اما شخصیتپردازی و نوع قصهگویی چیزی نیست كه ربطی به اصل قضیه داشته باشد. در مقایسهای ساده میان دو فیلم جنگی سالهای اخیر یعنی كودك و فرشته و «روز سوم» متوجه میشویم كه جنگ در فیلم محمدحسین لطیفی در حاشیه قصه و روابط میان شخصیتها جریان دارد اما در فیلم نقاشزاده آنچه در مركز توجه است، جنگ است. باید پیشاپیش این نكته را گفت كه در آن فیلم نیز نوع قصهگویی توأم با احساسگرایی به نحوی است كه گاهی تبدیل به نقطهضعف اثر میشود. شاید بهتر باشد بگوییم تعادلی میان دو فیلم میتواند منظور ما را از اهمیت قصه با در نظر گرفتن شرایط خاص جنگ روشن كند. كودك و فرشته، فیلمی است كه از سوی دوستدارانش به دلایلی غیر دراماتیك تحسین شد اما مردمی كه به تماشایش رفتند آن را بدون جنبههای سرگرمكننده یافتند. دلیل این امر البته چندان گنگ و مبهم نیست. نقاشزاده با آگاهی دو نوجوان را به شخصیتهای اصلیاش بدل كرده و از ابتدا آگاه بوده كه مثلاً جذابیت دو كودك و ماجراهایشان طبعاً بسیار كمتر از یك زوج دلداده است. با این حال زمانی كه میدانیم عنصر سرگرمی در این موقعیت كار دشواری است باید تمهیداتی بیندیشیم برای این كه ظرفیت ارتباطپذیری فیلم را بالا ببریم. من فكر میكنم نقطهضعف بزرگ كودك و فرشته همینجاست. ممكن است وجوه نمادین و شیوه اجرای فیلم گاهی آن را در مرز یك اثر اندیشمندانه و جدی قرار دهد، ممكن است برای یك منتقد یا كارشناس سینما و حتی برای یكی از بازماندگان آن دوران این فیلم خاطرهانگیز و دردآور باشد، اما برای نسلی كه آشنایی چندانی با آن دوران ندارد، این فیلم نمیتواند جذابیت چندانی داشته باشد. كافی است دقت كنیم به این كه جز خط اصلی قصه و پیرنگ اصلی آن، چند قصه فرعی نیز وجود دارد كه لایههای فیلم را بیشتر كند. شخصیتها جز در جهت اهداف اصلی و غریزیشان، چه ویژگیهای متمایزكنندهای از دیگران دارند تا در حافظه بمانند. اینها مشكلاتی است كه كودك و فرشته را در نهایت و با در نظر گرفتن همه جهات، به فیلمی معمولی تبدیل میكند؛ فیلمی كه به دلیل طرح اصلیاش و تم جستجو توسط دختری نوجوان قابلیت این را داشت كه به اثری بسیار جذابتر از این تبدیل شود.كار نقاشزاده در بازی گرفتن از نوجوانان و دیگر نابازیگران فیلم قابل قبول است. هنر او این است كه توانسته بازیگران نسبتاً حرفهای مانند افشین هاشمی، قاسم زارع، شبنم مقدمی و سودابه بیضایی را جوری هدایت كند تا بازی آنان در كنار نابازیگران فیلم، تركیب نامتعادلی نسازد. بار نمایشی بازیگران حرفهای فیلم تقلیل یافته و در عوض نابازیگران در موقعیتی قرار گرفتهاند كه نمایشیتر باشند. درباره نحوه پایانبندی فیلم هم باید گفت كه كارگردان با یك جابهجایی ساده، توانسته مضمون فیلمش را بخوبی منتقل كند. به این ترتیب كه جستجوی غریزی برای یافتن برادر به شناختی همهجانبه از زندگی منجر میشود و در این مسیر هر رزمندهای به یك برادر بالقوه بدل میشود كه باید برای كمك به او یا احتمالا نجات جانش كوشید.این فیلم با همه نقاط ضعف و قوتش این ویژگی را دارد كه هر تماشاگری را نسبت به فیلم بعدی كارگردان كنجكاو كند؛ كارگردانی كه اگر چه با كودك و فرشته اولین اثرش را جلوی دوربین برده، اما سالها در این عرصه تجربه و فعالیت دارد و به ریزهكاریهای حرفهاش آگاه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 659]