واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: توزیع نامتناسب حساسیت ها فروپاشی خانواده، در ایران بیشتر است یا در غرب؟! باید اذعان داشت آمار وحشتناک و حیرت آور طلاق که امروز گریبان گیر جامعه ایرانی- اسلامی ما را گرفته، در تاریخ بی نظیر بوده است و از این رو جا دارد، متولیان اداره جامعه ، لابلای دعواهای سیاسی و جناحی شان، کمی هم به این موضوع بپردازند و چاره ای برای این "فاجعه" اندیشه کنند.
عصرایران - "فروپاشی بنیان های خانواده در غرب" ؛ این عبارتی آشنا برای ایرانیان است، تعبیری برای نکوهش غرب و اینکه ایهاالناس ببینید که مردم ینگه دنیا در چه منجلابی دست و پا می زنند و اوضاعشان آنقدر خراب است که حتی خانواده ها مدام در حال فروپاشی است و ... .حال بهتر است به داخل برگردیم، به ایران خودمان، جایی که در آن، ادعاهایمان گوش فلک را کر نموده است؛ آمار رسمی سازمان ثبت احوال که در خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده است را بخوانید: " میزان طلاق در کشور ما با کشورهای توسعه یافته فاصله بسیاری دارد و بی رقیب می تازد. این آمار نشان می دهد طلاق در ایران به ازای هر هزار نفر، یک و هفت دهم و در خارج از کشور دو دهم است. به عبارت دیگر ، میزان طلاق ایران، هشت برابر کشورهای دیگر است."حال به تلخی و شرمساری به عبارت صدر این نوشتار برگردیم، کلاه خود را قاضی کنیم و بپرسیم اگر در غرب خانواده ها، با رقم دو دهم در هزار نفر فرو می پاشند، در ایران با هشت برابر این میزان چه تعبیری باید به کار ببریم؟!در اینجا و قبل از ادامه بحث، بهتر است تکلیف خود و بحث مان را با کسانی که با ذهنیت های خاص خودشان، فورا برچسب می زنند که فلانی و فلان رسانه غرب زده اند و سعی در تطهیر غرب می کنند و از سیا و اینتلیجنت سرویس پول گرفته اند و ... روشن کنیم که این نوشتار، صرفا از روی دغدغه ای نسبت به جامعه ایرانی است والا ما را چه به غربی که حتما هزاران مشکل و مفسده خاص خود را دارد و البته نکات مثبت ویژه خودش را؟! مهم این است که خودمان را فریب ندهیم و واقع بین باشیم.ما، هم اکنون در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن ، "خانواده" 8 برابر بیشتر از دنیا متلاشی می شوند و این نه زنگ خطر، که خود خطر است. حال در این گیرودار، حماقت محض است که این "مصیبت بزرگ اجتماعی" که گریبانگیر خانواده های مان شده است را نادیده بگیریم و دل خوش کنیم که در غرب بنیان های خانواده از هم فرو می پاشد و غرب چنان می شود و چنین می شود.متاسفانه در جامعه ما، مسایل اصلی مانند همین رشد وحشتناک طلاق، همیشه در کنج عزلت و غربت قرار می گیرند و مورد بی مهری و بی توجهی اند اما وای به حال روزی که یک انتصاب خلاف میل فلان جریان سیاسی صورت گیرد یا فلان مقام مسوول سخنی بگوید که آقایان را خوش نیاید. آنگاه همه تریبون ها از رسانه ملی و سایت ها و روزنامه ها و خبرگرازی ها گرفته تا خطبه های نماز جمعه و بولتن ها و شب نامه ها، پر می شوند از نوشته و گفته های پرطمطراق و آتشین. اما وقتی خبر می رسد که رشد طلاق در کشور 8 برابر جهان است و از 2 درصد سال 83 به 13 درصد در سال 88 رسیده، کک کسی هم نمی گزد. انگار خبری آمده در حد اینکه فردا، هوا کمی تا قسمتی ابری است و در برخی مناطق بارش های پراکنده خواهیم داشت!یا اگر تیم ملی فوتبال ما در فلان تورنمنت ببازد یا کشتی گیرهای ما نتوانند در مسابقات آسیایی طلا بیاورند، آنقدر در کشور جار و جنجال می شود و مجلس کمیته ویژه بررسی تشکیل می دهند و ما رسانه ها هم تیترهای رنگارنگ می زنیم که نگو و نپرس ولی افسوس که همه ما و مخصوصا مسوولان مان، دچار عارضه ای بدخیم شده ایم به نام "توزیع نامتناسب حساسیت ها" و از همین روست که برای مساله ای که در اولویت صدم جامعه است گلو پاره می کنیم و از کنار موضوعی که جزو اولویت های مهم است با بی اعتنایی رد می شویم و حداکثر نچ نچی می کنیم و سری تکان می دهیم تا سر وجدانمان گیج بخورد و چیزی حالی اش نشود!توجه کنید که میزان بالای طلاق در کشور، در شرایطی است که اولا بسیاری از خانواده ها به خاطر قبح اجتماعی طلاق ، می سوزند و می سازند و برغم عدم سازش زوج ها، سراغ طلاق نمی روند و ثانیا در اغلب موارد زنان حق طلاق ندارند و در این خصوص بسیار محدود هستند و لذا آمار طلاق ، هنوز واقعی نیست و الا اگر محدویت ها کنار روند ، خودتان حدس بزنید که که رقم عجیب تری به ثبت خواهد رسید.این در حالی است که در بسیاری از کشورها، به ویژه در غرب، طلاق بسیار سهل الوصول تر از ایران است.باید اذعان داشت آمار وحشتناک و حیرت آور طلاق که امروز گریبان گیر جامعه ایرانی- اسلامی ما را گرفته، در تاریخ بی نظیر بوده است و از این رو جا دارد، متولیان اداره جامعه ، لابلای دعواهای سیاسی و جناحی شان، کمی هم به این موضوع بپردازند و چاره ای برای این "فاجعه" اندیشه کنند.خانواده هایی که با عشق و محبت شکل می گیرند، حتما عللی باعث فروپاشی شان می شود. یافتن و درمان این علت ها کار چندان سختی نیست به شرط آنکه مسوولان ، وقتی آمار طلاق در جامعه را دریافت می کنند، تصور کنند که این، دختر آنهاست که مطلقه یا پسر آنان است که از همسرش جدا می شود.دادن آموزش های لازم در خصوص همسریابی، همسرداری، زناشویی و مسایل جنسی و نیز کمک به تامین ضروریات اولیه زندگی، کارهای شق القمری نیستند که حاکمیت نتواند از عهده اش برآید. باور کنید حیف است که زندگی جوانان ما این گونه آشفته و متلاشی شود.مسوولان! دلسوز باشید و آستین ها را بالا بزنید، جای دوری نمی رود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]