واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تغییر در باور ، داروی کنترل خشم
در مقاله ی قبل با عنوان قدم اول در کنترل خشم گفتیم که ابتدا با ید علت خشم مان را پیدا کنیم و سپس بتوانیم آنرا بر طرف کرده و رفتارمان را کنترل کنیم.در این مقاله و چند مقاله ی بعد ریشه های مختلف خشم را با به تفکیک توضیح می دهیم . طرز فکر و نگرش انسانباورها، خطاهای شناختی و خودگویی های ذهنی از مهمترین عواملی هستند که بر نحوه ی نگرش افراد تأثیر گذارند. این خطاها به اشکال گوناگون در افراد مختلف بروز می کند و زمینه ی خشم و عصبانیت را فراهم می سازد. بسیاری از ما فکر می کنیم دیگران و وقایعی که در زندگی ما اتفاق می افتد، احساسات خاصی را در ما ایجاد می کنند. از این رو، اغلب، پدیده های خاصی را مسئول فشارهای عصبی خود می دانیم. در واقع با این روش، شیوه ی تفکر خود، در مورد وقایع اطراف را نادیده گرفته ایم.بهتر است قبل از آن که به معرفی «خطاهای شناختی» بپردازیم به رابطه ی مستقیم، افکار، احساسات و رفتار یا واکنش اشاره کنیم:به هنگام یک حادثه، افکاری در ذهن ما جرقه می زند (این افکار براساس باورهایی که در ذهن هر یک از ما تعریف شده و نقش بسته است به وجود می آید)،آنگاه احساس خاصی در ما ایجاد می شود (خوشایند یا ناخوشایند) و بنا به آن احساس، رفتار خاصی را منعکس می کنیم. (نحوه ی تفکر ما احساساتمان را تعیین می کند.)به ندرت، احساسی ناخواسته به وجود می آید. چرا که انسان قابلیت آن را دارد تا نحوه ی احساس خود را تغییر دهد. در واقع «خودگویی ها» و «خطاهای شناختی» رابطی بین افکار و رفتار است و به موجب آن عکس العمل خاصی بروز می کند.اگر بخواهیم نمودار خشم را کامل تر کنیم به صورت زیر در می آید:عامل برانگیزننده (محرک): تفکرات: 1- خودگویی ها 2- خطاهای شناختی- احساس 3- واکنش
ارزیابی و قضاوت، باورها و اعتقادات فردیبا ارائه ی یک مثال و طرح سؤال هایی، سعی داریم عوامل مهم در احساس بروز خشم که پیوستگی زیادی به یکدیگر دارند را توضیح دهیم. با توجه دقیق به این مثال شما نیز می توانید، هر حادثه را موشکافی کرده و علل خشمگین یا ناراحت شدنتان را کشف کنید و با شناخت صحیح علت آن، درصدد کنترل آن برآیید. اما مثال: یک روز سرد پاییزی را در نظر بگیرید که دو دوست همراه با همراهانشان برای صرف شام به رستوران رفته اند اما به علت شلوغی، مجبور شدند تنها میز خالی که سمت در ورودی رستوران بود، را بر گزینند.با رفت و آمد مشتریان مختلف، در رستوران باز می ماند و سرمای شدید داخل می شد. یکی از این آقایان بعد از هر بار بازماندن در، از جایش بلند می شد. به سمت در می رفت و در را محکم می بست، تا جایی که در حدود پانزده دقیقه، از هشت نفری که به رستوران وارد یا از آن خارج شده بودند ، شش نفر سبب شدند که این فرد برای بستن در، از جایش بلند شود.او دفعه اول که به سمت در می رفت، خیلی عصبانی نبود اما رفته رفته این موضوع او را تا حدی آزرده کرد با این که نفر ششم نیز دقیقا همان کار نفر اول را تکرار کرده بود، اما مورد بدخلقی و رفتار پرخاشگرانه واقع شد. در واقع هر بار که در باز می ماند اندکی بر خشم مرد افزوده می شد. انگار که کاسه صبر او هر بار پرتر می شد و این کاسه پر شده، بر سر نفر ششم شکسته شد. - ممکن است این داستان سوال های زیر را در ذهنتان ایجاد کرده باشد:1- چرا از میان آن ها، فقط یکی از آنها نسبت به بازماندن در واکنش نشان می داد و افراد دیگر واکنشی نشان ندادند؟2- علت اصلی خشمگین شدن آن فرد چه بود؟3- چرا دیگران برای بستن در، اقدامی انجام نمی دادند؟ و ...در حالت کلی تر:1- چرا بعضی افراد، از برخی امور که دیگران را عصبانی می کند، عصبانی نمی شوند؟2- چرا برخی افراد در برخورد با همان موضوع آرامش خود را حفظ می کنند و واکنش عصبانیت در آنها برانگیخته نمی شود و برخی دیگر آمادگی بیشتری برای عصبانی شدن دارند؟3- آیا آستانه عصبانی شدن افراد یکسان است؟4- چرا فردی یک موقعیت را به گونه ای و دیگری به گونه ی کاملاً متفاوت ارزیابی می کند؟حقیقت این است باورهای افراد، طرز فکر و نوع رفتارشان را مشخص می کنداگر ایمان بیاورید که «باورها، زندگی تان را می سازند» در نتیجه با تغییر باورهایتان می توانید زندگی تان را تغییر دهید.پاسخ همه این سوال ها به «ارزیابی و قضاوت های فردی» و «نقش باورها» برمی گردد.مردم براساس باورهایی که طی سالیان قبل شکل گرفته در مورد موقعیت های یکسان، ارزیابی و قضاوت های مختلف دارند. اکثر افراد از یک واقعه برداشت های متفاوتی دارند. هر یک حادثه را از زاویه خود می بیند و تفسیر می کند. زاویه ای که براساس افکار و باورهای شخصی در طول زندگی از تجربیات مراحل مختلف (کودکی، مدرسه، دوران بلوغ، دانشگاه، محیط کار و...) در پهنه ذهن فرد شکل گرفته و مستحکم می شود. معمولاً اساس باورهای افراد نسبت به خودشان، دیگران، گذشته، آینده، حتی باور در باره چگونگی نشان دادن عصبانیتشان، از خانواده آغاز شده و رفته رفته با وسعت یافتن سطح ارتباطات فرد، در جامعه، تکمیل می شود.می توان گفت، باورهای افراد « از تربیت و تجربه» سرچشمه می گیرد.در واقع، اگر موضوعی را خصمانه ببینید، آنگاه واقعه تبدیل به محرک و برانگیزاننده عصبانیت می شود اما اگر موضوع را عادی و قابل هضم ببینید، شما را عصبی نخواهد کرد. در مثال ارائه شده، احتمالاً آن فرد، وارد شوندگان به رستوران را افراد بی خیال و بی مسئولیت و خودخواهی می دید که به فکر دیگران (از جمله کسانی که نزدیک درب ورودی نشسته اند) نیستند.اما آنهای که عصبانی نشدند، احساس می کردند که افراد وارد شونده به رستوران، برای تفریح آمده اند و در نتیجه ممکن است، بازماندن در برایشان زیاد مهم نباشد.در واقع واکنش عصبانیت به نوع تفکر و تصور فرد بستگی دارد. برانگیزاننده باعث می شود که در ذهن، یک فکر، تصور یا قضاوت فعال شود و به موجب آن واکنش فرد بروز کند. در ضمن، ارزیابی فرد از واقعه تعیین می کند که آیا باید عصبانی باشد یا نه؟ و اگر عصبانی شد این عصبانیت به چه میزان خواهد بود؟ باورها نه تنها بر قضاوت و ارزیابی ها، بلکه در تک تک مراحل ساختار خشم، اثر می گذارد. (همان طور که در شکل مشخص است) مساله مهم، نقش و تاثیر بسیار آنها روی رفتار ماست. وقتی باورهای شکل گرفته خود را مرور می کنید، می توانید آنها را در سه گروه جا دهید:باورهایی که در مورد خودتان دارید.- باورهایی که درباره دیگران دارید.- باورهای که درباره دنیای پیرامونتان دارید.اگر در هر یک از آنها باورهای منفی وجود داشته باشد، سبب رفتارهای منفی در عملکرد شما با خود، اطرافیان و حتی دنیای پیرامونتان می شود.
یک گفته قدیمی می گوید: « اگر به اردک شبیه هستید، اگر مانند اردک حرف می زنید و مانند اردک راه می روید، احتمالاً اردک هستید»، مفهوم این گفته در مورد رفتار انسان ها چنین است:« اگر رفتارتان به گونه ای است که انگار به چیزی اعتقاد دارید و اگر طوری حرف بزنید که باوری را برساند و اگر طوری فکر کنید که گویا چیزی را باور دارید، بدانید که چنین باوری در شما هست».حقیقت این است باورهای افراد، طرز فکر و نوع رفتارشان را مشخص می کند. تمام این مطالب به نقش پررنگ باورها در نوع زندگی افراد اشاره دارد.نگران نشوید، اگر ایمان بیاورید که «باورها، زندگی تان را می سازند» در نتیجه با تغییر باورهایتان می توانید زندگی تان را تغییر دهید.تحول در باورها کار چندان آسانی نیست اما از یاد مبرید هیچ کاری محال نیست و هیچ چیز بزرگی بدون رنج حاصل نشده است. بزرگی می گوید: « تا چیزی را نپذیرید، نمی توانید تغییرش دهید.» آنگاه با پشتکار و توکل به خدای مهربان به موفقیت دست می یابید.بنابراین با کار روی باورها و تغییر دادن آنها می توان به تعدیل واکنش ها نایل شد. با ایجاد چالش ذهنی، پایه باورهای ناسازگار و غیرتطابقی را سست، و شکل گیری باورهای سازگار و منطقی را تقویت کنید. در این صورت زندگی آرام تر و منطقی تری را تجربه کنید. بخش خانواده ایرانی تبیان - فرآوری : داودیمنبع :کتاب کنترل خشم در خانواده :آموزش اینترنتی مقابله باخشمتنفس آرام،راه حلی دیگرشعله ای که می توان خاموش کردپیشنهادی برای غلبه برخشم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 801]