واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امامت به چه معناست؟
یکی از بحث های مهم در دین اسلام مسأله جانشینی بعد از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. علمای شیعه و سنی در این زمینه بسیار گفتگو کرده اند و کتابها نوشته اند. اما در اصل طرح چنین مسأله ای که بخاطر اختلاف شدید امت اسلامی جزء نقاط ضعف مسلمین است تردید شده است که « حوادث نامطلوب تاریخ یک آیین سبب تردید در اصالت آن می گردد. بحث در خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تکرار زیاد آن جریان ها از ایمان و شور و علاقه به اسلام می کاهد... چرا دیگران همواره در صدد کتمان زشتی های تاریخ خویش می باشند و ما مسلمانان برعکس...» استاد شهید مطهری(رحمه الله) جواب این شبهه را اینگونه می دهند: « اگر نقد تاریخ تنها به صورت بازگو کردن حوادث نامطلوب آن باشد اثرش همان است ولی ترسیم حوادث غرور آمیز ( بدون توجه) به حوادث ناگوار دیگر نقد تاریخ نیست، تحریف تاریخ است. کدام تاریخ است که از حوادث زشت و نامطلوب مبرّا باشد؟ ... تفاوت تاریخ ملل و کیش ها در نسبت میان زیباییها و زشتیهاست... اگر نسبت را در نظر بگیریم تاریخ اسلام از نظر وفور زیبایی ها و جلوه های انسانی بی نظیر است. وجود لکه هایی چند، از زیبایی و شکوه آن نمی کاهد...فرضاً در موارد عادی چشم پوشی از زشتی های تاریخ روا باشد، در مواردی که با اساسی ترین مسأله اسلام یعنی رهبری مربوط است و سرنوشت جامعه اسلامی وابسته به آن، چگونه رواست؟ایراد دوم این است که با طرح این مسائل تکلیف اتحاد اسلامی چه می شود؟ جواب این است که بدون شک نیاز مسلمین به اتحاد و اتفاق از مبرم ترین نیازهاست... دشمن هم همواره از همین ها استفاده می کند. اما به نظر می رسد اعتراض کننده در مفهوم اتحاد اسلامی دچار اشتباه شده است. مفهوم اتحاد اسلامی این نیست که فرقه های اسلامی بخاطر اتحاد از اصول اعتقادی و یا غیر اعتقادی خود صرف نظر کنند و به اصطلاح مشترکات همه فِرق را بگیرند و مختصات همه را کنار بگذارند . این کار نه منطقی است و نه عملی. اخذ مشترکات و طرح مختصات هر فرقه محصول آن،چیزی است که قطعا غیر از اسلام واقعی است، زیرا بالاخره مختصات یکی از فرق جزء متن اسلام است و اسلام مجرد از همه این مختصات وجود ندارد.آنچه بزرگان در نظر داشتند این بود که فرقه های اسلامی در عین اختلافانی که در کلام و فقه و غیره دارند، بواسطه مشترکات بیشتری که درمیان آنهاست می توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند. این بزرگان هرگز درصدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی نبودند. معنی وحدت جبهه این است که احزاب در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش بواسطه مشترکات در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه بندی کنند. اجتماع زعیم می خواهد و هیچ کس در این جهت تردید ندارد. زعیم اجتماع بعد از پیغمبر کیست؟ این است مسأله ای که اصل آن را هم شیعه قبول دارد و هم سنی،[اما] شیعه می گوید پیغمبر رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و گفت بعد از من زمام امور مسلمین باید به دست علی علیه السلام باشد؛ اهل تسنن قبول ندارند و می گویند در این جهت پیغمبر شخص معینی را تعیین نکرد؛ وظیفه خود مسلمین است که رهبر را بعد از پیغمبر انتخاب کنند. اتحاد اسلامی در سیره عملی امیرالمؤمنینسیره متروک و فراموش شده شخص مولای متقیان علی علیه السلام (قولاً و عملاً) که از تاریخ زندگی آن حضرت پیداست بهترین درس آموزنده در این زمینه است: علی علیه السلام از اظهار و مطالبه حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد، با کمال صراحت ابراز داشت خطبه های فراوانی در نهج البلاغه شاهد این مدعاست . در عین حال این تظلم ها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در مقابل بیگانگان خارج شود. در جمعه و جماعت شرکت می کرد... طرف شور قرار می گرفت و ناصحانه نظر می داد. از طرفی شخصا هیچ پستی را از هیچ یک از خلفا نمی پذیرفت. زیرا قبول یکی از پست ها به معنی صرف نظر کردن او از حق مسلم خویش است.» (کتاب امامت و رهبری ، شهید مطهری ص 11 تا20)
امام به چه معناست؟« کلمه امام یعنی پیشوا . پیشوا یعنی کسی که پیشرو است. عده ای تابع و پیرو او هستند اعم از آنکه آن پیشوا، عادل و درست رو باشد یا باطل و گمراه... پیشوایی در چند مورد است که در بعضی از موارد اهل تسنن هم قائل به امامت هستند ولی در کیفیت و شخص اش با ما اختلاف دارند. امامتی که مورد قبول آنها هم هست امامت به معنی زعامت اجتماع است. » (همان ص24) استاد در ادامه دو معنی دیگر برای امام بر می شمارد؛ یکی به معنی مرجعیت دینی و دیگری به معنای ولایت. اما به عنوان مقدمه مناصب رسول خدا را بیان می کنند: « اولین پستی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از طرف خدا داشت و عملاً هم متصدی آن بود همین بود که پیغامبر بود یعنی احکام و دستورات الهی را بیان می کرد... پیغمبر اکرم از این نظر فقط بیان کننده آن چیزی است که به او وحی شده. منصب دیگری که پیغمبر اکرم متصدی آن بود، منصب قضاست. او قاضی میان مسلمین بود. قضاوت از نظر اسلام یک شأن الهی است زیرا حکم به عدل است. منصب سومی که پیغمبر اکرم رسماً داشت همین ریاست عامه است. او رئیس و رهبر اجتماع مسلمین بود... او به حکم اینکه رهبر است احیاناً مشورت می نماید. (همان ، ص25 تا 279) استاد بعد از این مقدمه سه معنی امام را توضیح می دهد: معنی وحدت جبهه این است که احزاب در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش بواسطه مشترکات در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه بندی کنند. امامت به معنی رهبری اجتماع« اجتماع زعیم می خواهد و هیچ کس در این جهت تردید ندارد. زعیم اجتماع بعد از پیغمبر کیست؟ این است مسأله ای که اصل آن را هم شیعه قبول دارد و هم سنی،[اما] شیعه می گوید پیغمبر رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و گفت بعد از من زمام امور مسلمین باید به دست علی علیه السلام باشد؛ اهل تسنن قبول ندارند و می گویند در این جهت پیغمبر شخص معینی را تعیین نکرد؛ وظیفه خود مسلمین است که رهبر را بعد از پیغمبر انتخاب کنند.» (همان ص 28) امامت به معنی مرجعیت دینی« در واقع در اینجا امامت نوعی کارشناسی اسلام می باشد اما یک کارشناسی خیلی بالاتر از حد یک مجتهد کارشناسی من جانب الله [و ائمه] یعنی افرادی که اسلام شناس هستند البته نه اسلام شناسانی که از روی عقل و فکر خودشان اسلام را شناخته باشند- که قهرا جایزالخطا باشند- بلکه افرادی که از یک طریق رمزی و غیبی علوم اسلام را از پیغمبر گرفته اند. در تمام ادوار ائمه، علم اسلام از هر امامی به امامان بعد رسیده است. اهل تسنن برای هیچ کس چنین مقامی قائل نیستند... لذا در کتاب های خودشان هزاران اشتباه را از ابوبکر و عمر در مسائل دینی نقل می کنند ولی شیعه امامان خودش را معصوم از خطا می داند و محال است که به خطایی یرای امام اقرار کند. (همان ص 29 و35)تا اینجا دو معنی از امامت را از کلام شهید مطهری(ره) بازگو شد؛ اما معنی سوم که معنی عالی تری از امامت است در مقاله بعدی آورده خواهد شد.إن شاءالله تعالی نوشته : سید روح الله علوی_گروه دین و اندیشه بیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]