واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مختار و بازآفريني واقعيت اجتماعي
درباره سريال مختارنامه به اندازهاي گفته و نوشته شده كه شايد در تاريخ تلويزيون ما بيسابقه باشد. شيوه اطلاعرساني و تبليغات اين سريال ميتواند الگويي براي استفاده از قابليتهاي رسانه باشد و جزئيات و ظرايف مختارنامه هم آنقدر زياد است كه بحث درباره لايهها و ابعاد مختلف آن ميتواند بسيار گسترده شود؛ از بازيهاي چشمگير تا كارگرداني ماهرانه و ديالوگهاي دقيق. اما شايد مهمترين ويژگي مختارنامه نگاه منحصربهفرد داوود ميرباقري به تاريخ و علوم اجتماعي باشد كه باعث شده حال و هواي اين سريال با سريالهاي همرديف خودش تفاوت زيادي داشته باشد. ميرباقري در مختارنامه كيفيت بصري ويژهاي ايجاد كرده كه نمونهاش در سريال موفق امام علي هم ديده ميشد.منتها اين مولفه در حد آرايش و چينش فضا متوقف نميماند و با چيزهايي مثل گريم و شخصيتپردازي، استفاده از چشماندازهاي بديع و حركتهاي ساده دوربين روي آنها تاكيد ميشود. فيلمبرداري به شيوه 35 ميليمتري هم در خدمت فضاسازي است، بخصوص در نماهاي داخلي و محيطهاي شهري (مثل فضاي عمومي كوفه يا مدينه) اين شيوه كمك ميكند كه حس بصري مورد نظر كارگردان راحتتر ايجاد شود. نماهاي داخلي امام علي را به ياد بياوريد؛ كشمكشهاي اجتماعي در مسجد و بازار، محيط غريب و خوفناك خانه قطام، دارالاماره و حجرههاي تودرتوي آن كه فضاي توطئهچيني و مناسبات پشت پرده بود و... در همه اين محيطها و فضاهاي مشابهي كه در مختارنامه هم ديده ميشود نخستين چيزي كه روي بيننده اثر ميگذارد كيفيت خاصي است كه در تصويرها وجود دارد و حس و حال يك دوران قديمي را به بهترين شكل منتقل ميكند. زماني كه سريال يوسف پيامبر پخش ميشد همه مخاطبان با اين انگيزه مقابل تلويزيون مينشستند كه يك سريال داستانگو را تماشا كنند و قصهاي زيبا بشنوند. كسي براي تجسم مصر باستان به تصويرهاي يوسف پيامبر استناد نميكرد، چون آن سريال اصلا با هدف داستانگويي و انتقال پيامهاي اخلاقي و سياسي ساخته شده بود، نه روايت تاريخ يا ارائه تصويري واقعگرايانه از يك دوره تاريخي خاص. اما مختارنامه در سكانسهاي زيادي اين حس را ايجاد ميكند كه تصويرش از شهرها، آدمها، ساختمانها و محيطهاي جغرافيايي به واقعيتهاي مستند نزديك است و مثلا ميتوان كوفه را آنطور تصور كرد كه در اين سريال ميبينيم.مهمترين ويژگي مختارنامه نگاه منحصربهفرد داوود ميرباقري به تاريخ و علوم اجتماعي باشد كه باعث شده حال و هواي اين سريال با سريالهاي همرديف خودش تفاوت زيادي داشته باشد. ميرباقري در مختارنامه كيفيت بصري ويژهاي ايجاد كرده كه نمونهاش در سريال موفق امام علي هم ديده ميشد.در سالهاي گذشته سريالهاي تاريخي ـ مذهبي زيادي ساخته شده كه خيلي از آنها محبوبيت بسياري داشتهاند و از لحاظ درامپردازي و مولفههاي فني هم ايراد چنداني به آنها وارد نبود، حتي در مواردي قصههايي جذابتر از مختارنامه داشتند و پرماجراتر بودند. اما به اندازه مختارنامه درباره آنها تحليل و موشكافي صورت نگرفت. آيا تنها دليلش اين است كه مختارنامه توليد عظيمي داشته و سريال عريض و طويلي است؟ نه، چون در اين سالها سريالهاي پرهزينه و فاخر كم ساخته نشدهاند و از قضا بيشترشان هم موفقيتي نداشتند. آيا بازيگران مشهور و وسواسي كه براي ساخت دكور و لباس و وسايل صحنه به خرج داده شده باعث شده كه مختارنامه چنين تاثيري ايجاد كند؟ باز هم نه، چون سريالهايي مثل يوسف پيامبر هم از بازيگران مشهور و دكور مفصل و لباسهاي چشمگير و باشكوه استفاده كردهاند، اما چنين حالتي را القا نكردند و بيشتر روي قصه متمركز بودند. آيا كارگرداني استادانه ميرباقري و فيلمنامه فكرشده و جذاب مختارنامه باعث اين تاثير است؟ ميتوان گفت بله، اما اين تاثير بيش از آن و البته مهمتر از آن، مديون بازتاب درستي است كه ميرباقري از حال و هواي اجتماعي دوران امام حسين(ع) و شيوه زندگي عرب و عجم نشان ميدهد. اين كيفيت ويژه (كه تا حدي هم توصيفناپذير است) نتيجه سالها تحقيق و تفكر درباره تاريخ و وقايع مذهبي است كه چكيده آن در شيوه روايت و بازآفريني واقعيت در مختارنامه ديده ميشود.نكته: ميرباقري درك درستي از جامعه عربي دارد و ميداند كه روايت تاريخي فقط در صورتي ميتواند ادراك تاريخي را منتقل كند كه حس و حال زمانه و جغرافياي مورد نظر را بدرستي بازتاب دهدميرباقري درك درستي از جامعه عربي دارد و ميداند كه روايت تاريخي فقط در صورتي ميتواند ادراك تاريخي را منتقل كند كه حس و حال زمانه و جغرافياي مورد نظر را بدرستي بازتاب دهد. تاثير اين نگاه فقط در فضاسازي و حال و هواي بصري منحصر نميشود، بلكه نحوه شخصيتپردازي و طراحي مناسبات اجتماعي آن دوران هم با اتكا به همين درك تاريخي انجام شده است. مثلا تصويري كه از شخصيت شمر ارائه ميشود بسيار عميقتر از نوآوري در گريم و طراحي لباس است. براي شمر خاصيتي حيواني در نظر گرفته شده و اين خاصيت در بعضي از شخصيتهاي سريال كه نماينده اعراب بدوي يا چهرههاي منفي تاريخ هستند نيز ديده ميشود.يك سريال تاريخي فقط زماني ميتواند جلوه واقعي و اثرگذاري از يك دوره تاريخي ارائه دهد كه روابط و كشمكشهاي مردم آن زمانه را به تصوير بكشد. اين حلقه مفقوده بسياري از سريالهاي تاريخي تلويزيون (در كشور ما و كشورهاي ديگر) است. به عنوان نمونه در سريالي كه به قرن چهارم هجري ميپردازد و ماجرايش در آن دوران شكل ميگيرد، زني از شوهرش به دادگاه شكايت ميكند و مهريهاش را به اجرا ميگذارد. بعد هم قاضي مرد را فراميخواند و دار و ندارش را مصادره ميكند و به زن ميدهد. تازه در صحنه بعدي شاهد رجزخوانيهاي زن جوان هستيم كه به شوهرش ميگويد از ابتدا به قصد دستيابي به مهريه با او ازدواج كرده و قاضي هم سر تكان ميدهد كه چارهاي نيست. در اين سريال طوري با قضيه برخورد شده كه انگار هزار سال پيش هم روابط و قوانين اجتماعي مثل امروز بوده و هيچ تفاوتي با دوران ما نداشته است. در حالي كه تا همين چند دهه پيش، هيچ دادگاهي به نفع زن راي نميداده و اساسا هيچ زني در ديدگاه عرفي و قانوني حق نداشته كه مهريهاش را به اجرا بگذارد. اگر هم چنين كاري ميكرده جامعه به او حق نميداده، چون از عرف خارج بود و قانونش هم در آن زمان تصويب نشده بود! متاسفانه درك كارگردان از تاريخ و زندگي مردم در اين حد بوده كه فقط لباس و گريم شخصيتها عوض شود وگرنه دغدغهها و روابطشان هيچ فرقي با آدمهاي امروز ندارد. در اين ميان مختارنامه نمونه سريالي است كه به اين نوع روابط و واقعي بودنشان توجه زيادي كرده. مناسباتي كه در رفتار مردم دوران امام حسين( ع) با يكديگر وجود داشته بخوبي در اين سريال نشان داده شده و همچنين طرز تلقي كلان جامعه از وقايع سياسي و دستهبنديهاي آن دوران. شاهين شجريكهن / جام جمتنظيم براي تبيان : مسعودعجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]