واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بحث در قطار بر سر عرفان اوشو
توی قطار برای رفتن به اصفهان من و خانمم با یک خانم و آقای دیگه توی یک کوپه همسفر شده بودیم، در ابتدا از همه چیز بحث شد از ترافیک خیابانهای تهران گرفته تا گرانی و وضعیت بد آب و هوا، تا اینکه متوجه شدم تمایلی خاص در وجود این زوج به معنویتهای جدید مخصوصا اوشو وجود دارد، که باعث شد حرفهای ما هدفمند شود.در همان ابتدا متوجه شدم که چندین کتاب اوشو را مطالعه کردند و سعی در اجرای مراقبات اوشو نیز داشته اند، تا جایی که دیگر به جای نماز خواندن مراقبه میکردند، ابتدا خوب به حرفهایشان گوش دادم، تا از اوشو و معنویت آن صحبت کنند، من در تکمیل صحبتهای آقا محسن و خانمش، جملاتی را از اوشو که از کتابهای اون خوانده بودم برایشان گفتم.ولی برای اینکه از زمان باقی مانده در سفر استفاده کنم بحث را اینگونه دنبال کردم.میدانید چرا با مدیتیشن و مراقبه ما به آرامش میرسیم ولی با نماز نه؟ -آقا محسن و خانمش بعد از چند لحظه سکوت گفتند نه !من گفتم به خاطر اینکه برنامه های مراقبه و یا مدیتیشن را مو به مو بر طبق دستوراتش اجرا میکنیم و به آرامشی موقتی میرسیم اما در مورد نماز چه؟ آیا آنگونه که به ما گفته شده کامل و دقیق به دستورات نماز خواندن عمل میکنیم، یا اینکه نماز نمی خوانیم و یا وقتی که میخوانیم هیچ زحمتی برای درست و دقیق به جا آوردن آن نمیکشیم و میگوییم نماز به ما آرامش نمی دهد چون نمازمان بی مراقبه بوده - آقا محسن و خانمش که از حرفهای من تعجب کرده بودند پرسیدند مگر نماز هم مراقبه دارد؟عرض کردم بله از مقدمات وضو گرفتن گرفته مانند نوع آب وضو، دعای هنگام وضو، مسواک زدن ، محل وضو ، فکر انسان زمان وضو و ... تا مراقبات هنگام نماز مثل مکان نماز، زمان نماز، عطر زدن، لباس نماز، سجاده نماز، شانه زدن به مو، گرسنه نبودن، زیاد نخوردن، دستشویی نداشتن و ... که اینها بخشی از مراقبات هنگام نماز است و با مراعات آنها انسان می تواند یک نماز با مراقبه را خوانده و از برکات آن مثل ارتباط با بی نهایت، صفای جان، آرامش دل، دوری از گناه، حس خوب معنوی بودن و ... بهره مند شود .آقا محسن و خانمش که با چشمانی مات زده مرا تماشا میکردند و از حرفهای من حیرت زده بودند پرسیدند پس چرا ما تا به حال نمی دانستیم که نماز هم این همه مراقبه دارد و با نماز هم میتوان به آرامش رسید!من در حالی که داشتم برای آنها چای می ریختم از آنها پرسیدم که آیا تا به حال به اندازه ای که برای یاد گرفتن مراقبات و مدیتیشن اوشو وقت گذاشتید و مطالعه کردید برای یاد گرفتن مراقبات نماز وقت صرف کردید؟آنها نگاهی به یکدیگر کردند و پاسخ دادند که: ما فکر نمی کردیم که در نماز مراقبه هم باشد و هیچ وقت هم در این مورد مطالعه نداشتیم، خانم آقا محسن که کمی گیج شده بود پرسید: شما تا به حال با نماز به آرامش رسیدید؟من در پاسخ ایشان گفتم: نماز برای ارتباط با خالق و پروردگار جهان است و هر کسی میتواند از طریق نماز درست، به همه اون برکاتی که گفتم برسد، کافیست که ما بخواهیم و راهش را هم یاد بگیریم وبه آن عمل کنیم.ما کم کم به پایان راه نزدیک میشدیم و من فرصت کمی داشتم تا آن دو را از اشتباهی که دچارش شده بودند بیرون ببرم به همین دلیل تصمیم گرفتم که تیر خلاص را بزنم.از مقدمات وضو گرفتن گرفته مانند نوع آب وضو، دعای هنگام وضو، مسواک زدن ، محل وضو ، فکر انسان زمان وضو و ... تا مراقبات هنگام نماز مثل مکان نماز، زمان نماز، عطر زدن، لباس نماز، سجاده نماز، شانه زدن به مو، گرسنه نبودن، زیاد نخوردن، دستشویی نداشتن و ... که اینها بخشی از مراقبات هنگام نماز است و با مراعات آنها انسان می تواند یک نماز با مراقبه را خوانده و از برکات آن مثل ارتباط با بی نهایت، صفای جان، آرامش دل، دوری از گناه، حس خوب معنوی بودن و ... بهره مند شودمن با یک تبسمی سوال دیگری مطرح کردم و می خواستم حال که ذهن آنها را مشغول کردم آقا محسن و خانمش را در یک تناقض بیندازم به همین دلیل گفتم آیا شما دوست دارید در یک گروه از انسانها با هم زندگی کنید که هیچ محدودیتی بین شما نباشد وشما هر وقت تمایل داشتید با هر زنی که دوست دارید هم خوابی کنید و مردهای دیگر نیز در هر زمانی که خواستند با همسر شما هم خوابی کنند بدون حد و مرزی مشخص و بدون هیچ قیدی؟
صورت هر دوی آنها از شنیدن حرفهای من برافروخته و قرمز شده بود و با نگاه به هم، تعجبشان را نشان می دادند، شاید اصلا توقع شنیدن این حرفها را از من نداشتند اما من از آنها پاسخ میخواستم و با سکوتم به آنها فرصت فکر کردن دادم. آقا محسن که معلوم بود رگ غیرتش تحریک شده با جدیت گفت: عجب سوالی میپرسید، خوب این معلوم است که هیچ مرد با فرهنگ و متعهدی به زن خود خیانت نمی کند و هیچ زن پاک و وفاداری هم به شوهر خود خیانت نمی کند، اصلا غیرت هیچ زن و مردی قبول نمی کند که اجازه چنین کاری را به یکدیگر بدهند و مانند حیوانات دست جمعی از یکدیگر انتفاع ببرند، پس انسانیت و تمدن چه میشود، کدامین عقل و منطقی قبول می کند که ما بعد از اینهمه پیشرفت بشر و تمدنها مانند حیوانات زندگی کنیم و اجازه بدیم که دیگران وارد حریم خصوصی ما بشوند؟ در زمان صحبت کردن آقا محسن خانمش با محکم تکان دادن سرش حرفهای شوهرش را کاملا تأیید میکرد و معلوم بود که او هم حرفهایی برای زدن دارد اما از گفتن آنها حیا میکند.من که منتظر شنیدن این حرف بودم پاسخ دادم که: خیلی خوب است که میبینم مانند یک مرد اینگونه نسبت به ناموس خود حساس هستید و به خانواده و ارزشهای آن بها می دهید،. اما شما که دستورات معنوی خود را از اوشو میگیرید این را میدانید که در تفکر اوشو خانواده مفهومی ندارد و اصلا ازدواج را محدودیت می داند و می گوید از زمانی که مردها خواستند که فرزندانشان مشخص شوند و کانون خانواده را تشکیل دادند و از زندگی گروهی کنار رفتند، دوران اسارت زن شروع شد و این مردها اجازه نمی دادند که مردی دیگر با زن آنها هم خوابی کند.نمیدانم که اونها در چه حالی بودند اما می دیدم که با صورتی قرمز به فکر فرو رفته بودند و گاهی هم به یکدیگر نگاه می کردند و از اینکه پایان کار اینگونه تمام شده بود شکه شده بودند و با حالی عجیب و خجل زده منتظر شنیدن کلامی از من بودند. ما تقریبا رسیده بودیم و قطار به آرامی به ایستگاه راه آهن اصفهان وارد میشد و من حرفهایم را اینگونه جمع بندی و به پایان رساندم که: ما انسانیم و صاحب فکرو عقل، و این دو از نعمتهای بزرگ خداوند است پس بیایید از این نعمت خداوند به بهترین شکل استفاده کنیم و قبل از پذیرش هر اندیشه و انتخاب هر راهی به متن آن و عاقبتش بیندیشیم، و بدانیم عرفان و معنویت بر خواسته از دین ما مسلمانان برای رسیدن به همه موفقیتها و آرامشها، برنامه و مراقبه دارد و نیازی به زیر پا گذاشتن حریمها و پشت کردن به غیرت را ندارد، فقط کافیست که در مورد معنویت دینمان بیشتر مطالعه کنیم و برای یادگیری دین خودمان که در تمام ابعاد مختلف زندگی حرف دارد وقت بگذاریم. نوشته داریوش عشقی – گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]